شهرام شریفی مقدم

فکرش کردم حالا که یه بازی فوتبال خوب تو شهرمون داره برگزار میشه و مهمتر از همه برای رفتن دسته دسته مردم به ورزشگاه بازی رایگان شده، برم ورزشگاه و کلی داد بزنم هر دو تا تیم را تشویق کنم به خصوص تیم داوری را.

یه مشت تخمه خریداری شده از شرکت تعاونی را از کیسه برداشتم. نمیدونم چرا چهره دلهره انگیز فروشنده روی پوست تخمه ها نقش بسته بود که پس ازدیدن صورت بدهی ام به فروشگاه با نگرانی از دریافت پولش این تخمه ها را هم به حساب بدهی ام گذاشته بود. سفر کوتاه تخمه از کیسه به جیب من و فشار دادن گلوی تخمه ها که داشتن آبروریزی می کردن که فکر کنیم پول ما  را هم نده زیاد طول نکشید.

راستی یادم رفت بگم اصلا امکانات نیست، هیچ وسیله ای نبود که من را ببره ورزشگاه، کلی پول دادم اوخ اوخ 7000 تومان

بالاخره با دسته ای ورزش دوست وارد ورزشگاه شدم راستی میدونین هر کی تو ورزشگاه پوست تخمه را آبدار تر و بی نظم تر بر سر و کله مردم بریزه پیش بقیه عزیزتره و مردم منتظر میشن عکس العمل های بوق دار او را هم ببینن و از بامزه بودنش تعریف کنن. لباسم را از شلوارم بیرون آوردم تا بیچاره پوست تخمه ها از پشت گردنم بلاتکلیف نباشن و زود از اون  بریزن بیرون.

دقیقه 20 بازی یاد بیستم ماه افتادم و تکاپوی کارگزینی اداره امان و ساکنین محترم و محترمه اونجا هر چند شماره 8 بازی هم منو یاد محل کارم انداخت چرا پاس نداد شماره 4 حالا بومی شهر خودش نباشه از شهرهای دیگر اومده باشه باید پاس میداد مگه یه ادم بیشتر از چهارسال میتونه تو خط حمله باشه یک سال دفاع بعدشم تیم پیشکسوتان.

درد سرتون ندم آقا یه دفعه دیدم با کت و شلوار اداره تو زمینم و دارم گزارش می نویسم رئیس کارگزینی هم بود عجب شخص محترمی ادم کیف می کرد خوش رو، گوش حرف کن، خنده رو، بذله گو، خادم به اداره ، تا پاسی از شب خدمتگزار کارمندان به جون کارمندا قسم اگر قصدی برای پر کردن دقیقه صد وبیست بازی ببخشین اشتباه شد صد و بیست ساعت اضافه کاری داشته باشه،فقط توزیع عدالت کدوم تماشاگر نما شعار داد رئیس کارگزینی ... دقت کن خدا میدونه

پوست تخمه بود که حین پا به توپ شدن ایشون به هوا پرتاب می شد. کارمندا نیم خیز که کی گل میزنه آخه روز بیستم ماه لطف کرده بود و برای آخرین بار بهشون گفته بود ورود و خروجتان را کنترل کنید عصر کامپیوتره، اقه رفتم کامپیوتر یادگرفتم باهام حرف بزنه منم با او ، کسر کار، مرخصی داشته باشی نداشته باشی به من ربطی نداره کسر کار یعنی کارت زرد، بعدش کارت قرمز بعدشم اخراج باکسر وام از همه ضامنین تو راهه، تازه این صدای خنده اش به دل همه نشسته بعضی ها هم میگن منتظرن یه کاری کنن نخنده یا یواش تر بخنده. آخه فقط گفتن خنده بر هر درد بی درمان دواست شدت صداش توسط شاعر مورد نظر گوشزد نشده ولی من میگم کم نیم بها، یک چهارم بها، کم بها، بی بها برا کارمندا جور کرده و در ترویج فرهنگ سینما رفتن کوشیده؟ مگه هر کسی میتونه سانس آب بازی تو حوض ببخشید استخریا بلیط زیر سنگ درآورده حسینقلی خان خوش آواز که توسط اداره فلان جا دعوت شده و تو سالن محله اونجا صدا سرمیده گیر بیاره اینا نشون از رفاه حال کارمندا نیست اقه که نبایستی بی چشم و رو باشین اه... اه چقه زحمت کشید تا اینا را تو اتوماسیون اداری نوشت بعدشم من یادمه دو بارم بعضی عیدا را تبریک گفت حالا من نمیدونم به او چه.

آقا دردسرتون ندم از فرط تشویق تیم های حاضر در ورزشگاه غش نکردم، از نتیجه باخت تیم خودی هم نبود بیحال شدنم، اورژانس کجا بود تو این معرکه یه لقمه نون، نصفی فلافل هم بود مورد قبوله بدید بیاد قول میدم  بلند بشم  بزنم  مثل میون دار زورخونه تهش که دو سه بار روغن گوسفند خوردیم حالا حقوق نداریم بتونمون سالمه و بنیه خوبی که داریم هزار ماشاء الله .

شوخی کردم هفت هزار دادم اومدم ورزشگاه ، پولش کو، با هفت تومان کلی میشه زندگی کرد. عجب شعاریه داور ... ببخشید رئیس کارگزینی.... دقت کن ! عجب خاطره ای شد این دفعه تو ورزشگاه بعدی با مدیر اداری میام، ورزشگاه بعد بعدی با معاون اداری و مالی و دیدار پایانی هم که رئیس اداره را نمیشه تنها گذاشت البته به شرط حیات اگر حقوقی بود !!!!!!!!! رئیس کارگزینی حق کارمندای بی نوا گردنت نیافته نتونی تو بازیهای بعدی گل بزنی این دفعه سماور شیردار بیارن ورزشگاه کارمندا به جای تخمه.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا