محمد علی وزیری هفته نامه آیینه یزد

از آن روزی که توانستم روی پای خود بایستم و راه بروم دست در دست پدر مرحوم گذاشتم مادرم رخت سیاه تنم کرد و به هیات و روضه رفتم یا در منزل پدری خادم روضه‌های هفته‌خوانی و سالیانه بودم گویا این عشق با شیر مادر در رگهایم دمیده شده. با نوحه‌ها و سینه‌زنی‌ها (حال کردم)، به کربلا رفتم، گریستم، خشم از ظلم و فخر به آزادگی آموختم. نه دستور حکومت نه به امر امام جمعه و جماعت و فلان سازمان و اداره و بخشنامه بلکه دل و عشق است که این مردم شیدا بر سر و سینه می‌زنند، می‌سرایند، می‌خوانند، پوش می‌کشند، فرش پهن می‌کنند، سماورخانه را برپا و چای می‌دهند و دسته دسته سیاه‌پوش و محزون به تسلیت‌گویی صاحب عزا می‌آیند. تا یاد دارم درون‌مایه نوحه‌ها آزادی، آزادگی و احیا و اصلاح دین محمد(ص) سر و اسیر دادن و سر فرود نیاوردن و اسیر نشدن بوده و هست! و ان‌شاءالله خواهد بود! اما گاه می‌شنویم و می‌بینیم هر روز دستوری می‌آید که از این نگویید و از آن بگویید روسای هیات را جمع می‌کنند و اوامر، ابلاغ کرده و تاکید می‌نمایند که این بخواند و آن نخواند. هر روز تجمعی و سنتی نو در راستای بهره‌برداری تبلیغاتی اضافه می‌شود! چرا باور نداریم که ممیز و تشخیص‌دهنده روضه‌ها و هیات‌های سینه‌زنی، پسند یا ناپسند، مردم بوده هرجا ریا و ظاهرسازی بود روی گرداندند، خلوت شد و هرجا اخلاص و عشق بود اقبال و استقبال نمودند مانند سیزده محرم و مسجد ملااسماعیل و ده‌ها مجلس روضه چند صد ساله! هرجا هم که ریا آمد و دستور و بخشنامه رسید، نیامده بسته شد. امام حسین(ع) و دستگاه عزاداریش مردمی است و کار دل! بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است. کاش فراموش نشود فریاد افرادی که بنیانگذار محدودیت‌ها و مصدر اوامر و نواهی بودند و دیدیم که سرانجامشان شد آن‌چه که نباید بشود. امام حسین(ع) و عاشورا را برای مردم و دل‌های شکسته باقی بگذاریم.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا