همه چیز در باره روزنامه آفتاب یزد!!آفتاب یزد از لندن طلوع می کند !!!!

یزدفردا :چندشب پیش، رامین، معاون معطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برنامه تلویزیونی شبکه دوم و در پاسخ به درخواست «یارانه» و «آگهی دولتی» منصور مظفری مدیر مسئول روزنامه آفتاب یزد گفت: به روزنامه هایی که مدیرمسول در آن زیاد «کاره ای» نیست! و سردبیرشان در انگلستان بسر می برند و از آنجا سرفصل های «بی بی سی» را سرمقاله می کنند، یارانه و آگهی دولتی نمی دهند، و مظفری نیز بحث را تغییر داد و تنها به درس خواندن بعضی ها در «انگلستان» اشاره کرد و اما نگفت که سردبیر آفتاب یزد در انگلستان نیست و در ایران است!


معاون مطبوعاتي و اطلاع‌رساني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي:
روزنامه‌اي داريم كه عامل اصلي، مغز متفكر و سردبير آن در لندن زندگي مي‌كند و لحظه به لحظه، آنچه رسانه‌هاي غرب، بي.‌بي.‌سي، صداي آمريكا و ديگر رسانه‌هاي صهيونيستي منعكس مي‌كنند همان‌ را در روزنامه‌ خود بازتاب مي‌دهد، در حالي كه در واقع مدير مسئول شخص ديگري است، اما در واقعيت مديريت در دست سردبير قرار دارد!

به گزارش فارس، محمدعلي رامين معاون مطبوعاتي و اطلاع‌رساني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در گفت‌وگوي ويژه خبري شبكه 2 كه با موضوع مطبوعات برگزار شد در تعريف روزنامه و مطبوعات گفت: روزنامه، مطبوعات و رسانه وسيله ارتباط جمعي است يعني بايد مجموعه را جمع كرده، افكار پراكنده را تجميع كند، اختلافات را به وحدت تبديل كرده و تفاوت‌ها را به حاشيه براند و اشتراكات را اولويت دهد.
وي اظهار داشت: روزنامه‌ها و مطبوعات بايد بينش، دانش، بصيرت و آگاهي‌هاي مفيد جامعه و مخاطب را ارتقا دهد و پاسدار حريم حرمت‌هايي باشد كه از آن جا برخاسته است.
در همه جاي دنيا رسانه‌ ركني از حاكميت تلقي مي‌شود يعني در همان جهان غرب كه آزادي مطبوعات و رسانه‌ها به عنوان يك اصل مهم تلقي مي‌شود و بعضاً الگو است و خيلي از موارد را از آن‌ها تقليد مي‌كنيم. رسانه‌ها يار، ياور و حامي حاكميت و مردم هستند. يعني در حقيقت وقتي مردم حاكميتي را انتخاب مي‌كنند رسانه‌ها هرگز در صدد خدشه وارد كردن در منتخب مرد بر نمي‌آيند و به اين صورت نيست كه مردم زحمت بكشند انتخاباتي را برگزار كنند، افرادي را برگزينند و حاكم كنند بعد رسانه‌ها وظيفه خود را در تخريب آن منتخبان مردم بدانند.
رامين افزود: رسانه بايد چشم و گوش حاكميت و مردم باشد يعني در واقع حلقه واسطه بوده و نه منتخب مردم و نه منتخب حاكميت است و كار آن ايجاد ارتباط بين مردم و حاكميت است.
وي تصريح كرد: رسانه نيازهاي واقعي مردم را به حاكميت منتقل مي‌كند پاسخ‌هاي حاكميت را به مردم منتقل كرده و مفاهمه برقرار مي‌كند و ابزار جدال، تنش و كشمكش نيست.
رامين درباره ملاك‌هاي تحليل‌ اخبار در شرايط مختلف از سوي رسانه‌‌ها گفت: اختلاف سلايق، ديدگاه‌ها، تحليل‌ها و بررسي‌ها را به عنوان يك واقعيت عمومي در جامعه بشري به رسميت مي‌شناسيم و در هر جامعه‌اي نيز به همين منوال است اما آن چيزي كه تكيه‌گاه اصلي است مشتركات، ميثاق‌هاي عمومي، قوانين و ضوابط كلي است كه بايد مدنظر باشد.
وي ادامه داد: ممكن است هر پديده‌اي كاملاً از دو زاويه متضاد برداشت شود اصل اختلاف‌نظر نه تنها مضر نيست بلكه مفيد است؛ رسانه‌ها بايد تحليل و برداشت خود را بر‌اساس يك اصول كلي قابل پذيرش و فهم عمومي ارائه دهند.
رامين افزود: دروغ‌گويي از هيچ‌كس پذيرفته نيست به خصوص از رسانه‌اي كه مي‌خواهد ارتباطات اجتماعي را ايجاد كند نه فرو بپاشاند. وقتي رسانه‌اي دروغي را منتشر مي‌كند اثر انتشار با تكذيب آن برطرف نمي‌شود لذا در هيچ كجاي جهان به هيچ رسانه‌اي اجازه نمي‌دهند كه پخش دروغ‌‌ها، شايعات و خلاف واقعيت‌ها را رويه كار خود قرار دهد و بگويد كه اين دروغ را پخش مي‌كنم و اگر كسي اعتراض كرد آن را تكذيب مي‌كنم.
وي گفت: در اين‌باره بحث تكرار چند بار يك اشتباه در رسانه نيست. بحث رويه، اصرار يا سهو است بالاخره فرد دچار سهو و قصورهايي مي‌شود در اين جا تقصيري نيست اما گاهي اوقات تعمدي در كار است كه همواره حقايقي را وارونه جلوه دهند.
رامين درباره تشخيص دروغ بودن مطالب روزنامه‌ها از سوي مردم و هيئت نظارت ادامه داد: تشخيص مردم يك امر عام بوده و ضرورت كار افكار عمومي است كه مي‌خوانند تا ياد بگيرند. وظيفه مطبوعات آشفته‌سازي افكار عمومي نيست يعني اين كه به تعبير حضرت علي(ع) اين‌كه بخواهند كلمه حقي را با اراده باطل‌ پخش كنند خلاف مأموريت است و يك نوع اغتشاش بوده و بر هم‌ زدن نظام است.
وي تصريح كرد: مردم البته آنچنان بصيرت و هوشمندي دارند كه اين امر را تشخيص دهند ولي همين مردم، نظامي را تعيين كرده و به آن مأموريت دادند كه در حوزه مطبوعات و رسانه‌ها نظارت كنند لذا منتخبان مردم هستند كه نظارت مي‌كنند.
رامين اضافه كرد: بنابراين ما گاهي اوقات در تفسير موضوع دچار اشتباه مي‌شويم و فكر مي‌كنيم منتخبان مردم جداي از آن‌ها هستند و مي‌گوييم منتخبان مردم نظارت كنند يا خود مردم.
وی ادامه داد: روزنامه اعتماد بعد از حوادث روز عاشورا كه هر انسان مؤمني از مشاهده صحنه‌هاي دلخراش ضد ملي، ديني و اسلامي آن روز آزرده خاطر مي‌شد‌. تيتر اول خود را به سخنراني ناتمام فلان فرد اختصاص داده بود و يا سرمقاله‌اي را با عنوان خبرهاي رسمي درباره درگيري‌هاي روز عاشورا در تهران و سخنان فرماندهان نيروي انتظامي درباره حوادث روز عاشورا تنظيم كرده است و سپس با چينش اخباري كه در ساعات مختلف و از زبان فرماندهان نيروي انتظامي گفته شده با جابه‌جايي آن‌ها، فضايي را در مقاله ايجاد كرده است كه گويا فرماندهان نيروي انتظامي خلاف‌گو هستند.
وي اظهار داشت: اين روزنامه به جاي اين‌كه مجرمان و خاطيان را خطاب قرار دهد و آن‌ها را توبيخ كند به سادگي از كنار آن‌ها عبور كرده است و كساني را كه مسئوليت امنيت عمومي هستند به زشت‌ترين شيوه‌ها و شگردهاي جنگ رسانه‌‌اي غرب سركوب كرده است. آيا اين شيوه آزادي مطبوعات است.
رامين درباره علت توقيف يك روزنامه بعد از تخلف گفت: متأسفانه بايد بگويم كه بر‌خلاف خواست ماست وقتي يك روزنامه بسته مي‌شود صد‌در‌صد ناراحت مي‌شويم؛ در حقيقت رسالت ذاتي معاونت مطبوعاتي ترويج، توسعه، حمايت، نظارت و هدايت مطبوعات است اما گاهي اوقات وقتي كه نشريه‌اي برخلاف تعهداتي كه داده و قانون مطبوعاتي كه پذيرفته است روالي را انتخاب مي‌كند كه هر روز با يك شگرد نو قانون را دور بزند و مصالح عمومي را به خطر بيندازد ناچار مي‌شويم كه آن را توقيف كنيم‌.
وي ادامه داد: بنده يك عنصر رسانه‌اي هستم و مثل هر كس ديگري ديدگاه شخصي خودم را نسبت به مسائل سياسي و اعتقادي دارم اما در جايگاه قانوني به هيچ‌عنوان ديدگاه‌هايم دخل و تصرفي ندارند.
رامين افزود: به دوستان مطبوعاتي مخالف نيز نظرم را گفتم كه نه فقط ذائقه‌هاي سياسي شما در جايگاه معاونت اصلاً مورد توجه‌ام نيست بلكه حتي عقايد ديني شما نيز مورد توجه‌ام قرار ندارد. ممكن است حتي غير مسلمان باشيد اشكالي ندارد اما رسانه‌ها بايد داراي دو ويژگي باشند عاقلانه رفتار كرده و منضبط و قانون‌مدارانه عمل كنند.
وي خاطرنشان كرد: ما چند صد مطبوعات سراسري داريم كه كار خود را انجام مي‌دهند؛ ولي 6 ـ 5 نشريه نيز داريم كه مدام فضايي را ايجاد مي‌كنند كه اجازه نمي‌دهند ما در معاونت مطبوعاتي كار خود را انجام دهيم و مدام درگيري ذهني براي مسئولان ايجاد مي‌كنند.
رامين اضافه كرد: وقتي رسانه‌اي روال خلاف‌گرايي، قانون‌شكني و قانون‌ستيزي را در پيش مي‌گيرد واقعاً احساس بدي داريم كه بايد با آن برخورد كرده و آن را تعطيل يا توقيف كنيم.
رامين درباره نحوه توزيع يارانه مطبوعات گفت: اموال بيت‌المال كه در دست مسئولان است اموال شخصي، حزبي، گروهي و باندي نيست. فرض كنيد ده‌ها ميليارد توماني كه براي مساعدت و كمك به رسانه‌ها در اختيار معاونت مطبوعاتي است بايد طبق قانون توزيع كنيم.
وي اظهار داشت: اين طور نيست كه اگر بنده از كسي خوشم آمد يا نيامد بر‌اساس آن يارانه مطبوعات را توزيع كنم. اين پول براي مردم است و هر كسي كه در خدمت اهداف و آرمان‌هاي ‌مردم باشد حق استفاده از اموال مردم را دارد اما اگر عملكردي غير از آن داشته باشد نمي‌تواند از‌ آن بهره‌مند شود.
رامين افزود: روزنامه‌اي داريم كه عامل اصلي، مغز متفكر و سردبير آن در لندن زندگي مي‌كند و لحظه به لحظه آن چه رسانه‌هاي غرب، بي.‌بي.‌سي، صداي آمريكا و ديگر رسانه‌هاي صهيونيستي منعكس مي‌كنند همان‌ را در روزنامه‌ خود بازتاب مي‌دهد در حالي كه در واقع مدير مسئول شخص ديگري است اما در واقعيت مديريت در دست سردبير قرار دارد.
وي اضافه كرد: ما تحليل‌هاي روزانه بي‌بي‌سي را هر روز در اين روزنامه مي‌بينيم در حالي كه رسانه براي هر كشوري يك پناهگاه است. رسانه‌ها قوه عاقله افكار عمومي بوده و در حقيقت سپر بلاي تهاجمات عليه ملت و فرهنگ يك كشور هستند.
رامين گفت: اگر قرار باشد روزنامه‌اي داشته باشيم كه خيلي زيركانه و با شگردهاي جالب هر روز در امتداد بيانات بي‌بي‌سي باشد آن‌ها را به فارسي ترجمه كند و خواسته‌هاي بيگانگان را در جامعه انتشار دهد امري معقول، مشروع و مطلوب نيست.
رامين اضافه كرد: نهاد قانوني در اين‌باره‌ تصميم‌گيري مي‌كند و شخص تصميم‌گيرنده نيست. قانون مطبوعات در فصل دوم ماده 2 رسالتي را براي مطبوعات تعيين مي‌كند كه فلسفه وجودي آن‌هاست و روح حاكم بر قانون مطبوعات در همين رسالت مطبوعات است.
وي افزود: به عنوان مثال يكي از رسالت‌ها و مسئوليت‌هاي مطبوعات پيشبرد اهدافي است كه در قانون اساسي جمهوري اسلامي آمده است. اگر روزنامه‌اي هر روز منتشر شود و اصلاً جرمي هم مرتكب نشود اما در راستاي پيشبرد اهداف قانون اساسي حركت نكند نيز به رسالت خود عمل نكرده است.
رامين ادامه داد: يكي از مسئوليت‌هاي رسانه‌ها اين است كه براي نفي مرزبندهاي كاذب و تفرقه‌انگيز در جامعه تلاش كنند اما اگر روزنامه‌اي آمد و اين مرزبندي‌هاي كاذب و تفرقه‌انگيز را نه فقط نفي نكرد بلكه تعميق و توسعه داد و يا قرار ندادن اقشار مختلف جامعه در برابر يكديگر مسئوليت است حال اگر روزنامه‌اي اين كارها را كرد؛ خلاف كرده است.
وي تصريح كرد: همچنين در بند ديگري در قانون مطبوعات آمده است فلسفه وجودي مطبوعات مبارزه با مظاهر فرهنگي استعماري، ترويج و تبليغ فرهنگ اصيل اسلامي و همچنين گسترش فضايل اخلاقي است اما اگر روزنامه‌‌اي آمد نه فقط فضايل اخلاقي را گسترش نداد بلكه در مقابل آن‌ها حركت كرد مرتكب خلاف شده است.
رامين گفت: حداقل اگر ايراني هستيم و به ما قبل اسلام هم هنوز فكر مي‌كنيم پندار، گفتار و كردار نيك بايد مرام ما باشد. حالا اگر مطبوعاتي آمد همه تيترها، تحليل‌ها، شعارها، عكس‌ها، تصاوير‌، گزارش‌ها و خبرها را سياه و همراه با توهين و تحقير انعكاس داد. همه هويت ملي خود را تحقير كرد و همه منتخبان كشور خود را در مقابل هم قرارداد واقعاً حق دارد از بودجه عمومي استفاده كند.



جوابیه «واحدی» برای «رامین» و خداحافظی او از سردبیری آفتاب یزد
سپاس و بدرود ‌!
‌اقامت اينجانب در خارج از كشور اگر چه ممكن است از چشم مخاطبان مهربان آفتاب يزد مخفي مانده باشد اما قطعا تشكيلات رسمي كشور از آن بي‌اطلاع نبودند
اينجانب سيد مجتبي واحدي هستم و افتخار دارم كه سي و سومين «جدِّبزرگوار» اينجانب امام زين‌العابدين (ع) بودند و نسب حقير از آن طريق به حضرت اباعبدالله الحسين (ع) مي‌رسد. ديگران هم اگر مايلند شجره‌نامه خود را ارائه دهند!
‌دقيقا 3414 روز پيش (19 شهريور 79) توفيق يافتم با درج سرمقاله، نخستين روز انتشار سراسري آفتاب يزد- پس از حدود 2 سال انتشار استاني- را به اطلاع دوستاني برسانم كه اين روزنامه را براي نخستين بار برپيشخوان روزنامه فروشي‌ها در سراسر كشور مشاهده مي‌كردند. آن روز «مجلس اصلاحات» تازه آغاز به كار كرده بود و «دولت اول اصلاحات » نيز سال آخر فعاليت خود را سپري مي‌كرد. از همان روز تا امروز، تلاش كردم كه آنچه در اين ستون و ساير بخش‌هاي روزنامه نوشته مي‌شود به معناي واقعي، <اصلاح‌طلبانه> باشد و در راستاي دفاع از حقوق ملت . بر همين اساس، گاه گلايه دوستان اصلاح‌طلب خود در مجلس و دولت اصلاحات را به تن خريدم در مقاطع متعدد، اتهام افكني و بي‌تحملي دوستان جناح مقابل را شاهد بودم. اما آنچه اين قلم را در نوشتن، استوار مي‌ساخت احساس رضايت از انجام تكليف ديني و ملي بود. همچنين ابراز سپاس‌هاي بزرگوارانه بسياري از هموطنان به صورت تلفني و يا در ملاقات‌هاي تصادفي در محافل عمومي، خستگي كار طاقت فرساي روزنامه‌نگاري را از ميان مي‌برد. اينجانب در بارگاه خداوند بزرگ و در پيشگاه ملت عزيز ايران، ‌ شاكر هستم كه آنچه در 9 سال و 4 ماه و 5 روز گذشته نوشته‌ام تـمـامـا مـسـتـنـد بـوده و شـايـد هـمـيـن اسـتـنـادات بـود كـه گاه بعضي از <سوژه‌سازان> را <كم تحمل> مي‌ساخت؛ زيرا نمي‌توانستند با استنادات قانوني، راه را بر اين قلم ببندند. عدم ذوق‌زدگي از تمجيد‌ها و سرخورده نشدن از كم تحملي‌ها، عنايت ديگر خداوند به نگارنده بود و همين مسئله نيز بر افراطيون - در جناح‌هاي مختلف- گران مي‌آمد.
اما هيچ‌گاه شرايط، مانند هفته‌هاي اخير نبوده است. اينجانب از مدتي قبل براي پيگيري برخي امور شخصي از جمله تحصيل، در خارج از كشور اقامت داشته‌ام و با استفاده از فن‌آوري‌هاي پيشرفته، ارتباط لحظه به لحظه با روزنامه را حفظ كرده‌ام و لذا قاعدتا بسياري از مخاطبان، از غيبت اين دوست خود بي‌اطلاع مانده‌اند. در اين مدت، منش نگارنده و نحوه چرخيدن قلم او بر روي كاغذ، هيچ تغييري نسبت به 9 سال قبل از آن نداشت. در اين ماهها، معيار اصلي براي من، رضايت خالق و منافع بندگانش و در مرحله بعد، التزام به ضوابطي بود كه در زمان اقامت در ايران نيز به آنها پايبندي داشتم؛ اگر چه برخي از آنها را قابل تامل مي‌دانستم .همين پـايـبـنـدي و الـتـزام و نـظـارت دقـيـق بـر هـمـه اجـزاي روزنـامـه بـاعـث شـد در فـضـايـي كه دهها روزنامه در كشور با مشكل مواجه شدند، آفتاب يزد بدون هر گونه رانت دولتي يا وابستگي به هر يك از احزاب و گروهها بصورت مستمر انتشار يافت. ‌ ‌
‌ ‌اقامت اينجانب در خارج از كشور اگر چه ممكن است از چشم مخاطبان مهربان آفتاب يزد مخفي مانده باشد اما قطعا تشكيلات رسمي كشور از آن بي‌اطلاع نبودند و يقين دارم در اين مدت، مندرجات روزنامه <به ويژه سرمقاله‌ها> را با حساسيت‌ بيشتر رصد مي‌كرده‌اند. لذا اقدام اخير معاون جديدالورود وزارت ارشاد، بسيار سوال‌برانگيز است. وي در يك گفتگوي يك طرفه تلويزيوني، اتهاماتي را متوجه اينجانب نمود كه يقين دارم هدف اصلي يا نتيجه آن، تحت فشار قرار دادن روزنامه مي‌باشد . البته ظاهرا در دولت جديد، اين يك رويه‌ است كه عده‌اي، خود را در مقام مدعي‌العموم، قاضي و مجري حُكم قرار دهند و با استفاده يك طرفه از تريبون‌هايي كه امانت ملت مي‌باشد به اتهام افكني بپردازند.همچنين هرگاه رئيس دفتر رئيس جمهور <دُرافشاني> جديدي مي‌نمايد كه تمام نيروهاي متدين را به واكنش وا مي‌دارد، عده‌اي ماموريت مي‌يابند سوژه جديدي درست كنند تا اذهان را منحرف نمايند.
‌ ‌آقاي معاون، مدعي شده است كه <سردبير روزنامه در لندن اقامت دارد و لحظه به لحظه، آن چه رسانه‌هاي غرب، بي‌بي‌سي، صداي آمريكا و ديگر رسانه‌هاي صهيونيستي منعكس مي‌كنند، همان را در روزنامه خود بازتاب مي‌دهد... ما تحليل‌هاي بي‌بي‌سي را هر روز در اين روزنامه مي‌بينيم... > آقاي معاون، در اين بخش از اظهارات خود، مستقيما از آفتاب يزد نام نبرد، اما سوال و جواب‌هاي بعدي با مدير مسئول، براي همگان آشكار ساخت كه مقصود، كدام روزنامه است و سردبير مورد نظر چه كسي !؟ ‌ ‌
البته همانگونه كه برخي تشويق‌هاي قبلي دوستان و بي‌تحملي‌هاي رقبا، اينجانب را دچار ذوق‌زدگي يا سرخوردگي نكرد، به خاطر اتهام افكني‌ نامشروع معاون وزير ارشاد، نيز <يقه دراني> نخواهم كرد. لابد مسئولان دستگاه‌هاي امنيتي و اطلاعاتي و اعضاي هيئت نظارت بر مطبوعات هم براي دفاع ازعملكرد خود، تدبيري خواهند انديشيد. زيرا ادعاي غيرمنصفانه آقاي معاون، به معناي غفلت و بي‌تفاوتي همه دستگاه‌هاي قضايي، امنيتي و اطلاعاتي كشور نسبت به انتشار چند ماهه يك روزنامه تحت‌تاثير محافل صهيونيستي است. اما از آنجا كه اينجانب مايل نيستم دريچه‌اي از <اطلاع رساني مشروع و قانوني> در كشور مسدود و دهها جوان ايراني، شغل خود را از دست بدهند از امروز عليرغم ميل باطني، همكاري خود با آفتاب يزد را قطع و <بدرود> خود را با <سپاس بي‌كران> به كساني تقديم مي‌كنم كه تقريبا يك پنجم از عمر خود را به طور شبانه‌روز در خدمت آنها بوده‌ام. همچنين از برخي نهادهاي رسمي كشور كه بر خلاف تعدادي از مديران كم تحمل دولتي، رويه انتقادي آفتاب يزد به ويژه ستون سرمقاله را تحمل‌كرده‌اند سپاسگزاري مي‌نمايم و آنها را به بررسي سوابق آقازاده بيست و چند ساله‌اي توصيه مي‌كنم كه با استفاده از رانت‌ پدر، هم اكنون مديريت يكي از شركت‌هاي بزرگ ايراني در آلمان را به عهده دارد و لابد به بركت همين مديريت، شرايط اقامت دائم خود و خانواده در آن <كشور صهيونيست پرور> و... را آماده مي‌سازد!
همچنين نهادهاي ديگر كشور را دعوت مي‌كنم دفاع جانانه آفتاب يزد در 9 سال گذشته از مرزهاي جغرافيايي و عقيدتي كشور را با پيشنهاد مشكوك يكي از پرمدعاترين افراد براي تغيير نام خليج فارس مقايسه نمايند، شايد ريشه بعضي از دشمني‌ها آشكار گردد. مراجعه به شجره‌نامه افراد نيز در كشف ريشه‌ برخي اتهام‌افكني‌هاي خصمانه، مفيد خواهد بود. ‌*‌
اگر عمري بود و تريبوني، در اين موارد بيشتر سخن خواهم گفت. تا آن روز، بدرود!‌
‌ ‌*‌مايل نبودم به دفاع شخصي از خويش بپردازم اما به حكم آيه شريفه قرآن < لايُحِب اللّه الجَهرَ بالسّوءِ مِنَ القول الاّمَن ظُلِم> باستحضار مي‌رسانم اينجانب سيد مجتبي واحدي هستم و افتخار دارم كه سي و سومين <جدِّبزرگوار>اينجانب امام زين‌العابدين (ع) بودند و نسب حقير از آن طريق به حضرت اباعبدالله الحسين (ع) مي‌رسد. ديگران هم اگر مايلند شجره‌نامه خود را ارائه دهند!

رجا نیوز نوشت:
سردبیر سابق آفتاب یزد بازجوی عزت الله سحابی بوده است!؟
دستپاچگي سردبير لندن‌نشين از افشاگري رامين، ماجراي ويلاي كانادا و ...
افشاگري محمدعلي رامين معاون مطبوعاتي وزير فرهنگ‌و ارشاد اسلامي از حضور سردبير يك روزنامه نزديك به جريان فتنه در لندن، موجب استعفاي وي از سردبيري روزنامه و بيان اظهارات از سر آشفتگي شده است.
به گزارش رجانيوز، رامين در برنامه گفت‌وگوي ويژه خبري هفته گذشته اظهار داشت: «سردبیر روزنامه در لندن اقامت دارد و لحظه به لحظه، آن چه رسانه‌های غرب، بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و دیگر رسانه‌های صهیونیستی منعکس می‌کنند، همان را در روزنامه خود بازتاب می‌دهد... ما تحلیل‌های بی‌بی‌سی را هر روز در این روزنامه می‌بینیم...»
اما در حالي كه معاون وزير ارشاد نامي از فرد مورد نظر خود نبرده بود، ضمير به سرعت مرجع خود را پيدا كرد و به فاصله‌ي يك روز پس از آن، مجتبي واحدي كه ماه‌ها است در لندن به‌سر برده و در ضمن هر روز نيز بدون اينكه حتي يك بار در اين زمينه به خوانندگان روزنامه توضيح يا اطلاعي داده باشد، در سرمقاله‌ها رهنمود صادر مي‌كرد، با افشاي اين خبر ناگزير از استعفا شد.
اين در حالي است كه برخلاف گفته‌هاي سردبير مستعفي آفتاب‌يزد، علت حضور او در لندن ارتباطي با ادامه تحصيل نيز ندارد، بلكه به‌دليل برخورداري وي از موهبت چندهمسري! همسر دوم او از ماه‌ها قبل وي را مجبور به ترك ايران كرده و واحدي نيز پس از انتخابات، به‌دليل ترس از امكان بازداشت، بازگشت به ايران را به تعويق انداخته بود.
سردبير حامي مستضعفين آفتاب‌يزد! كه روزنامه تحت مديريت وي با ژست مردم‌گرايي بيشترين حملات را عليه دولت انجام داده بود، علاوه بر لندن در يكي از ايالت‌هاي كانادا نيز ويلاي مجللي دارد.
واحدي كه پس از افشاگري رامين ياد استعفا افتاده و توجيهي هم براي مخفي‌كاري و نسخه‌پيچي‌هايش از لندن براي خوانندگان ارائه نكرده است، طي سال‌هاي رياست مهدي كروبي بر مجلس ششم، به‌عنوان رئيس حوزه رياست وي فعاليت مي‌كرد.
همچنين ارتباطات وي با يك نهاد امنيتي توسط عزت‌الله سحابي مورد اشاره قرار گرفته و سحابي با اشاره به رويت او در يكي از بازجويي‌هايش، وي را به‌عنوان يك عامل چندجانبه قلمداد كرده بود

یزدفردا

به دلیل اقامت در خارج و انتقادات معاون مطبوعاتی
خداحافظی سردبیر روزنامه آفتاب یزد

پس از نه سال همکاری

پس از نه سال همکاری، به دلیل اقامت در خارج از کشور مجتبی واحدی همکاری خودش با روزنامه آقتاب را خاتمه دارد.
آفتاب: مجتبی واحدی، سردبیر آفتاب یزد پس از نه سال همکاری با این روزنامه با دست‌اندرکاران این روزنامه خداحافظی کرد. در سرمقاله‌ی امروز این روزنامه او به شیوه‌ی کاری خود و نیز مشکلات به وجود آمده برایش اشاره می‌کند. اخیراً وی برای تحصیل در خارج از کشور به سر می‌برد و از طریق اینترنت با تحریریه در ارتباط بود. آفتاب یزد از روزنامه‌های اصلاح‌طلب ایران است که ابتدا نشریه‌ای استانی بود و در دوران اصلاحات به صورت روزنامه سراسری درآمد. سرمقاله بدین شرح است:

سپاس و بدرود ‌!

‌دقیقا 3414 روز پیش (19 شهریور 79) توفیق یافتم با درج سرمقاله، نخستین روز انتشار سراسری آفتاب یزد– پس از حدود 2 سال انتشار استانی– را به اطلاع دوستانی برسانم که این روزنامه را برای نخستین بار برپیشخوان روزنامه فروشی‌ها در سراسر کشور مشاهده می‌کردند. آن روز <مجلس اصلاحات> تازه آغاز به کار کرده بود و <دولت اول اصلاحات> نیز سال آخر فعالیت خود را سپری می‌کرد. از همان روز تا امروز، تلاش کردم که آنچه در این ستون و سایر بخش‌های روزنامه نوشته می‌شود به معنای واقعی، <اصلاح‌طلبانه> باشد و در راستای دفاع از حقوق ملت . بر همین اساس، گاه گلایه دوستان اصلاح‌طلب خود در مجلس و دولت اصلاحات را به تن خریدم در مقاطع متعدد، اتهام افکنی و بی‌تحملی دوستان جناح مقابل را شاهد بودم. اما آنچه این قلم را در نوشتن، استوار می‌ساخت احساس رضایت از انجام تکلیف دینی و ملی بود. همچنین ابراز سپاس‌های بزرگوارانه بسیاری از هموطنان به صورت تلفنی و یا در ملاقات‌های تصادفی در محافل عمومی، خستگی کار طاقت فرسای روزنامه‌نگاری را از میان می‌برد. اینجانب در بارگاه خداوند بزرگ و در پیشگاه ملت عزیز ایران، ‌ شاکر هستم که آنچه در 9 سال و 4 ماه و 5 روز گذشته نوشته‌ام تـمـامـا مـسـتـنـد بـوده و شـایـد هـمـیـن اسـتـنـادات بـود کـه گاه بعضی از <سوژه‌سازان> را <کم تحمل> می‌ساخت؛ زیرا نمی‌توانستند با استنادات قانونی، راه را بر این قلم ببندند. عدم ذوق‌زدگی از تمجید‌ها و سرخورده نشدن از کم تحملی‌ها، عنایت دیگر خداوند به نگارنده بود و همین مسئله نیز بر افراطیون – در جناح‌های مختلف– گران می‌آمد.
اما هیچ‌گاه شرایط، مانند هفته‌های اخیر نبوده است. اینجانب از مدتی قبل برای پیگیری برخی امور شخصی از جمله تحصیل، در خارج از کشور اقامت داشته‌ام و با استفاده از فن‌آوری‌های پیشرفته، ارتباط لحظه به لحظه با روزنامه را حفظ کرده‌ام و لذا قاعدتا بسیاری از مخاطبان، از غیبت این دوست خود بی‌اطلاع مانده‌اند. در این مدت، منش نگارنده و نحوه چرخیدن قلم او بر روی کاغذ، هیچ تغییری نسبت به 9 سال قبل از آن نداشت. در این ماهها، معیار اصلی برای من، رضایت خالق و منافع بندگانش و در مرحله بعد، التزام به ضوابطی بود که در زمان اقامت در ایران نیز به آنها پایبندی داشتم؛ اگر چه برخی از آنها را قابل تامل می‌دانستم .همین پـایـبـنـدی و الـتـزام و نـظـارت دقـیـق بـر هـمـه اجـزای روزنـامـه بـاعـث شـد در فـضـایـی که دهها روزنامه در کشور با مشکل مواجه شدند، آفتاب یزد بدون هر گونه رانت دولتی یا وابستگی به هر یک از احزاب و گروهها بصورت مستمر انتشار یافت. ‌ ‌

‌ ‌اقامت اینجانب در خارج از کشور اگر چه ممکن است از چشم مخاطبان مهربان آفتاب یزد مخفی مانده باشد اما قطعا تشکیلات رسمی کشور از آن بی‌اطلاع نبودند و یقین دارم در این مدت، مندرجات روزنامه <به ویژه سرمقاله‌ها> را با حساسیت‌ بیشتر رصد می‌کرده‌اند. لذا اقدام اخیر معاون جدیدالورود وزارت ارشاد، بسیار سوال‌برانگیز است. وی در یک گفتگوی یک طرفه تلویزیونی، اتهاماتی را متوجه اینجانب نمود که یقین دارم هدف اصلی یا نتیجه آن، تحت فشار قرار دادن روزنامه می‌باشد . البته ظاهرا در دولت جدید، این یک رویه‌ است که عده‌ای، خود را در مقام مدعی‌العموم، قاضی و مجری حُکم قرار دهند و با استفاده یک طرفه از تریبون‌هایی که امانت ملت می‌باشد به اتهام افکنی بپردازند.همچنین هرگاه رئیس دفتر رئیس جمهور <دُرافشانی> جدیدی می‌نماید که تمام نیروهای متدین را به واکنش وا می‌دارد، عده‌ای ماموریت می‌یابند سوژه جدیدی درست کنند تا اذهان را منحرف نمایند.
‌ ‌آقای معاون، مدعی شده است که <سردبیر روزنامه در لندن اقامت دارد و لحظه به لحظه، آن چه رسانه‌های غرب، بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و دیگر رسانه‌های صهیونیستی منعکس می‌کنند، همان را در روزنامه خود بازتاب می‌دهد... ما تحلیل‌های بی‌بی‌سی را هر روز در این روزنامه می‌بینیم... > آقای معاون، در این بخش از اظهارات خود، مستقیما از آفتاب یزد نام نبرد، اما سوال و جواب‌های بعدی با مدیر مسئول، برای همگان آشکار ساخت که مقصود، کدام روزنامه است و سردبیر مورد نظر چه کسی !؟ ‌ ‌
البته همانگونه که برخی تشویق‌های قبلی دوستان و بی‌تحملی‌های رقبا، اینجانب را دچار ذوق‌زدگی یا سرخوردگی نکرد، به خاطر اتهام افکنی‌ نامشروع معاون وزیر ارشاد، نیز <یقه درانی> نخواهم کرد. لابد مسئولان دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی و اعضای هیئت نظارت بر مطبوعات هم برای دفاع ازعملکرد خود، تدبیری خواهند اندیشید. زیرا ادعای غیرمنصفانه آ قای معاون، به معنای غفلت و بی‌تفاوتی همه دستگاه‌های قضایی، امنیتی و اطلاعاتی کشور نسبت به انتشار چند ماهه یک روزنامه تحت‌تاثیر محافل صهیونیستی است. اما از آنجا که اینجانب مایل نیستم دریچه‌ای از <اطلاع رسانی مشروع و قانونی> در کشور مسدود و دهها جوان ایرانی، شغل خود را از دست بدهند از امروز علیرغم میل باطنی، همکاری خود با آفتاب یزد را قطع و <بدرود> خود را با <سپاس بی‌کران> به کسانی تقدیم می‌کنم که تقریبا یک پنجم از عمر خود را به طور شبانه‌روز در خدمت آنها بوده‌ام. همچنین از برخی نهادهای رسمی کشور که بر خلاف تعدادی از مدیران کم تحمل دولتی، رویه انتقادی آفتاب یزد به ویژه ستون سرمقاله را تحمل‌کرده‌اند سپاسگزاری می‌نمایم و آنها را به بررسی سوابق آقازاده بیست و چند ساله‌ای توصیه می‌کنم که با استفاده از رانت‌ پدر، هم اکنون مدیریت یکی از شرکت‌های بزرگ ایرانی در آلمان را به عهده دارد و لابد به برکت همین مدیریت، شرایط اقامت دائم خود و خانواده در آن <کشور صهیونیست پرور> و... را آماده می‌سازد!

همچنین نهادهای دیگر کشور را دعوت می‌کنم دفاع جانانه آفتاب یزد در 9 سال گذشته از مرزهای جغرافیایی و عقیدتی کشور را با پیشنهاد مشکوک یکی از پرمدعاترین افراد برای تغییر نام خلیج فارس مقایسه نمایند، شاید ریشه بعضی از دشمنی‌ها آشکار گردد. مراجعه به شجره‌نامه افراد نیز در کشف ریشه‌ برخی اتهام‌افکنی‌های خصمانه، مفید خواهد بود. ‌*‌

اگر عمری بود و تریبونی، در این موارد بیشتر سخن خواهم گفت. تا آن روز، بدرود!‌


‌ ‌*‌مایل نبودم به دفاع شخصی از خویش بپردازم اما به حکم آیه شریفه قرآن < لایُحِب اللّه الجَهرَ بالسّوءِ مِنَ القول الاّمَن ظُلِم> باستحضار می‌رسانم اینجانب سید مجتبی واحدی هستم و افتخار دارم که سی و سومین <جدِّبزرگوار>اینجانب امام زین‌العابدین (ع) بودند و نسب حقیر از آن طریق به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) می‌رسد. دیگران هم اگر مایلند شجره‌نامه خود را ارائه دهند!
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا