نقد يك نظريه: لزوم تسريع در احداث كتابخانه مركزي جامع

نقدی بر مطلب  لزوم باز نگری در کاربری کتابخانه مرکزی یزد

یزدفردا"در پی  انتشاریادداشت رضا  بردستانی در پايگاه يزد فردا با عنوان «باز گشايی يک پرونده :لزوم بازنگری در کاربری کتابخانه مرکزی يزد» ميرزا محمد آرين یکی ازاعضاي کتابخانه های عمومی  جوابیه ای را برايمان ارسال داشته اند که ضمن تشکر از عنایت و اعتماد ایشان به یزدفردا عینا منتشر می گردد.

ميرزا محمد آرين

 

 از قديم گفته‌اند «يك سوزن به خود بزن و يك جوالدوز به ديگران» كسي كه بخش‌هايي از مديريت استان را به شيطنت و در جايي ديگر به كج‌انديشي و لجبازي متهم مي‌كند بايد طاقت شنيدن اين پاسخ را هم داشته باشد كه «شيطنت در احداث كتابخانه مركزي استان را در شرايط فعلي در راستاي منافع چه كساني و يا چه اهدافي صورت مي‌دهد»؟ قبل از آنكه مانند نويسنده پيشداوري كرده و هر نوع مخالفت با طرح مورد نظر كه آگاهانه يا ناآگاهانه در راستاي منافع و سياست‌هاي گروه و دسته‌اي انجام مي‌شود را مانند نويسنده متهم به لجبازي و قدرت نمايي كنيم به مقدمه‌اي كه به قول خود نويسنده نسبتا طولاني نگارش شده و در عين حال نسبت به اصل مطلب ناهمگون است مي‌پردازيم.

 نگارنده محترم مقاله «لزوم بازنگري در كاربري كتابخانه مركزي يزد» در سايت يزد فردا در مقدمه اين يادداشت پس از برشمردن برخي كتابخانه‌هاي بزرگ يزد اعتراف كرده است كه «ديروزي‌هاي يزد به وظايف خود عمل نموده‌اند» و بلافاصله نتيجه‌گيري كرده‌ كه اكنون نوبت به ما رسيده است... اما در اين نتيجه‌گيري مرتكب خطايي عمدي يا غير عمدي شده و به جاي پرداختن به وظيفه اصلي وارثان اين كتابخانه‌ها در تداوم راه نياكان و بزرگان گذشته كه همانا ادامه راه آنها مي‌باشد تنها به وظيفه ما را ميراث‌خوري و نگهداري ميراث گذشته عنوان كرده است.
به  ياد دارم بنيان‌گذار و طراح اوليه مجتمع تجاري ستاره يزد (يكي از مجتمع‌هاي تجاري پرجنجال يزد در ابتداي تاسيس بود و طرحي جامع هم داشت كه اكنون نيز در حال احداث است) در يكي از صحبت‌هاي خود در آن زمان و در پاسخ به برخي‌ فشارهاي وارده به وي مبني بر اينكه يزد بازار و مجتمع تجاري براي چه مي‌خواهد در سخناني كه در نشريات محلي در سال 84 نيز درج شد عنوان كرده بود كه معماران و مردم يزد در گذشته ساختمان‌هايي با ظاهر سنتي و تاريخي در حد وسع و امكانات آن زمان به نحوي بنا كردند كه علاوه بر استحكام و دوام از نظر زيبايي نيز براي ما مورد افتخار بوده و همچنان مي‌باشد مانند باغ دولت‌آباد، هتل كاروان مشيرالممالك، خانه‌لاري‌ها، زندان اسكندر و ... و ... اما ما براي آيندگان چه ساختيم؟
فرزندان ما در آينده از ما خواهند پرسيد شما چه برايمان يادگار گذاشتيد؟ و ... اين سخنان مدير پروژه و سرمايه‌گذار مجتمع تجاري مذكور در راستاي توجيه اين بود كه وي طرحي به يادماندني و ساختماني استوار به عنوان بازار در نظر داشت كه آن طرح هم اكنون در حال اجراست.
 حال اين سوال باقي است كه در حوزه فرهنگ و علم اگر گذشتگان ما كتابخانه‌هايي چون وزيري، مروج، شرف‌الدين‌علي و ... و... ساختند و برايمان به يادگار گذاشتند آيا وظيفه ما تنها نگهداري آن كتابخانه‌هاست؟ جواب ما به فرزندانمان در آينده چيست؟ ما در زمان خود چه چيزي را ساخته و به يادگار براي آنها گذاشته‌ايم؟
نكته ديگر اشاره به وجود تنها 13 كتابخانه قابل توجه در شهري است كه نه تنها شهرت دارالعباده را داشته بلكه به تعبير مقام معظم رهبري در سفر در سال پيش خود به يزد، كه اين شهر دارالعلم نيز مي‌باشد.
 آيا براي دارالعلم و جمعيتي بالغ بر 500 هزار نفر در سطح يزد تنها همين تعداد كتابخانه كافي است. از جمله موارد مهم و قابل توجه در اين يادداشت خارج كردن كتابخانه دانشگاه يزد به دليل داستان خاص خود (كه به اين داستان خاص هيچ اشاره‌اي نشده است) و از آن مهمتر خارج كردن كتابخانه امام علي به دليل مشكل جدي در زمينه دسترسي به آن است.

نگارنده مقاله «بازگشايي پرونده بازنگري در كاربري كتابخانه مركزي يزد» كه ادعا دارد به عنوان شهروندي كه بيشترين مراجعه را به مراكز فرهنگي و علمي دارد و نيز در جايي ديگر خطاب به وزير جديد فرهنگ و ارشاد اسلامي كه تاكيد مي‌كند كه در دسترس بودن منابع تحقيق كاملا حياتي است چگونه مي‌خواهد كتابخانه‌ مركزي يزد را به حاشيه‌اي از شهر منتقل شود كه براي عموم مردم همان مشكل كتابخانه‌ امام علي(ع) را به صورت جدي‌تر داراست؟
اگر منظور احداث كتابخانه‌اي ويژه براي دانشجوياني است كه چند سال در يزد براي تحصيل آمده و سپس بار سفر را بر بسته و به شهر و ديار خود مي‌روند كه بايد گفت: چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است. ضمن اينكه دانشجويان عموما استفاده كننده از كتابخانه به منظور مطالعه و كتابخواني عمومي نيستند بلكه از آن به عنوان محلي براي قرائت خانه و مطالعه كتب درسي خويش بهره مي‌جويند.
به جز دو دليل مورد اشاره، دليل سوم وجود كتابخانه‌هاي مناسب و تخصصي براي دانشجويان در دانشگاه‌هاي خود است كه وظيفه تخصصي مسوولان وزارت علوم و دانشگاه‌هاي متولي است نه مسوولان كتابخانه عمومي كه وظيفه آنها ترويج فرهنگ كتابخاني در بين عموم مردم است.
 مسوولان محترم استان پيش و حتي بدون پرداختن به انگيزه نوشتن چنين مطالبي كه آگاهانه يا ناآگاهانه ذهن آنها را از پرداختن به مساله كتابخواني عموم مردم منحرف مي‌كند مي‌توانند بر اساس اصول و مباني مديريت علمي و فرهنگي جامعه يزد و استانداردهاي لازم در مورد وجود حداقل استانداردهاي ممكن براي دسترسي و مراجعه مردم به كتابخانه‌هاي عمومي تصميم‌گيري كنند.
سرانه مطالعه مردم در كشور ايران در سطحي بسيار تاسف‌انگيز پايين است و در شرايطي كه به قول رئيس جديد كتابخانه‌هاي استان يزد پيتزا و ساندويچ را به درب منزل مردم مي‌برند بايد كتاب را هم به درب خانه‌ها برد. چه برسد به اينكه با وجود تعداد زيادي پيتزا فروشي و ساندويچي و فروشگاههاي مجلل و بزرگ و كوچك جهت ارائه مواد غذايي در هر كوچه و خيابان و از سوي ديگر و در شرايط فقر نسبي مردم در زمينه تهيه كتب گوناگون نه تنها تعداد 13 كتابخانه برشمرده شده در مقاله دوست و پژوهشگر گرامي آقاي «رضا بردستاني» كم است بلكه بايد آن را به عنوان بحران و معضل بزرگ دانست و مورد نگراني همين دوست فرهيخته و فرهنگي نيز باشد.
 اميد است در مديريت كلان به جاي خداي نخواسته فداكردن حقيقت در پاي مصلحت و خواست گروهي و شخصي و يا جزيي‌نگري به جاي پرداختن به مسايل كلاني چون آينده خطرناك كمبود مطالعه در بين مردم به نيازهاي واقعي جامعه توجه شود و مجموعه مديريتي و نيز پژوهشگران، نخبتگان فرهنگي مسوولان را به ازدياد هر چه بيشتر كتابخانه‌‌ها به ويژه در مناطق مركزي و پر رفت و آمد كه دسترسي به آنها نيز سهولت دارد پرداخته و حتي بدين مهم نيز توجه داشته باشند كه در مناطق تاريخي و محلات قديمي كه هم اكنون طبقه پايين‌تري از نظر درآمد در آن سكونت دارند تامين خوارك فكري و پرداختن به انديشه اين مردم بسيار مهمتر از پرداختن به شكم و ساير ابعاد رفاهي آنهاست چرا كه فقري فكري به مراتب بدتر از فقر مالي است. فقر فكري به استعمار و بردگي فكري مي‌انجامد. كه از نظر فكري و انديشه در سطح مناسبي باشد حتي اگر شكمش خالي و امكاناتش كم باشد تن به استعمار و استبداد نخواهد داد.
 در مورد احداث مركز اسناد نيز بايد گفت احداث هر ساختماني بايد متناسب با خواسته‌ها و نيازهاي كاربري آن باشد. چنانچه هرگز طراحي يك مجموعه بهداشتي و درماني با يك مجموعه اداري و يا يك سازمان آموزشي با مركز تجاري يكسان نيست. به همين نسبت بايد بر روي زمين صاف و آماده در نظر گرفته شده براي احداث مركز اسناد، طرحي متناسب با كاربري آن طراحي و سپس اجرا شود. قطعا مسوولان مركز اسناد، همچنان كه در گوش نويسنده خوانده‌اند كه قرار است دو طبقه از اين ساختمان را به كتابخانه‌ي تخصصي و پژوهشي اختصاص دهند (و طبيعتا اين كتابخانه تخصصي و پژوهشي همچنان كه از نام آن پيداست كاربري براي عموم نخواهد داشت و در زمينه ارتقاء فرهنگ مطالعه عمومي كمترين نقش را دارد) اين دو طبقه را در زمين و ساختمان تخصيص يافته به خود طراحي كرده و در همان منطقه كه به قول نويسنده و ايده‌پرداز محترم جابجايي اين ساختمان‌ها، در نزد يكي دانشگاه‌ها قرار دارد به دانشجويان و مخاطبان خود ارائه خواهند داد و قطعا مورد استفاده بهتري هم قرار خواهد گرفت.
چشم‌ها را بايد شست جور ديگر بايد ديد

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا