زنان در زندگی مشترک چگونه به خودشان ضربه ميزنند؟
 
استقلال داشتن و روی پای خود ایستادن، ویژگی خیلی خوبی است اما اگر یك خانم هستی یادت باشد خیلی این خصوصیتت را به رخ شریكت نكشی. مردان از زنانی كه تمام كارهای‌شان را بدون كمك همسرشان انجام می‌دهند فراری هستند، آن‌ها دل‌شان می‌خواهد كه زنان روی قدرت و حمایت آن‌ها حساب كنند و...
مردان دوست ندارند مورد انتقاد قرار بگیرند و از زنانی كه می‌خواهند آن‌ها را با توجه به سلیقه خود تغییر دهند بیزارند، حتی اگر عاشق شریكشان باشند. مردان به‌دنبال زنانی هستند كه آن‌ها را همان‌جوری كه هستند بپذیرند.

بعد از اتمام یك ارتباط رمانتیك و نزدیك، همه آدم‌ها احساس قربانی شدن دارند و حتی یك لحظه هم به این فكر نمی‌كنند كه ممكن است خودشان مقصر اصلی از هم پاشیدگی ارتباط‌شان باشند. هرچند زنان در مقایسه با مردان بیشتر سراغ كتاب‌های مربوط به روانشناسی روابط می‌روند اما این زنان هستند كه دو برابر مردان به جدایی فكر می‌كنند.

بیشترین شكایت زنان این است كه مردان از حل مشكلات زناشویی طفره می‌روند و در مقابل مردان ساكت و آرام همه چیز را تحمل می‌كنند و خودشان را قربانی یك ارتباط ناموفق می‌دانند اما بالاخره در جایی و در لحظه‌ای خاص این مردان هستند كه كاملا غیرمنتطره دست‌های‌شان را به نشانه تسلیم بالا می‌آورند و اینجاست كه حتی بهترین و برازنده‌ترین زن‌ها هم نمی‌توانند مانع تصمیم جدایی باشند كه شریك‌شان گرفته است. اما چرا؟

وقتی مردان كم می‌آورند

اگر یك خانم جوان هستی و به تازگی از همسرت جدا شده‌ای بهتر است به جای قربانی فرض كردن خودت، كمی‌منطقی در مورد جدایی بین خود و همسرت فكر كنی و برای همین قبل از هر چیز باید با ذهنیت مردان و احساسات درونی‌شان در مورد زنان آشنا شوی. تقریبا می‌شود گفت درصد زیادی از مردان این دیدگاه را در مورد شریك‌شان دارند كه چرا با همه تلاش و توجه نسبت به ارتباط زناشویی‌شان، همچنان مورد انتقاد و سرزنش خانم‌ها قرار می‌گیرند. آن‌ها معتقدند، زنان تنها برای شكایت آفریده شده‌اند.

مردان از گریه كردن زنان بیزارند، به خصوص زنانی كه حتی در ساده‌ترین و كوچك‌ترین بحث‌ها اشك‌شان در می‌آید نمی‌توانند در دراز مدت مورد علاقه و توجه یك مرد قرار بگیرند.

حالا چه شكایت و انتقاد شما درست و بجا باشد و چه نباشد، سرزنش كردن زنان حتی می‌تواند بهترین و رمانتیك‌ترین ارتباط‌ها را هم از هم بپاشاند.

مردان دوست ندارند مورد انتقاد قرار بگیرند و از زنانی كه می‌خواهند آن‌ها را با توجه به سلیقه خود تغییر دهند بیزارند، حتی اگر عاشق شریكشان باشند. مردان به‌دنبال زنانی هستند كه آن‌ها را همان‌جوری كه هستند بپذیرند. اگر در یك ارتباط موفق و پرسوزوگداز عاشقانه هستید و عادت به غرزدن و انتقاداز شریك‌تان را دارید، به‌زودی شاهد فرار همسرتان خواهید بود. بهتر است تا دیر نشده یاد بگیرید كه شریك‌تان را همان‌طور كه هست دوست داشته باشید.

زنان مستقل مراقب باشند

استقلال داشتن و روی پای خود ایستادن، ویژگی خیلی خوبی است اما اگر یك خانم هستی یادت باشد خیلی این خصوصیتت را به رخ شریكت نكشی. مردان از زنانی كه تمام كارهای‌شان را بدون كمك همسرشان انجام می‌دهند فراری هستند، آن‌ها دل‌شان می‌خواهد كه زنان روی قدرت و حمایت آن‌ها حساب كنند و در واقع تكیه‌گاه شما باشند. البته یادتان باشد نباید در این موضوع خیلی زیاده‌روی كرد چون به همان اندازه‌ای كه زنان بسیار مستقل می‌توانند مردان را از خود دور كنند، زنان خیلی محتاج و كسانی كه حتی برای خرید خمیر دندان به كمك شریك‌شان نیازمندند، مورد تنفر و بیزاری مردان قرار می‌گیرند. شاید برای‌تان غیرمنطقی به‌نظر برسد اما این تصمیم شماست كه بین یك ارتباط پایدار و ناپایدار یك كدام را انتخاب كنید.

دلیل مهمی‌كه زنان، مردان را ترك می‌كنند

دلایلی كه مردان، زنان را به خاطر آن ترك می‌كنند خیلی بیشتر از دلایلی است كه زنان به خاطر آن مردان را ترك می‌كنند و جالب‌ اینجاست كه زنان در بیشتر بحث‌ها و مشكلات به‌دنبال راه‌حل هستند هرچند دو برابر مردان به جدایی فكر می‌كنند و در این شرایط مردان با بروز یكی از دلایلی كه برای‌تان گفتیم و ادامه پیدا كردن آن، آسان‌ترین راه را جدایی می‌دانند.

زنان به‌دنبال توجه مردان هستند و دوست دارند مركز توجه شریك‌شان قرار بگیرند. بی‌توجهی حتی بیشتر از كتك و آزار و اذیت‌های فیزیكی می‌تواند زن را نسبت به مرد سرد كند.

بیشترین شكایت زنان در مورد مردان، روی این موضوع است كه چرا مردان در تصمیم‌گیری‌های‌شان نظر و دیدگاه آن‌ها را نمی‌پرسند. مردانی كه نسبت به كارهای شریك‌شان بی‌تفاوت هستند و در كارهای مورد علاقه‌شان، مشوق خوبی نیستند،میگناirبه تدریج باعث دوری و سردی روابط می‌شوند. زنان، مردانی كه خیلی تودار هستند را نمی‌پسندند و در عوض دوست دارند شریك‌شان در مورد احساسات و باورهایش با آن‌ها صحبت كند. آ‌ن‌ها از مردان مرموز بیزار هستند.در اختلاف‌های زناشویی مردانی كه عادت به معذرت‌خواهی ندارند باعث آزار شریك‌شان می‌شوند و این موضوع در درازمدت باعث جدایی ارتباط خواهد شد. با وجود این زنانی كه محبت و توجه كافی را از سمت شریك‌شان دریافت كنند می‌توانند سخت‌ترین شرایط را هم تحمل كنند و این همان اصل مهمی‌است كه مردان باید به آن عمل كنند.

این‌كار، مردان را فراری می‌دهد

 مردان از گریه كردن زنان بیزارند، به خصوص زنانی كه حتی در ساده‌ترین و كوچك‌ترین بحث‌ها اشك‌شان در می‌آید نمی‌توانند در دراز مدت مورد علاقه و توجه یك مرد قرار بگیرند. مردان عاشق زنان منطقی هستند و این همان ویژگی است كه دوست دارند همسرشان آن را داشته باشد. زنانی كه می‌خواهند مردان را تحت كنترل خود در بیاورند نمی‌توانند ارتباط پایداری را داشته باشند. موضوع مهم دیگر بحث آزادی مردان است.

بعضی از مردان آنقدر در ارتباط‌های‌شان توسط شریك‌شان محدود می‌شوند كه حتی نمی‌توانند با دوستان و همكاران خود فضایی برای صحبت و ارتباط داشته باشند و این اتفاق زنگ خطری است كه باید جدی‌ گرفت. مردان نیاز به فضا دارند و اگر این فضا را از آن‌ها سلب كنید دیر یا زود آن‌ها شما را ترك خواهند كرد. زنانی كه هرگز از وضعیت چهره و اندام خود راضی نیستند نمی‌توانند مورد علاقه مردان قرار بگیرند.

آن دسته از زنانی كه مدام از وضعیت خود برای شریك‌شان ابراز ناراحتی و نارضایتی می‌كنند با سرعت مردان را از خود فراری می‌دهند. مردان به‌دنبال زنان شادوقوی هستند و اگر شریك زندگی‌شان اعتماد به نفس كافی نداشته باشد، به سرعت از او بیزار می‌شوند و یك ارتباط، هرچند رمانتیك و نزدیك را ترك خواهند كرد.
زندگی با همسران شکاک!!

شکاکیت بیماری افراد ضعیف النفس و بداندیش است. هرکس دو عنصر اساسی حسادت و خودکم بینی را داشته باشد به شکاکیت هم دچار خواهد شد .البته گاهی هم ممکن است ابتدا زمینه های شک به وجود آید و سپس فرد مشکوک با افراط در شک ،دچار ضعف اخلاقی و حسادت نیز بشود. بنابراین برای درمان آن،ضمن پاکسازی زمینه های شک، با این دو عامل نیز باید مبارزه کرد. تنها، کسی که همسر شکاکی داشته باشد می داند شکاکیت چه درد بی درمانی است و چه جهنمی از آن ساخته می شود.
فرد شکاک اعم از زن یا مرد، به اندازه تسلط، نفوذ و توانی که در زندگی دارد، همسرش را محدود و محروم می سازد. فرد شکاک حتی اگر در زمان حال مسئله ای برای شک کردن پیدا نکند، مشکلاتی را برای آینده فرض کرده و به عملکرد درست همسرش در مقابل آن مشکلات فرضی شک می کند. لذا اگر چه امتناع از توضیح و استدلال منطقی، وضعیت فرد شکاک را بدتر می کند، اما پاسخ دادن و روشن کردن نقاط مبهم نیز، چندان مشکلی را حل نمی کند. مثلا اگر زنی اکنون از تعهد و وفاداری همسرش مطمئن است و به دلیل اقدامات منطقی و صداقت او دلیلی برای ایراد گرفتن پیدا نمی کند، فرض می کند در آینده کسی قصد فریب همسرش را خواهد داشت; آنگاه به وفاداری و تعهد همسر خود در شرایط فرضی آینده شک می کند لذا بازهم آرامش نخواهد داشت. یک کارشناس ارشد روانشناسی می گوید: "این افراد تصور می کنند در صورت بروز مشکل نمی توانند آن را حل کنند پس تلاش می کنند از وقوع مشکل جلوگیری کنند.
اتفاقات را فاجعه آمیز و بزرگ می بینند و پیامدهای آن را بسیار ناگوار و تلخ می شمارند و ابعاد منفی یک حادثه را عمق می دهند به این دلیل برای واقع نشدن حادثه، مدام در آینده زندگی می کنند و از حال لذت نمی برند. به این ترتیب اغلب از احساس نارضایتی مدام و اضطراب در رنج هستند و از آن جا که نمی توانند آینده را به طور کامل پیش بینی کنند و مانع وقوع حوادث ریز و درشت شوند هرگز به رضایت از زندگی دست پیدا نمی کنند. در واقع آنها حتی اگر مشکلی نداشته باشند همیشه در اضطراب مشکلات احتمالی آینده هستند و نمی توانند به رضایت خاطر برسند. وی درباره نحوه برخورد با افراد شکاک می گوید: همسران نقش مهمی در گرایش یکدیگر به شک و بدبینی و یا درمان آن دارند، گاهی همسران به شک و دودلی یکدیگر دامن می زنند و وقتی نقطه ضعف همسرشان را می یابند او را از این طریق تحت فشار قرار می دهند در حالی که این رفتارها به بغرنج تر شدن اوضاع منجر می شود."
اگرچه شکاکیت مردان مشکل سازتر است اما ندرتا مردی با این بیماری دست و پنجه نرم می کند در حالی که شکاکیت در بین زنان کم و غیرمعمول نیست. رواج شکاکیت بیشتر در بین زنان دلایل خاصی دارد که به شرایط نامتعادل زندگی زنان در جوامع باز می گردد. ترس و توجه عمیق به خطراتی که خانواده ها را از هم می پاشد از این دلایل است. وقتی ازدواج مجدد مرد متاهل به راحتی امکانپذیر است; وقتی همه ما از برخی ازدواجهای زیر زمینی اطرافیانمان اطلاعاتی داریم، طبیعی است که نگران باشیم. وقتی بدحجابی و بی قید و بندی در بسیاری از محیط های کاری فاسد، منجر به فروپاشیدن خانواده ها می شود; وقتی تجربیات متعددی ثابت کرده است که هر زندگی محکمی هم تزلزل پذیر است، ترس زن خانواده دار، نیز پیامدی طبیعی خواهد بود.

بنابراین ترس، عمده ترین عامل شکاکیت زنان محسوب می شود. بی توجهی به این ترس و دامن زدن به آن با شکل های مختلف شوخی، لاابالی گری، امتناع از توضیح رفتارهای مبهم و... می تواند عامل تقویت شک باشد که در این صورت خود مردان هم در جهنمی که برای خود می سازند، مقصرند .مردها باید رفتاری منطقی و واضح داشته باشند. پنهانکاری و ایجاد ابهام، شک ساز است. اما زنان نیز باید بپذیرند که وقتی دچار شک و وسواس هاس شک می شوند رفتاری بسیار غیر منطقی دارند. خیلی از اوقات نحوه سوال پرسیدن یا محتوای سوالات، موجب توهین به مرد است و همین امر سبب خود داری او از پاسخ نیز می شود. زنان ،خود نیز اگر بنا باشد برای هرکار کوچک و بزرگی توضیح بدهند خسته و عصبانی خواهند شد. چنانچه مردی از نظر اطرافیان متعهد و خانواده دار تلقی شود ،ایراد ها و شک و وسواس های زن بی مورد و از روی بیماری شکاکیت است و زن موظف است با آن مبارزه کند مگر اینکه واقعا دلایلی منطقی و واضح برای شک ارائه دهد که نه تنها از نظر خود زن ،بلکه از نظر دیگران هم منطقی حساب شود. به هر حال وقتی شک و وسواس ایجاد شد همسران هر دو وظیفه دارند آن را از بین ببرند قسمت بیشتر درمان، وظیفه خود شکاک است و قسمت دیگر وظیفه همسر اوست.
در راه مبارزه با شک، مشورت کردن با مشاورین مجرب بسیار خوب و کارساز است. تقویت زمینه های اعتماد در وجود خود فرد شکاک نیز راهکار اصلی محسوب می شود. شکاک نه تنها نسبت به همسر، بلکه نسبت به همه اطرافیان خود به تمرین اعتماد احتیاج دارد. تقویت توکل و ایمان به خدا نیز بسیار مفید است .اصلا یکی از پایه های شک، ضعف ایمان است. زیرا زمینه های شک همواره در دنیا فراهم است. افراد خود باید با رعایت بهداشت معنوی و اخلاقی از ابتلا به آن ایمن باشند. فرد شکاک، قطعا از ایمان ضعیفی برخوردار است. توکل به خداوند هیچ گاه شک و سو»ظن را تقویت نمی کند بلکه آن را به کلی از بین می برد. کسی که معتقد است خدای مهربان و مقتدری هست که در مواقع نیاز به کمک بنده می شتابد و او را به بهترین شکل ممکن یاری می رساند، هیچگاه از خیانت اطرافیان خود و یا هر حادثه احتمالی هولناک دیگری نخواهد ترسید. بیکاری نیز زمینه های شک را تقویت می کند. فرد شکاک باید به کار یا هنری که مورد علاقه اوست و واقعا فکر و قلبش را مشغول می کند، اشتغال ورزد. هرکاری که موجب درمان حسادت و تقویت اعتماد به نفس باشد، هم در درمان شک موثر است که باید راهکارهای آن را در موضوعات حسد و اعتماد به نفس جستجو کرد.
با همسران شکاک و بدبین چه باید کرد؟
 
حجت‌الاسلام مرادی درباره واکنش مناسب به همسران شکاک گفت: در مسیر اطمینان سازی آن‌ها قدم بردارید، مخفی کاری نکنید و همسرتان را در جریان کارهای عادی روزانه‌تان بگذارید.
حجت الاسلام شهاب مرادی، هر چند زندگی مشترک همسران، قاعدتاً بر مبنای عشق و دیدگاه های مشترک یا نزدیک به هم شکل می گیرد، اما بسیاری از زندگی ها، به فاصله اندکی بعد از شکل گیری، دچار مشکلاتی از بدبینی گرفته تا خیانت می شوند و از هم می پاشند.
 
این از هم پاشیدگی،گاه شکل قانونی به خود می گیرد و به طلاق می انجامد و گاه، به هزار و یک دلیل، حادثه طلاق محضری حادث نمی شود ولی طلاق عاطفی، بی هیچ نیازی به محکمه و محضر، جاری می شود و زندگی مشترک می شود مصداقی از سوختن و ساختن و تحمل کردن.
 
یکی از مسائلی که برخی زوج ها درگیر آن هستند، بحث سوء ظن و سختگیری های بی مورد است که گاه، با غیرت اشتباه گرفته می شود.
 
آنچه در زیر می خوانید، مشکل و راه حل مشکل زنی است که در ازدواج دومش، درگیر همسری شکاک است.
 
از آنجا که شکاکیت و بدبینی، معضلی است که بخشی از خانواده ها را متأثر از خود کرده است، متن پرسش این خانم و پاسخ حجت الاسلام شهاب مرادی را به نقل از سایت وی منتشر می کنیم.
 
 
* خانمی هستم 30ساله متاهل (ازدواج دوم)
 
همسرم 37ساله (ازدواج دوم/همسر سابقش را به علت خیانت و رابطه پنهانی طلاق داده)
 
شوهرم بسیار شکاک و بدبین است،... مدام سر این مساله با هم درگیریم.
 
دیگر تحمل رفتارهای بدبینانه ایشان را ندارم،با توجه به اینکه ازدواج دومم است و طاقت شکست مجدد را ندارم،می خواستم راهنمایی کنید که چطور برخورد کنم؟
 
پاسخ:
 
سلام
 
1. کار خیلی خوبی کردید که مجدد ازدواج کردید.
 
2. وقتی یک خانم یا آقا به هر دلیلی طلاق را تجربه کرده و در مسیر ازدواج بعدی قرار گرفته و مشاور ندارد، بسیار تعجب می کنم. شما هم اگر مشاور ندارید یک مشاور خبره و متدین داشته باشید و ارتباط تان را با او حفظ کنید. انتظاری که از مشاور می رود این است که مُراجِع را پشتیبانی کند از جهت تعلیم مهارت ها و حمایت های روحی و معنوی. الا بذکرالله تطمئن القلوب.
 
3. شک و بدبینی یکی از آفت ها و آسیب های زندگی مشترک است که در اکثر مواقع باعث بروز خشم طرف مقابل می شود و مولد نفرت است.
 
قبلا  عرض کرده ام که غیرت با بدبینی متفاوت است؛ در غیرتمندیِ مرد، زن محترمه و نجیب و مهم است اما سوء ظن بر پایه ای تلقیِ متضادی از احترام و اطمینان نسبت به وفاداری و نجابت و عفت زن شکل می گیرد و این توهین بزرگی است و اگر این گمان و تلقی بر زبان فرد بدگمان جاری شود حتما برایش تبعات حقوقی و قضایی دارد که توصیه ام در این نوع موارد معمولا جنگ و دعوا و خصومت نیست.
 
سوظن در اسلام عزیز نهی شده و قرآن کریم نهی فرموده از بسیاری از گمان ها (اجتنبوا کثیرا من الظن انّ بعض الظنِ اثمٌ) و اساسا سوء ظن بی جا و بی مورد را نشانه پستی است چنانچه آقا امیرالمومنین سلام الله علیه فرموده اند: سُوءُ الظَّنِّ بِمَن لا یَخُونُ مِنَ اللُّؤمِ
 
4. مشکل همسر شما تعمیم دادن است. همان حکایت مار و ریسمون سیاه و سفید. -او باید این آسیب روحی خود را، حتی المقدور مداوا کند اما الان خطاب من به شماست نه او .
 
5. عنایت داشته باشید که او تجربه تلخی از زندگی گذشته اش داشته و این باعث بروز بدبینی هایش شده،اگر تصمیم به حفظ و ادامه زندگی دارید -که دارید-:
 
الف) بپذیرید که همسرتان فعلا بدبین است و شرایط همسرتان را درک کنید و روش مدیریت رفتار او را بیاموزید و حساسیتش را تحریک نکنید.
 
ب) یک بار وقتی حال هر دو تون خوبه و بیرون از منزل هستید با او در این باره گفتگو کنید و محترمانه و بدور از هیجان از خودت دفاع کن در «هفت هشت کلمه یا نهایت دو سه جمله! نه یک سخنرانی انقلابی» در آن چند کلمه با ادبیات خودت شبیه به این را بگو:
 
«من پاک و مومن و عفیفم. غیرت تو را می پسندم  و برخی کنترل ها را -اگر بدبینی اش غیرمستقیم است- و یا سوءظن های تو را -اگر واضح تهمت زده- را اهانت بزرگی به خودم تلقی می کنم. اما بروز خشم فقط حال ما را بدتر می کند و گره را پیچیده تر و محکم تر. تو را دوست دارم -این جمله حکمِ یک ترجیع بند را دارد. فراموشش نکنید- تو حق داری و می توانی از من در مورد برنامه هایم سوال کنی. اما انتظار دارم دقت کنی این پرسش ها، چک کردن و پلیس بازی نشود. من و تو هر دو محترمیم و هر دو تجربه های ناخوش آیندی از گذشته داریم و هر دو به هم پناه آورده ایم. هر دو هم را دوست داریم و باید مراقب تصویرِ محبوب خود، در ذهن یکدیگر باشیم.»
 
ج) مهم ترین عملکرد شما در این روند ایجاد حس حمایت، اطمینان و امنیت در همسرتان است. عبادت هایت را مخفی نکن بذار شما را مکرر در حال نماز و دعا ببیند. این ریا نیست شما زن و شوهرید، او غریبه نیست. مراعات رفتار با نامحرم را بیش از پیش در دستور کار قرار بده. ارتقاء نوع پوشش و حجاب و کنترل برخی از عادات و آداب و رسوم خانوادگی در هر حالی موثر است. پوشش ظاهری و طریقه ی آداب و معاشرتتون با دیگران به ویژه آقایان را با دقت و بدون هیچ گونه سوء تعبیری انجام دهید.
 
د) و بدان که داشتن صفحه در فیس بوک و چت و پیامک بازی در هر نوعش با هر کسی! مخرب این اطمینان است. از هر فعالیت اجتماعی ای، مهم تر؛ حفظ این زندگی است. زندگی ای که خوب است و ان شاءالله  حتما بهتر و بهتر می شود.
 
هـ) از خصوصیات افراد بدبین،کنترل گری آنهاست؛ به این معنی که دائم در حال چک کردن حرکات،رفتار و ارتباط‏ها ی همسراشان هستند.
 
پس بدون اعلام وصول پیام بدبینیِ او، مخفی کاری نکن و در مسیر اطمینان سازی، شفاف سازی حرکت کن. او را در جریان کارهای عادی روزانه ات بگذار، نه به عنوان گزارش دادن بلکه به عناوین مختلف از اینکه چون میدونم نگرانم میشی و راستی میدونی که امروز باید برم دکتر... و یا هماهنگی من ظهر با مامان می خواهم بروم خونه خاله معصومه... شما میتونی عصر بیایی اونجا دنبالم؟ و مهم ترینش اجازه گرفتن از شوهر.
 
و) با آرامش و صبر و مهربانی این توصیه ها راانجام بده تا لایه های شک و تردید به مرور از ذهنش پاک شود. به او اجازه بده آرامش بگیرد و او را پناه بده! به مسئله این طور نگاه کن.
 
ح) مراقب باش در این باره با هم بحث و جدل نکنید. و به موضوعات عاطفی و ... بسیار توجه کنید و اهمیت بدهید.
 
6. مراجعه به یک مشاور متدین حتما به شما کمک خواهد کرد.

غلبه بر شکاکي و بي‌اعتمادي

 

در اين افراد نشاني از بخشش و مهرباني وجود ندارد، دائم رفتار و گفتار ديگران را تعبير سوء مي‌کنند، به هيچ ‌کس اعتماد ندارند، هر مطلب ساده‌اي در نظر آنان يک توطئه بزرگ است، با همه درگيرند، صميميت و شادماني را نمي‌شناسند، دوست و همراهي ندارند و خدا نکند صاحب پست و مقام هم بشوند.

شک نوعي اختلال وسواسي است که گاه فرد را گرفتار رفتارهاي غيرعادي و جنون‌آميز مي‌کند. فرد شکاک همواره خود را در معرض خطر مي‌بيند و حالت فرد تحت تعقيب را دارد و عاشق تعبير «همه از پشت خنجر مي‌زنند» است!


بيماري شک از آن بلاهاي خانمان‌سوزي است که فرد مبتلا را محکوم به زندگي در جهنمي دائمي مي‌کند. شک از رذائلي است که دنيا و آخرت انسان را با هم به باد مي‌دهد، فرد را گرفتار نوعي سياهي و بدبختي طاقت‌فرسا مي‌کند، روابط را ويران مي‌سازد و خانواده‌ها را به باد مي‌دهد.

انسان شکاک در جامعه جايي ندارد و محکوم به تنهايي ابدي است. شک نوعي اختلال وسواسي است که گاه فرد را گرفتار رفتارهاي غيرعادي و جنون‌آميز مي‌کند. فرد شکاک همواره خود را در معرض خطر مي‌بيند و حالت فرد تحت تعقيب را دارد و عاشق تعبير «همه از پشت خنجر مي‌زنند» است! معاشرت با فرد شکاک و بي‌اعتماد، حقيقتاً غيرقابل تحمل و آزاردهنده است، زيرا اين افراد بي‌عاطفه‌اند و نمي‌توانند با ديگران رابطه عاطفي پايداري را برقرار کنند. اين اختلال گاه شدت مي‌يابد و شخص، کج‌خيال و بدبين و به اصطلاح پارانوئيد مي‌شود. اين افراد دائم مانند خانم مارپل دنبال قاتل يا قاتلين مي‌گردند و ذره‌بيني به اندازه کره زمين در دست گرفته‌اند تا موارد مشکوک را کشف کنند، پرده از خيانت و بي‌وفايي اين و آن بردارند و به هر کسي که دستشان مي‌رسد، تهمت بزنند. در نگاه آن‌ها هر حرکت کوچکي مدرک خيانت است و دنيا پر از گرگ‌هايي است که هر لحظه درصددند آن‌ها را بدرند!

در اين افراد نشاني از بخشش و مهرباني وجود ندارد، دائم رفتار و گفتار ديگران را تعبير سوء مي‌کنند، به هيچ ‌کس اعتماد ندارند، هر مطلب ساده‌اي در نظر آنان يک توطئه بزرگ است، با همه درگيرند، صميميت و شادماني را نمي‌شناسند، دوست و همراهي ندارند و خدا نکند صاحب پست و مقام هم بشوند. آن وقت است که روز زيردستان خود را سیاه مي‌کنند. همواره ديواري از ترس بين اين افراد و ديگران وجود دارد، هيچ‌ کس را دوست ندارند و ديگران هم نمي‌توانند آن‌ها را تحمل کنند. به علت تهمت زدن‌هاي ناروا به ديگران، پيوسته با همه درگير مي‌شوند.میگناir عاشق شکايت و کلانتري و دادگاه هستند و بيشتر عمرشان را در محاکم مختلف سپري مي‌کنند. بيماري شک در ميان زنان شايع‌تر است در هر حرف ساده‌اي دنبال سرزنش و توهين مي‌گردند، اشتباهات ديگران را هرگز فراموش نمي‌کنند، مسائلي را که مي‌توان به سادگي ناديده گرفت، بزرگ مي‌کنند و دنبال تلافي کردن هستند. اين افراد غالباً هنگامي براي درمان مراجعه مي‌کنند که اضطراب و افسردگي آن‌ها شدت پيدا کرده است و معمولاً هم به علت همان بي‌اعتمادي و شک، درمان را نصفه نيمه رها مي‌کنند.

روان‌درمانی راه‌حل غلبه بر شکاکی

اطرافيان بيمار از آنجا که کلافه و خسته مي‌شوند، سعي مي‌کنند داروهاي آن‌ها را به شکلي به خوردشان بدهند، اما اين شيوه قابل ادامه نيست و در صورتي که بيمار متوجه شود، شک و بي‌اعتمادي او بيشتر مي‌شود. يگانه راه درمان شک و سوءظن، درمان تخصصي روان‌درماني است تا ريشه‌هاي بدبيني، احساس حقارت، احساس ناامني و بي‌کفايتي بيمار شناسايي و با حوصله و در زماني نسبتاً طولاني درمان شود.

در اين فرآيند ممکن است استفاده از دارو هم لازم باشد. از آنجا که افراد شکاک علاقه‌اي به ارتباط با ديگران ندارند و در صورت ايجاد رابطه، شور و احساسي از خود نشان نمي‌دهند و بيشتر به دنبال تنهايي و گوشه‌نشيني هستند.. راه‌حل‌های درمان بی‌اعتمادی شايد يکي از راه‌هاي اوليه براي شروع درمان، تشويق آن‌ها به‌نوشتن، موسيقي، نقاشي يا هر هنر ديگري باشد که در ابتداي امر نيازي به تماس مستقيم با ديگران ندارند. بيمار از اين طريق مي‌تواند احساسات، ترس‌ها، نگراني‌ها و عقده‌هاي خود را بيرون بريزد، بي‌آن‌ که به کسي صدمه بزند.

از سوي ديگر اين نوع روان‌درماني فردي معمولاً يگانه روشي است که اين نوع بيماران مي‌توانند تحمل کنند. هنر قادر است احساسات بيمار را برانگيزد و به‌تدريج در او شور و شوق پديد بياورد. مرحله دوم شناخت اعضاي خانواده بيمار از مشکل اوست که موجب مي‌شود بهتر بتوانند او را تحمل کنند. توقع تحمل چنين بيماري آزاردهنده‌اي از سوي ديگراني که خبر از وضع بيمار ندارند، توقع بي‌جايي است، اما اگر اعضاي خانواده به درستي توجيه شوند و در جريان اين بيماري و عواقب شوم آن قرار بگيرند و حقيقتاً باور کنند که فرد شکاک و بي‌اعتماد به ديگران، بيمار است، به طور قطع بهتر مي‌توانند به او کمک کنند.

پس از آن‌ که بيمار به‌تدريج ارتباط با خود و جهان پيرامون خود را درک کرد و به مرحله‌اي رسيد که مي‌شود او را کم و بيش تحمل کرد، حالا مي‌توان با حوصله و کم‌کم مهارت‌هاي اجتماعي از قبيل ارتباط سالم با ديگران را شروع کرد.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا