حمید صادقی مقدم

 ما دانش آموزان عزیزبه خوبی می دانیم که در حال حاضر نه علم بهتر از ثروت است نه ثروت بهتر از علم است.
البته پدربزرگم وقتی زنده بود از قول پدر پدرش که او هم از قول پدربزرگش تعریف نموده است می گفت: قدیمی ها گفته اند علم از ثروت بهتر است چون آن زمان اگر ثروت یک ثروتمند راکه شاید به وسیله چندتا شتر واسب والاق(الاغ) از جایی به جای دیگری برده می شد دزدها می دزدیدند آن ثروتمند دیگر هیچ چیز نداشت وفقیر وبدبخت می شد اما علم را که در مغز آدمها بود نمیتوانستند بدزدند وسر جایش بود.
 او می گفت قدیم مثل حالا این همه بانک وآبر(عابر)بانک وصندوق وموسسه مالی اتباری(اعتباری) که این روزها مثل قارچ سر کوچه وچهارراه ومیدان سبز می شوند وجود نداشت که پولدارها پولهایشان را در بانک بگذارند بهره ببرند یا بعضیها به بهانه ایجاد کارخانه وتولید وسرکارگذاشتن جوانان بیکار، وامهای ملیاردی از بانک بگیرند وبعد این پولهارابرای کسب درآمد بیشتر در جای دیگری خرج کنند بروند زمین وباغ وخانه وویلا بخرند وکلی سود ببرند بعد هم به حساب آنها  رسیدگی نشود.
پدرم هم می گوید از یک طرف ثروت بهتر است چون اگر ما ثروتمند باشیم میتوانیم کارخانه بزنیم وعده ای بیکار را سرکاربگذاریم در این صورت نه تنها در جامه(جامعه) به ما احترام گذاشته می شود بلکه برای دولت هم عزیز هستیم چون الان چندملیون نفر در کشورمان بیکار هستند وبا این وزع(وضع) نامناسب اقتصادی مخسوسن(مخصوصا) تحریم هایی که هنوز وجود دارد دولت نمی تواند برای همه بیکاران شقل (شغل) ایجادکند وآنها را سر کار بگذارد.
در میان این بیکاران عده ای لیسانس، فوق لیسانس و دکتر هستند ودرحال حاضربه جای وارد شدن در بازار کاروتلاش وتولید بیکارندوخیابان گز می کنند.از طرف دیگرآقای احمدی نجات(احمدی نژاد) وقتی رییس جمهور شد قول داددرمدت یک سال برای دوملیون نفر یعنی دوهزارهزارنفر بیکارکار درست کند اما به قولش عمل نکرد وبیشتر شعار دادالبته او همان روز های اول که رییس جمهور شد یکی از کارهایی که کرد این بودکه آدمهای بیکار را که در ستادهای انتخاباتی او بودند وبرای رییس جمهور شدنش تبلیق )تبلیغ)کردند  سرکار گذاشت واز این راه  بدهی خود را به آنها پرداخت کرد.
 دختر همسایه مان که پدرش کارمند می باشد وبا حقوق کارمندی درس خوانده ولیسانس گرفته است به مادرم می گفت وقتی آقای احمدی نجات(احمدی نژاد) به یزد آمد خیلی خوشحال وامیدوار شدیم که به او نامه مینویسیم ومارا سر کار میگذارند ما نامه نوشتیم وآدرس و شماره تلفن هم دادیم اماهیچ جوابی به نامه ما داده نشدوحالا فهمیدیم که سرکار گذاشتن هم دونوع است یکی سرکاررفتن وحقوق گرفتن است یکی هم سرکاری و دست انداختن  است و ما به نوع دوم که در لغت نامه دهخداهم پیدا نمی شودمبتلا شدیم .
 از طرف دیگرباز هم پدرم می گوید کسانیکه قبل از آمدن رییس جمهوری به یزد، دم ازتسیلات(تسهیلات) برای رفاه حال مردم می زدندواز صندوق های سیار پست برای دریافت نامه های مردم ونیزدفتر ارتباتات(ارتباطات) مردمی که البته ساختمان آن محل شرکت تعاونی وورزش کارکنان استانداری بود  سخن می گفتند چه گلی به سر مردم ریختند. امیدواریم در دولت آقای روحانی اینطور نباشد وقول دروغ به مردم داده نشود.

مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا