اشکال از برنامه است یا برنامه ریزان!؟

محمد رضا شوق الشعراء

اشکال از برنامه است یا برنامه ریزان!؟
وقتی شورای شهر......، بی هوا غش می کند!
پل زیر گذر چهارراه مهدیه، چرا صد روز جلوتر از برنامه است!؟

در حالیکه ماهها پس از افتتاح و بهره برداری زیرگذرچهارراه معلم، هنوز محوطه سازی آن ادامه دارد! با کلی تعریف و تمجید و به به و چه چه، در خبرها آمده بود که اجرای پروژه زیرگذر چهارراه مهدیه یزد، صد روز، یعنی سه ماه و ده روز از برنامه جلوتر است، و دست اندرکاران شهرداری یزد از برنامه تعیین شده جلوتر حرکت کرده اند! تا شورای شهر به این بهانه از شهردار تقدیر کند، و اما این حرکت سرعتی، اثبات نمی کند که طراحان و برنامه ریزان، بد و ناشیانه، طزاحی کرده و برنامه نوشته اند!؟ و مهمتر اینکه برنامه ریزانی که در «زمان» برنامه خطا نموده اند، در تعیین بودجه و برآورد هزینه پل چگونه عمل کرده اند!؟
اجرای این چنین پروژه ای در کشورهای کوچک عربی عمان و امارات و بحرین و کویت و لبنان چقدر زمان می برد و آیا زمان اجرای چنین برنامه ای در ژاپن و کره و مالزی با یزد قابل قیاس هست!؟
وقتی کاری در ایران و بخصوص یزد زودتر از برنامه و وقت تعیین شده اجراء و افتتاح می شود یک گیر و اشکالی در کار هست، و مهمتر اینکه قبل از رسیدن آخر پائیز، جوجه ها شمرده و در میانه کار و اوایل مهر ادعا شده است که اجرای پروژه زیرگذر چهارراه مهدیه صد روز از برنامه جلوتر است، و اما کو تا پایان پروژه!؟
تبصره اول: می گویند در زمان حکومت صفویه، شاه عباس تصمیم گرفت تا بزرگترین گنبد مسجد را در اصفهان بسازد و بهمین منظور از معماران زیادی برای انجام این مهم دعوت کردند و سرانجام یکی از معروفترین استادکاران آن زمان ساخت گنبد مسجد را بعهده گرفت و بعد از گرفتن بودجه و لوازم کار دست بکار شد و پایه های و ستونهای مسحد و گنبد را بالا آورد و ناگهان یک روز صبح، کار تعطبل و استادکار ناپدید شد و بدستور شاه عباس اینجا بگرد و آنجا بگرد و اما هیچکس از استاد کار خبر نداشت، غیبت استادکار که به ماه و سال رسید، شاه عباس از استادکاران دیگر دعوت کرد تا کار نیمه تمام را به پایان برسانند، که استاد کاران با دیدن عظمت و مساحت و طول و عرض گنبد، هیچکدام زیر بار نرفتند و شاه عباس عصبانی و ناراحت از اینکه بودجه دولت بند افتاده و مسجد به سرانجام نرسیده دستور داد تا جارچیان در شهرها داد بزنند و برای سر بریده استاد کار فراری جایزه هنگفتی تعیین کرد و اما از استادکار خبری نشد که نشد تا اینکه هفت سال گذشت و بعد از هفت سال یک روز صبح استادکار با لباس مبدل به کاخ شاه عباس رفت و امان و اذن دخول خواست و شاه عباس عصبانی و ناراحت او را به حضور طلبید تا با دست خود گردنش را قطع کند، که استادکار روی پای شاه عباس افتاد و گفت: ای قبله عالم قبل از قطع گردن امان دهید تا دلیل هفت سال غیبت را بگویم و وقتی شاه عباس با غیظ موافقت کرد، استاد کار گفت: جناب قبله عالم من هفت سال پیش و قبل از ترک اصفهان پایه های گنبد را متر کرده ام و اینجا نوشته ام و حال شما ماموری بفرستید تا پایه ها را متر کند و بیاید، شاه عباس گفت: یعنی چه!؟ مردک حقه باز مرا مسخره کرده ای!؟ و وقتی استادکار گفت: منظور دارم، شاه عباس ماموری را برای متر کردن فرستاد و وقتی متر مامور را با متر استادکار مقایسه کردند، متوجه شدن که ده بیست سانتی متر اختلاف در دو متر هست و استادکار توضیح داد که جناب قبله عالم! همینجور که ملاحظه فرمودید در این هفت سال پایه های گنبد چندین سانتیمتر نشست کرده و اگر گنبد بر روی این پایه ها ساخته شده بود، الان گنبد ترک خورده و از هم پاشیده، و بدنامی آن تا ابد برای شاه عباس بزرگ باقی مانده بود، و اما حال که پایه ها نشست خود را کرده است وقت ساخت گنبدی است که هزاران سال پابرجا بماند و شاه عباس استادکار را تشویق کرد و جایزه داد و استاد کار عاقل و صبور، گنبدی را ساخت که پس از گذشت صدها سال هنوز یک ترک برنداشته است!


یزدفردا


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا