قاتلی که خون مقتول اش را نوشید!
پلیس قاتلی را در خیابان بازداشت کرد که خون مقتول را نوشیده بود، نیروهای پلیس، این مرد ۲۲ ساله را با لباس ها و ظاهر خونین، در پایانه ای زیرزمینی، کنار جسد پاره پاره قربانی یافتند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، پلیس فرانسه ، قاتلی را  که هیچگونه کارت شناسایی به همراه نداشت دستگیر کرد، وی  اهل لیتوانی است و اکنون برای بررسی های بیشتر در بازداشت به سر می برد.

قاتل، پیش از آن که توسط نیروهای پلیس دستگیر شود، به عابران به زبان انگلیسی گفت که من مرتکب یک قتل شده ام و دقایقی بعد توسط پلیس بازداشت شد و به نیروهای پلیس گفت که من یک فراری را کشتم.

پلیس فرانسه، پیش از این نیز، در تاریخ 15 نوامبر، یک سرباز سابق 26 ساله فرانسوی را در منطقه ای در جنوب غربی فرانسه بازداشت کرد که قلب و زبان مردی 90 ساله را خورده بود. وی پس از بازجویی و اعتراف، به قتل و تکه تکه کردن جسد قربانی متهم شد.

روش بازجویی از قاتل سرباز انگلیسی

پلیس انگلیس، فردی را که دو ماه پیش یک سرباز انگلیسی را از پای در آورد، با دندان های ریخته و استخوان های شکسته و بدن کبود به زندان تحویل داد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، وولیچ مایکل آدبولاجو، جوان 28 ساله انگلیسی و یکی از دو متهم قتل نظامی انگلیس، از رفتار پلیس و ماموران زندان شکایت کرد.
وی که به زندان بلمارش لندن تحویل داده شده، مدعی شده که از زمان بازداشت تا کنون، بی رحمانه مورد ضرب و جرح قرار گرفته است.
مقامات زندان تایید کرده اند که به این مرد صدمه رسیده و چند دندان او شکسته شده، اما آنها او را به همین حالت تحویل گرفته اند. پلیس هم مدعی است که او را سالم تحویل زندان داده است.
این جوان سیاه پوست و برادر 22 ساله اش "مایکل آدبوواله" اوائل خردادماه به "لی ریگبی" نظامی انگلیسی در نزدیکی پایگاه نظامی در جنوب شرقی لندن حمله کرده و با خنجر و چاقو او را به قتل رساندند.
پلیس لندن و مقامات انگلیسی کوشیدند به مردم القا کنند که آنها به دلائل مذهبی این جنایت را مرتکب شده اند.

جزئیات جدید از قتل سرباز انگلیسی

سرباز کشته شده انگلیسی در افغانستان، آلمان و قبرس عملیات انجام داده بود. یکی از ضاربان مقابل دوربین تاکید می کند که این سرباز صدها نفر را در افغانستان کشته است و حالا خودش کشته می شود. پلیس انگلیس تاکید کرده که دو ضارب هیچ همدست دیگری نداشته اند.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، لی ریگبی، سرباز 25 ساله ای که به دست دو جوان انگلیسی به قتل رسید، در افغانستان، آلمان و قبرس خدمت کرده بود.
او در سال 2009 در استان هلمند در جنوب افغانستان خدمت می کرد و بعد از آن در لندن در قسمت تیم استخدام ارتش به کار اشتغال داشت.
در تصاویر ویدیویی که از صحنه قتل او تهیه شده، یکی از ضاربان تاکید می کند که این سرباز و سایر همرزمانش هر روز مسلمانان و مردم سایر نقاط جهان را می کشند و سپس جمله چشم در برابر چشن، دندان در برابر دندان  را تکرار می کند.

این مرد انگلیسی و مسیحی است، اما اصلیت نیجریه ای دارد و پلیس ادعا می کند او چند سال قبل مسلمان شده است. مایکل ادلبایو 28 ساله همین فردی است که مقابل دوربین می ایستد و می گوید: من از زنانی که مجبور شدند این صحنه را ببینند عذر می خواهم، اما شما باید بدانید که زنان ما هر روز ناچارند چنین صحنه هایی را ببینند.

نیک رینسفورد،نماینده گرینوویچ و وولویچ در پارلمان انگلیس، در گفتگو با شبکه چهار انگلیس به نقل از مقامات پلیس تاکید کرد؛ پلیس به دنبال مظنونان دیگری نیست و فقط همین دو نفر متهم اصلی هستند.

با این وجود، امروز یک مرد و یک زن دیگر در این رابطه بازداشت شدند.

 دو روز قبل، دو مرد در منطقه «وولویچ» در جنوب شرقی لندن، به یک سرباز انگلیسی حمله کردند و سر او را بریدند. با وجو آنکه این دو نفر انگلیسی هستند و حتی اصلیت آنها نیز مربوط به خاورمیانه و کشورهای مسلمان نیست، اما رسانه های انگلیسی با تاکید بر مسلمان بودن آنها احساسات عمومی را علیه مسلمانان بر می انگیزند. دیروز گروهی از انگلیسی ها با شعار "مقابل مسلمانان تسلیم نشوید" با هزار و دویست پلیسی که در خیابان های لندن مستقر شده درگیر شدند. یک مورد حمله به مسجد نیز گزارش شده، که پلیس فرد مهاجم را بازداشت کرده است.

تلاش انگلیس برای رهایی از باتلاق افغان

 

فیلیپ هاموند، وزیر دفاع انگلیس از برنامه دولت این کشور برای کاهش نیروی نظامی انگلیس در افغانستان در سال آینده میلادی خبر داد.

وزیر دفاع انگلیس روزگذشته (یکشنبه) اعلام کرد این کشور تصمیم دارد سال آینده میلادی هزاران تن از نظامیان خود را از افغانستان خارج کند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، فیلیپ هاموند، وزیر دفاع انگلیس در گفت‌وگو با شبکه خبری بی.بی.سی اظهار داشت که انتظار دارد هزاران تن از نظامیان باقیمانده، در سال 2013 به خانه بازگردند اما این میزان برابر با اکثریت آنها نخواهد بود.

فیلیپ هاموند، وزیر دفاع انگلیس درباره خروج سربازان طی سال آینده میلادی ضمن اینکه اظهار امیدواری کرد که خروج 4500  نیروی نظامی این کشور تا سال 2013  گام مهمی در این راستا باشد گفت: تا آغاز سال 2013 ، انگلیس 9 هزار نیرو در افغانستان خواهد داشت ولی در پایان سال 2014 عملا نیرویی در آنجا نخواهیم داشت.

این اظهارات نشان می‌دهد که ممکن است حداکثر در سال 2013 حدود 4500 سرباز انگلیسی از افغانستان خارج شوند. پس از آن قرار است همه سربازان انگلیسی تا پایان سال 2014 به کشورشان بازگردند.

انگلیس به سبب مشارکت در جنگ پرهزینه و منفور افغانستان تحت فشار است. از زمان آغاز اشغال افغانستان در سال 2001 میلادی ، بیش از 430 نیروی انگلیسی در این کشور کشته شده اند. در روزهای اخیر حملات به نظامیان خارجی در افغانستان افزایش یافته است.

انگلیس همچون دیگر کشورهای عضو ناتو بودجه دفاعی خود را کاهش داده و در پاسخ به مشکلات مالی اقدام به کوچک کردن ارتش خود کرده است.

رویکرد نژادپرستانه اروپایی ها نتیجه داده است

رویکرد رسانه های غربی در مسلمان معرفی کردن قاتل یک سرباز انگلیسی باعث به آتش کشیده شدن یک مدرسه اسلامی دیگر در لندن شد. هنگام آتش سوزی بیش از ۱۲۰ دانش آموز در مدرسه حضور داشتند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، بیست روز بعد از کشته شدن یک سرباز انگلیسی به دست دو جوان سیاه پوست انگلیسی که رسانه های غربی اصرار دارند آنها را مسلمان معرفی کنند، یک مدرسه شبانه روزی اسلامی در جنوب لندن به آتش کشیده شد.

این آتش سوزی نیمه شب دیشب در مدرسه "دارالعلوم " در خیابان "فاکسبری" در جنوب شرق لندن روی داد و هنگام آتش سوزی بیش از 120 دانش آموز در مدرسه حضور داشتند.

 پلیس متروپلیتن لندن اعلام کرد که این آتش سوزی را "حادثه ای مشکوک " تلقی می کند و در مورد احتمال عمدی بودن و دخالت افراد و گروههای افراطی در آن تحقیق می کند.

چهارشنبه گذشته نیز یک مرکز اسلامی متعلق به سومالیایی های مقیم انگلیس در منطقه "باسول هیل " واقع در شمال لندن به آتش کشیده شد و بطور کامل تخریب گردید. روی دیوارهای سوخته این مرکز اسلامی حروف "ایی دی ال " که نشان اختصاری گروه های نژادپرست انگلیس است، نقش بسته بود.

پلیس بعد از آن حادثه نیز اعلام کرد درباره عمدی بودن این حریق تحقیق می کند ولی هنوز گزارشی در مورد جزییات این تحقیقات منتشر نشده است.  

تشکل های اسلامی انگلیس در واکنش به آتش سوزی مرکز اسلامی  الرحما، از افزایش حملات نژادپرستانه و اسلام هراسانه انتقاد کرده و از مقامات دولتی و پلیس خواستند اقدامات جدی را برای حفاظت از اقلیت ها
به عمل آورند.

اوائل خردادماه، مایکل ادلبایو جوان 28 ساله انگلیسی با چاقو به "لی ریگبی " سرباز انگلیسی حمله کرد و به طرز فجیعی او را به قتل رساند. مایکل ادلبایو یک شهروند انگلیسی و همانگونه از نامش پیداست، مسیحی است و اصلیت نیجریه ای دارد، اما رسانه های انگلیسی آشکارا روی مسلمان بودن او تاکید کرده و اصرار داشتند که وی اخیرا مسلمان شده است.

مقامات رسمی انگلیس نیز با تکرار این جمله که این حادثه را نباید به پای همه مسلمانان نوشت، بر مسلمان بودن قاتل اصرار کرده و به طور غیر مستقیم، متهم بودن مسلمانان را به ذهن شهروندان متعصب انگلیس القا کردند.

این رویکرد اسلام ستیزانه و نژاد پرستانه رسانه ها و سیاستمداران غربی، احساسات افراطی علیه مسلمانان را شدت بخشید، تا جایی که طی دو هفته اول خرداد، حداقل به 10 مسجد و مرکز اسلامی در نقاط مختلف انگلیس
تعرض شد.
بر اساس آمار رسمی، همچنین در این مدت بیش از 220 گزارش در مورد حملات لفظی و فیزیکی علیه مسلمانان به ثبت رسید.

به رغم اینکه سازمان ها و تشکل های اسلامی انگلیس قاطعانه قتل سرباز انگلیسی را محکوم کرده اند ولی همچنان تبلیغات ضداسلامی در شبکه های اجتماعی و برخی رسانه های این کشور ادامه دارد.

دیوید کامرون، نخست وزیر انگلیس نیز بار دیگر مردم را به آرامش و وحدت دعوت کرده و تاکید نمود که قتل سرباز انگلیسی ارتباطی به مسلمانان این کشور ندارد.

کامرون در حال شنا مملکت را اداره می کند!

در حالی که شک و شبهه‌های فراوانی درباره عمل‌کرد دستگاه اطلاعاتی انگلیس در ماجرای قتل یک سرباز این کشور در لندن وجود دارد، سفر تفریحی دیوید کامرون، نخست وزیر انگلیس برای تعطیلات باعث تشدید انتقادها از دولت این کشور شده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر؛ در پرونده قتل سرباز انگلیسی به وسیله دو فرد انگلیسی افریقایی تبار هنوز نقاط مبهم زیادی وجود دارد و رسانه‌های این کشور هر روز اطلاعات جدیدی درباره ارتباط سازمان اطلاعات ملی این کشور(ام‌آی ۵)، با دست کم یکی از این افراد و اشتباه‌های این سازمان منتشر می‌کنند.

در این اوضاع، اما نخست وزیر انگلیس ترجیح داده با همسرش برای شنا و حمام آفتاب به سواحل اسپانیا برود تا روزهای آرامی را پشت سر بگذارد. نمایندگان مخالف پارلمان انگلیس به شدت از نحوه رفتار نخست وزیر انگلیس انتقاد و اعلام کرده‌اند که مردم انگلیس لیاقت رفتاری بهتر را دارند.

سارا چمپیون،از نمایندگان حزب کارگر در پارلمان انگلیس در واکنش به سفر دیوید کامرون پس از حمله‌ای که مقام‌های انگلیس آن را اقدام تروریستی خوانده‌اند این مسئله را غیرقابل درک خوانده است. برخی هم پس از اعلام تشکیل کمیته ویژه برای بررسی راهبردهای دولت انگلیس در مقابله با افراط‌گرایی به طنز اعلام کرده‌اند که رئیس کمیته از کنار ساحل عملیات را مدیریت می‌کند!


ام‌آی۵ در روزهای گذشته به شدت به خاطر سهل‌انگاری درباره دو متهم به نام‌ های "مایکل ادبوجالو" و "مایکل ادبوالی" مورد انتقادهای شدید بوده است. یکی از دوستان مایکل ادبوجالو اعلام کرده  که ام‌آی۵ به او پیشنهاد همکاری داده و حتی تلفن همراه ویژه‌ای برای ارسال اطلاعات به وی داده بود.

این فرد پس از اعلام این مسئله در گفت و گو با شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی در داخل ساختمان این شبکه از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شد. پس از آن دولت کنیا هم تصاویری از"ادبوجالو" منتشر و اعلام کرد که درباره ارتباط او با گروه‌های افراط‌گرا به سازمان اطلاعاتی انگلیس هشدارهای لازم داده شده بود. در این تصاوی که متعلق به سال ۲۰۱۰ است  "ادبوجالو" که تابعیت انگلیسی داشته در دادگاه کنیا پس از بازداشت به اتهام ارتباط با گروه تروریستی الشباب دیده می‌شود.


منابع آگاه در دولت کنیا اعلام کرده‌اند که با وجود مدارک مختلف سفارت انگلیس در کنیا، آنها را  برای آزادی این متهم به شدت تحت فشار قرار داد که علت آن مشخص نیست. مقام‌های کنیایی تأکید کرده‌اند که آنها حتی مدارک ارتباط "ادبوجالو" با گروه‌های تروریستی را در اختیار سفارت انگلیس قرار داده اما آنها توجهی به این مسئله نکرده‌اند. همه این مسائل باعث شده که شک و شبهه‌ها درباره حمله لندن هر روز بیشتر از گذشته شود.

 

سلاخی یک نظامی در انگلیس

وزارت دفاع انگلیس می گوید در این باره تحقیق می کند، اما هنوز هویت نظامی مقتول را تایید نکرده است. نخست وزیر انگلیس که به فرانسه سفر کرده بود در پی وقوع این حادثه سفر خود را کوتاه کرد و به لندن بازگشت.

در پی قتل یک نظامی انگلیسی در لندن، دولت انگلیس تدابیر امنیتی را در اطراف پادگان های پایتخت تشدید کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، این تصمیم در جلسه کمیته وضعیت های اضطراری کابینه انگلیس موسوم به "کبرا" اتخاذ شد. بنابر اعلام رسانه های انگلیس این نظامی را دو فرد مهاجم با سلاح سرد در جنوب شرق لندن به قتل رساندند. مهاجمان با شلیک پلیس زخمی شدند که حال یکی از آنها وخیم گزارش شده است.

 


وزارت دفاع انگلیس می گوید در این باره تحقیق می کند، اما هنوز هویت نظامی مقتول را تایید نکرده است. نخست وزیر انگلیس که به فرانسه سفر کرده بود در پی وقوع این حادثه سفر خود را کوتاه کرد و به لندن بازگشت.

دیوید کامرون قتل نظامی انگلیسی را یک اقدام "تروریستی وحشیانه" خواند و آن را محکوم کرد. قرار است کمیته اضطراری کابینه انگلیس برای بررسی ابعاد حادثه باردیگر امروز (پنج شنبه) به ریاست نخست وزیر و با حضور مقامات مسئول تشکیل جلسه دهد.

 

تشدید تدابیر امنیتی در شهرهای اروپا و آمریکا

در پی وقوع دو انفجار در جریان برگزاری مسابقه دو ماراتن در شهر بوستون آمریکا، مقامات پلیس انگلیس از بازنگری در تدابیر امنیتی ماراتن لندن خبر دادند.

در پی وقوع چند انفجار در ماراتن بوستون در آمریکا، فرانسه و انگلیس تدابیر امنیتی را در این کشورها تشدید کردند.
مانوئل والس، وزیر کشور فرانسه پس از این حادثه دستور داد تدابیر امنیتی در کشورش تشدید شود.
در لندن نیز در آستانه مسابقه ماراتن روزیکشنبه تدابیرامنیتی تشدید شد.
در پی وقوع دو انفجار در جریان برگزاری مسابقه دو ماراتن در شهر بوستون آمریکا، مقامات پلیس انگلیس از بازنگری در تدابیر امنیتی ماراتن لندن خبر دادند.
باراک اوباما رییس جمهور آمریکا نیز ساعتی پس از انفجارهای تروریستی در شهر بوستون خواستار افزایش تدابیر امنیتی در سراسر این کشور شد.
انفجارهای بوستون طبق آمارهای غیررسمی تا 12 کشته بر جای گذاشته است.
پلیس آمریکا مرگ حداقل 2 نفر در این حادثه را تائید کرده است.
وقوع این انفجار موجب شده تا نیروهای پلیس در دو شهر نیویورک و واشنگتن آمریکا به حالت آماده‌باش درآیند.
همچنین مقامات اطلاعاتی آمریکا از کشف و خنثی‌سازی دو بمب دیگر در نزدیکی محل انفجارها خبر داده‌اند.

فریاد ضد سرمایه داری در نخستین سالروز جنبش تسخیر لندن

صدها نفر از فعالان جنبش تسخیر لندن، در آستانه نخستین سالروز آغاز این جنبش در اعتراض به نابرابری های اقتصادی تظاهرات کردند.

این تظاهرات گسترده، دراعتراض به نابرابری های اقتصادی و در مقابل ساختمان کلیسای جامع سنت پُل واقع در شهر لندن برگزار شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، تظاهرات کنندگان با سر دادن شعارهایی ، بار دیگر به سیستم اقتصادی این کشور و سیاست های اقتصادی دولت دیوید کامرون، نخست وزیر انگلیس اعتراض کردند.

روز پانزده اکتبر سال 2011 میلادی، به دنبال مخالفت با برگزاری تظاهرات مخالفان سرمایه داری و نابرابری اجتماعی در برابر ساختمان بورس لندن، صدها تظاهرات کننده در برابر ساختمان این کلیسا چادر زدند.

اقدام این گروه از تظاهرات کنندگان در برپایی چادر، مقامات و کشیش های کلیسا را در موقعیت دشواری قرار داد. رئیس کلیسای جامع سنت پل و یکی از کشیشان ارشد به سبب مشکلات ایجاد شده در این زمینه از مقام خود کناره گیری کردند.

به دنبال مخالفت مقامات دادگاه لندن با ادامه استقرار معترضان در چادرها، نیروهای پلیس لندن چادرهای معترضان را جمع آوری کردند.

در تظاهرات دیروز "رونان مُکنِرن" از فعالان حقوق اجتماعی گفت: جنبش تسخیر هنوز هم ادامه دارد زیرا که مشکل نابرابری در انگلیس به قوت خود باقی است.

تنهایی کودک یک ساله با جسد خونین مادر

با حضور ماموران کلانتری و تیم بررسی صحنه قتل اداره دهم پلیس آگاهی وانجام بررسی های اولیه مشخص شد مقتول به هویت مرضیه ۲۸ساله بر اثر ضربات چاقو از سوی قاتل یا قاتلین به قتل رسیده و پسر یک ساله اش نیز برای چندین ساعت در کنار جسد مادرش حضور داشته است.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر،  ساعت 17 و 45 دقیقه پنجم مرداد امسال همزمان با شب 19 ماه رمضان ، از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110، وقوع یک فقره قتل در خیابان پنجم نیروی هوایی به کلانتری 128 تهران نو اعلام شد.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" و به دستور شعبه دهم بازپرسی دادسرای ناحیه 27 تهران ، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

همسر مقتول پس از حضور در اداره دهم، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: ساعت 9 صبح پنجم مرداد، به قصد رفتن به محل کار از خانه خارج و در داخل پارکینگ با یکی از همسایگان برخورد کردم که او نیز قصد داشت تا به محل کارش برود. همراه همسایه ، سوار خودرو زانتیای وی شده و از خانه خارج شدم. حدود ساعت 17 زمانیکه از سر کار برگشتم، پس از باز کردن در آپارتمان ناگهان با پسر یک ساله ام روبرو شدم که سر و صورت و بدنش کاملا قرمز رنگ بود! ابتدا تصور کردم که صورت وی به علت بازی با لوازم همسرم اینگونه شده اما پس از ورود به منزل، ناگهان با جسد خون آلود همسرم روبرو شدم. بلافاصله از همسایگان کمک خواسته و با اورژانس تماس گرفتیم و زمانیکه تیم پزشکی اورژانس در محل حاضر شد به ما اعلام کردند که همسرم به قتل رسیده است.

با آغاز رسیدگی به پرونده ، کارآگاهان اقدام به بررسی فرصیه های مختلف پرداخته و در مسیر تحقیقات خود متوجه شدند که مقتول دارای حسن شهرت و اخلاق در میان بستگان ، دوستان و همسایگان می باشد.

در ادامه تحقیقات برای مشخص شدن انگیزه جنایت، بر اساس اظهارات همسر مقتول مشخص شد که مقدار زیادی از طلا و جواهرات متعلق به مقتول از داخل اتاق خواب به سرقت رفته و به احتمال بسیار زیاد، قاتل یا قاتلین با انگیزه سرقت وارد خانه شده که با مقتول مواجه ، با وی درگیر و او را به قتل رسانده و پس از سرقت طلاجات از محل متواری شده اند .

با مشخص شدن انگیزه جنایت و با توجه به "وجود چشمی بر روی در آپارتمان" و همچنین "وجود آیفون تصویری بر روی در ورودی" ، فرضیه وقوع جنایت از سوی فرد یا افراد آشنا قوت گرفت و به همین علت، تحقیقات بر روی همسایگان مقتول در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت. همزمان و پس از گذشت دو روز از تاریخ وقوع جنایت ، یکی از همسایگان مقتول به همراه همسرش به اداره دهم مراجعه و اظهار داشت که طلاهای مقتول در داخل جا کفشی آنها پیدا شده است.

کارآگاهان با مراجعه به ابتدای کوچه محل سکونت مقتول، به بررسی تصاویر به دست آمده از دوربین های مداربسته بانکی پرداختند. بررسی تصاویر نشان داد که همسر مقتول به همراه یکی از همسایگان و ساعت 9 و 10 دقیقه، سوار بر خودرو زانتیا از کوچه خارج شده که نشان از صحت اظهارات همسر مقتول داشت اما در ادامه بررسی تصاویر مشخص شد که خودرو زانتیا دوباره ساعت 9 و 30 دقیقه به داخل کوچه بازگشته که نشان از مراجعه دوباره همسایه مقتول به داخل مجتمع مسکونی داشت.

با توجه به تصاویر به دست آمده از دوربین های مداربسته بانکی، کارآگاهان به تحقیق از همسایه مقتول به نام محمود 30 ساله پرداختند.

مرد جنایتکار که با انگیزه سرقت طلا زن همسایه را به طرز هولناکی به قتل رسانده بود، پس از رو به رو شدن با دلایل پلیس به تشریح جنایت خود پرداخت. محمود، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: روز حادثه، همسر مقتول را در پارکینگ دیدم. به من گفت که او را تا جایی برسانم و من نیز او را سوار ماشین کرده و پس از طی مسیر کوتاهی او را پیاده و حدود ساعت 10 به محل کار خود مراجعه کردم.

با توجه به اظهارات محمود، کارآگاهان به بررسی صحت اظهارات وی پرداخته و متوجه شدند که وی بر خلاف اظهارات قبلی اش، ساعت 11 و 30 دقیقه در محل کارش حاضر شده است. با توجه به تناقضات به دست آمده در اظهارات محمود ، وی 13 مرداد دستگیر و در اختیار اداره دهم قرار گرفت.

در ادامه تحقیقات و با توجه به تناقضات به دست آمده در اظهارات "محمود" ، کارآگاهان با انجام تحقیقات پلیسی موفق به شناسایی یک طلافروشی در منطقه نیروی هوایی شدند که متهم پنجم مرداد اقدام به فروش مقداری طلا و جواهر به مبلغ 10 میلیون تومان در آن کرده بود.

با شناسایی طلافروشی در منطقه نیروی هوایی، کارآگاهان به صاحب مغازه مراجعه و او نیز بلافاصله تصویر محمود را به عنوان فروشنده طلا و جواهرات مورد شناسایی قرار داد. صاحب طلافروشی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: محمود، مقداری طلا و جواهرات را جهت فروش نزد من آورد و آنها را به مبلغ 10 میلیون تومان فروخت و مبلغ 8 میلیون تومان را نقدا دریافت کرد و قرار شد تا دو میلیون تومان مابقی پول طلاها را پس از ارائه فاکتور دریافت کند. پس از چند روز تأخیر در ارائه فاکتور، چندین بار با او تماس گرفته و تقاضای فاکتور کردم که وی به همراه همسرش به طلافروشی مراجعه و طلاها را بازپس گرفت.

با توجه به اظهارات صاحب طلافروشی، طلاهای ارائه شده از سوی محمود و همسرش به کارآگاهان که مدعی پیدا کردن آنها در داخل جاکفشی شده بودند از سوی مرد طلافروش مورد شناسایی قرار گرفت.

 با توجه به دلایل به دست آمده، تحقیقات از همسر "محمود" در دستور کار قرار گرفت و او نیز در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: با تماس های مکرر از طلافروشی متوجه شدم که همسرم مقداری طلا فروخته است. موضوع را از همسرم جویا و او نیز اظهار داشت که طلاها را در داخل جاکفشی پیدا و فروخته است. فردای آن روز به همراه همسرم به طلافروشی رفته و پس از بازپس گرفتن طلاها، به دروغ به همسر مقتول عنوان کردیم که امروز متوجه طلاها در جاکفشی شدیم و با همدیگر آنها را تحویل پلیس دادیم.

با توجه به اطلاعات به دست آمده در مسیر تحقیقات و همچنین مواجهه حضوری محمود و صاحب طلافروشی، وی که چاره ای جز اعتراف نداشت 16 مرداد لب به بیان حقیقت گشود و در اعترافاتش با اشاره به انگیزه مالی، به کارآگاهان گفت: اوایل امسال بود که در بازار اقدام به خرید و فروش مقداری لوازم و وسایل خانه کرده اما حساب و کتابهایم درست از آب در نیامد و در زمان وصول چکها متوجه شدم که چکها ، یکی پس از دیگری در حال برگشت خوردن است و همین موضوع انگیزه اصلی من برای سرقت طلا و جواهرات از منزل همسایه مان شد.

محمود درباره زمان جنایت نیز به کارآگاهان گفت: روز جنایت ، حدود ساعت  9 از منزل خارج شدم. در داخل پارکینگ بود که متوجه شدم گوشی تلفن همراهم را در داخل خانه جای گذاشته ام . زمان برگشت به منزل، همسایه مان آقای... را دیدم که از من خواست تا او را به محل کارش برسانم. به خانه آمدم تا گوشی تلفن همراهم را بردارم که متوجه شدم آقای ... در منزلشان را به خوبی نبسته و باز مانده است. هنگام رساندن آقای ... به محل کارش و با توجه به مشکلات مالی، وسوسه شدم که از منزل وی سرقت کنم. به همین خاطر او را در نزدیکی محل کارش پیاده و سریع به خانه برگشتم. از لای در که هنوز باز بود، صندوق طلاجاتی را که روی میز آیینه بود مشاهده کردم. داخل خانه شده و طلا و جواهرات را برداشتم اما هنگام خروج از منزل، ناگهان مقتول که تازه از خواب بیدار شده بود از اتاق خارج و مرا مشاهده و شروع به سر و صدا کرد. در حالیکه ترسیده بودم، گردن و دهانش را گرفتم و محکم فشار دادم و او را به سمت اتاق خواب بردم که بی حال شد و افتاد. بدن نیمه جانش را به داخل حمام کشانده و برای اطمینان از مرگش به آشپزخانه رفته و با برداشتن چاقو چند ضربه به سینه او وارد، با برداشتن طلاجات از منزل خارج شدم. در تمام طول این مدت، پسر یک ساله مقتول خواب بود.

سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعترافات صریح متهم به ارتکاب جنایت، دستور بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.

۳ بار قصاص و یک بار اعدام برای جنایتکار خیابان ابوذر

تیم جنایی دریافتند این جنایت را قاتلی آشنا صورت داده و او به راحتی و بدون مقاومت توانسته وارد خانه شود، مرد جنایتکار که سه عضو خانواده دوستش را به طرز هولناکی به قتل رسانده بود پس از محاکمه به سه بار قصاص و یک بار اعدام محکوم شد.

کارآگاهان پلیس آگاهی در ادامه به جستجوی خانه پرداخته و با جسد شکوفه و مهدی درحالی که با ضربات چاقو از پا در آمده بودند، رو به رو شدند.

 


به گزارش سرویس وبگردی پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، راز این جنایت، ششم دی ماه پارسال در خیابان بیست متری ابوذر فاش شد.

تیم جنایی پس از حضور در محل قتل با جسد مرد 35 ساله ای به نام حسین رو به رو شدند که چند روزی از زمان مرگش می گذشت.

برادر حسین که موضوع را به پلیس خبر داده بود، در جریان بازجویی ها گفت: در چند روز قبل، حسین به تلفن هایش جواب نمی داد که این موضوع، سبب شد به غیبتش، مشکوک شوم؛ به همین علت، امروز راهی خانه برادرم شدم که همسایه ها مدعی شدند چند روز قبل صدای جیغ همسر برادرم را شنیده اند.

 

در ادامه درب شکسته و وارد آپارتمان شدم که جسد خون آلود برادرم را در کمد دیواری کشف کردم؛ اما هیچ اثری از همسرش به نام شکوفه و پسرش به نام مهدی در دست نبود.

کارآگاهان پلیس آگاهی در ادامه به جستجوی خانه پرداخته و با جسد شکوفه و مهدی درحالی که با ضربات چاقو از پا در آمده بودند رو به رو شدند. تیم جنایی در بررسی های خود دریافتند این جنایت را قاتلی آشنا صورت داده و او به راحتی و بدون مقاومت توانسته وارد خانه شود.

با ردیابی های پلیسی، عامل جنایت به نام علیرضا که از دوستان حسین بود دستگیر و در بازجویی ها به ارتکاب این سه جنایت اعتراف کرد. با تکمیل تحقیق پرونده برای محاکمه به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده و مرد جنایت کار صبح امروز پای میز محاکمه قرار گرفت. در این جلسه اولیای دم مقتول خواستار قصاص علیرضا در ملاء عام شدند.

سپس متهم در جایگاه حاضر شد و با رد اتهاماتش گفت: شب حادثه من و فرد دیگری به نام افشین در خانه قربانیان حضور داشتیم که نیمه های شب شکوفه درباره مشکلاتی که با حسین داشت با من مشغول صحبت شد در این لحظه حسین از خواب بیدار شد و با کارد به طرف من حمله کرد که افشین چاقو را از دستش گرفته و با آن حسین را کشت. نمی دانم چه شد که چاقو در سینه مهدی فرو رفت و او نیز جان باخت. من هم شکوفه را با ضربه های چاقو به قتل رساندم.

پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شده و علیرضا را به اتهام سه فقره قتل عمدی به سه بار قصاص به اتهام سرقت به سه سال حبس و 74 ضربه شلاق و همچنین به یک بار اعدام نیز محکوم شد.

قصاص، نتیجه نزاع مرگبار در مزون عروس

 

فروشنده لباس عروس که سه سال پیش، در جریان دعوا بر سر محل کسب در یکی از خیابان های کرج، مردی را به قتل رسانده بود، پس از محاکمه در دادگاه کیفری، به قصاص محکوم شد.

دفاعیات متهم کارساز نشد و در نهایت، حکم قصاص برای او صادر شد.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، زمانی که قاضی هدایت رنجبر، رئیس شعبه یک دادگاه کیفری البرز، رسمیت جلسه را اعلام کرد، دهقانی، نماینده دادستان کرج، در جایگاه ایستاد و گفت: عصر روز 30 تیر سال 89، مردی با ماموران پاسگاه مرکزی امام خمینی کرج تماس گرفت و گفت: رو به روی یکی از فروشگاه های لباس عروس در خیابان بهار، میان چند نفر دعوای خونینی رخ افتاده است.


زمانی که مأموران، به محل رسیدند، در حالی که دعوای طرفین ادامه داشت، در نخستین گام، فهمیدند مرد 37 ساله‌ ای به نام رحیم، به علت شدت ضربه چاقویی که به بدنش اصابت کرده، جان باخته است.


بنابراین حمیدرضا 23 ساله، مهدی 33 ساله، حمزه 40 ساله، محمدرضا 25 ساله، کریم 29 ساله، رضا 38 ساله و فرشته 31 ساله را که در دعوا شرکت داشتندف دستگیر کردند.


طرفین به مأموران گفتند که رحیم با ضرب چاقوی حمیدرضا کشته شده است. حمید رضا در جریان بازجویی ها قتل را پذیرفت و صحنه جرم را نیز بازسازی کرد.

 

نماینده دادستان متهم را گناهکار دانست و برای او درخواست مجازات قانونی کرد. پس از اینکه اولیای دم برای متهم درخواست قصاص کردند، قاضی رنجبر متهم را به جایگاه دعوت کرد.


حمیدرضا، اتهام خودش را قبول کرد و در توضیح ماجرا گفت: یک ماه از مراسم عروسی‌ ام گذشته بود، اما مدت زیادی بود که در خیابان بهار، مغازه فروش لباس عروس داشتم. مشغول کسب و کار بودم و درآمد خیلی خوبی هم داشتم تا اینکه برادرم، محمدرضا، و همسرش فرشته، مغازه ای برای فروش لباس عروسی در همسایگی مغازه من اجاره کردند.


آنها که می‌ دیدند مشتری های مغازه من زیاد است و کسب و کار من رونق دارد، مرا تهدید کردند تا مغازه ام را به محل دیگری ببرم تا آنها بهتر بتوانند کاسبی کنند.

 

من که از حرف آنها خنده ام گرفته بود، اول توجهی به حرف آنها نکردم؛ اما هر روزی که می‌ گذشت تهدیدهای آنها جدی تر می‌ شد تا اینکه یک روز وقتی در مغازه ام را باز کردم، متوجه یک آتش‌ سوزی جزئی در مغازه شدم؛ بلافاصله به مأموران آتش‌ نشانی خبر دادم و آنها بعد از بررسی های خود اعلام کردند که حادثه عمدی بوده است و یک  نفر تلاش کرده مغازه مرا آتش بزند.


عصر آن روز، فرشته به مغازه ام آمد و گفت: اقدام به آتش سوزی مغازه، کار او بوده است و اگر مغازه‌ ام را به جای دیگری نبرم، تهدیدهای خودش را جدی‌ تر می‌ کند. من که از رفتارهای او عصبانی شده بودم، به صورتش چند سیلی زدم و از او به اتهام آتش زدن مغازه ام  در اداره پلیس شکایت کردم. فرشته، ماجرای سیلی خوردنش را برای برادرهایش کریم، رحیم و رضا تعریف کرد و آنها تلفنی مرا تهدید کردند. ظهر آن روز، وقتی به خانه رفتم، دایی های همسرم و حمزه برای مهمانی به خانه مان آمده بودند.


مشغول پذیرایی از آنها بودم که چند نفر از مشتری هایم تماس گرفتند و خواستند فاکتور اجناس شان را به آنها بدهم . آن فاکتورها داخل مغازه بود و می‌ ترسیدم فرشته و برادرهایش برایم ایجاد دردسر کنند؛ از دایی همسرم خواستم تا به همراه او و حمزه، به مغازه برویم و فاکتورها را برداریم. آنها هم قبول کردند.


داشتم قفل در مغازه را باز می‌ کردم که ناگهان کریم، رحیم و رضا در حالی که چاقو داشتند و فرشته و برادرم هم با آنها بودند، به ما حمله کردند. آنها من، مهدی و حمزه را با چاقو زخمی‌ کردند تا اینکه رحیم با چاقو مقابل من ایستاد. فرشته مدام او را تحریک می‌ کرد مرا بکشد.


من برای دفاع از خودم چاقو داشتم. وقتی رحیم حمله کرد، به او ضربه ای زدم که نقش بر زمین شد، اما قصد کشتن او را نداشتم و از اتفاقی که افتاده است، ناراحت هستم.


هیئت قضائی، پس از شنیدن آخرین دفاعیه متهم و وکیل مدافع او، وارد شور شد و حمیدرضا را به اتهام مباشرت در قتل عمدی رحیم، به قصاص محکوم کرد.

یک زندانی قبل از اعدام، خودش را حلق‌آویز کرد

یک زندانی محکوم به مرگ آمریکایی، ۳ روز پیش از اعدام، در سلولش خود را حلق‌ آویز کرد. به این ترتیب، با توجه به کمبود مواد اعدام در آمریکا، در هزینه یک فقره اعدام در این کشور صرفه جویی شد!

بیلی اسلگل 44 ساله نزدیک به ساعت 5 صبح در مرکزی در جنوب کولومبوس یافت شد و پس از یک ساعت مرگش تأیید شد.
به گزارش سرویس وبگردی پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، جسد حلق آویز شده این مرد که به علت قتل یکی از همسایگان خود با ضربات چاقو، به مرگ محکوم شده بود، روز یکشنبه در سلولش پیدا شد.

جو الن اسمیت، سخنگوی این زندان، گفت: وی در سلولش تنها بوده و تردیدی درباره دخالت دیگر زندانیان وجود ندارد. به نظر می‌رسد که موضوع خودکشی باشد.

بر اساس برنامه از پیش تعیین شده، قرار بوده اسلگل از همان روز یکشنبه، تحت مراقبت های قبل از اعدام قرار گیرد، اما هنوز تحت نظارت مداوم نبوده است.

قرار است روز دوشنبه به وقت محلی، جسد وی کالبدشکافی شود. مقامات زندان اعلام کرده‌ اند تحقیق درباره این حادثه ادامه یابد.

اسلگل در سال 1988 به علت قتل ماری ان پوپ که 2 فرزند کوچکش در خانه انتظارش را می کشیدند، به مرگ محکوم شد.

مرگ، بهای با تو ازدواج نمی‌کنم دختر جوان!

تحقیقات پلیسی برای بررسی صحت اظهارات یاسر در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت؛ با توجه به اقدامات پلیسی گسترده و استخراج برخی تناقضات از اظهارات یاسر در چندین نوبت تحقیقات، سرانجام وی دستگیر شد.

 به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ با دستگیری خواستگار جوان، پرده از راز جنایت دختر عاشق پیشه برداشتند.

 زن و شوهری در نهم شهریور سال 91، با مراجعه به کلانتری 150 تهرانسر به مأموران اعلام کردند که دخترشان به نام «مرجان» (35 ساله) دیروز (جمعه)  از خانه خارج و دیگر بازنگشته است که با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «فقدان افراد» و به دستور شعبه پنجم دادیاری دادسرای امور جنایی تهران، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت که با ارجاع پرونده به اداره یازدهم پلیس آگاهی، کارآگاهان در تحقیقاتشان اطلاع پیدا کردند که فقدانی از چند سال پیش با جوانی به نام «یاسر» (32 ساله) آشنا شده و بنا بر اظهارات دوستان وی به آنها عنوان داشته که قصد ازدواج با یاسر را دارد که با شناسایی یاسر به عنوان نزدیک‌ترین فرد به فقدانی، یاسر در چندین نوبت به اداره یازدهم دعوت اما در تحقیقات اولیه منکر هرگونه اطلاع از سرنوشت فقدانی شد! 

یاسر در پاسخ به سؤال کارآگاهان در مورد نحوه آشنایی خود با فقدانی نیز به کارآگاهان گفت: حدود چهار سال پیش، در اتوبان شهید ستاری در حال تردد بودم که متوجه شدم یک دستگاه خودرو 206 و به رانندگی یک خانم جوان دچار نقص فنی شده است؛ با توجه به آشنایی به مکانیکی ماشین، به قصد کمک توقف کرده و پس از گذشت حدودا یک ساعت موفق به برطرف کردن نقص فنی خودرو 206 شدم ؛ از آن زمان بود که آشنایی من و مرجان آغاز و بتدریج بیشتر شد بگونه‌ای که پس از گذشت مدتی، پدر و مادر مرجان نیز در جریان آشنایی من با دخترشان قرار گرفتند.

تحقیقات پلیسی برای بررسی صحت اظهارات یاسر در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت؛ با توجه به اقدامات پلیسی گسترده صورت گرفته و نهایتا استخراج برخی تناقضات از اظهارات یاسر در طی چندین نوبت تحقیقات، هماهنگی‌های قضایی انجام و سرانجام وی دستگیر شد.

یاسر پس از دستگیری و در تحقیقات اولیه، همچنان منکرِ اطلاع از سرنوشت مرجان شد؛ اما زمانی که با دلایل غیر قابل انکار از سوی کارآگاهان روبرو شد، لب به بیان حقیقت گشود و در اظهارات اولیه مدعی شد که مرجان در چندین نوبت پیشنهاد ازدواج آن دو را مطرح کرده، اما او مخالف این ازدواج بوده و یاسر در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: به همراه مرجان به سمت جاده چالوس رفتیم؛ در حدود 20 کیلومتر پس از شهر کرج ، مرجان مجددا پیشنهادش درباره ازدواج را مطرح و من نیز همچون دفعات گذشته دلایل خود مبنی بر سن بیشتر وی و ... را به عنوان دلایل مخالفت خود با پیبشنهاد ازدواج مطرح کردم، زمانی که با اصرار مرجان روبرو شدم، این بار مخالفت خود را بگونه‌ای نشان دادم تا مرجان همه چیز را درباره ازدواجمان تمام شده بداند.

یاسر درباره  چگونگی مرگ مرجان، به کارآگاهان گفت: پس از طی مسافتی کوتاه، مرجان از من درخواست توقف ماشین را کرد و من نیز در کنار جاده توقف کردم اما ناگهان وی خود را از بالای دره به پایین پرتاب کرد؛ بسیار ترسیده بودم و هوا نیز تاریک شده بود؛ کاری از دستم بر نمی آمد؛ تصمیم گرفتم تا به تهران بازگشته و در این باره با کسی صحبت نکنم؛ اما سرانجام دستگیر شدم.

 

با توجه به اعترافات یاسر، کارآگاهان به اوایل جاده چالوس در نزدیکی سد امیرکبیر مراجعه و در بررسی‌های میدانی اطلاع پیدا کردند که جسد فقدانی در حاشیه رودخانه و توسط اهالی روستای «خوزنکلا» کشف و به کلانتری روستا اطلاع داده شده است.

سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، در ادامه اعلام این خبر با اشاره به شناسایی جسد از سوی خانواده فقدانی، گفت: با توجه به کشف جسدِ فقدانی و همچنین اظهارات متهم پرونده مبنی بر عدم ارتکاب جنایت، پرونده با موضوع فوت مشکوک تشکیل و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.

پایان پیشرفت بشریت:

روبات های قاتل در راه پیشرفت

روبات های جدید که در سیستم های نظامی طراحی شده اند،به این قابلیت نزدیک شده اند که قدرت و مجال تصمیم گیری در مورد مرگ و زندگی (کشتن یا نکشتن) انسان ها را داشته باشند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر کارشناسان نرم‌افزارهای رایانه‌ای و هوش مصنوعی می‌گویند، فناوری روبات‌های قاتل، آنقدر به سرعت پیش می‌رود که ممکن است در  آینده ای نزدیک، این روبات‌ها روی زمین قدم بزنند و در اختیار ارتش‌های جهان قرار بگیرند.
 تهدید روبات‌های خطرناک که قبلاً صرفاً در فیلم‌های علمی-تخیلی هالیوود به تصویر کشیده می‌شد، اکنون آنچنان جدی شده که در سازمان ملل برای کنترلِ تولید و استفاده از این روبات‌ها مباحثاتی آغاز شده است. مثلاً کریستوف هاینز، مخبر ویژه سازمان ملل، خواهان متوقف کردن تولید روبات‌های قاتل توسط کشورهای مختلف جهان شده است.
 هرچند این روبات‌ها هم اکنون کاملاً آماده‌ی استفاده نیستند، کارشناسان هشدار می‌دهند، تا زمانی که این روبات‌ها بتوانند مستقلاً وارد عمل شوند، مدت زیادی باقی نمانده است. مثلاً هم اکنون روبات‌هایی که وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون تولید کرده است، قادرند از پله‌ها بالا روند، و موانع را تشخیص دهند و از آن عبور کنند. حتی اگر شما برخی از این روبات‌ها را هنگام حرکت، هل دهید، آنان قادرند مسیر خود را مجدداً اصلاح کنند و به حرکت از پیش تعیین شده‌ی خود ادامه دهند.

 


اخیراً روبات‌ها به این قابلیت نزدیک شده‌اند که کارهای فیزیکی را که انسان‌ها قادر به انجام آن هستند، انجام دهند و حتی کارهایی سخت‌تر از آن را نیز انجام دهند. فقط به مدتی زمان نیاز است که این روبات‌ها در میادین جنگی نیز ظاهر شوند و ارتش‌های دنیا از این روبات‌ها استفاده کنند.
هم اکنون نیز از فناوری پیشرفته‌ی ماشینی برای کشتن (انسان‌ها) استفاده می شود. ما این پدیده را در حملات پهپادهای بدون سرنشین (آمریکا) علیه گروه طالبان یا سایر گروه‌های تروریستی، مشاهده کرده‌ایم. اما در پسِ پرده فناوریِ پهپادها، هنوز انسانی نشسته که دستورات حمله را صادر می‌کند.
آن چیزی که باعث نگرانی شدید سازمان ملل شده و درباره آن بحث می‌کند این است که فناوری‌های پیشرفته، این قدرت و مجال را به خودِ روبات‌ها بدهند که تصمیمات مرگ و زندگی (کشتن یا نکشتن انسان‌ها) را خودشان مستقلاً بگیرند و وارد عمل شوند؛ و این همان موضوع جنجالی است که تحت عنوان «روبات‌های قاتل» مورد بحث کارشناسانِ سازمان ملل قرار گرفته است.
 تواناییِ تحلیل و تفکر کامپیوترهای هوشمند کماکان در حال پیشرفت است. مثلاً شرکت گوگل تجربیات و آزمایش‌هایی در خصوص استفاده از شبکه‌های عصبی رایانه‌ای، که می توان گفت، نوعی مغز مصنوعی است، داشته است. این نوع نرم افزار، قادر است به طور مستقل و بدون نیاز به برنامه‌ریزانِ انسانی، مسائل جدید را به خودش آموزش دهد. تولید اینگونه هوش مصنوعی، این سؤال وحشتناک را در ذهن متبادر می‌سازد که آیا آن نوع هوش مصنوعی که ما در روبات‌های آینده ی خود به کار خواهیم برد، کار را به جایی خواهد رساند که یک روز روبات‌ها تصمیم بگیرند از فرامین ما سرپیچی و به انسان‌ها و حتی تولیدکنندگانِ خود، حمله کنند؟

کارآگاهی پدر و به دام افتادن قاتل

مردی که جوانی را برای سرقت یک‌میلیون‌تومان به قتل رسانده و جسدش را به‌طور کامل از بین برده‌ بود، پای میز محاکمه رفت.


 به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، به نقل از شرق، متهم حاضر در دادگاه که سعید نام دارد 23مرداد، یک‌سال پیش جوانی به نام احمد را به قتل رسانده و جسدش را مثله‌کرده، آتش زده و بقایای آن را در رودخانه جاجرود رها کرده ‌است هرچند اثری از جسد نیست، اما مدارک موجود در پرونده نشان می‌دهد سعید مرتکب قتل شده است.
 اولیای‌دم مقتول در جایگاه دادگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص برای متهم شدند،  سپس وکیل اولیای‌دم در جایگاه حاضر شد.

 او گفت: سعید یک شب قبل از حادثه با احمد تماس گرفت و گفت مقداری ضایعات دارد که می‌خواهد آن را بفروشد، او برای فردای آن روز با احمد قرار گذاشت، روز حادثه صبح زود احمد از خانه خارج شد.

 او البته به خانواده‌اش خبر داده بود برای چه می‌رود. پدرش دوبار با او تماس گرفت و بار سوم متوجه خاموش‌بودن تلفن همراه او شد. از آنجایی که همه افرادی که در محل بودند از اقوام مقتول بودند، همگی برای پیداکردن مقتول بسیج شدند اما ردی از او به دست نیاوردند. وقتی خودرو او مقابل کارخانه‌ای دیده ‌شد، پدر مقتول از صاحب‌کارخانه درخواست کرد فیلم‌های دوربین مدار بسته را در اختیار او بگذارد.

 در این فیلم تصویری مبهم از مردی که سوار ماشین مقتول بود دیده ‌شد اما از آنجایی که خانواده مقتول آشنایی با این مرد نداشتند او قابل شناسایی نبود. چند روز بعد پدر مقتول در تحقیقاتی که انجام داد فیلم دیگری را از کارخانه روبه‌روی محل پیداشدن ماشین پیدا کرد که تصویر واضحی از فردی که ماشین مقتول را به محل برده بود در آنجا وجود داشت.

او این فیلم‌ را بارها و بارها در مغازه‌اش که یک سوپر مارکت است به نمایش ‌گذاشت تا شاید ردی از این فرد پیدا کند. از آنجایی که متهم و همسرش به این مغازه رفت‌وآمد داشتند، متوجه موضوع شدند و نقشه‌ای را طراحی کردند. چند روز بعد تماسی با پدر مقتول گرفته و زنی مدعی شد او و مقتول ربوده ‌شده‌اند.

 زن جوان که متهم ردیف دوم به نام فریباست با ردیابی شماره تلفن، شناسایی و بازداشت شد. شوهر فریبا که متهم ردیف اول است در انتقال همسرش به پلیس آگاهی او را همراهی کرد. پدر مقتول در زمان حضور آنها در اداره آگاهی پلیس متوجه شد سعید یا همان شوهر فریبا فردی است که در فیلم حضور دارد بنابراین او بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد.

وکیل اولیای‌دم مقتول ادامه داد: متهم در بازجویی‌ها اعتراف کرده احمد را به خاطر یک‌میلیون‌تومان به محل قتل کشانده و در اولین اقدام او را با ضربه چاقو زخمی و سپس خفه‌اش کرده، بعد از مثله‌کردن جسد آن را به آتش کشیده و بعد از ساعت‌ها سوختن و از بین رفتن جسد استخوان‌های برجای مانده را برداشته و به رودخانه جاجرود انداخته ‌است.

متهم وقتی احساس کرده ممکن است به دام بیفتد نقشه‌ای را با همسرش طراحی کرده که با مغازه پدر مقتول تماس بگیرند و ادعای آدم‌ربایی را مطرح کنند.

سپس سعید که در تمام طول محاکمه گریه می‌کرد در جایگاه حاضر شد و اتهام قتل را قبول کرد و جزییات را توضیح داد و گفت درخواست بخشش دارد.

بعد از پایان جلسه رسیدگی، هیات قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.

یک اعدامی بعد از عفو، به مرگ طبیعی درگذشت

این مرد از ۲۸ سال پیش در انتظار تایید یا لغو حکم اعدامش بود، تا این که مقامات قضایی به این نتیجه رسیدند که ممکن است اشتباه کرده باشند و حکم عفو او را صادر کردند، اما این مرد یک روز بعد، به مرگ طبیعی درگذشت.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، رونالدو پست، زندانی محکوم به اعدام امریکایی یک روز پس از لغو حکم اعدامش در بیمارستان زندان کلمبوس ایالت اوهایو درگذشت.
این مرد 28 سال قبل در زمانی که 25 سال سن داشت، به اتهام سرقت مسلحانه از یک هتل و قتل مدیر آنجا به اعدام محکوم شده بود، اما هر بار به دلایل مختلف، از جمله شرایط نامناسب بدنی، حکم اعدام او به تعویق می افتاد.

او زمستان قبل از فرماندار ایالت اوهایو خواسته بود، حکم اعدامش را به حبس ابد تقلیل دهند چراکه در دادگاه به طور عادلانه ازاو دفاع نشده است.

ضمن اینکه این فرد در تمام این مدت می کوشید با رساندن وزن خود به 220 کیلوگرم، از مجازات اعدام رهایی یابد، چون روند اجرای حکم "دردناک و طولانی" می شود.

با همه این تلاش ها، حکم عفو او از جای دیگر و به دلایل دیگری صادر شد. چراکه مقامات قضایی به این نتیجه رسیده بودند که ممکن است در محاکمه او خطایی رخ داده باشد.

به همین علت حکم عفو این اعدامی که در زندان 53 ساله شده بود، چهارشنبه صادر شد، اما او فرصت چندانی برای بهره مندی از آن نداشت و روز پنجشنبه در بیمارستان زندان کلمبوس اوهایو درگذشت.

پلیس آمریکا علیه مردم

بی گناهی که ۲۳ سال را پشت میله ها گذراند

وی که اکنون پنجاه و هشت سال دارد ۲۳ سال پیش به قتل یک خاخام یهودی متهم شد اما اکنون مشخص شده که وی قربانی اتهامی ساختگی بوده است که شماری از افراد پلیس در آن دست داشتند.


شهروند بیگناه آمریکایی 23 سال را پشت میله‌های زندان گذراند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، دیوید رانتا، بیش از دو دهه از عمر خود را به جرم قتلی که مرتکب نشده بود در زندانی در ایالت نیویورک که تحت تدابیر شدید امنیتی قرار دارد سپری کرد.

این شهروند آمریکایی که اکنون پنجاه و هشت سال دارد از اتهامی که به او وارد شده بود تبرئه و دو روز پیش از زندان آزاد شد. ظاهرا وی قربانی اتهام ساختگی بود که شماری از افراد پلیس در آن دست داشتند ولی حاضر نشدند ارتکاب هیچ گونه اشتباهی را بپذیرند.

شادی دیوید رانتا پس از آزادی چندان طول نکشید و وی در دومین روز آزادی خود دچار حمله قلبی شد و به بیمارستانی در نیویورک انتقال یافت.

رانتا در سال 1991 به قتل شاسکل فرزبرگر خاخام یهودی و یکی از نجات یافتگان از اردوگاه آشوویتس متهم شد. فرزبرگر رهبر معنوی گروه «ساتمار» بود که بیست و پنج هزار عضو در بروکلین دارد. فردی مسلح پس از آن که در سرقت یک قطعه الماس در مکانی نزدیک به محل حادثه ناکام ماند، وی را در داخل خودرواش کشت.

رانتا در سال هایی که در زندان بود همواره بر بی گناهی خود اصرار داشت و دوبار درخواست استیناف داد ولی دادستان توانست دادگاه را به حفظ حکم صادر شده متقاعد کند.

در سال 1996 زنی در دادگاه استیناف شهادت داد همسرش جوزف آستین که در سرقت جواهرات تبحر داشت خاخام یهودی را کشته است. فقط چند هفته بعد از کشته شدن فرزبرگر، آستین در حادثه رانندگی کشته شد.

اشتباه مقامات قضایی آمریکایی در محاکمه رانتا در سال 1990 به استفاده از مدارکی که درباره آنها تردید وجود داشت محدود نمی شود بلکه پلیس در عمل مدارکی را علیه رانتا جعل کرد. پیر ساسمن وکیل مدافع رانتا قصد دارد در دادگاه فدرال علیه پلیس نیویورک شکایت کند.

قتل عام سندی هوک؛ ارمغانی دیگر از فرهنگ خشونت و تجاوز

یکی از کارهایی که دولتمردان آمریکایی برای آماده سازی اذهان عمومی به منظور انجام حمله های نظامی و لشکرکشی ها، تولید فیلم های سینمایی و برنامه های تلویزیونی است.

خبر بسیار تکان دهنده، اتفاق ساده و موضوع تکراری بود. جوانی آمریکا با استفاده از اسلحه هایی که یکی از آنها متعلق به مادرش بوده است، به یک مدرسه ابتدایی حمله می کند و چندین کودک بی گناه و تعدادی از معلمان این مدرسه را قتل می رساند و سپس دست به خودکشی می زند و به زندگی خود پایان می دهد.

بر اساس گزارش هایی که از سوی رسانه های آمریکایی منتشر شده است، جوانی 20 ساله اهل کنتیکت با دو اسلحه، که یکی از آنها متعلق به مادرش بوده است، ابتدا مادر خود را می کشد، سپس به مدرسه ابتدایی که نزدیک خانه شان قرار داشته است، می رود و اقدام به کشتن 20 کودک و 5 بزرگسال حاضر در این مدرسه می کند و پیش از آنکه پلیس به مدرسه برسد یا فرد دیگری بتواند در این کشتار دخالت داشته باشد، دست به خودکشی می زند.

 

نکته مهم و اساسی در این بین برای پلیس و دیگر نهادهای امنیتی در آمریکا، انگیزه این جوان بوده است. این در حالی است که وی بر اساس گفته اطرافیانش، هیچ آسیبی از سوی کودکان یا دانش آموزان این مدرسه ندیده بود. مادر این جوان قاتل نیز به عنوان مربی مهد کودک فعالیت داشته و ارتباط چندانی با این مدرسه نداشته است.

 

بر اساس آنچه منتشر شده است، جوان قاتل حاصل خانواده ای از هم پاشیده است که پدر و مادرش چند سال قبل از هم جدا شده بودند و برادر این جوان که از او بزرگ­تر است، در عمل هیچ ارتباطی با قاتل نداشته است. دوستان این جوان نیز در گفتگوهای کوتاهی که از آنها منتشر شده است، قاتل را جوانی گوشه­گیر و منزوی توصیف کرده اند، که ارتباط چندانی با اطرافیانش نمی گرفت.

 

در مطالب منتشر شده رسانه های گروهی غرب نیز اخبار ضد و نقیضی وجود دارد بر این مبنا که این جوان پدرش را نیز کشته است، ولی خبرهای دیگری نیز وجود دارد که پدر این جوان چند سال قبل به شمال آمریکا رفته است و پس از این اتفاق پلیس پدر و برادر این قاتل را برای بازجویی فراخوانده است. هر چند گمانه زنی های اولیه بر این موضوع تاکید دارد که آنها از انگیزه قتل این جوان خبر نداشته اند و این اتفاق به صورت ناگهانی به وجود آمده است.

 

پس از این اتفاق درگیری هایی نیز میان طرفداران خرید و فروش آزاد اسلحه از سوی شهروندان آمریکایی به وجود آمده است. مخالفان خرید و فروش اسلحه در سطح گسترده و به صورت آزاد این موضوع را مطرح می کنند که اگر امکان استفاده از اسلحه تا این اندازه راحت نبود، چنین اتفاقی نمی افتاد؛ به خصوص که این جوان اسلحه مادرش را مورد استفاده قرار داده است.

 

از سوی دیگر، طرفداران استفاده از اسلحه بر این عقیده اند که ممنوع شدن به کارگیری اسلحه از سوی شهروندان آمریکایی، می تواند جرم زا باشد. به این مفهوم که اگر دسترسی به اسلحه دشوار شود، در آن صورت موضوع قاچاق اسلحه، فروش سلاح های غیرمجاز و مواد منفجره بسیار مخرب در جامعه رواج پیدا می کند و شرایط بسیار پیچیده تر می شود.

 

همه این مطالب در حالی مطرح می شوند که بدانیم این قتل عام چندمین مورد از چنین اتفاقات هولناکی است که در آمریکا به وجود آمده است. چند سال پیش نیز قتل عامی دیگر در یک مدرسه از سوی دو جوان صورت گرفت، که دستمایه ای برای استفاده مایکل مور در فیلم " بولینگ برای کلمباین" قرار گرفت. نگاهی به دیگر کشتارهای گروهی هولناک در آمریکا بر وجود جامعه ای از هم پاشیده و خشونت طلب مهر تایید می زند.

 

  • حادثه مدرسه ابتدایی بث در ایالت میشیگان با ۸۵ مجروح و ۴۵ کشته که بیشتر آنها را کودکان دبستانی تشکیل می دادند؛

 

  • قتل عام در دانشگاه پلی تکنیک ویرجینیا که طی آن ۱۵ نفر مجروح و ۳۲ نفر کشته شدند. عامل این قتل دانشجویی ۱۹ ساله بود؛

 

  • حادثه خونین در دبیرستان کلمباین در ایالت کلورادو، که طی آن ۲۳ نفر مجروح و ۱۵ نفر کشته شدند و عاملان این قتل دو جوان 17 و 18 ساله بودند؛

 

  • کشتار در دانشگاه تگزاس که در آن ۳۰ نفر مجروح و ۱۶ نفر کشته شدند. جوانی ۲۵ ساله که تفنگ دار اخراجی نیروی دریایی بود، عامل این قتل شناخته شد؛

 

  • کشتار در دبیرستان دریاچه سرخ که مدرسه ویژه سرخپوستان بود و ۵ مجروح و ۹ کشته بر جای گذاشت. عامل این قتل نوجوانی 16 ساله بود؛

 

  • کشتار در مدرسه ابتدایی کلیولند، که باعث کشته شدن ۵ دانش آموز و مجروح شدن ۲۹ دانش آموز دیگر و یک معلم شد. عامل این قتل نیز جوانی ۲۵ ساله بود؛

 

  • قتل در دانشگاه ایلینویز شمالی که ۵ کشته و ۲۱ زخمی در پی داشت و عامل قتل جوانی 27 ساله بود. قاتل مدتی در ارتش آمریکا خدمت کرده بود و به خاطر اینکه مشکلات روانی داشت، اخراج شده بود.

 

البته اینها مشت نمونه خروار است و نمونه های دیگری نیز وجود دارد که به علت طولانی شدن مطلب در این نوشته نیامده است.

 

موضوع اصلی در این بین حمله، کشتار، قتل عام و تجاوز است که هر روز در گوشه و کنار آمریکا رخ می دهد و هر از گاه فقط خبر چنین قتل عام هایی درز می کند، که دنیا را تحت تاثیر قرار می دهد. قتل عامی که رییس جمهوری آمریکا نیز نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد و 4 روز عزای عمومی اعلام می کند.

 

نکته اصلی و اساسی این است که چنین اتفاقاتی برای نخستین بار نیست که در آمریکا شکل می گیرد و بار آخر نیز نخواهد بود. پرسش اصلی که در ذهن خواننده این خبر شکل می گیرد اینکه، چه عامل یا عواملی باعث می شود که یک نوجوان یا جوان دست به چنین قتل وحشیانه و سنگدلانه ای بزند. در جامعه ای که از قانون مداری صحبت می شود و اینکه خردسالان، کودکان و نوجوانان از این امکان برخوردارند که از بهترین فناوری های آموزشی برخوردار باشند، چطور می شود که چنین اتفاقات هولناکی شکل می گیرد.

 

تحلیل مسئله

 

فهم چنین اتفاقاتی در آمریکا اصلاً کاری دشوار و پیچیده­ای نیست. نگاهی به سیاست های کلان دولتمردان آمریکا طی چندین سال گذشته در عرصه های مختلف فرهنگی، هنری، اقتصادی و سیاسی به آسانی تولد چنین قاتلان خطرناک و سنگدلی را روشن می کند.

 

در نظر بگیرید، کشور آمریکا طی حدود 10 سال گذشته به بهانه گسترش دمکراسی و مبارزه با تروریسمی که در عمل خیالی و بخش عمده ای از آنها دست پروده خود آمریکا هستند، به دو کشور افغانستان و سپس عراق حمله می کند. این حمله های نظامی یک شبه انجام نمی شود، بلکه نیاز به پیش آگاهی هایی چندین ماه و حتی چند سال پیش از حمله دارد. این آگاهی ها باید با جذب نیروهای نظامی صورت بگیرد. پس اذهان عمومی باید این آمادگی را داشته باشند که بتوانند در یک جنگ بزرگ شرکت کنند.

 

در هنگامه جنگ نیز باید توجیه هایی در مورد قتل مردم بیگناه در کشورهایی که مورد حمله و تجاوز قرار گرفته اند، از سوی دولتمردان ارایه شود. کشته شدن سربازان آمریکایی و تبلیغات منفی که آنها در مورد از دست دادن عزیزان شان انجام می دهند، نیز نیازمند ارایه توجیه هایی برای جامعه است. یعنی اذهان عمومی باید نسبت به این اتفاقات رضایت عمومی داشته باشند، تا جنگ و چپاول دیگر ملت ها بتواند ادامه پیدا کند.

 

یکی از کارهایی که دولتمردان آمریکایی برای آماده سازی اذهان عمومی به منظور انجام چنین حمله های نظامی و لشکرکشی هایی، تولید فیلم های سینمایی و برنامه های تلویزیونی است، که بتواند به تعبیری روحیه سلحشوری و به عبارت بهتر، نوعی وحشی­گری و سنگدلی را در آمریکایی ها، به خصوص در نوجوانان و جوانان، به وجود بیاورد؛ گروهی از جامعه که قرار است سربازان و افسران آینده کشور خود را تشکیل دهند.

 

صحنه هایی که از جنگ های سنگین و همه جانبه، کشتارهای خونین و آزاردهنده، قهرمان پردازی های غیرعادی و خلق شخصیت هایی که نیروهایی ماورایی و فرابشری دارند، هر روز در قالب فیلم سینمایی و سریال ارایه می شود، تا هر روز ذهن مردم برای حمله و کشتار و تجاوز آماده باشد. حتی فیلم های ترسناکی که ساخته می شوند و در آنها یک یا چند نفر به شکل هایی وحشیانه دیگران را می کشند و برای واقعی نشان دادن این صحنه ها، هر روز فناوری جدیدی ارایه می شود، اقدامی برای سنگدل کردن مردم است.

 

اسلحه هم که وسیله ای برای کشتار و نابود کردن آدمها است و هیچ استفاده دیگری در جامعه ندارد، تبدیل به کالایی ارزان، در دسترس و قابل استفاده برای همه افراد و اقشار جامعه آمریکا است.

 

در عرصه اقتصاد نیز، بر اقتصاد کاپیتالیستی یا همان سرمایه داری، اصرار می شود. نظامی که بر اساس آن پولدار شدن به هر شکل غیراخلاقی مورد تایید و تاکید سیاستمداران آمریکایی قرار دارد. بر اساس سیاست های دولت، ثروتمندان این کشور هر روز پولدارتر و قدرتمندتر، و فقرا هر روز با مشکلات اقتصادی بیشتر مواجه می شوند و شغل و خانه و خانواده خود را از دست می دهند و دولت آمریکا بر سنگدلی ثروتمندان تاکید دارد و آن را حتی مجاز و لازم می دانند.

 

در خیابان ها نیز نزاع های گروهی و انفرادی به خاطر فشارهای اقتصادی مردم بسیار عادی است. درگیری هایی که گاه به استفاده از سلاح های سرد و گرم منجر می شود. خبرهای زیادی نیز از قتل افراد مختلف خانواده توسط یکدیگر به گوش می رسد.

 

خیلی طبیعی است در چنین شرایطی یک جوان ذهنی تحریک شده و حتی روانی به هم ریخته داشته باشد و طلاق والدین، بی تفاوتی پدر، بی عاطفه و دور بودن برادر، نداشتن ارتباط های خانوادگی و دوستی و گاه مشکلات مالی باعث شود، ذهن یک جوان به هم بریزد و دست به اقدامی چنین هولناک و فاجعه آمیز بزند.

 

در برخی از خبرها آمده است که این جوان مشکلات روحی و روانی داشته است و به همین خاطر نزد روانشناس نیز رفته است. حتی اگر این خبر نیز صحبت داشته باشد، باز هم توجیهی برای چنین قتلی نیست. اول اینکه، اگر این جوان تا این اندازه مشکل روحی و روانی داشته، چرا در کوچه و خیابان رها شده است و هیچ نهاد یا گروهی مراقبت از این جوان بیمار را برعهده نگرفته است، تا کار به چنین فاجعه ای منجر شود؟!

 

دیگر اینکه، جوانی که از مشکلات روحی و روانی برخوردار است، اگر در شرایطی قرار بگیرد که روان بیمارش تحریک شود، بدون شک فجایعی ناگفتنی را رقم می زند. در صورتی که اگر همین جوان با همین شرایط در جامعه ای زندگی کند که مهربانی و دوستی رواج دارد و دولت به دنبال ترویج خشونت طلبی و کشتار نیست، بدون شک چنین واکنش های وحشتناکی از خود بروز نخواهد داد.

 

نتیجه گیری

 

حقیقت این است که به وجود آمدن چنین اتفاقات وحشتناکی در کشوری همانند آمریکا، کاملاً طبیعی است و احتمال آن کاملاً وجود دارد. موضوع این است که سیاستمداران و دولتمردان آمریکایی برای تغییر سیاست های وحشی­گری، تبلیغ و ترویج خشونت و حمله به کشورهای دیگر باید فکری کنند، تا مجبور نباشند برای تربیت سربازانی وحشی، افرادی با چنین سطح از خشونت به وجود بیاورند، که بتوانند به آسانی و با سنگدلی کودکانی بی­گناه را هدف کشتار خود قرار دهند.

 

زمانی در آمریکا تعداد فیلم های موزیکال و عاشقانه ای که ساخته می شد، بسیار بیشتر از فیلم هایی بود که در آن قهرمان های دروغین با اسلحه های سنگین و ارتشی بسیار مجهز به افراد و گروه های مختلف حمله می کنند و آنها را شکست می دهند. اما اکنون همه فعالیت های فرهنگی و هنری مبتنی بر ترویج خشونت و کشتار و قدرت های غیرعادی و قلدری ها در آمریکا مجاز است!

 

وقت آن رسیده است که سیاستمداران آمریکایی با نگاهی دوباره به سیاست های فرهنگی، هنری، اقتصادی و سیاسی خود جامعه آمریکا، به سمت صلح طلب بودن و داشتن آرامش گروهی هدایت کنند.

اعدام شکارچی دختران شرق تهران

حکم قصاص متهم پس از تایید در شعبه ۴۲ دیوان عالی کشور برای سیر مقدمات اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی فرستاده شد و پس از انجام مراحل قانونی این حکم صبح امروز چهارشنبه، در ملاعام به اجرا در آمد.


شکارچی دختران تهرانی اعدام شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، شکارچی دختران تهرانی، ساعت 6:20 بامداد چهارشنبه در محل تقاطع بزرگراه امام علی (ع) و خیابان شهید مدنی به دار مجازات آویخته شد.

تبهکار، سارق مسلحی است که در جریان حمله به دختران دو نفر را به قتل رساند و 9 نفر را به ضرب چاقو مجروح کرد.

قربانی اول این جنایت، ندا دختر 21 ساله ای بود که در شامگاه 30 آبان ماه سال 84 مقابل خانه اش در بزرگراه شهید بابایی هدف ضربات مرگبار چاقو قرار گرفت. 

هدف بعدی این شرور زن جوانی بود که اواخر سال 84 در شرق تهران مورد اصابت ضربات چاقوی او قرار گرفت که خوشبختانه از خطر مرک گریخت و جان سالم به در برد.

کاراگاهان با مشخصاتی که این زن جوان از ضارب ارائه کرد به این نتیجه رسیدند که عامل حمله به دختران، سارق جوانی است که طعمه های خود را از بین دختران جوان در شرق تهران انتخاب می کند.

تلاش های پلیس آگاهی ادامه داشت تا این که در 16 خردادماه سال 85 ماموران پلیس از زخمی شدن دختر جوانی در شرق تهران از سوی شکارچی دختران با خبر شدند.

متهم در نهمین جنایت خود پس از زخمی کردن دختر جوان، تلفن همراه وی را سرقت کرد.

ماموران پلیس زمانی که پی بردند سارق جنایتکار با شماره یکی از دوستان نهمین طعمه اش تماس گرفته و قصد دارد با وی طرح دوستی بریزد دختر را تحت آموزش های خاص پلیسی قرار دادند و سرانجام این متهم  دستگیر شد و در بازجویی ها به قتل دو دختر و زخمی کردن پنج دختر دیگر اعتراف کرد.

اعدام ۲ تن از زورگیران خشن

چندی پیش فیلمی در فضای مجازی منتشر شد که در آن چهار نفر دیده می شدند که درساعات روز و در یک خیابان پر رفت و آمد به مرد عابری حمله کرده اند. پس ازآن که مرد عابر در صدد مقاومت در برابر سارقان بر می آید، دو نفر از “زورگیران”او را مضروب می کنند

حکم اعدام دو سارق زورگیر، سحرگاه امروز در ملاء عام اجرا شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، «علیرضا مافیها» و «محمد‌علی سروری» 2 تن از زورگیران به اتهام محاربه و افساد فی‌الارض ، صبح امروز یکم بهمن‌ ماه حوالی محل وقوع جرم در تهران اعدام شدند.


روزشنبه یازدهم آذر سالجاری فردی با مراجعه به کلانتری 107فلسطین اعلام کرد زمانی که درحال بازگشت ازبانک به محل کار خود در یک شرکت خصوصی بوده است، توسط چهار نفر که با دو دستگاه موتورسیکلت تردد می کردند با قمه و چاقو مورد حمله قرار گرفته و آنان ضمن مجروح کردن او ، اسناد و مدارک مالی و وجوه او را به سرقت برده اند.
چندی بعد نیز فیلمی در فضای مجازی منتشر شد که در آن چهار نفر دیده می شدند که درساعات روز و در یک خیابان پر رفت و آمد به مرد عابری حمله کرده اند و در صدد ربودن کیف او هستند.


این فیلم نشان می داد که پس ازآن که مرد عابر در صدد مقاومت در برابر سارقان بر می آید، دو نفر از “زورگیران” او را مضروب می کنند و وسایل او را می ربایند.
در حالی که افراد متعددی شاهد صحنه بودند و اتومبیل های عبوری هم از محل گذر می کردند، زورگیران با قمه صورت مرد عابر را زخمی کرده و سپس با موتور سیکلت از محل دور می شدند.
پرونده‌ این چهار متهم پس از دستگیری و در حالی که تصاویر مربوط به زورگیری‌شان در اینترنت و تلویزیون پخش شده بود، در دادسرای عمومی و انقلاب تهران مفتوح شد و پس از اینکه دادستانی برای این افراد کیفرخواست صادر کرد، شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی نیز در نهم 9 ماه با برگزاری یک جلسه محاکمه علنی، دو نفر از این متهمان را به اتهام محاربه و افساد فی‌الارض به اعدام محکوم کرد.


دو متهم دیگر این پرونده نیز هر کدام به تحمل 10 سال حبس و 74 ضربه شلاق و به عنوان تتمیم مجازات به 5 سال اقامت اجباری در یکی از شهرستان‌های دور افتاده محکوم شدند.
این پرونده با اعتراض متهمان به دیوان عالی کشور ارسال شد و دیوان عالی نیز پس از رسیدگی، اعتراض آنان را مردود دانست و حکم اعدام این دو نفر با اتهام محاربه و افساد فی‌الارض را تایید کرد و در نهایت بامداد روز یک‌شنبه اول بهمن «علیرضا مافیها» و «محمد‌علی سروری» در حضور جمعی از مردم در خیابان بهشهر و در نزدیکی پارک هنرمندان تهران (محل وقوع جرم) به دار مجازات آویخته شدند.


 

دو متهم دیگر این پرونده نیز به تحمل10 سال حبس و 74 ضربه شلاق و به عنوان تتمیم مجازات به پنج سال اقامت اجباری در یکی از شهرستان ها محکوم شدند.

زورگیرهای تهران چگونه گیر افتادند؟!

 

دانلود

زورگیرهای تهران طی عملیات ضربتی پلیس آگاهی تهران دستگیر شدند و مورد محاکمه قرار گرفتند. یکی از متهمان ادعا کرد برای عمل جراحی مادر خود به ۴ میلیون نیاز داشت و به همین خاطر جیب مردم را با قمه خالی می کرد.

روز دادگاه رسیدگی به پرونده ۴ زورگیر تعیین شد

دهم آذر یکی از شهروندان تهرانی پس از خروج از بانک در حالی که به محل کارش مراجعه می کرد،به دست چهار زورگیر مورد حمله قرار گرفت و سارقان کارت های عابربانک، وجوه نقد، مدارک و لباس هایش را پس از زخمی کردن او به سرقت بردند.


 دادگاه رسیدگی به پرونده 4 متهم به زورگیری به ریاست قاضی صلواتی ، شنبه آینده   برگزار می‌شود.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، این دادگاه ، شنبه 9 دی ماه،  ساعت 9 صبح  در شعبه 15 دادگاه انقلاب برگزار می شود.

دهم آذرامسال یکی از شهروندان تهرانی به نام " جواد" پس از خروج از بانک در حالی که به محل کارش مراجعه می کرد از سوی چهار زورگیر با دو موتور سیکلت مورد حمله قرار گرفته که در این زورگیری سارقان اموالی شامل کارت های عابربانک ، وجوه نقد، مدارک و لباس های مالباخته را پس از زخمی کردن او به سرقت می برند.

 
این مالباخته دقایقی بعد به ماموران مراجعه و شکایت خود را تسلیم آنان کرد. با توجه به حساسیت موضوع پرونده ای در این رابطه تشکیل و در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت که طی آن تیم های ویژه عملیاتی اقدامات خود را برای شناسایی و دستگیری چهار متهم پرونده آغاز کردند.

 
پس از جمع آوری اطلاعات و چهره نگاری و همچنین اقدامات پیچیده پلیسی یکی از متهمان به نام مهدی معروف به " خرچنگ" شناسایی شده و اقدامات ماموران آگاهی برای دستگیری وی ادامه می یابد. در تحقیقات تکمیلی پاتوق متهم که یک قهوه خانه در خیابان 17 شهریور بوده شناسایی شده و طی عملیاتی غافلگیرانه این متهم بازداشت شد که طی بازجویی های انجام شده به جرم خود اعتراف و عنوان داشت که سرقتها را با همدستی 3 تن از دوستانش به نام های "میلاد"، "مهرداد" و "علیرضا" انجام داده است.

 
همزمان با اعتراف این متهم کارآگاهان به بررسی سوابق سه همدست وی پرداخته و موفق شدند " علیرضا" را در محدوده یوسف آباد شناسایی و دستگیر کنند که با اقرار او به جرائم زورگیری، ماموران مخفیگاه دو متهم دیگر به نام های میلاد و مهرداد را نیز کشف و هر دو را طی عملیات پلیسی بازداشت می شوند.

 
متهمان در جریان بازجویی ها به پنج فقره زورگیری اعتراف کردند که قاضی پرونده پس از تحقیقات مقدماتی اتهام محاربه را به متهم ردیف اول پرونده که در فیلم،  قمه در دست داشت تفهیم کرد، به سه متهم دیگر پرونده نیز اتهام سرقت مسلحانه تفهیم شد.

 
در ادامه با تکمیل تحقیقات برای دو متهم اصلی ،کیفرخواست به اتهام محاربه و برای دو متهم دیگر به اتهام سرقت مسلحانه صادر شد و پرونده برای محاکمه به دادگاه انقلاب فرستاده شد.

فردا در خیابان ایرانشهر،

زورگیران تهرانی به دار مجازات آویخته می‌شوند

یک مقام آگاه گفت: حکم دو زورگیر خشن که فیلم صحنه یکی از سرقت های آنها در اینترنت منتشر شده بود، صبح فردا در خیابان ایرانشهر، خیابان بهشهر اجرا می شود.

یک منبع آگاه از اجرای حکم اعدام ۲ زورگیر خشن تهرانی، سحرگاه فردا( یکشنبه) خبر داد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر به نقل از مهر، وی اظهار داشت: محل اجرای حکم پارک هنرمندان نیست و در خیابان ایرانشهر، خیابان بهشهر دو سارق زورگیر اعدام می شوند. 

اکنون نیز ماموران در حال نصب داربست در محل هستند.

وی خاطر نشان کرد، محل اجرای حکم همان محدوده سرقت زورگیران است و هنگام جانمایی برای اجرای حکم به این نکته توجه داشتیم که محل اعدام با پارک هنرمندان یکی نشود.

دو مرد شرور به نام های علیرضا مافیها و محمد علی سروری پس از انتشار فیلم زورگیری آنها با قمه در اینترنت، دستگیری شده و با حکم دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شدند .در ادامه حکم متهمان در دیوان عالی کشور نیز تائید شد.

اجرای حکم اعدام دو نفر از متجاوزین به عنف

 

دانلود

دو نفر از متجاوزین به عنف امروز، جمعه ۲۹ دی ماه، در پاکدشت ورامین به دار مجازات آویخته شدند.

بیگناهی که سر سفره افطار به قتل رسید

خانواده مقتول در جریان تحقیقات اظهار داشتند سر سفره افطار نشسته بودیم که دو مردم نقابدار وارد خانه شدند. آنها رضا را بدون هیچ حرفی به رگبار بسته و از محل گریختند.

اوائل شهریور ماه سال 89، قتل مردی جوان در منطقه کوهمره سرخی شیراز، به ماموران پلیس خبر داده شد. پس از این تماس، گروهی از کارآگاهان در محل جنایت حاضر شده و با جسد رضا در حالی که هدف چند گلوله قرار گرفته بود، رو به رو شدند.


به گزارش سرویس وبگردی پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، مرد جنایتکار که در انتقامی کور، مظنون قتل برادرش را سر سفره افطار به قتل رسانده بود، با تائید حکم اعدامش و ارسال پرونده به شعبه اجرای احکام در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.

 

خانواده مقتول در جریان تحقیق اظهار داشتند، سر سفره افطار نشسته بودیم که دو مردم نقابدار وارد خانه شدند. آنها سپس رضا را بدون هیچ حرفی به رگبار بسته و از محل گریختند.


پس از تحقیق مقدماتی، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و گروه جنایی در جریان بررسی‌های خود دریافتند مقتول مدتی بود با یکی از دوستان خود به نام میثم اختلاف داشته است. با کشف این سرنخ، میثم دستگیر و در بازجویی‌ها، به ارتکاب این جنایت با همدستی فردی به نام اشکان اعتراف کرد.


با تکمیل تحقیق و بازسازی صحنه قتل، پرونده دو متهم برای محاکمه به شعبه دوم دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد.

 
در جلسه محاکمه که در آخرین روزهای سال 90 برگزار شد، نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست رای متهمان تقاضای مجازات قانونی کرد. در ادامه نیز اولیای دم با حضور در جایگاه و تشریح شب حادثه برای عامل اصلی جنایت درخواست قصاص کردند.
 
قاضی عرفانی زاده رئیسی شعبه دوم دادگاه کیفری استان فارس سپس با تفهیم اتهام به میثم، از او خواست به دفاع از خود بپردازد.

 

مرد جنایتکار نیز با قبول اتهام قتل گفت: چند سال قبل برادرم به قتل رسید. تصور می‌کردم مقتول در این ماجرا نقش داشته باشد؛ به همین خاطر، به دنبال انتقام بودم. پس از این جنایت نیز تازه متوجه شدم مقتول هیچ نقشی در آن ماجرا نداشته است. حالا هم تقاضای بخشش دارم.
 
پس از آخرین دفاعیات متهمان، قاضی دادگاه به همراه چهار مشتشار خود - وارد شور شده و میثم را به اتهام قتل عمدی به قصاص محکوم کردند.

 
با اعتراض متهم به حکم مجازاتش، پرونده برای رسیدگی نهایی به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان عالی حکم مجازات مرد جنایتکار را تائید کردند.

 

پرونده این جنایت برای اجرای حکم قصاص به شعبه اجرای احکام فرستاده شده و در صورتی که متهم موفق به کسب رضایت اولیای دم نشود، به دار مجازات آویخته می شود.

دستگیری قاتل فراری

 

دانلود

قاتل زن و شوهر جوان پس از ۴۰ روز کمین کارآگاهان به دام افتاد

 مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 









  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا