پس از عاشورا

اگر «مصلحت» و «توجیه» و «سکوت» نبود، عاشورا در تاریخ پدید می آمد!؟

محمد رضا شوق الشعراء

شور حسینی جمعیت عزادار و بسیاری از هیئت های مذهبی، با به شهادت رسیدن حسین پایان می یابد و هیجان و غوغایی که با آغازین محرم آغاز شده، با شام غریبان در عصر شامگاه عاشورا به پایان می رسد و از فردای عاشورا، برنامه های رادیو و تلویزیون عادی شده و بسیاری که بخاطر حرمت دهه اول عاشورا سیاه پوشیده بودند، بعد از آخرین روز دهه، لباس سیاه خود را در روز پس از شهادت حسین از تن بدر می کنند، و اینچنین است که بر سر و سینه زدن و پابرهنه در هیئت ها دویدن از بعد از شهادت حسین به پایان می رسد!

در بعد از عاشورا، مراسم عزاداری حسین بسیار اندک و در معدود جاها برگزار می گردد و دیگر از بنرهای بزرگ تبلیغاتی سطح شهر خبر چندانی نیست.

بیشترین مزاسم عزاداری و گریه بر حسین در دهه اول محرم و در قبل از شهادت حسین است، و انگار با به شهادت رسیدن حسین و یارانش، وظیفه سینه زنان حسین نیز به پایان می رسد!

تا زمانی که حسین به شهادت نرسیده و تن بی سرش در قتلگاه زیر پای سواران نیافتاده، جمعیت با نوای مداحان و روضه و نوحه خوانانی که از مصائب حسین می خوانند، می گریند و بعد از آنکه علی اکبر روبروی چشم حسین و علی اصغر در آغوش حسین به شهادت رسیدند و سر حسین با لب تشنه بریده شد، جمعیت به دنبال کار و زندگی خود می رود و بسیار چیزها تا محرم بعد و عاشورای بعد فراموش می گردد!

چرا ملت، آنگاه که باید از حسین گفتن را آغاز کرده و در جستجوی جواب دادن به صدای «هل من ینصرنی» حسین باشد، گوشش را گرفته و به خواب می رود و شورش به پایان می رسد!؟

حسین پس از گذشت 1371 عاشورا، هنوز در انتظار کسی است که فریادش را بشنود و دستش را دراز کند، و اما جمعیت  شور زده ای که گوشش به مداحی نوحه خوانان است، خسته از دویدن های قبل از شهادت دیگر فرصت و مجال و مهلت ندارد تا به آخرین گفته حسین فکر کرده و آن را معنی کند.

آنچه که حسین در آخرین لحظه گفت یعنی چه!؟

نکته قیام و حماسه حسین در آخرین جمله حسین است و اما جمعیتی که بخاطر حسین بر سر و سینه می زند، با آخرین جمله حسین چه کرده است و چه می کند!؟

حسین می تواند یاران و نزدیکترین افرادش را و علی اکبر و علی اصغرش را به کشتن نداده و شاهد به خون غلطیدن قاسم نوجوان یادگار برادرش نباشد. می تواند تشنه نباشد و می تواند که «تقیه» و «مصلحت گرایی» و «بیعت» کرده و خود را از حصار کوفیان و یزدیان نجات بخشد، و اما حسین اگر تقیه کند که حسین نیست. حسین اگر در جستجوی مصلحت باشد که حسین نیست. حسین اگر در فکر سلامتی و کشته نشدن پسرانش باشد که حسین نیست. حسین اگر بترسد که حسین نیست. حسین اینهمه راه را تا کربلا و عاشورای می آید بخاطر بعد از عاشورا! بخاطر اینکه در طول تاریخ بر همه ثابت شود که حسین، حسین است! و حال در بعد از عاشورا و در بعد از شهادت حسین(ع)، وظیفه شیعه و پیرو حسین چیست!؟

کاسبی که در دهه اول محرم و تا قبل از شهادت حسین به حرمت دهه اول محرم کم فروشی و گرانفروشی نمی کند و در خانه اش مراسم روضه خوانی حسین برگزار می کند، در بعد از شهادت، ضرر روزهای آغازین محرم را خیلی زود با کم فروشی و گرانفروشی جبران می کند!

دلالی که تا قبل از عاشورا و دهه اول محرم، بخاطر قداست ایام دروغ نمی گوید، در بعد از شهادت، خون حسین را نیز به قسم های دروغش اضافه می کند.

دزدی که در دهه اول محرم و قبل از شهادت حسین منت بر سر حسین گذاشته و بخاطر ایام دهه اول مجرم دزدی نمی کند در بعد از شهادت دزدی های خود را دوباره شروع می کند.

سر بریده حسین، قسم و تکیه کلام عده ای است که دکانی برای فروش خون حسین باز کرده اند، و چه بی رحم هستند این قسم خورندگان غافل، که اگر کوفیان و یزدیان، یکبار سر حسین را بریدند، آنها هر روز و هر ساعت و با کوچکترین بهانه سر حسین را می برند.

( در ظهر روز عاشورا و در یکی از شهرهای اطراف یزد، مسئول پخش برنج و قیمه، رو به جمعیت هجوم آورده، کرده و می گوید: «بسر بریده حسین، تا صف نشوید و در صف نایستاید، برنج و قیمه به هیچکس نمی دهم!)

بسیاری بخاطر خالی کردن بار گناه و فروختن گناه کرده به اشک، از حسین می گویند و تا قبل از به شهادت رسیدن حسین، عشق حسین بر سر، برای حسین «بی سر» گریه می کنند و خوب می شوند و خوب رفتار می کنند و در بعد از شهادت خوب بودن را از یاد می برند و اما....

ای کاش می توانستم از حسینی که شناختم و نشناختم بگویم!

ای کاش می توانستم از حسینی که در کربلا شهید شد بنویسیم!

ای کاش می توانستم از سرور آزادگان و سید و سالار قافله عشق بنویسم و اما...

اگر «مصلحت» و «توجیه» و «سکوت» نبود، عاشورا در تاریخ پدید می آمد!؟

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا