مرتضی عبدرالرضا زاده

صبح یکی از روزهای پایانی مردادماه یزد، گویی از خوابی چند هزار ساله بر می خواست. مجریان و مسئولان میراث فرهنگی شهر تُند و فِرز چنانکه گویی همه این سال ها را از دست داده اند یکی یکی کوچه ها را سرکشی می کردند تا به قول فرنگی ها "باگ های" بصری بافت تاریخی را برای بازدید نماینده یونسکو بگیرند. تابلوهای بدریخت را از سر در مغازه ها پایین می کشیدند و سیم های آویزان را سر و سامان می دادند. البته کارهای زیربنایی فهرست مفصل تری هم داشت. از کف سازی خیابان ها و حاشیه بندی های اطراف کوچه ها گرفته تا دستورالعمل هایی که باید مو به مو اجرا می شد تا استانداردهای یک شهر ثبت شده در میراث جهانی یونسکو با آنچه امروز در یزد داریم برابری کند. همزمان توریست های خارجی یکی یکی از اتوبوس هایشان پیاده می شدند تا خود را به گشت و گذاری به یاد ماندنی برسانند. کوچه، پس کوچه هایی که شاید از نظر ما پیچ در پیچش تکراری و ملال آور شده باشد اما از چشم یک میهمان خارجی و حتی گردشگران داخلی به قول حافظ "آنی" دارد که در شهرهای دیگر یافت می نشود. چنانکه گفته اند پرونده ثبت جهانی بافت تاریخی یزد پس از بررسی‌های ایکوموس، یک انجمن غیردولتی و بازوی یونسکو در ثبت محدوده‌ها و سایت‌های تاریخی در تیرماه سال آینده در صحن علنی کمیته ثبت جهانی یونسکو در کشور لهستان مورد قضاوت قرار می‌گیرد و نتیجه نهایی تعیین می‌شود. تا آن زمان و حتی پس از آن یزد باید استانداردهای بیشتری را کسب کند. در واقع فرآیند استانداردسازی یک شهر برای آنکه در فهرست تورهای گردشگری باقی بماند و حتی به رده بالای این فهرست صعود کند هیچگاه متوقف نخواهد شد. هنوز می توان ایرادهای بسیاری را در خدمات هتل های سنتی یافت که از دید شهروندان یزدی پنهان مانده.  در سال های گذشته با اقتصادی شدن استفاده و بازسازی و مرمت خانه های قدیمی روند تخریب بافت تاریخی به سود شهرسازی به اصطلاح مدرن امروزی متوقف شده. حالا همه می دانند به جای آنکه خانه آبا و اجدادیشان را به تیشه بنا و تیغه بیل مکانیکی بسپارند می توانند با سرمایه گذاری آن را تبدیل به یک مکان سودآور و یک کسب و کار خانوادگی پایدار کنند. اما تجربه های مشابه پیش چشم یزدی ها است. تجربه هایی مثل ماسوله و ابیانه. دو شهر گردشگری مشهور ایران که حالا دیگر چیزی جز توریست های سرگردان در آن دیده نمی شود. به دلایل مختلف تاریخی و اجتماعی یزد نمی تواند و نباید تبدیل به ماسوله و ابیانه ای جدید بشود. فهادان یزد را می توان با شهر سنگی زنگبار مقایسه کرد. کوچه هایی که هنوز زنده است، نه با بنجل فروشی های ساکنانش به توریست هایی که نمی خواهند خرید کنند. تا چند روز دیگر تیغه تیز آفتاب آزارنده تابستانی جایش را به تلالوی دلپذیر خورشید پاییزی خواهد داد و فهادان می تواند یکی از خاطره انگیزترین محله های جهان باشد برای گشت و گذاری چند ساعته. جایی مثل محله بورانو در "ونیز" یا مونتمار "پاریس" محله هایی که کسی به شما التماس نمی کند تا لیف های دست سازش را بخرید یا پولتان را خرج یک عروسک کاموایی کنید. یزد می تواند شهر آرامش بخش گردشگرانش باشد. شهر کافه های دلپذیر با کوچه های رویایی، شهری که بافت منحصر به فردش تا مدت ها در ذهن گردشگرانش باقی خواهد ماند. درست است که ما موسیقی مخصوص خود را نداریم اما بیایید از غذاهایمان شروع کنیم. از نوشیدنی های گوارایمان و اخلاق گشاده مردمانمان.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا