صدرالدین دهقان مدرس دانشگاه

صدرالدین دهقان  مدرس دانشگاه

گفتاراول :دادرسي عادلانه در دين زرتشت

محتواي حقوق بشر در دين زرتشت بر دو محور بنيادين استوار است. اول: اهورا مزدا است  كه سرچشمه مطلق خوبي ها بوده وبدي در آستان او،راه ندارد و دوم: انسان كه بعنوان همكار اهورا مزدا به شمار مي آيد و در كارها بايد از آموزه هاي اهورايي بهره گيرد ومانند او رفتار كند.

زرتشت سه اصل بنيادين انديشه نيك، گفتار نيك و كردار نيك را مبناي زندگي بشريت و راه رسيدن به حق قرار داده است. اهميت اين اصول به حدي است كه حتي در تحولات مذهبي چند هزار ساله، از ارزش آن كم نشده است.

در پيام زرتشت داوري بايد از روي داد و درستي باشد. مبناي اين عدل در قضاوت و داوري بايد بدون نظرات خصوصي چه نسبت به پيروان راستي و چه درباره پيروان ناراستي انجام گيرد. اين روش خود عبادتي است كه موجب رضايت و خوشنودي اهورا مزدا مي شود.

زرتشت اولين مصلحي است كه پيام خود را بر پايه مبارزه عملي با گروه هاي سلطه طلب ودفاع از حقوق مردم تحت ستم اعلام مي نمايد. وي به تشكيل يك نظام قانونمدار توجه داشته كه بايد بر اساس عدالت اجتماعي و مسئوليت پذيري و سود عموم محقق شود .

زرتشت در مقام سئوال از اهورا مزدا مي گويد: "چگونه اين گيتي، جايگاهي آسايش بخش و با امنيت و سرشار از كشتزار ونعمت مي شود ؟" او اين پاسخ را مي شود كه: قانون عدل و داد ،تعيين كننده رابطه فرد با فرد، فرد با جمع، فرد با نفس و قوانين اجتماعي، اخلاق و حكمت عملي است.

در دين زرتشت"اشا"  در جهت تامين نظم و قانون احترام به حقوق فردي وروش هاي زندگي اجتماعي براي استقرار عدل ومساوات است.

از اين جهت الگوي ناپسند رفتاري همچون خشم، كينه توزي، دروغ، بي قانوني، تبعبض وحمايت از فرمان ستمگردر "گات ها"  از جمله مواردي به شمار مي رود كه حقوق بشر و انسانيت را تحديد مي كند.

 گفتـار دوم: دادرسي عادلانه در دين يهود

با مراجعه به تورات كتاب مقدس دين يهود، در اسفار پنجگانه  ومنابع وابسته به آن مي‌توان مفاهيم حقوق بشر، اهميت داوري و قضاوت منصفانه را به طور مستقيم يا با تحليل درك نمود. عدالت در كتاب مقدس همچون ديگر اديان به عنوان كمال مطلوب در يك جامعه سالم مورد تاكيد بوده وبيش از هفتاد بار به آن پرداخته شده است. در اين كتاب توصيه شده است، قاضي بايد پيوسته عدالت را، مد نظر قرار دهد وكسي كه بايد به عنوان قاضي گمارده شود تا بتواند قضاوت عادلانه بنمايد بايد عاقل، دانشمند، فروتن، گناه ترس، نكو نام و محبوب هم نوعان خود باشد.

در تعاليم دين يهود و در آموزه هاي عهد عتيق حاوي فراميني است که نشان دهنده اهميت داوري و قضاوت منصفانه است. در سفر لاويان باب نوزدهم، بند 15، آمده است: در داوري بي انصافي مکن و فقير را طرفداري مكن و بزرگ را محترم مدار و درباره همسايه خود با انصاف قضاوت کن اين تعابير بخوبي نشان مي دهد که مراد از انصاف در اينجا همان بي طرفي در دادرسي است که موقعيت و شان اصحاب دعوا نبايددر آن تأثير بگذارد.

در سفر تثنيه باب شانزدهم، بند 19چنين فرمان مي دهد: داوري را منحرف مساز و طرفداري منما و رشوه مگيرزيرا رشوه حاکمان را کور مي کند و سخنان عادلانه را کج مي نمايد

خبر باطل را انتشار مده و با شريران هم داستان مشو که شهادت دروغ دهي.پيروي بسياري براي عمل بد مکن و در مرافعه، محض متابعت کثيري، سخني براي انحراف حق مگو... حق فقير خود را در دعوي او منحرف مساز. از امر دروغ اجتناب نما و بي گناه و صالح را به قتل مرسان؛ زيرا که ظالم را عادل نخواهم شمرد. و رشوت مخور؛ زيرا که رشوت بينايان را کور مي کند و سخن صديقان راکج مي سازد. و بر شخص غريب ظلم منما؛ زيرا که از دل غريبان خبر داريد، چون که در زمين مصر غريب بوديد.

در کتاب مزامير، مزمور هفتم که سروده داود نبي براي خداوند است، در بند 11 مي گويد: خدا داور عادل است. علي رغم توصيف هاي مذكور اينگونه برداشت مي شود كه منزلت برابر براي تمامي انسانها صرف نظر از تبار، نژاد و قوميت صرفاً در درون قوم بني اسرائيل مي‌تواند موضوعيت داشته باشد زيرا تاكيد بر اينكه قوم برگزيده يهوه است نمي‌توان بر عمومي وجهاني بودن اين اصل در دين يهود صحه گذاشت.

 گفتـار سوم: دادرسي عادلانه در مسيحيت

از ديدگاه مسيحيت هدف از بعثت پيامبران هدايت انسان و نجات او از شر و گمراهي است. و حضرت عيسي هديه الهي است كه از طرف خدا براي ايجاد صلح و دوستي بين مردم هدايت يافته است.

اين واقعيت که بشر مخلوق خداوند است يکي از ريشه هاي فکري حقوق بشر را تشکيل مي دهد. حقوق بشر براي اين به وجود آمد که تماميت انسان را به لحاظ جسمي و معنوي در مقابل اعمال قدرت ناعادلانه از سوي دولت حفظ کند، و اين براي رعايت همان حرمت الهي انسان لازم است.

پيامبران نيز بر ضرورت عدالت و انصاف در دادرسي تأکيد ورزيده، شيوه قضاوت ستمگران رانکوهيده‌اند. مانند سخن عاموس که گفت: "شما عدالت را بر زمين مي اندازيد بلکه انصاف بايد مانند آب جاري گردد و عدالــــت نهري پيوسته باشد، و اشعيا گفت: واي بر کساني که راههاي ستم را مي گشايند و آنان که به جور مي نويسند تا حکم مساکين را منحرف کنند وحق ضعفا را سلب نمايند و خداوند چنين

مي گويد انصاف و عدالت را اجرا کنيد و مظلومان را از دست ستمگران برهانيد و بر غربا و يتيمان و بيوه زنان ستم و جور روا مداريد و خون بيگناهان را در اين مکان مريزيد نگاهبان انصاف باشيد و عدالت را اجرا کنيد.

بخشهاي مهم عهد عتيق در عهد جديد مورد تأکيد قرار گرفته است. تعاليم عيسي مکمل شريعت موسي است. "مسيح آمد تا کرامت و حقوق انسان مظلوم را باز گرداند. و به انصاف و عدل براي مساکين و... حکم کند. و همه را نجات دهد و به عهد جديد، عهد حق و عدل، وارد کند که عهدي ابدي است .

بشارت ويژه اي که در تعاليم عيسي ديده مي شود انتقاد از خود قانون است: اگر چه قوانين عطيه الهي و شرط ضروري حيات اجتماعي و نظم هستند، اما در مواردي کارکردهاي پيش بيني شده خود را نمي‌توانند حفظ کنند. نه فقط تخلف از قانون، بلکه اجرا و تأييد آن بدون توجه به زمينه وضع و اجراي آن نيز ممکن است منشأ بي عدالتي شود.

عيسي به تعاليم اصولي پرداخت که اشخاص بايد به صورت فردي با ديگران به مرحله اجرا گذارند، مانند: هر که بر گونه تو زند ديگري را نيز به سوي او بگردان، و کسي که رداي تو را بگيرد قبا را نيز از او مضايقه مکن... و دشمنان خود را محبت کنيد. چنانکه مي خواهيد مردم با شما عمل کنند شما نيز همانطور با ايشان سلوک نمائيد.

خداي انجيل به عنوان کسي شناخته و ستايش مي شود که عدالت گستري اش در جهت رفع مناسبت‌هاي ظالمانه است. اين رفتار او سرمشق و الگوي انسان است. عيسي قانوني براي محاکم قضائي ارائه نمي‌دهد. حکومت توسط خدا مرتب شده است و هدف از تشکل آنها نجات اجتماع بشري از عناصر جنايي موجود در آن اجتماع است.

اصطلاح «عدالت» در انجيل از معناي وسيع تري، از آنچه در زبانهاي مدرن وجود دارد، برخوردار است.

عدالت در وهله اول، اصلي براي تشکل جامعه يا فضيلت اخلاقي نيست، بلکه يکي از صفات خداوند و بيش از هر چيز مختص به ذات اقدس اوست. اگر کسي بخواهد مفهوم عدالت مسيحي را بطور ريشه اي درک کند، بايد بر اين اساس حرکت کند. در اين مورد به پاره اي از ويژگي هاي اساسي انجيل اشاره

مي شود: از نظر انجيل، خدا هم قانگذار است، هم داور و هم منجي و قانون هديه اوست، پس خدا مافوق قانون است. اما مستبد نيست چون رحمت و شفقت او در مرتبه اي مقدم بر قانون گذاري و قضاوت او قرار دارد. خداوند انسان را به صورت و شبيه خود آفريد و به وي ماموريت داد تا در جهان بر اساس عدالت حکومت کند. خدا گونه بودن آدمي از نظر اخلاقي، به اين معنا است که هر انسان به عنوان انسان، صرف نظر از نژاد، قوميت، طبقه يا جنسيت، احترامي خدشه ناپذير دارد، که هم نوعان و اجتماع موظف به رعايت اين احترام هستند.

 

در ذيل، سه ديدگاه محوري پيرامون مفهوم عدالت از نظر تئولوژي (الهيات) انجيل توضيح داده

مي‌شود:

الف) آفرينش انسان و ماموريت دادن به وي که در جهان براساس عدالت حکومت کند.

ب) عدالت خداوند به عنوان همبستگي با بينوايان و ستمديدگان و نيز سرمشقي براي عدالت اجتماعي.

ج) تجديد نيت نخستين قانون گذاري الهي يعني حفظ زندگي و احترام انسان، توسط عيسي مسيح و آثار آن در ارتباط با درک عدالت در موقعيت هاي متفاوت زندگي انساني.

آفرينش انسان و امر به وي که در جهان براساس عدالت حکومت کند. در کتاب اول انجيل، داستان آفرينش آمده است که خداوند گفت: «بگذاريد انسان ها را به صورت خود و شبيه خود بيافرينيم. آنها بايد بر ماهي و دريا فرمانروايي کنند، بر پرندگان آسمان، بر دام، بر همه زمين و بر همه خزندگان روي زمين. اين چنين، خداوند انسان را به صورت خود آفريد... آنها را مذکر و مؤنث آفريد.»

از ديدگاه انجيل. صورت خدايي داشتن انسان در اين است که مخلوقي است منطبق و متناسب با خدا و مي تواند با او مرتبط و همنشين بشود. اين استعداد ارتباط با خدا که انسان را از ديگر موجودات ممتاز مي کند، لازمه خرد خلاق و اراده آزاد اوست.

هربشري به عنوان انسان، صرف نظر از نژاد، قوميت، طبقه يا جنسيت، احترامي خدشه ناپذير دارد که همنوعان و اجتماع موظف به رعايت اين احترام هستند. هرگاه انساني به همنوعش ستم کند، مخلوقي را که خدا او را با وي همنشين کرده است، مخدوش و به آزادي اش تعرض نموده و با اين عمل، نسبت ديگران با خدا و نسبت خود با خدا يعني مخلوق بودن انسانها را انکار مي کند.

منشا نهايي تساوي همه انسانها و وحدت خانواده بشري، طبق روايات آفرينش، در ايمان به يک آفريدگار ريشه دارد.

انديشه دوم بر اين اصل استوار است که آزادي و خردمندي انسان در ساختن جهان است. انسانها چه مرد و چه زن مي آموزند که بر زميني که خدا آفريده است فرمانروايي کنند. آنها مامورند که کارگاه خلقت را به پيش ببرند و در عين حال به عنوان نماينده در مسؤوليت خدا سهم دارند. انسان يک ابزار انفعالي نيست. بلكه براي مسؤوليت پذيري فراخوانده شده است..

خداي انجيل به عنوان کسي شناخته و ستايش مي شود که بينوايان، غارت شدگان و ستم ديدگان را نجات مي بخشد. او خدايي است که «ناتوان را از غبار برمي دارد و بينوا را که در پليدي است بالا مي برد»، پس به وسيله اوبينوايان به داد مي رسند و بي پناهان به حق، اين عمل خداوند در تاريخ به نفع بينوايان، که در آن عدالت و رحمتش نازل مي شود، از نظر اخلاقي در عالي ترين درجه اهميت است. اگر چنين است که خداوند به کساني کمک مي کند که از ستم در رنجند، چنين وظيفه اي براي مؤمنان نيز هست که به ياري ستمديدگان اجتماعي يا سياسي بکوشند. بدين گونه، همبستگي با بينوايان يکي از پايه‌هاي اخلاق انجيلي است که عميقا با درک انسان از خداوند مرتبط است

قوانين عهد عتيق، مجازات‌ها و آيين‌هاي دادرسي، متناسب با حساسيت‌هاي آن عصر، عمدتا به سود متهمان و به منظور تامين يک دادرسي عادلانه بوده است .

روح قانون گذاري در کتاب مقدس در زمان خود مي توانست بعد قابل ملاحظه اي از عدالت را برقرار کند. بينش اساسي که در قوانين کتاب مقدس مشهود است اهميت هميشگي دارد، اگر خدا به عنوان آفريدگار عادل شناخته و پرستش مي شود، مؤمني که زندگي اش را مديون خدا مي داند موظف است که از رفتار خداوند درباره کساني که در بيچارگي هستند و به دلايلي به حمايت نياز دارند تبعيت کند.

در کتاب مقدس اوج پيام در اين است که کاستي عدالت در جامعه، ارتباط با خدا را غيرممکن و اعمال مذهبي مانند نماز و روزه را بي فايده مي سازد. تا آنجا که اين اعمال در صورتي که همراه با تقسيم ثروت با بينوايان نباشد موجب ناراحتي نيز مي شوند. در اين محاسبه خودداري از رفتار عادلانه به معني انکار خداي عادل است.

گفتـار چهارم: دادرسي عادلانه در اسلام

دين مبين اسلام زيباترين توصيف را در باب عدالت وانصاف مطرح كرده است. در حقوق اسلام، عدالت يک اصل کلي است. اصلي که احکام بايد با آن سنجيده شود نه به عکس، نه اين است که آنچه دين گفت عدل است، بلکه آنچه عدل است دين مي گويد  عدل در زمره علل احکام است، نه معلول و تابع احکام، بلکه اسلام عادلانه است.

بر همين اساس اصل عدالت خود جزء اصول مذهب شيعه مي باشد. در عرصه هاي مختلف حيات جمعي آدميان ، حقوق و تکاليفي را اقتضاء دارد ، که گاه در قالب نصوص ديني بيان شده و گاه انسان به واسطه خرد خويش ، اين پيامبر درون ، به آن رهنمون مي شود و در هر صورت سازگاري و انطباق اين احکام با اصل عدالت ، با درک فطري آدمي وجدان مي گردد.

از همين جهت است که برخي عالمان اسلام در تعريف حقوق قضايي گفته اند : آنچه بر قاضي لازم است نسبت به اصحاب دعوا رعايت کند تا آنکه دادرسي مطابق آنچه عموم از عدالت انتظار دارند، عادلانه باشد.

براي آنکه اهداف قضا از نگاه اسلام، يعني اصلاح جامعه، اقامه قسط و عدل، احقاق حقوق، برپايي حدود و استقرار صلح و آرامش ، صورت تحقق بيابد. لازم است دادرسي از اصولي پيروي کند و در مراحل مختلف آن حقوق اصحاب دعوا بويژه متهم و محکوم رعايت گردد.

يكي از عوامل مؤثر تحقق عدالت اجتماعي كه از ديدگاه قرآن مجيد، هدف اصلي رسالت پيامبران الهي تلقي شده است  تثبيت و توسعه امنيت قضايي در جامعه است.

امنيت قضايي به مصونيت جان، مال، ناموس و عرض، آزادي، مسكن و شغل اشخاص از تعرض و تعدي قانون‏شكنان اطلاق مي‏شود.

جلوگيري از اقدامات افراد قانون‏شكن ـ در اخلال به امنيت قضايي ـ مستلزم تدوين اصول و قواعدي راهبردي است كه به لحاظ اينكه مبناي مقررات آيين دادرسي كيفري براي تأمين هدف مزبور قرار گرفته، اصول دادرسي كيفري نامگذاري شده است.

اصول مزبور كه از يك سو بايد متضمن حفظ نظم عمومي، تأمين منافع اجتماعي و حقوق ستمديدگان و از ديگر سو رعايت حقوق دفاعي متهمان در رفع اتهامات ناروا باشد، تأثير قابل توجهي در ايجاد و توسعه امنيت قضايي و سرانجام، تحقق عدالت اجتماعي دارد.

 

الف: اصول دادرسي اسلامي

در نظام دادرسي اسلامي كه نظامي مستقل و مبتني بر كرامت انساني است، اصول انساني حاكم بر دادرسي‌هاي كيفري با آغاز رسالت پيامبر گرامي اسلام در قرن هفتم ميلادي ارائه شده است. قضاوت‌هاي روشنگرانه امام علي(ع) مشحون از اصولي، مبتني بر موازين علمي و عقلي است كه بشريت جوياي عدالت اجتماعي، قرن‌ها بعد با مبارزه و پيكار با حاكميت استبدادي به آنها نايل آمده است. قضاوت هاي مزبور كه به عنوان اسناد معتبر دادرسي در اسلام، در تاريخ بشريت به ثبت رسيده است، ضمن رعايت حقوق دفاعي متهم در جريان تحقيقات و دادرسي، متضمن كشف حقيقت، اجراي عدالت كيفري و احقاق حقوق ستمديدگان است. در قضاوت هاي امام علي(ع) اصول مهمي از دادرسي كيفري از جمله: اصل علني بودن رسيدگي، اصل نفي شكنجه متهمين در اثناي تحقيقات و دادرسي، اصل استفاده از ابزارهاي علمي براي كشف حقيقت، اصل توجه به شخصيت متهم براي تعيين واكنش مناسب جزايي در برابر رفتار وي، اصل اعطاي فرصت دفاع و دادخواهي به طرفين دعوي و اصل رسيدگي به اعتراض محكوم‏عليه در مرحله‏اي ديگر از دادرسي، كه امروزه جزء اصول لازم‏الاجرا در اثناي تعقيب متهم، تحقيقات مقدماتي جرايم و دادرسي است، كاملاً مشهود بوده ،برخي از اصول دادرسي اسلام به شرح ذيل است:

 

1- قضاوت توسط قضات شايسته، مستقل و بي طرف.

2- نظارت بر حسن اجراي دادرسي

3- اصل قانوني بودن جرائم و مجازاتها، كه همان قاعده معروف قبح عقاب بلابيان است.

4- اصل اباحه در برخورد با مردم، به مقتضاي اين اصل مجازات جز بر افعالي که خدا حرام کرده است، مجاز نيست، اين اصل مرتبط و مکمل اصل قانوني بودن است.

5- اصل مشروط بودن مسوليت کيفري بر علم شخص مرتکب به حکم.

6- اصل حرمت و مصونيت نفوس و مال مردم.

7- اصل توقف اجراي مجازات، آن هم پس از استماع و بررسي ادله و دفاع به طريق عادلانه شرعي.

8- اصل مساوات، اين اصل در مورد همه حقوق انساني، اصلي اساسي است.

9- اصل علني بودن دادرسي.

10- اصل برائت.

11- اصل تفسير به نفع صاحب حق و متهم .

ب : حقوقي که رعايت آن در دادرسي لازم است

1 - حق مصونيت از هرگونه تعرض تا پيش از اثبات جرم و صدور حکم، حق امنيت و آزادي از حقوق بنيادين هر انسان است که در اسلام بسيار مورد تأکيد قرار گرفته است. اصل برائت نيز در جهت تضمين اين حقوق است.

امروزه در نظام هاي قضائي دنيا مواردي وجود دارد که سلب يا محدود کردن آزادي افراد مظنون و متهم در مرحله تحقيق امري پذيرفته شده است اما بازداشت موقت که قبل از اثبات جرم اعمال مي گردد در اسلام بسيار محدود است.

در چنين مواردي، همچون ساير موارد زندان، جز حق آزادي، ساير حقوق زنداني بايد حفظ و تأمين شود. براي نمونه امام علي (ع) در مورد ابن ملجم فرمود : او را بازداشت کنيد و به او غذا و طعام بدهيد و با او بخوبي و نيکي رفتار کنيد.

2- حق دفاع، موارد فراواني نقل شده است که امير مومنان علي(ع) بر استماع اظهارات متهم، تأکيد کرده است. و در بسياري دادرسي‌ها متهم براساس اظهارات و دفاعياتش تبرئه شده است. در اين زمــــــينه همچنين مي توان به آن کلام امام علي(ع) استناد کرد که در دليل عزل يکي از قضات، ابوالاسود دولي، فرمودند ديدم کلام تو بر کلام متهم برتري و تسلط دارد و امکان سپردن دفاع به وکيل منتخب متهم نيز وجود دارد.

3- برخورداري از رفتار مساوي در جريان دادرسي، امام علي(ع) ضمن اينکه قضات را به رعايت مساوات بين اصحاب دعوا سفارش مي کرد، در عمل نيز التزام به اين حق را به طوري که در اين مختصر ملاحظه گرديد، در نظام قضائي اسلام ابعاد گوناگون دادرسي مورد توجه قرار گرفته است و در نگاهي کلي آنچه مورد تأکيد و توصيه است انجام محاکمه اي است که به قضاوت عموم مردم عادلانه شناخته شود.

 

پی نوشت"

   1 - قران كريم، سوره حديد، آيه25  

   2 - به معناي هستي بخش معنوي، دانا و آفريدگار بزرگ است.

  3  - در دين زرتشت به معناي قانون راستي و داد است و ضابطه اخلاقي تميز خوب از بد مي باشد. 

  4- گات ها ، سروده هاي آسماني اشو زرتشت مي باشد.

  5- اسفار پنج گانه( pentateuque) عبارت از سفرهاي پيدايش، خروج، لاويان، اعداد، تثيه.

  7- هاشمي، سيد محمد، حقوق بشر و آزادي هاي اساسي، ص118،117.

  8- براي مطالعه بيشتر نك به:اينگبرگ،گابريل، عدل از ديدگاه مسيحيت، کنفرانس ايران و اتريش، تهران 1996 ، مجله نقد و نظر، شماره دوم و سوم، ص263.

  7- مطهري، مرتضي، مباني اقتصاد اسلامي ، چاپ اول ،ص47.

  8  - براي مطالعه بيشتر نك به: باقر الموسوي، محسن، القضاء و عندالامام علي (ع)، بيروت الغدير، چاپ اول، 1999 م . محمد ري شهري، موسوعه الامام علي بن ابي طالب، ج 4، الماوردي، ادب القاضي، 241 الماوردي، الااحکام السلطانيه، نوري، مستدرک الوسايل، کتاب القضاء، باب 11، آداب القاضي، ج6

 ****************

منابع فارسي

الف: كتاب ها

1-آشوري ، محمد، 1385، آيين دادرسي كيفري ، جلداول، چاپ يازدهم، تهران، سمت

2-آشوري ، محمد، 1376،عدالت كيفري ، مجموعه مقالات ، چاپ اول، كتابخانه گنج دانش

3-آشوري، محمد، 1388، آيين دادرسي كيفري،تهران، جلد دوم، چاپ دهم، سمت

4-آخوندي، محمود، آيين دادرسي كيفري، جلد اول و دوم، تهران وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي

5-آخوندي، محمود، 1379،آيين دادرسي کيفري، انديشه‌ها، جلد چهارم، چاپ اول، انتشارات اشراق

6-آشوري، محمد، مفاهيم عدالت وانصاف از ديدگاه کنوانسيون اروپايي حقوق بشر، مجموعه مقالات،1376، انتشارات دانشگاه تهران

7- علوم جنايي مجموعه مقالات در تجليل از استادآشوري ، 1383، جمعي از نويسندگان

8- فلسفي ، هدايت الله ، 1379، حقوق بين المللي معاهدات ، تهران نشر نو

9- فضايلي، مصطفي، 1389 ،دادرسي عادلانه، انتشارات شهر دانش

10-...........

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا