رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آيينه يزد

در سال‌های اخیر که فشار زندگی کمر بسیاری از مردم را شکسته، سفره‌ها را کوچک و کوچکتر کرده، بیکاری و تورم دمار از زندگی و روزگار میلیون‌ها ایرانی که زیر خط فقر زندگی می‌کنند درآورده. آیا هر حاکم، کارگزار، مسئول، امام‌جمعه، دارنده تریبون‌ رسمی، مقام قضایی و اجرایی، نماینده مجلس و هر فردی که ادعا کند شهروندان در این وضعیت بر وفق مراد روزگار می‌گذرانند سخنی درست گفته است؟

در آن هنگام که صف خرید مرغ به کیلومترها می‌رسد هر روز سخن از گرانی گوشت و مرغ و تخم‌مرغ و برنج و سیب و پیاز و گوجه و میوه و وسایل و لوازم خانگی و دارو و مایحتاج زندگی است و با تاسف عده‌ای به علت فقر و بیکاری اعضای بدن خود را به فروش گذاشته و یا به فساد و فحشاء و اعتیاد و طلاق کشیده شده و یا برای دریافت حتی داروهای معمولی مدت‌ها باید در انتظار بمانند و عده‌ای برای خرید نان روزانه پول در اختیار ندارند و فراوانند افرادی که به سختی روزگار می‌گذرانند و عده‌ای از مسئولان نظارتی نشان داده‌اند که توان اداره امور را ندارند گرچه بعضی از آنان شعارگونه سخنی می‌گویند، ادعاهایی می‌کنند اما مردم به عیان می‌بینند وعده‌ها دروغین است.

ضمناً اکثر کسانی که گفتار درمانی می‌کنند خود با خدم و حشم روزگار می‌گذرانند، بر مرکب‌های چند میلیاردی سوار می‌شوند، در ویلاها و آپارتمان‌های چند ده و چند صد میلیاردی آرمیده‌اند، حقوق و مزایایی چندین برابر دیگران دریافت می‌کنند گرچه گاه ذکر هم می‌گویند و تسبیح در دست دارند اما لباس و ساعت و مرکب و ظاهر آنها نشان از تجمل‌گرایی دارد و آن‌گاه که باد و باران گوشه کت یا عبا و قبای یکی از آنها را نمایان کرد بعضی از مشاوران و اطرافیانشان حرفی می‌زنند که نتیجه‌ای جز لاپوشانی و یا خنده و مزاح مردم چیزی عاید دیگران نمی‌گردد.

«…آخرین جلسه هیات دولت در سال 99 در محیط باز برگزار شد. سخنرانی رییس‌جمهوری در آخرین جلسه هیات دولت در سال 99 با محوریت فعالیت‌های دولت در زمینه مهار ویروس کرونا و بهبود شرایط اقتصادی در سال پیش‌رو که با بارش شدید باران همراه بود حاشیه‌های خاصی نیز به همراه داشت. بارش شدید باران و وزش باد، منجر به کنار رفتن لباس آقای روحانی و مشخص شدن ایتالیایی بودن لباس آقای رییس‌جمهور شد که این نکته از چشم عکاسان این نشست دور نماند. حالا حسام‌الدین آشنا، مشاور رییس‌جمهوری به حواشی مارک عبای روحانی واکنش نشان داد. وی در این باره به کنایه نوشت: عبای ایرانی بهاره سراغ دارید؟»(1)

حسام‌الدین آشنا لازم است تاملی کند و اعلام نماید طی قرون و سالیان متمادی فقیهان و روحانیون چگونه عبای بهاره تهیه می‌کردند و یک‌بار دیگر به عکس عبا و قبای روحانیون از جمله آیت‌ا… سید حسن مدرس نظری نو بیندازد و در صورتی که صلاح بداند از این‌گونه کنایه‌گویی‌ها پرهیز کند. در سال‌های 56 و 57 و پیش از آن بسیاری از فعالان سیاسی، مبارزه‌کنندگان با طاغوت، آنان که به خاطر مبارزه با حکومت ستم‌شاهی به تبعید و زندان رفته بودند و در واقع در پی ریشه‌کن نمودن استبداد و استثمار بودند و هدفشان کوتاه کردن دست استبداد شرق و غرب بر کشور و ایجاد امنیت و رفاه و آسایش نسبی برای مردم بود چون از تبعیضات و اختلافات موجود طبقاتی در آن روزگار رنج می‌بردند، به عموم مردم و مخاطبان خود اعلام می‌نمودند هدف از برپایی حکومت اسلامی جلوگیری از اسراف و تبذیر است و باید کارگزارانی داشته باشیم که همراه مردم باشند، درد جامعه را احساس کنند، از بیت‌المال سوء‌استفاده نکنند و خود را تافته جدا بافته از شهروندان ندانند یا به عنوان نمونه می‌گفتند: مولای متقیان حضرت علی(ع) به عثمان‌بن حنیف فرماندار بصره که صرفاً در یک مهمانی شرکت کرده و بر سر سفره‌ای با غذاهای رنگارنگ نشسته بود می‌نویسد: «…آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمومنین خوانند و در تلخی‌های روزگار با مردم شریک نباشم و در سختی‌های زندگی الگوی آنان نگردم؟…»(2)

در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب، انقلابیون، تظاهرکنندگان، اعتصاب‌کنندگان در سراسر کشور وعده برپایی دولت و حکومتی می‌دادند که مخالف اشرافی‌گری و تجمل‌گرایی و فساد و غارت و دزدی از بیت‌المال خواهد بود و در یک کلام حق مظلوم از ظالم گرفته خواهد شد. بارها در اعلامیه‌ها و سخنرانی‌ها به این نکته اشاره می‌شد که مولای متقیان آنگاه که پس از جنگ بصره بر «علاء‌بن زیاد» وارد شد که خانه مجلل و وسیعی برای خود ساخته بود فرمود: «…خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده است که خود را با مردم ناتوان همسو کنند تا فقر و نداری، تنگدست را به هیجان نیاورد و به طغیان نکشاند…»(3)

اسلام‌شناس معاصر استاد محمدرضا حکیمی پس از نقل فرمایش حضرت امام صادق(ع) که می‌فرماید سه چیز است که همه مردم به آنها نیاز دارند «امنیت و عدالت و فراوانی» می‌نویسد: «این آموزشی بزرگ و سازنده است که امام صادق(ع) به بشریت و تاریخ داده است و مقتضای آن این است که مردمان، اگر به آن‌چه نیاز دارند دسترسی پیدا نکنند، هیچ اصلاح و موعظه و تأدیبی نمی‌تواند در زندگی ایشان اصلاحی پدید آورد، پس اجرای عدالت اجتماعی و قضایی و اقتصادی و معیشتی از مهم‌ترین امور در حرکت‌های سازنده است…»(4)

نگارنده این سطور بنابر آن‌چه که قبلاً در این ستون نگاشته است سپاس خود را از اقداماتی که دولت تدبیر و امید در رفع تحریم‌های ظالمانه و لغو مصوبه‌های سازمان ملل در این زمینه که از جمله رفتارهای پوپولیستی دولت نهم و دهم به آن دامن زده بود اعلام می‌نماید چون در نهایت با تصویب برجام تا حدی گشایشی در زندگی مردم حاصل شد و بر امر دارو و درمان شهروندان اثر مثبت گذاشت اما مناسب می‌داند در پی مقالاتی که در سال‌های اخیر ضمن انتقاد از عملکرد دولت دوازدهم در این ستون نگاشته است در این شماره به بعضی از سخنان متناقض و شعاری و جنجالی عده‌ای از کارگزاران و مقامات اجرایی که در نهایت نشان از عدم نظارت صحیح آنان بر امور دارد، اشاره نماید. دکتر حسن روحانی در پایان 8 سال ریاست جمهوری می‌گوید: «…برای مشکلات پیچیده کشور راه‌حلی جز همه‌پرسی نداریم، چهار سؤال اساسی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وجود دارد اگر یک رفراندوم گذاشته شود تمام دعواهای جناحی و حزبی خیلی راحت حل می‌شود…»

رئیس‌جمهور در آبان‌ماه 1398 در جلسه شورای اداری آذربایجان شرقی گفت: «…من هم مثل همه مردم ایران مطلع شدم که صبح جمعه قیمت بنزین تغییر کرده است…!!» و فرماندار شهر قدس در جریان تظاهرات مردم آن شهرستان در روز 25 آبان‌ماه 1398 که مخالف با گرانی بنزین بودند اعلام کرد که «…دستور شلیک نیز به سوی معترضان را به نیروهای نظامی صادر کرده است…» و رئیس بانک مرکزی گفته است «یازده بدهکار بانکی نود هزار میلیارد تومان بدهکار هستند».

کمتر روز و هفته‌ای است که مردم از سلاطین معروف و دلالان زالوصفت و از فسادهای گسترده اقتصادی و مالی و رانت‌خواری‌های مفسدان و گاه وابستگان به بعضی از مقامات خبرهای شگفت‌انگیز و نگران‌کننده و جنجالی را نشنوند که همه آنها اثرات منفی در زندگی مردم دارد و در نهایت کاهش شش، هفت برابری سرمایه شهروندان در سه چهار سال اخیر را در پی داشته است، سخنان کارشناسی که می‌گوید مردم گوشت و میوه نخورند یا دیگری می‌گوید هرکس نمی‌خواهد از این کشور برود و یا واعظان غیرمتعظی که تنها دیگران را برای ورود به شِعب دعوت می‌کنند باید بدانند نه تنها بر تمام این گفته‌ها اثری مثبت مترتب نیست بلکه مردم را بیشتر بدبین و نگران و نومید می‌کند چون لباس و قیافه و اتومبیل‌سواری و ویلا و خانه‌های محل سکونت و درآمدهای بسیاری از این ناصحان و نسخه‌دهندگان نشانگر این است که این عده نه از بینوایی چهره‌هایشان زرد شده و نه غم بینوایان رخشان را زرد و رنجور کرده است.

در مثل مناقشه نیست علامه دهخدا در کتاب «امثال و حکم» در مورد آن‌چه ظاهر و مشهود است، اما عده‌ای برخلاف آن اظهاراتی بیان می‌کنند یا موضوع را انکار می‌نمایند به این ضرب‌المثل اشاره می‌کند که: «قَسَمت را باور کنم یا دم خروس را؟»(5)
آخرین نکته این‌که تکلیف مردم ایران زمین پس از شنیدن اظهارات متناقض بعضی از نمایندگان مجلس یا محمود واعظی و حسام‌الدین آشنا یا سید محمد بطحایی وزیر سابق آموزش و پرورش آن هم در یک مورد چیست و سخن کدام یک را باید باور کنند؟

نماینده مردم شهر خمین در مجلس شورای اسلامی در حساب توئیتر خود اعلام می‌کند: «طرح استیضاح و عدم کفایت رئیس جمهوری آقای حسن روحانی با 20 محور در حال جمع‌آوری امضا می‌باشد و می‌نویسد: کم‌کاری، ضعف، سستی، ناتوانی و عدم کفایت در اداره قوه مجریه به شکلی که آثار آن در آشفتگی، بهم ریختگی و نابسامانی امور کشور برای آحاد ملت شریف ایران مشهود و ملموس است را یکی دیگر از دلایل استیضاح می‌داند.»(6)

سیدمحمد بطحایی وزیر سابق آموزش و پرورش طی مصاحبه‌ای می‌گوید: «می‌خواستم در رابطه با مسئله رتبه‌بندی با آقای رئیس‌جمهور صحبت کنم، من معتقد بودم اجرای رتبه‌بندی بار مالی چندانی را برای دولت نخواهد داشت و به وزارت آموزش و پرورش کمک بسیار زیادی می‌کند ولی آقای رئیس جمهور فرصت نداشتند و این فرصت فراهم نشد که خدمت ایشان برسم و حضوری صحبت کنیم… وقتی به وزیر آموزش و پرورش 5 دقیقه هم وقت داده نمی‌شود به من برمی‌خورد… من صبح استعفا را نوشتم و بعدازظهر بدون اینکه پرسیده شود که تو چه مرگت است، آیا سرت به سنگ خورده که می‌خواهی از وزارت استعفا بدهی و به مجلس بروی و… و بدون اینکه دلیل این مسئله پرسیده شود با استعفا موافقت شد! بدون اینکه دلیل این مسئله نه از طرف رئیسم و نه از طرف معاون ایشان، حتی آبدارچی جلوی در تماس بگیرد بگوید چه خبر است اما دریغ!…»(7)

«حسام‌الدین آشنا» رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری و مشاور رسانه‌ای رئیس جمهور که یدطولایی در مشغول سازی افکار عمومی داشته و حتی برخی به وی لقب «سلطان حاشیه» داده‌اند، در رشته توییتی روز کاری حسن روحانی، رییس جمهور دولت دوازدهم را توضیح داده و نوشته است: «…روحانی معمولا از شنبه تا چهارشنبه بین ساعت 7:45 تا 8:15 صبح وارد ریاست جمهوری و بین همین ساعات غروب با چمدان‌هایی از کارتابل‌های اداری خارج می‌شود. معمولا تا ساعت 23:30 کارهای آنی دفتر به منزل ارسال می‌شود و هیچ کار تابلی بیش از 24 ساعت در اتاق یا نزد رئیس‌جمهور باقی نمی‌ماند…»(8)

محمود واعظی رییس دفتر رییس‌جمهوری درباره ساعات کاری رییس‌جمهوری می‌گوید: «این از آن دروغ‌های شاخداری است که متاسفانه برخی مخالفان در اثر بی‌تقوایی به رییس‌جمهوری نسبت می‌دهند. پیش از این مراجع مختلفی از دولت در این باره توضیح داده‌اند. آنچه در این باره شایع شده، کذب محض و ساخته و پرداخته اذهان بیمار است…»(9)

روشن است که بعضی از نزدیکان رئیس‌جمهور در ذهنیت خود جمع اضدادند و…
ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی/ کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است

رضا سلطان زاده – مدیر مسئول

پی‌نوشتها:
1- اقتصاد آنلاین، 29/12/1399
2- «نهج‌البلاغه»، ترجمه محمد دشتی(ره)، فرازی از نامه 45، صفحه 395
3- همان، خطبه 209، صفحه 307
4- «الحیاه»، استاد محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، علی حکیمی، ترجمه احمد آرام، جلد ششم، صفحه 621
5- «امثال و حکم»، علی‌اکبر دهخدا، جلد2، صفحه 1159
6- خبرگزاری آناتولی، 27/7/1399
7- شماره 672 هفته‌نامه آیینه یزد، 17/10/1399
8- جهان‌نیوز، 5/6/1398
9- رکنا، 2/1/1400

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/cTe37
  • نویسنده : رضا سلطان زاده
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا