یزدفردا :پروفسور یحیی کمالی پور: زندگی شخصی خود را بدون سانسور گفته ام تا به جوانان، درس اميد و استقامت دهم
همزمان با گرامیداشت روز جهانی ارتباطات و روز ملی روابط عمومی، مراسم رونمايي از كتاب «مسافر دهكده جهاني» با حضور جمعی از استادان، مدیران روابط‌عمومی و نمایندگان رسانه‌های گروهی در هتل لاله تهران، برگزار شد.
در این کتاب، زندگی پروفسور یحیی کمالی پور، استاد برجسته ارتباطات ایران، رئیس انجمن جهانی ارتباطات و رئیس دانشکده ارتباطات و هنرهای زیبای دانشگاه پوردو امریکا از زادگاهش در روار کرمان تا آبان ماه 1390 با قلم زیبا و روان نگین حسینی به عنوان نویسنده روایت شده است.
 یحیی كمالي پور در بخشي از اين مراسم با اشاره به محتواي كتاب كه اختصاص به زندگي‌نامه او دارد گفت: اين كتاب حاصل يك عشق دسته جمعي است؛ عشق من به خانواده، دخترانم شيرين، نيكي و دريا، عشق به راور(زادگاهم)، كرمان و ايران. در اين مسير عاشقان ديگري چون نگين حسيني و اميرعباس تقي پور به من پيوستند و زمينه نگارش اين كتاب را فراهم كردند.
وي ادامه داد: با عشق مي‌توان دنيا را عوض كرد؛ دنياي امروز ما پر از تنفر و ادبيات تنفر است. اين ادبيات گمراه‌كننده و مسموم‌كننده است و انسان‌ها و فرهنگ‌ها را از يكديگر جدا مي‌كند.
کمالی پور افزود: رنج مي‌برم وقتي مي‌بينم به رغم فرهنگي چندين هزارساله كه پر از عشق و دوستي بوده اكنون به مرحله‌اي رسيده‌ايم كه بايد اين شعارها را روي ديوارها ببينيم.
كمالي پور اضافه كرد: من اين كتاب را با اين اميد خلق كردم تا بتواند به جوانان اميد و درس استقامت دهد. مشكل ما در ذهنيت‌هاي ساختگي و ذهنيت‌هاي ديگر ساخته ماست. من از وضعيت موجود و روابطي كه در سطح ملي، جهاني و ... بين انسان‌هاست رنج مي‌برم و به همين دليل زندگي شخصي خود را در اين كتاب روايت كردم تا شايد در اين زمينه موثر و مفيد باشد.
رييس انجمن جهانی ارتباطات با تاكيد بر ساختارهاي موجود دنياي امروز افزود: من جهان را پر از جعبه‌ها و چهارچوب‌هايي مي‌بينم كه انسان‌ها براي خود ساخته‌اند و موجب مي‌شود تا هيچ ربطي به يكديگر نداشته باشند. بايد اين ساختارها را تغيير داد.
وي تصريح كرد: بايد بدبيني را كه ريشه در ذهنيت ما دارد از بين ببريم تا بتوانيم مشكلات را حل كنيم.
كمالي پور در پايان سخنانش اظهار كرد: منفعت مالي براي من در نگارش اين كتاب در درجه آخر قرار داشت و تنها مي‌خواستم تجربياتم  در زندگي براي جوانان مفيد باشد. وی گفت: بعد از برگشت سرمایه اولیه، نیمی از درآمد کتاب به یتیم خانه راور اختصص خواهد یافت.
در این مراسم و پیش از سخنان کمالی پور، تعدادی از حاضران به ایراد سخن پرداختند. پروفسور کاظم معتمدنژاد پدر علم ارتباطات ایران در سخنانی ضمن تشكر از كمالي پور افزود: افتخار مضاعفي است كه استاد كمالي پور وارد عرصه ادبيات هم شده‌اند و كتاب ايشان به پررنگ‌تر شدن هويت ايراني كمك مي‌كند.
وي ادامه داد: كاش من هم ذوق و استعدادي داشتم و وارد ادبيات مي‌شدم. در ابتدا شعر و داستان مي‌نوشتم ولي با ورود به رشته حقوق ديگر موفق به اين كار نشدم ولي خوشحالم كه ايشان وارد عرصه ادبيات شدند.
او همچنین عنوان کرد: ما برای کمالی پور احترام خاصی قائل هستیم.
استاد علی میر سعید قاضی از پیشکسوتان عرصه روابط عمومی در ایران که دوستی نزدیکی نیز با پروفسور کمالی پور دارد در این مراسم به ذکر خلق و خوی انسانی و علمی ایشان پرداخت و گفت: ما در همه رشته‌ها اساتيد برجسته جهاني داريم و خوشحاليم كه استاد برجسته‌ي جهاني نيز در رشته ارتباطات داريم. او هر كجاي دنيا كه رفته از خانواده ارتباطات و روابط عمومي ايران ياد كرده و اين تنها يكي از ثمرات اوست. استاد میرسعید قاضی افزود: دکتر کمالی پور یک چهره بین المللی است و دانشگاه های کشورهای مختلف از اندیشه و دانش ایشان بهره مند هستند.
استاد مهدی محسنیان راد از اساتید علوم ارتباطات نیز که دو روز قبل از برگزاری این مراسم، بدلیل بیش از 30 سال خدمت صادقانه به تعمیق و گسترش دانش ارتباطات مورد تجلیل قرار گرفته بود در این مراسم گفت: دو روز است که دارم با این کتاب سر می‌کنم. به من گفتند بیا برای این کتاب اسمی پیدا کنیم، من هم اسم‌های بی‌ربطی دادم ولی اسم الان کتاب بسیار قشنگ است. با خواندن این کتاب فهمیدم که اتفاقات مهم زندگی من و کمالی‌پور با فاصله دو سال از هم اتفاق افتاده است. نسل من و کمالی‌پور یک ویژگی داریم و آن این است که خیلی با امید به سمت انقلاب رفتیم ولی امروز در این روزگار، درباره اطرافمان تردید داریم و مواظب کلاهمان هستیم.
وی افزود: به آقای تقی‌پور تبریک می‌گویم که توانستند اعتماد نسل ما را جلب کنند. در مقدمه کتاب دیدم که کمالی‌پور خطاب به تقی‌پور گفته است که به شما اعتماد دارم و امیدوارم این اعتماد از بین نرود. من هم چنین حسی دارم. پروفسور در این کتاب به آقای تقی‌پور گفته است که به شما اعتماد می‌کنم مگر عکسش ثابت شود. به آقای عبدالرشیدی هم که نقشی در این کتاب دارند می‌گویم که متن‌ خود را خیلی خوب شروع کرده‌اید و نگاهتان به مساله، خیلی منطقی بود.
این استاد ارتباطات گفت: اما می‌خواهم به خود کتاب بپردازم. کسانی که فرزند دارند، مواظب باشند و دقت داشته باشند که پدران ما در حالی ما را کتک می‌زدند، روش های خاصی هم داشتند. مثلا اولین کاری که پدر کمالی‌‍پور انجام می‌دهد این است که به او قرآن یاد می‌دهد و او را به حیاط خانه می‌آورد و در حقش دعا می‌کند که الهی به حق این قرآن، سبزبخت بشوی. آن زمان من مدرسه می‌رفتم و کمالی‌پور به مکتب‌خانه می‌رفته است. ببینید ما دیگر از این کارها نمی‌کنیم. مادر من می‌گفت هرچه به زبان بیاید، به جهان آید. بنابراین پدر کمالی‌پور دارد به او القا می‌کند که باید سبزبخت بشود.
محسنیان راد در ادامه گفت:‌ در کل کتاب صداقت جریان دارد. مثلا درباره جایی که معلم مدرسه او را تشویق می‌کند و به بچه‌ها می‌گوید از این بچه که 2 سال از شما کوچک‌تر است یاد بگیرید، می‌گوید: لذتم از این نبود که دیگران تنبیه می‌شوند، بلکه خوشحالی‌ام ازاین بود که خودم تشویق می‌شدم. آنهایی که امروز رسانه‌هایشان درست کار می‌کند و آزادی بیان را درک می‌کنند، اول کتاب را درک کردند، بعد گرامافون را و بعد رادیو را فهمیدند. کمالی‌‍پور هم درباره ورود رادیو به دهشان در کتاب می‌گوید در آن مکان به رادیو جعبه موسیقی می‌گفتند.
وی گفت: کمالی‌پور در زندگی‌اش یک کودتای بزرگ کرد که دیپلم فنی گرفت و بعد بزرگترین استاد ارتباطات ایران شد.
همچنین محمد سلطانی فر از اساتید علوم ارتباطات و رسانه و رئیس شورای سیاستگذاری انتشارات سیمای شرق با ذکر توانمندی های نگین حسینی، نویسنده این کتاب گفت: حسینی دانشجوی من بوده است و به خوبی با قلم و توانمندی هایش آشنا هستم. او بسیار دقیق و فوق العاده این کتاب را نوشته و توانسته زندگی نامه استاد را به تصویر بکشاند.
دکتر سلطانی فر در ادامه با اشاره به بخش هایی از کتاب از صداقت، صراحت، درستی و ایران دوستی کمالی پور سخن به میان آورد و گفت: متأسفانه در بسیاری از کتاب هایی که در مورد زندگینامه افراد نوشته می شود شاهد غلو و اغراق هستیم در حالی که کمالی پور در این کتاب ، اشتباهاتش را می پذیرد و هرچه هست را صادقانه بیان می کند و به همین دلیل، کتابش به دل مخاطب و خواننده می نشیند. وی گفت: حسيني دريايي از احساس است و توانسته آنچه را كه درون خودش و دكتر كمالي‌پور وجود داشته بنويسد.
غلامرضا كاظمي دينان، دبير اجرايي هفتمین همايش روابط عمومي الكترونيك، نیز كمالي‌پور را داراي ويژگي‌هاي مثبت ارزيابي كرد و گفت: او يك اسطوره است و ظرف شش سالي كه من با او ارتباط داشتم، كلماتي را كه در حضور او مي‌شنيدم، همه براي من مانند درس بود و از خداوند مي‌خواهم افرادي مانند او را براي ما حفظ كند.
وي ادامه داد: كمالي‌پور در جايي از كتاب گفته است "ما در كوير مي‌آموختيم كه هميشه در نبرد به سر ببريم؛ كويري‌ها آرامش نداشتند و يك انسان بايد در تلاش باشد. بايد پرسيد و دانا شد"؛ او در جاي ديگر گفته "من در زندگي آموختم كه بايد مصمم بود و مثبت فكر كرد. مثبت‌نگري و زيبانگري سبب موفقيت مي‌شود و انسان‌هاي موفق همه چيز را مثبت مي‌بينند".
ناصر بزرگمهر از مدرسان دانشگاه و پیشکسوت عرصه رسانه و ارتباطات از دیگر شرکت کنندگان این مراسم بود که به ایراد سخن در وصف کتاب زندگینامه پروفسور یحیی کمالی پور پرداخت.
وی با اشاره به اینکه عادت دارم کتاب را از فصل آخر و فرودش می خوانم گفت: اگر فصل آخر کتاب، بنده را جذب کند مطالعه را ادامه می دهم و می خواهم بگویم تا ساعت 7 صبح به خواندن این کتاب ادامه دادم.
بزرگمهر با اشاره به قرائت بخش هایی از زندگی نامه استاد کمالی پور گفت: ایشان با بیان وقایع زندگی خصوصی و حرفه ای خود، درس های زیادی به جامعه و بویژه جوانان می دهند.
علي اكبر عبدالرشيدي نيز كه مقدمه‌اي بر اين كتاب نوشته در بخش ديگري از مراسم گفت: مقدمه «هاوارد كوهن» استاد برجسته ارتباطات بر اين كتاب نشان از اهميت شخصيت پروفسور كمالي پور و جهاني بودن ايشان دارد كه در جاي خود ستودني است.
وي ادامه داد: نگين حسيني از نويسندگان صاحب قلم است و در انتقال حس به مخاطب بسيار موفق عمل مي‌كند. به عقيده من اين كتاب در چاپ‌هاي بعدي بايد ملحقاتي داشته باشد و درباره بعد ارتباطات در زندگي ايشان بيشتر صحبت شود.
وي تاكيد كرد: بايد به نشر و توسعه اين كتاب در سطح جامعه كمك كرد چون افرادي مانند ايشان در سطح جامعه كم  هستند و بايد از تجربيات اين استاد بزرگ استفاده كرد.
خسرو رفیعی نایب رئیس انجمن روابط عمومی ایران نیز با اشاره به سابقه آشنایی خود با پروفسور کمالی پور گفت: اولین باری که ایشان پس از انقلاب به ایران آمدند بنده به همراه آقای اسکویی از اعضای فعال انجمن روابط عمومی ایران با ایشان گفت و گوی اختصاصی داشتیم و از همان موقع به ویژگی های اخلاقی و حرفه ای استاد پی بردم.
ابوالقاسم حکیمیان دیگر عضو هیئت مدیره انجمن روابط عمومی ایران نیز با اشاره به سفرش به آمریکا، مقید ماندن استاد کمالی پور به خصلت مهمان نوازی ایرانیان را قابل احترام دانست.
در اين نشست غلامعباس افشار رييس انجمن متخصصان روابط عمومي ايران كمالي‌پور را شخصيتي شناخته شده در جهان معرفي كرد و گفت: كمالي‌پور در جهان شناخته شده است و در ايران هم خانواده ارتباطات روابط عمومي او را خوب مي‌شناسند.
وي افزود: محتواي اين كتاب مانند يك زندگي‌نامه كامل آموزشي است و من پيشنهاد دارم تلاش كنيم اين كتاب به دست جوانان برسد. اين كتاب بايد خوب معرفي شود. ما بايد نظر خودمان را درباره اين كتاب ارائه كنيم و آن را در دسترس ديگران قرار دهيم.
گفتنی است در ابتدای این نشست نیز امیر عباس تقی پور، مدیرمسؤو ماهنامه مدیریت ارتباطات در سخنانی با تبریک روز جهانی ارتباطات و جامعه اطلاعاتی و روز ملی روابط عمومی به تشریح روند تولید این کتاب پرداخت و گفت: اطمینان دارم از این پس بسیاری از دانشجویان رشته های مختلف برای شناخت راه های موفقیت دانشمندان بزرگ، علاوه بر رجوع به منابع خارجی که مرسوم شده است به کتاب پروفسور یحیی کمالی پور به عنوان یک ایرانی پرافتخار و با اخلاق رجوع خواهند کرد. وی از همکاران مؤثر در تولید و انتشار کتاب ، بویژه از دکتر نگین حسینی تشکر کرد.
در اين نشست پيامي از سوي نگين حسيني، نويسنده كتاب زندگي‌نامه پروفسور يحيي كمالي‌پور با عنوان مسافر دهكده جهاني که در خارج از کشور بسر میبرد توسط خواهرزاده اش خوانده شد. همچنین نگین حسینی نویسنده کتاب و محبوبه زارعی همسر دکتر کمالی پور با برقرار ارتباط تلفنی به بیان احساساتشان پرداختند.
متن کامل پیام نگین حسینی چنین بود:
به نام خدای مهربان
مهمانان گرانقدر،
جناب آقای پروفسور کمالی‌پور،
مادر مهربانم و خانواده عزیزم،
سلام مرا از هزاران مایل فاصله‌ی جغرافیایی و در فاصله‌ی صفرِ جغرافیای دل، پذیرا باشید.
روزی به این فرخندگی مگر چند بار در زندگی هر کسی اتفاق ‌می‌افتد؟ یک مرتبه هم غنیمت است؛ و من چه بداقبالم که همین یک روز را هم نشد که در میان شما باشم.
وقتی کتابی به دنیا می‌آید، انگار که کودکی زاده می‌شود. چه شیرین که آفرینه‌ای متعلق به تک تک اعضای جامعه ایران متولد شد، و چه تلخ که کودک من، دور از مادر به دنیا آمد!
شیرینی و تلخی ماجرای زندگی آقای دکتر کمالی‌پور را نوشتم و خواندید، یا شاید که خواهید خواند. در نگارش کتاب، سعی کردم به روحِ کویری «یحیی کمالی‌پور راوی» وفادار بمانم و آن را در جریانِ آبِ زلالی که از وسطِ حیاطِ خانه‌ی کودکی‌اش می‌گذشت، تا رودخانه‌ی می ‌سی سی پی حفظ کنم. سعی کردم بخشندگی کویری‌اش را از قصه‌خوانی برای بی بی و باشا تا تقسیم میوه‌های باغچه‌اش در امریکا امانتدار باشم. سعی کردم تعلق ذاتی‌اش به دنیای ارتباطات را از تلفن کاغذی دست سازش تا ریاست دپارتمان ارتباطات پوردو کلیومت قدم به قدم توصیف کنم. سعی کردم انعطافش را با تمثیل رقص گندم در باد، به تصویر بکشم.
تمام سعی‌ام بر این بود که یحیی را با جنس ناب کویری‌اش بشناسانم. اگر کاستی هست در این تلاش شبانه‌روزی بر من ببخشایید.
می‌دانم که خواندن این ماجرای واقعی، لبخند بر لب شما نشانده یا اشک از چشمانتان جاری کرده است. خود نیز چه هنگام گفت و گو با پروفسور کمالی‌پور و چه موقع نگارش کتاب، سرشار از شوق یا اندوه می‌شدم. هرگز چشمان اشکبار آقای دکتر را در زمانی که بخش‌های تلخ زندگی‌اش را مرور می‌کرد، از یاد نمی‌برم. پس از هر بار گفت و گو، با اشک شوق یا اندوه، به کتابخانه‌ موردعلاقه‌ام می‌رفتم و دست‌نوشته‌هایم را تندتند تایپ می‌کردم. گاه آنقدر غرق در ماجراها می‌شدم که وقتی یکباره کسی کلامی به انگلیسی به من می‌گفت، انگار سوار بر ماشین زمان، از گذشته‌های دور در راور کرمان ناگهان به امریکا برمی‌گشتم و با دستپاچگی سعی می‌کردم خود را در زمان حال پیدا کنم. گاه چنان در گذشته‌ها غرق می‌شدم که وقتی به زمان و مکان واقعی‌ام برمی‌گشتم، حس می‌کردم چقدر در این مقطع غریبه‌ام. گاه دلم می‌خواست در همان دورانی که به تصویرش می‌کشیدم باقی بمانم، و از بازگشتنم به دنیای خلوت و خالی مسافری دور از وطن، خوشحال نبودم. گاه تایپ می‌کردم و اشک می‌ریختم و در همان حال نمی‌توانستم دست از نوشتن بردارم. فکر می‌کنم احساساتم در تمامی آن لحظه‌ها کمک کرد تا زندگی ایشان را بیش از آنکه «بیان» کنم، به تصویر بکشم.
از آقای پروفسور کمالی‌پور که افتخار نگارش این کتاب را به من دادند، صمیمانه سپاسگزارم. از همه یاران و دوستان که در مراحل مختلف نگارش تا انتشار کتاب همراهی کردند، تشکر می‌کنم. از برگزارکنندگان این مراسم، به ویژه آقای تقی پور عزیز هم سپاسگزارم.
اجازه دهید اگر نگارش این کتاب، افتخاری برای نویسنده به همراه داشته است، آن را تقدیم کنم به روحِ بلند پدر مهربانم که زندگی شرافتمندانه‌اش، مثال گوشه‌هایی از این زندگینامه بوده است؛ و نیزبه مادر عزیزتر از جانم که مهربانی‌اش را چون آفتاب، از هیچ کس دریغ نمی‌کند.
در پایان برای آنکه لبخندی بر لبان شما بنشانم، از ناشر کتاب درخواست می‌کنم برای چاپ‌های آینده ضمیمه‌ای به کتاب اضافه کند: دستمال کاغذی رایگان!
برای همگی امید، شادابی و سربلندی آرزومندم.
بااحترام
نگین حسینی
اردیبهشت ۱۳۹۱
 
در پشت جلد كتاب «مسافر دهكده جهاني» مي‌خوانيم: «...كودك كه بودم و رقص گندمزار در باد را تماشا مي‌كردم، تصورم اين بود كه باد دست روي شاخه‌ها مي‌كشد اما بزرگ‌تر كه شدم، فهميدم اين فقط نوازش نيست؛ شاخه‌هاي گندم، بادها را تاب نمي‌‌آورند و نمي‌كنند چون همراه با آن به رقص در مي‌آيند.
چه بسا درختان تنومندي كه استحكام زياد، از پا درشان مي آورد. من نيز در زندگي پر فراز و نشيبم رقص در باد، يا بهتر بگويم: رقص با باد را آموختم و فهميدم اين گونه است كه مي‌توانم تندبادها را تاب آورم...»
كتاب «مسافر دهكده جهاني» از سوي انتشارات سيماي شرق و با همکاری ماهنامه مدیریت ارتباطات با بهاي 54000 ريال منتشر شده است

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا