علی اصغر باقری

قُولُوا لا اِلهَ اِلا الله تُفلِحُوا

 دعوت تمام انبیای الهی به توحید و یکتا پرستی بوده و اولین دعوت رسمی پیامبر گرامی اسلام نیز با جمله قولوا لا اله الا الله تفلحوا آغاز شد. فلاح و رستگاری انسانها در گرو همین جمله است که به لا اله الا الله برسند. چیزی که در عالم ذر انسانها اقرار به آن نمودند و در پرسش خداوند متعال که فرمود: الست بربّکم؟ همه گفتند قالوا بلی. در حقیقت این دنیا تمرین لا اله الا الله و قالوا بلی است، چیزی که ما قبلاً فطرتاً به آن اقرار و فطرتاً در وجودمان نهادینه شده و همینک امتحان می شویم که چقدر پای این پیمان الهی هستیم و در این مسیر فداکاری می کنیم. و هر چه فداکاری بیشتر ارزش گذاری هم بیشتر تا رسیدن به مقام قرب ربوبی، در دعای ندبه می خوانیم حضرت ختمی مرتبت رسیدند به آنجا «فکان قاب قوسین او ادنی» جایی که جبرئیل نمی تواند داخل شود. لا اله الا الله گفتن حقیقی هزینه دارد و بیشترین هزینه را پیامبر گرامی اسلام(ص) متحمل شدند که فرمودند: هیچ پیامبری به اندازه من اذیّت نشد. در مرتبه بعد ائمه معصومین علیهم السلام بالاترین فداکاریها را در مسیر لا اله الا الله انجام دادند و آن شهادتها و رنج و مشقتهای فراوان را به جان خریدند. انتظار خداوند متعال از ما بندگانش این است که در این دنیا یک لا اله الا الله حقیقی بگوییم و غرق در رحمتهای الهی تا ابد شویم. 

 شاید به ذهن تداعی شود چگونه برای گفتن یک جمله لا اله الا الله این همه زحمت و رنج و شهادت و اسارت و.. ؟! خوب می رویم تسبیح دست می گیریم و روزانه هزاران بار ذکر لا اله الالله می گوییم چه کسی کار به کار ما دارد؟ پاسخ این است که معنی و مفهوم لا اله الا الله را درست متوجه نشده ایم. برای رسیدن به الله باید از لا اله عبور کرد و لا اله یعنی اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ (سوره زمر آیه 17)، چه طاغوت فردی که هوای نفس باشد، چه طاغوت اجتماعی که افراد و گروههایی، غاصبانه بر مردم حکمرانی و زعامت  می کنند. آنچه انبیاء و اولیای الهی در راه رسیدن به الله تلاش کردند مبارزه با طاغوتهای زمان بود و بر طاغوت نفس غالب بودند و اگر هم ترک اولی از آنها سر می زد سرسختانه مجازات می شدند مانند داستان حضرت یعقوب و یونس علیهم السلام. اما امثال ماها برای رسیدن به الله باید هم از طاغوت نفس عبور کنیم و هم پا روی طاغوتهای زمان بگذاریم، در غیر اینصورت لا اله الا الله گفتنمان لقلقه زبان است و ما را در مسیر قرب الهی پیش نمی برد.

 برای رسیدن به الله ابتدا باید شرک و کفر و طاغوت را دقیقاً شناخت و پس از آن به مبارزه با آنان برخاست. اگر چنین شناختی نباشد چه بسا مبارزه مبارزه ای شیطانی و در مسیر شرک و کفر و طاغوت باشد؛ چیزی که امروز شاهد آن هستیم، تکفیری ها و در رأس آنها وهابیّت و داعش با پرچم لا اله الا الله محمد رسول الله در حقیقت عمله امریکا و اسرائیل و انگلیس هستند، مشکل اینها این است که طاغوت را نشناختند و آدرسهای غلطی که به آنها داده شده باور کردند. معاویه آموزش ایمان را آزاد گذاشته بود اما آموزش و شناخت شرک و کفر را ممنوع کرده بود تا براحتی بتواند به نام اسلام و ایمان، مسلمانان را به هر سمت و سویی که می خواست ببرد. متأسفانه کسانی در همین یزد بوده و هستند که چه بسا لعن بر معاویه هم کرده و بکنند اما سیره و روش معاویه را پیموده و    می پیمایند، اینها همه اش از ایمان و اخلاق می گویند و کاری به شرک و کفر و طاغوتها ندارند!! در دوران مبارزات و دوران جمهوری اسلامی یک مرگ بر شاه و یک مرگ بر امریکا نگفتند اینها می خواسته و می خواهند بدون اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ به الله برسند که زهی خیال باطل، که اگر چنین بود خداوند متعال به همان قالوا بلی بسنده می کرد و نیازی به آمدنمان به این دنیا برای راستی آزمایی نبود. متأسفانه، متأسفانه و هزاران بار متأسفانه عده ای از مردم یزد و غالباً نا آگاهانه طرفدار لا اله الا الله معاویه ای هستند که کاری به شرک و کفر و طاغوت ندارد. چنین افرادی در غفلت مسئولین وقت، یک زرتشتی را به عضویت شورای شهر یزد انتخاب می کنند و ککشان هم نمی گزد که این چه کاری شد؟ با این احوال ما که می خواهیم لا اله الا الله را بصورت حقیقی در این دنیای پر زرق و برق که رسانه های طواغیت غالبند بیان کنیم، اگر بخواهیم به تنهایی در مسیر شناخت حرکت کنیم کارمان بسیار سخت و دشوار است و اما راه آسان این است که گوشمان به فرمایشات ولی امر زمان و کسانی که حقیقتاً در این مسیر هستند و دشمن همینها را مورد تهاجم قرار می دهد باشد و سپس اقدام و عمل در جهت اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ داشته باشیم. هر وقت چنین شناخت عمیقی حاصل شد دایره اقدام و عمل هم بسیار وسیع و گسترده می شود و تمامی اعمال و حرکات ما می تواند در جهت اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ و رسیدن به الله باشد. اگر شناختمان دقیق شد حرکت در جهت اقتصاد مقاومتی هم می شود اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ و گامی به سوی لا اله الا الله واقعی. اما آنهایی که امریکا و امثال امریکا را طاغوت نمی دانند، بلکه آنان را کدخدای جهان می دانند و مردمی که به حرف چنین کسانی باور دارند هر حرکتی از آنان سر بزند دور شدن از لا اله الا الله واقعی و لغزیدن به سمت شیطان و طاغوت را به دنبال داشته چرا که دل در گرو طاغوت داشتن شرک و کفر است و با دلی پر از شرک و کفر نمی توان به خدا رسید. اگر چنین کسانی دم از اقتصاد مقاومتی هم بزنند لقلقه زبانی بیش نیست؛ چرا که قدم اول در اقتصاد مقاومتی دل کندن از باغ سبز دروغین امریکایی و انگلیسی است و این دل کندن برای کدخدا محورانی که شاید عمرشان برای عملگی طواغیت سپری شده غیر ممکن باشد.

 اگر می خواهیم لا اله الا الله واقعی را تمرین کنیم باید امروز اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ را جدی بگیریم و دست به کار شویم که فردا دیر است، فردا دیر است، فردا دیر است، بیاییم و باور کنیم که فردا دیر است. عمر همانند چشم به هم زدن می گذرد و روزی باید برویم و پاسخ به این پرسش که لا اله الا الله را چگونه گفتی و عمل کردی می ماند. بیاییم و مقداری به خودمان رحم کنیم که پس از رفتنمان هر کسی کار و گرفتاری خاص خودش را دارد و نمی تواند کار نکرده ما را جبران کند. هر کاری هم بکنند آنی که ما باید انجام می دادیم نمی شود. چه اینکه در صدر اسلام فرزندان یکی از صحابه نزد رسول خدا (ص) آمده و عرض کردند پدرمان از دنیا رفته و انبار خرمایی دارد می خواهیم به دست مبارک شما به مؤمنین خیرات شود. پس از پایان کار یک دانه خرمای چروکیده و بدرد نخور ته انبار افتاده بود، حضرت به آن اشاره کرده به این مضامین می فرمایند: اگر خودش این دانه خرمای بی ارزش را خیرات کرده بود بهتر از این انباری است که شما به دست من برای پدرتان خیرات کردید.

 امروز عذر و بهانه برای کمتر کسی پذیرفته است که در مسیر اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ بخواهد شانه خالی کرده و کوتاهی کند. هم اکنون به برکت انقلاب اسلامی تمرین دوری از طاغوت بسیار آسان شده؛ اگر امروز کسی مرگ بر امریکا گفت ساواک به دنبالش نمی افتد و سر از زندان و شکنجه در نمی آورد. اما دریغ و صد دریغ و هزاران دریغ در این فضایی که شهداء با خونشان برای ما مهیا کردند بعضی حال اینکه در راهپیمایی های بزرگ 22 بهمن و روز قدس یا در فضایی چون نماز جمعه حاضر شوند و یک مرگ بر امریکا بگویند ندارند! و براحتی خود را در معرض خسارت محض قرار می دهند. امروز نه اینکه شناخت و دوری از سران طاغوت همچون امریکا و اسرائیل و انگلیس و ...  وظیفه همه مسلمانان و دستور الهی است، بلکه عمله های طواغیت بزرگ را هم باید شناخت و از آنها دوری کرد. لعن و نفرین فرستادن بر تکفیری ها و داعشی ها و وهابیت با این چهره کریحی که از خود نشان داده اند امری بدیهی و در مسیر اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ است ولی هنر این است آن عمله هایی از طاغوت را بشناسیم و مورد لعن و نفرین قرار دهیم که چهره کریحی از خود نشان نداده اند بلکه بر خلاف تکفیری ها از گل و بلبل و دوری از خشونت صحبت می کنند، طرفدار دو آتشه کنسرت هستند و از کنسل شدن کنسرتها عصبانی می شوند. از اسلام رحمانی   می گویند یا همان اسلام امریکایی، اسلامی که در تضادّ با اسلام تکفیری است اما همچون دو لبه قیچی اسلام ناب محمّدی را هدف گرفته اند. تکفیری ها با خنجر سر می برند و آدم آتش می زنند و اسلام را بدنام   می کنند، اینها با فریب و ایجاد شبهه و زیاد کردن پهنای باند اینترنت ایمان مردم را می ربایند و آتش می زنند و آنان را به سوی طاغوت و امریکا می کشانند. می گویند با مذاکره با طاغوت مشکلات را بر طرف می کنند اما جز چوب حراج زدن به هستی ملت هنر دیگری از آنها دیده نمی شود. اگر نخواهیم عمله های طواغیت را بشناسیم و پرده جهالت را از پیش رو بر نداریم دو خسارت کرده ایم یکی اینکه از قافله لا اله الا الله گویان واقعی عقب مانده ایم و خسارت بدتر اینکه خودمان را نیز در جبهه طاغوت جا داده ایم چرا که جبهه سومی در کار نیست. در عصر غیبت تنها جبهه حق جبهه ای است که رهبری آن را ولیّ فقیه در دست دارد. حضرت امام(ره) می فرمایند: اگر ولی فقیه حکم رئیس جمهوری را تنفیذ نکند طاغوت است. صاحب نظران این عرصه بر این باورند حتی کسانی که پس از امضاء و تنفیذ ولی فقیه مسئولیتی را بر عهده می گیرند اگر در اثنای کار نسبت به اوامر و کار ولی فقیه چون و چرا کنند در دسته طاغوت قرار می گیرند چه رسد به اینکه مسئولی بلند پایه به دنبال این باشد که هر چه ولی فقیه می فرمایند خلاف آن عمل کند!! مقام عظمای ولایت اخیراً فرمودند: تجربه ثابت  کرده که آمریکایی‌ها در مذاکرات به‌جای تفاهم، به‌دنبال تحمیل خواسته‌های خود هستند که نمونه‌ی بارز آن نیز همین قضایای اخیر است.   10/6/95

 ولی فقیه صدها بار خطر فتنه و سران فتنه 88 و خیانت و جنایت بزرگی که اینها کردند و ضربه ای را که زدند گوشزد کرده اند و این یک امر بدیهی شده که سران فتنه 88 جزء عمله های طواغیت زمان و شیطان بزرگ هستند؛ اما مسئولی بلند پایه حامیان فتنه 88 را به مسئولیتهای بالا می گمارد و بعد هم فیشهای نجومی برایشان درست می کند و بعد هم با کمال پررویی و بی حیایی در 17 اسفند 94 در جمع عمومی با نام بردن از یکی از سران کثیف فتنه 88 از وی حمایت نموده و اینگونه  به شهدای گمنام در محل هم بی حرمتی می کند. براستی وظیفه لا اله الا الله گویان و بخصوص یزدی ها چیست؟ جدای از نافرمانیهای مکرر وی از ولی فقیه؛ در این تاریخ حقیقتاً حسن فریدون رسماً خو را جزء جبهه طاغوت معرفی نمود و برای کسانی که بخواهند به لا اله الا الله و اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ عمل کنند وظیفه آورد، وظیفه ای نه فقط برای برائت از حسن فریدون، بلکه کسانی هم که شایعت و بایعت و تابعت از او نمودند را نیز شامل می شود. از آن فتنه گر پلیدی که بنرهای «یزد پایتخت اصلاحات» را با قسمتی از تصویر سران فتنه در سراسر استان زد و پولش را از استانداری گرفت تا مسئولینی که همراهی کردند را نیز در بر می گیرد.

 با این حساب اگر کسی بخواهد لا اله الا الله واقعی بگوید در کنارش طواغیتی هستند که باید آنها را شناخته و با آنان مبارزه و عبور نماید؛ چیزی که مخصوصاً برای بسیاری از ما یزدی ها خوشایند نیست و کار به جاهای خطرناک که می رسد به جای اینکه بگوییم وظیفه مان چیست و چه کار باید بکنیم؛ دنبال این هستیم که برای دیگران و حتی ولی فقیه تعیین وظیفه نموده و چون و چرا کنیم که چرا شورای نگهبان چنین و چرا رهبری چنان نکردند، که همین چون و چرای بیجا قدمی به سمت جبهه طاغوت است نه اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ!! اگر عده ای نفهمند و یا نخواهند بفهمند و پس از فهمیدن نخواهند به وظایف خود عمل کنند، اگر اسدالله الغالب، قائد الغرّالمحجّلین امیرالمؤمنین علی علیه السلام با آن صلابت بی نظیر هم باشد مجبور می شود جانورانی چون اشعث بن قیس را که دلش با معاویه و طواغیت بود را به فرماندهی سپاه خود منصوب نمایند. در نظام جمهوری اسلامی ایران هم به واسطه گرایشهای مختلف مردمی به برخی اشخاص، اشعث بن قیسهای زیادی بر سر کار آمده و هم اکنون هم حضور دارند و تا ما مردم نخواهیم حقایق را خوب بفهمیم همین آش است و همین کاسه و غمبارتر اینکه با این حال و هوای محبت به اشعث ها ی خود محور و طاغوت محور، دم از عجّل لولیّک الفرج هم می زنیم!!؟

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا