زبان دراز هفته نامه آيينه يزد

زبان دراز درباره درويشي شوريده حال داستان مي‌گويد و از مولانا ظريف كه وي را «طيار الوزرا» ناميده و اين لقب را بدين جهت به وي داده‌اند كه از شرق تا غرب عالم به طرفه العين در حال سفر باشد نقل مي‌كند: در خواب ظريف را ديد كه شتابان پا برهنه در حال فرار بود و دو مريدش عراقچي و تخت روانچي از پي او نفس زنان مي‌دويدند و هر سه نگاه بر پشت سر.
درويش گفت: مولانا عمرت دراز «به كجا چنين شتابان» ؟
ظريف در حاليكه از دويدن به هروله آمده بود فرياد مي‌زد دور شويد كه مرشد كامل با چند نفر از مريدان گرداگرد «صالح» را گرفته‌اند و در حال بردن وي به سوي راكتور هستند تا بر او سيمان بريزند و از وي مجسمه سازند شايد عبرتي براي اعتداليون گردد و اين گروه را در سيمان‌كاري دستي و سابقه‌اي طولاني است، شوخي نمي‌كنند و با جديت سر مخالف خود را نه تنها زير برف مي‌كنند بلكه در اين روزگار بتن هم بر روي او مي‌ريزند و باز چنان دويد كه در افق به اتفاق يارانش محو شد.
درويش هم از دويدن نفسش بريد و فكر همي كرد كه پاداش رفع جنگ و مردم را از زير آوار فقر و فلاكت تحريم درآورن اين است و مجلس نيز جاي سيمان‌كاران و بتن‌ريزان بايد باشد؟

زبان دراز

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا