بخندیم یا گریه کنیم!؟
فریاد زیر آب


محمد رضا شوق الشعراء

سرویس مقالات و یادداشت ها :گاهی در کمال ناباوری، انسان مجبور به باور و تحمل چیزهایی می شود که نه می تواند بگوید و بنوبسد و نه می تواند که نگوید و ننویسد.

اگر بنویسیم، شرایطمان سخت بدتر می شود و اگر ننویسیم، دلتنگیمان بیشتر!

در فضای تنگ و بسته ای که کوچکترین روزنه ها به بهانه های مختلف با حربه های «ساده» گرفته می شود، نفس کشیدن و فریاد زدن، خفه شدن را در پی دارد و فریاد نزدن، دست و پا زدن و خفه شدن در سکوت است، پس چه فریاد بزنیم و چه فریاد نزنیم، خفه می شویم، و اینک انتخاب چگونه خفه شدن با خود ماست. ما در کمال آزادی، حق خفه شدن و «خناق» گرفتن داریم و می توانیم که یا با فریاد زدن خفه شویم و یا با سکوت کردن. در این تنهایی به «انتخاب» فکر می کنیم.

حکم بسیار جالبی از دادگستری یزد آمده است، نمی دانیم با خواندن حکم بخندیم یا گریه کنیم!؟ نمی دانیم آن را برای اطلاع دیگران در توفان درج کنیم یا نه! و و نمی دانیم که دیگران با خواندن این حکم چه خواهند کرد!

گاهی انسان چیزهایی را با چشم خود می بیند که در باور آن شک دارد، و اما اگر باور هم نکند، تصویری که هست و وجود دارد تغییر نخواهد کرد.

تبصره اول: اگر در نمایشی، بدهکاری طلبکار شود و برای گرفتن طلبی که بدهی بوده شکایت کند و موفق شود بجای دادن بگیرد، تماشاگران نمایش چه خواهند کرد!؟ گریه یا خنده!؟

تبصره دوم: دوستی می گفت در این فضا و در این شرایط، نوشتن و انتقاد کردن «دل شیر» می خواهد و گفتیم: نخیر برادر عزیز! دل شیر نمی خواهد، مغز خر می خواهد!

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا