مشروح کامل:در چهارمين دادگاه متهمان کودتاي مخملي مطرح شد: نقش مهدي هاشمي وجاسبي در اغتشاشات

چهارمين جلسه علني رسيدگي به اتهامات عوامل و طراحان اغتشاشات و آشوب هاي اخير تهران روز سه شنبه به رياست قاضي صلواتي در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار سياسي ايرنا، در چهارمين جلسه علني دادگاه متهمان اغتشاشات اخير که وکلاي متهمان نيز حضور داشتند، ابتدا کيفر خواست عمومي از سوي نماينده دادستان تهران قرائت و سپس اتهامات هر يک از متهمان به آنان تفهيم شد.
متهمان و وکلاي آنان نيز در اين جلسه در حضور رييس دادگاه به ارايه دفاعيات خود پرداختند.
برخي متهمان وقت را غنيمت شمرده و تا زمان شروع دادگاه به طور رسمي با وکلاي مدافع خود صحبت کردند.
قرار بود چهارمين جلسه علني دادگاه متهمان اغتشاشات اخير تهران چهارشنبه28 مرداد برگزار شود که به دليل تقاضاي وکلاي مدافع متهمين براي بررسي دقيق تر پرونده و ديدار با موکلين و تدوين لايحه جامع دفاعيات تا امروز به تعويق افتاد.

**صلواتي: قاضي دادگاه در رسيدگي به اتهامات متهمان بي طرف است
قاضي دادگاه رسيدگي به پرونده متهمان آشوبهاي اخير در آغاز چهارمين جلسه اين دادگاه با اشاره به موادي از قانون آيين دادرسي کيفري به تشريح چگونگي برگزاري اين دادگاه پرداخت و تاکيد کرد که در رسيدگي به اتهامات متهمان بي طرف بوده و براساس مدارک و اظهارات متهمان راي نهايي صادر مي شود.
قاضي صلواتي اعلام کرد: جلسه چهارم محاکمه برخي طراحان و محرکين آشوبهاي اخير تهران را در اجراي ماده 188 قانون آيين دادرسي کشوري به صورت علني در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران اعلام مي کنم.
قاضي صلواتي اضافه کرد: قاضي دادگاه در رسيدگي به پرونده و اتهامات متهمان بي طرف بوده و براساس کيفرخواست الصاقي، دلايل، مدارک و مستندات پرونده و اظهارات متهمين به اتهامات رسيدگي و مبادرت به صدور راي مي کند.
به گفته او براساس تبصره 2، ماده 188 قانون آيين دادرسي کشوري متهمان و ساير اشخاصي که در دادگاه وجود دارند چنانچه باعث اخلال در نظم دادرسي شوند، دادگاه مي تواند آنان را 1 تا 5 روز توقيف کند.
همچنين وي تاکيد کرد: در اجراي ماده 192 قانون آيين دادرسي کشوري به متهمان تفهيم مي گردد در موقع محاکمه خلاف حقيقت، وجدان، قوانين، ادب و نزاکت سخن نگويند و از بيان اسامي افراد و شخصيت هايي که در پرونده متهمين نيستند خودداري کرده چنانچه در تکميل پرونده لازم بود اسامي افراد ياد شود، متهمين و وکلاي آنان مي توانند در يک جلسه غيرعلني يا به صورت لايحه بيان نمايند.
قاضي صلواتي که سخنان خود را با بيان "لا حول ولا قوه الا بالله العلي العظيم" آغاز کرده بود، ادامه داد: در هر صورت رعايت ماده 188 قانون آيين دادرسي کيفري الزامي است.
وي ادامه داد: در راستاي بند ج ماده 14 قانون اصلاح تشکيل دادگاه هاي عمومي انقلاب دادگاه فقط به جرايم مندرج در کيفرخواست رسيدگي مي کنند بنابراين از معاون دادستان عمومي انقلاب تهران آقاي سپهري خواسته مي شود براي قرائت کيفرخواست در جايگاه قرار گيرد.
وي تاکيد کرد: در اجراي ماده 192 قانون آيين دادرسي کيفري بعد از قرائت متن دادخواست توسط معاون دادستاني هر يک از متهمان در جايگاه قرار مي گيرند و خود را معرفي مي کنند.
چهارمين جلسه محاکمه برخي دستگيرشدگان در آشوب هاي اخير صبح روز سه شنبه در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي و با حضور جمعي از سران اصلاح طلب همچون بهزاد نبوي، مصطفي تاجزاده، حميدرضا جلائي پور، محمد قوچاني، سعيد ليلاز، محسن ميردامادي و ... در حال برگزاري است.

**حضور حجاريان در چهارمين جلسه دادگاه آشوب‌هاي اخير
"سعيد حجاريان" عضو شوراي مرکزي جبهه مشارکت به عنوان متهم در چهارمين جلسه محاکمه متهمان آشوب‌هاي اخير در تهران حاضر شده بود.
حجاريان از جمله فعالان سياسي است که در جريان رويدادهاي پس از انتخابات رياست جمهوري بازداشت شد.
در اين جلسه که از سوي شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران برگزار شد، به اتهامات تعداد ديگري از بازداشت‌شدگان در وقايع اخير نيز رسيدگي شد.
گفتني است، برخي از چهره ها و فعالان سياسي از جمله مصطفي تاج زاده، بهزاد نبوي محسن امين زاده و عبدالله رمضان زاده و محسن صفايي فراهاني از اعضاي ارشد حزب مشارکت و سازمان مجاهدين در چهارمين جلسه علني رسيدگي به اتهامات متهمان اغتشاشات اخير تهران حضور داشتند.
در چهارمين جلسه علني دادگاه عوامل و طراحان آشوب و اغتشاشات اخير تهران، علاوه بر متهمان ياد شده کيان تاجبخش، صادق نوروزي و سعيد شريعتي و فيض الله عرب سرخي نيز به عنوان متهم حضور داشتند.
شهاب الدين طباطبايي، هدايت آقايي، مسعود باستاني، سعيد ليلاز، احمد زيد آبادي، علي تاجر نيا، محمد قوچاني و محمدرضا جلايي پور از ديگر متهمان حاضر در اين دادگاه بودند.

**متن کامل کيفرخواست عمومي تعدادي از متهمان کودتاي مخملي
سپهري معاون دادستان عمومي و انقلاب تهران متن کيفرخواست عمومي تعدادي از متهمان پرونده کودتاي مخملي و اغتشاشات پس از انتخابات را در چهارمين دادگاه رسيدگي به اين اتهامات قرائت کرد.
متن کامل کيفرخواست به اين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
قال الله سبحانه و تعالي: "و اذا قيل لهم لاتفسدوا في الارض قالوا انما نحن مصلحون الا انهم هم المفسدون ولکن لايشعرون " (سوره بقره آيه 11)
متن ادعانامه دادستاني تهران عليه برخي طراحان و محرکين آشوب‌هاي اخير

رياست محترم شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران

سلام عليکم
همانگونه که مستحضريد حماسه پرشکوه و بي نظير بيست و دوم خرداد که به همت چهل ميليون ايراني بصيرو فهيم رقم خورد، با شکستن نصاب حداکثري حضور يک ملت در صحنه سياسي و تعيين سرنوشت در عرصه جهاني شگفتي ساز شد و سرمايه اي عظيم و ماندگار براي ملت ايران فراهم ساخت.
مشارکت پرشور ملت پس از يک رقابت گسترده و پرهيجان تبليغي در آرامش کامل و بدون هيچ حادثه سوءِ امنيتي، دستاورد بسيار بزرگي براي ملت ايران بود و بيانگر ثبات و امنيت بالاي جمهوري اسلامي ايران و بهترين زمينه را براي شکوفايي اقتصادي و جلب سرمايه گذاريها به کشور فراهم مي‌ساخت.
دستاورد ديگر اين حضور گسترده مردمي منتفي شدن تهديدات نظامي دشمنان و مايوس شدن آنان از هر گونه تجاوز نظامي به حکومتي با پشتوانه 85 درصدي آراء مردم بود.
اين انتخابات در عرصه سياسي،موقعيت و نقش ايران اسلامي را در چالش ها و تعاملات و مذاکرات بين المللي بطور محسوس و تعيين کننده اي ارتقاء بخشيد .
با کمال تاسف شاهد بوديم که جريانات قدرت طلب ومنحرف در تقابلي آشکار با آراءاکثريت ملت ،رودروي نظام ايستاده بر خلاف خواست 40 ميليون ايراني رشيد که انتظار داشتند پس از اين حضور شکوهمند از نتايج شيرين آن بهره مند شوند،برخي گروههاي سياسي ناکام با همکاري رسانه هاي معاند غربي و سفارتخانه کشور هاي استعماري با بر هم زدن اوضاع و سوء استفاده از عواطف و احساسات بعضي از هواداران فرصت طلب برخي کانديداهاي ناکام،دستاوردهاي ملت را به آتش کشيدند و با خدشه دار نمودن حيثيت ملي، زيبايي هاي شگفت انگيز حضور حماسي مردم در موضع اتهام سلطه‌گران جهاني قرار گرفت.
ممکن است بعضي تصور کنند که اين حوادث يک واکنش طبيعي احساسي با ماهيت انتخاباتي بوده است و گروهي از هواداران پرشور بدون پيش بيني قبلي تحت تاثير عواطف خود به خيابان آمده اند.
اما تحقيقات نشان مي دهد هر چند اکثريت افرادي که در دو سه روز اول انتخابات به خيابانها آمدند و دست به اعمال غير قانوني زدند انگيزه‌ي خاصي جز اعتراض به نتايج انتخابات نداشته و رفتار شان واکنش احساسي به نتيجه انتخابات بود. اما بدون شک حساب گروههاي محرک و طراح اين حوادث و پياده نظامِ تخريب گر ، که از هر اجتماع اعتراض آميزي براي ايجاد رعب و وحشت ،آتش افروزي و برهم زدن امنيت شهر سوء استفاده مي کنند از حساب هواداران پرشوري که دچار اشتباه شده بودند کاملاً جداست و مقاصد طراحان آشوب ها و تخريب گران با انگيزه هواداراني که دچار خطا شدند و با روشن شدن ابعاد مسئله و اثبات واهي بودن ادعاي تقلب در انتخابات خيلي زود خود را از اين جريان باطل کنار کشيدند کاملا متفاوت است.
اين موضوع که انگيزه محرکين و طراحان آشوب ها و تخريب گران با هواداراني که دچار خطا شده‌اند کاملاً متفاوت بوده است ،يک تحليل بر مبناي حدس و گمان نيست .بلکه با تحقيقات و بررسي هاي بعمل آمده با قطع و يقين مي توان گفت طراحان اين توطئه قصدي فراتر از انتخابات داشته و انديشه کودتاي نرم عليه نظام با سوءاستفاده از فضاي رقابت هاي انتخاباتي را در سر مي پرورانده اند.
در ريشه يابي اين حوادث تلخ به شکل گيري شايعه تقلب که به گونه هاي کاملاً مشکوک همزاد بحث هاي انتخاباتي طرح گرديد و از حدود يکسال پيش از انتخابات به آن دامن زده شد بر مي خوريم. شايعه اي که سنگ زير بناي آشوب هاي اخير گرديد.و گزارش منابع موثق و اعترافات متهمين که کاملا مستند و قابل ارائه به دادگاه است مويد اين موضوع مي باشد.
با وجود هشدارهاي مسئولين عالي رتبه نظام برخي احزاب از قبيل حزب مشارکت ،سازمان مجاهدين انقلاب و کارگزاران کماکان راه قبلي را ادامه داده و با وجود اينکه همه مي دانند امکان تقلب باوجود سازو کارهاي مردمي و قانوني وجود ندارد. اين احزاب براي نهادينه کردن اين شايعه و باوراندن هرچه بيشتر آن به مردم با بدعت گذاري، کميته موسوم به صيانت از آراء را در راستاي ترويج شايعه تقلب در انتخابات تشکيل داده و حتي بعضي عناصر آن از بيان ضرورت حضور ناظران خارجي که مخدوش کننده استقلال و حاکميت ملي مردم ايران است ابايي نداشتند.
آمار اعلامي تمام مراکز معتبر نظرسنجي که به علت دسترسي بالاي بعضي سران اين احزاب در مسئوليت ها و مراکز مهم پيوسته در اختيار آقايان بود و همگي برتري قابل ملاحظه کانديداي پيروز را نشان مي داد و سپس اختلاف فاحش آراء پس از شمارش دلايل محکمي بود که اين جريانات حتي در صورت توهمات قبلي دست از اصرار بر وجود تقلب بردارند، اين جريانات با وجود وضوح عدم امکان تقلب بر ادعاي خوداصرار کردند تا زمينه طرح از پيش تعيين شده براي بر هم زدن اوضاع کشور از بين‌نرود.

آقاي سعيد حجاريان در اين زمينه مرقوم نموده است:
قبل از انتخابات "آقاي گودرزي آماري را از ايسپا آورده بود و حاکي از آن بود که اختلاف آنقدر فاحش است که احمدي نژاد نيازي به تقلب ندارد. اغلب متهمان ديگر هم اظهارات مشابهي دارند و تقلب را از اساس رد مي کنند .
در منطقه قيطريه ستادي تشکيل گرديد که منشاء فعاليت هاي غير قانوني گسترده ،مانند پخش شايعات، تخريب عليه ساير کانديداها، راه اندازي و هدايت گروههاي غير قانوني و کشيدن آنها به خيابانها، راه‌اندازي شبکه تلويزيوني غيرقانوني، ارتباط با ايستگاه پخش تلويزيون BBC فارسي و آغازگر و هدايت کننده اغتشاشات و درگيريهاي خياباني شد و نقش اساسي در سوق دادن جريان يکي از کانديداهاي ناکام به سمت افراطي گري و آشوب داشت.
بدنبال پخش برنامه هاي تلويزيون غير قانوني که از محل ستاد قيطريه منتشر مي شد و برخلاف قانون انتخابات حتي در ساعات راي گيري مشغول تبليغات انتخاباتي بود و بدتر از آن، اينکه ارتباط مستقيمي بين اين شبکه و تلويزيون استعماري بي بي سي برقرار شده و عملاً اين ستاد را به مجموعه اي تبليغاتي در اختيار دستگاه تبليغاتي رژيم انگليس در آورده بود. ساعت 18:00 روز جمعه 22 خرداد زمانيکه هنوز راي گيري جريان داشت گروهي از ماموران انتظامي براي بستن اين شبکه غير قانوني به محل مراجعه نمودند که با مقاومت و سپس گروگانگيري توسط عوامل ستاد مواجه شدند سپس مسئولان ستاد قيطريه با فراخوان هواداران خود که از پيش براي درگيري آماده شده بودند،تلاش کردند راه را براعمال قانون توسط ماموران ببندند و اين تجمع شروع اغتشاشاتي بود که بسياري از دستاوردهاي امنيت ملي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي اين انتخابات شکوهمند را به آتش کشيد.

آقاي امين زاده در همان شرايط مي گويد:
"عده اي از مامورين اينجا ريخته اند و دارند بازرسي مي کنند. خبر اين جمله پخش شده چند هزار نفر جلوي ستاد جمع شده اند. خوب شد که اينها آمده اند، احتمالاً پيروزي موسوي اعلام مي شود و اينها مي توانند به بزرگراه صدر بروند و از آنجا کل اتوبانها تحت تاثير قرار مي گيرد، اگر هم موسوي اعلام نشد حتماً بعنوان اعتراض به خيابانها مي ريزيم ".
هر چند همين گفته ها و اظهاراتي که قبلاً به نقل ازآقاي موسوي ذکر شد براي اثبات برنامه ريزي قبلي متهمان براي آشوب و اغتشاش بعد از انتخابات کفايت مي کند اما براي احراز بيشتر موضوع به گزارش موثق کاملاً مستندي که در جلسه ساعت 18:00 روز 21 خرداد 88 در محل ستاد قيطريه به رياست آقاي امين زاده تشکيل شده اشاره مي کنم:
در اين جلسه که با ترکيب چند تن از اعضاي اصلي يا مرکزيت حزب مشارکت از جمله آقايان تاج زاده، مرتضي مبلغ، شهاب الدين طباطبايي، خانم توحيد لو و همچنين مرکزيت ساير احزاب مانند کارگزاران و مجاهدين انقلاب از جمله آقايان عطريانفر، هدايت آقايي، عرب سرخي و علي هاشمي و با حضور مسئولان شاخه هاي جوانان و گروهک هاي غير قانوني خود ساخته براي حضور خياباني مانند ستاد 88 و پويش تشکيل مي گردد ابتدا علي هاشمي با ارائه نظرسنجي مجعولي که هيچکدام از مراکز معتبر نظرسنجي کشور صحت آنرا نمي پذيرند و مغايرت فاحشي با نظر سنجي هاي علمي معتبر انجام شده در کشور دارد و بيشتر به يک نظرسازي براي دنبال کردن مقاصد خاص شباهت دارد تلاش مي‌کند اکثريت اعضاي جلسه را که جوانان ناپخته و تازه وارد به عرصه سياسي بوده اند را به اوج هيجان و آمادگي براي درگيري پس از انتخابات برساند. علي هاشمي مي گويد: "در مجموع موسوي 18 ميليون و احمدي نژاد 10 - 11 ميليون راي دارد و اگر غير از اين شود حتماً تقلب شده است و بايد به يک سري کارهايي دست بزنيم " بدنبال اين گزارش هاي مجعول و تحريک شده جوانان حاضر در جلسه که بنابه اقتضاي طبع جواني شور عدالتخواهي بيشتري دارند واکنش هاي تند و شديدي را در ساعات پس از راي گيري پيشنهاد مي دهند لکن آقاي تاج زاده عضو مرکزيت حزب مشارکت با آرام سازي آنان و نفي اجتماعات در شب انتخابات آنرا به روز بعد از انتخابات موکول مي کند و اظهار مي‌دارد:
"ما نبايد شروع کننده باشيم بايد ببينيم موسوي چه مي گويد و بر همان اساس اعتراضات را دنبال کنيم ".
ارتباط اين جمله با اظهارات پيش گفته مير حسين موسوي خود مي تواند روشنگر ابعاد هماهنگي ها براي چگونگي هدايت آشوب ها و اعتراضات غير قانوني باشد.
در چارچوب اين اظهارات آقاي تاج زاده اولين واکنش رسمي نتايج انتخابات پس از هماهنگي سران اغتشاش صدور بيانيه اي است که پس از اعلام رسمي نتايج انتخابات، حضور شکوهمند 40 ميليون ايراني آزاده و آگاه را،انتخاباتي رسوا و سناريوي از پيش طراحي شده اعلام مي نمايد و در يک مواجه اي آشکار با آراء مردم ايران ،نتايج آنرا نمي پذيرند که اين بيانيه حزب و بيانيه هاي متعدد بعدي که طي آن،انتخاباتِ شکوهمند و حماسه بزرگ ملت ايران را کودتاي شعبده بازي انتخاباتي و عناوين وهن آلود ديگر مي نامند. مصداق بارز افترا به بخش عظيمي از نهادهاي خدمتگذار کشور بوده و علاوه برآن ،ناديده گرفتن شعور و آگاهي مردمي که خود در انتخابات حضور داشته و شاهد عيني ماجرا بوده‌اند هم هست
صدور اين اطلاعيه غير قانوني و تحريک آميز و ساير اطلاعيه ها و اظهارات عناصر حزب مشارکت و گروه هاي هم¬پيمان که با تبليغات فشرده و سيل آساي رسانه هاي غربي و شبکه هاي ماهواره اي ضدانقلاب بامحتواي واحدو تحريک کننده ،هماهنگ شده بود. ضمن تحريک هواداران احساساتي کانديداي ناکام ،بستر و زمينه را براي خرابکاران و آتش افروزان از پيش سازماندهي شده آماده مي‌کند. و با ورود همزمان خرابکاران سازماندهي شده وآمدن هواداران اين احزاب و حمله فراگير به سطل‌هاي زباله و ايستگاه هاي اتوبوس و آتش زدن موتور سيکلت عابرانِ بعضي از خيابانها در شمال غرب تهران ،ظرف چند ساعت چهره يک منطقه جنگ زده را بخود مي گيرد که آثار اين حادثه تلخ در ابعاد امنيت داخلي و لطمه اي که به وجه بين المللي ايران وارد کرده بر کسي پوشيده نيست.
آقاي حجاريان در تحقيقات بعمل آمده در مورد اين اطلاعيه مي نويسد :اين بيانيه موجب شد تا عده اي تحريک شوند شعار بدهند بلوا درست کنند ،شيشه بشکنند و هر کار غير قانوني ديگر اغتشاشات را پديد آورند و رسانه ها و بيگانگان موضع گيري و جوسازي کنند.
با وجود اظهارات و اطلاعيه هاي مکرر مقامات عالي نظام و مسئولان کشور و تاکيد بر پيگيري اعتراضات از مسير قانوني به جاي اصرار غير موجه مبني بر ابطال انتخابات و با وجود آنکه آثار و تبعات مخرب مواضع غير قانوني اين حزب و متحدانش در ابعاد داخلي و خارجي کاملا مشهود بود، حزب مشارکت مجدداً در تاريخ 25 خرداد 88 با صدور بيانيه اي ديگر انتخابات را کودتا و سناريو از پيش طراحي شده عنوان کرد و خواستار ابطال آن گرديد. اين حزب علاوه بر اين اظهارات خلاف واقع و افتراء به دولت قانوني، با کشيدن هواداران خود به خيابانها، مشارکت در تظاهرات غير قانوني، در اتفاقات تلخ آن روز که موجب رعب و وحشت مردم و اخلال در آزادي و کسب و کار شهروندان و منجر به کشته و مجروح شدن تعدادي از هموطنان در حمله هواداران به يک پايگاه نظامي در خيابان آزادي تهران گرديد نيز سهيم شدند.

رياست محترم دادگاه
اين رفتار غير قانوني و به صحنه کشاندن هواداران براي برخورد با دولت قانوني موضوعي اتفاقي و از سر احساسات ناشي از شکست در انتخابات نبوده بلکه بر اساس اسناد موثق موجود، استراتژي دائمي اين حزب آشوبگر مي باشد که "فشار از پايين و چانه زني از بالا " بعنوان شعار محوري که بارها توسط سران آن تکرار شده و در سالهاي گذشته کراراً به مرحله اجرا گذاشته شده است. در اين راستابا ايجاد سازمانها و گروه هاي غير قانوني بدون ثبت در وزارت کشور از جمله فعاليتهاي روساي حزب مشارکت در انتخابات اخير بوده تشکيلاتي با اقتباس از روش گلد کوئيستي بنام هاي سازمان راي، موج سوم ،گروه 88 از جمله آنهاست.
آقاي سعيد حجاريان مي گويد: "اين سازمان به صورت خوشه اي و مانند گلد کوئيست مي باشد.طراح آن آقاي ميردامادي بود و با طرح آن در دفتر سياسي ما به آن راي داديم و آنرا تاييد کرديم ".
اين حزب بجاي پيگيري اصولي خواسته هاي خود از مسير هاي متعارف سياسي و قانوني، بر استفاده ابزاري از مردم و هواداران براي تحميل اراده خود به مقامات و دستگاه هاي قانوني کشور تاکيددارد و اين مساله صرفا يک شعار نيست.تنها مربوط به دوراني که حزب در دولت حضور ندارد، نيست. بلکه اين حزب معتقد است حتي زمانيکه دولت را در اختيار داشته باشد مي بايد از فشار هاي توده اي براي تحميل خواست خود به ساير بخش هاي حاکميت بهره گيرد .در بند سه گام سند راهبرد حزب آمده است:
"بخش مردم سالاري حاکميت در بهره گيري از فشارهاي توده اي براي رسيدن به سازشِ، استقلال عمل قابل ملاحظه‌اي پيدا کند ".
اين نظريه ناهنجار و منافقانه که بازي همزمان در دو نقش دولت حاکم و نيروي معارض است و حاکي از کنار گذاشتن اخلاق انساني در عرصه سياسي است و طرح راهبردهايي مانند "خروج از حاکميت "، "حاکميت دوگانه "، "انسداد سياسي "، "نافرماني مدني " و "مقاومت فعال " توسط جرياني که دولت حاکم و مجلس را توامان در اختيار داشت آنرا چيزي جز نفاق نمي توان ناميد. پيش از اين نيز بارها از سوي حزب به مرحله اجرا گذاشته شد و حتي در سالهايي که دولت برآمده از ديدگاههاي حزب مذکور بر سر کار بوده است با راه اندازي تجمعات خياباني ناآرام و غير قانوني خسارات جاني، مالي و حيثيتي را موجب گرديد.نمونه ديگر آن جريان تحصن در مجلس ششم بود که حزب تلاش فراواني براي به صحنه کشاندن مردم براي مقابله با تصميمات قانوني نهادهاي مسئول کرد که با بي اعتنايي مردم به جايي نرسيد.
از آنجا که حزب مشارکت فاقد پشتوانه مردمي بود و هواداران زيادي نداشت تا با به صحنه آوردن آنها به قول خودش فشار توده اي به نظام وارد آورد، انتخابات را که در آن احساسات هواداران به اوج خود مي رسد براي به صحنه آوردن مردم بهترين موقعيت تشخيص داد.

رياست محترم دادگاه
در ريشه يابي علل عملکرد ناهنجار و غير قانوني حزب مشارکت و اعضاي اصلي آن در حوادث اخير و بررسي علت مقابله اين حزب با نظام و مخالفت آنان با راي اکثريت مردم ،در سير مراحل تحقيقات پاره اي از اسناد کشف شده در منازل و دفاتر متهمان مورد بررسي قرار گرفت که اين اسناد حاکي از انحرافات عميق اين حزب ،نه تنها از اسلام و ارزشهاي الهي، بلکه مخالفت صريح آن حزب با قانون اساسي و ارکان نظام اسلامي است .اسنادي که بعضاً در آن حتي خيانت به ميهن برنامه ريزي شده و بصورت سند رسمي تحت عنوان تاملات راهبردي منتشر گرديده است.
در واکنش به برخي محتواي اين اسناد که در ادامه نکاتي از آنرا به عرض مي رسانم اکثر اعضاي شوراي مرکزي که مورد تحقيق قرار گرفته اند ابراز برائت يا ندامت نموده اند.
از جمله آقاي سعيد حجاريان عضو مرکزيت حزب مشارکت با قرائت هر کدام از جملات انحرافي اسناد توسط کارشناس پرونده، هنوز جمله به آخر نرسيده دلايل انحراف و غلط بودن متن را پيش از اظهار نظر کارشناس خود بازگو ميکند. وقتي از او پرسيده مي شود شما که با اين وضوح انحرافات را مي دانستيد چرا تصحيح نکرديد ميگويد: " من همه ي اين انحرافات را نقد کردم ولي به نقد من ترتيب اثر ندادند ".حجاريان در واکنش به عبارت اين سند مهم حزبي بخشهاي زيادي از آنرا کاملا مردود
مي‌شمارد و بعنوان نمونه چنين مي نويسد ،جمهوري اسلامي مشروعيت داشته و دارد ،اين که بگوييم هر زمان يک گرايش غالب بوده اشتباه است .اينکه ظرفيت نظام محدود است اشتباه است ،اصطلاح ديکتاتوري ليبرال غلط است ،توتاليتريسم در ايران منتفي است.الفاظي نظير تماميت خواه، توتاليتاريسم و سلطانيسم براي ايران اشتباه است .
آقاي حجاريان اين تحليل هاي غلط را غير قابل انطباق با واقعيت هاي جمهوري اسلامي مي خواند و مي گويد اين سند بيشتر با استفاده از دو کتاب آقاي بشيريه نوشته شده و علوي تبار اين نظريات را از آنجا گرفته است ".
آقاي حجاريان در اين زمينه مي گويد : "حسين بشيريه با پروفسور جان کين مرتبط و ملاقاتهايي داشته است وي کتب زيادي درباره گذار به دمکراسي نوشته که به لحاظ محتوايي با اهداف بنيادسوروس همنوايي دارد ".
رياست محترم دادگاه مستحضرند که آقاي بشيريه يک فرد لائيک، آمريکا نشين و آقاي علوي تبار از متهمان نمايش کنفرانس مستهجن برلين است و جان کين رابط سرويس اطلاعاتي جاسوسي انگليس واز هدايت کنندگان برنامه هاي کودتاي مخملي است حال چگونه اين افراد تئوريسين يک حزب مدعي پيروي از بنيانگذار جمهوري اسلامي مي شوند خود موضوعي در خور تامل است.
وقتي از آقاي حجاريان پرسيده مي شود چرا ديگران اين سند را با اين خطا ها و انحرافات فاحش امضاء کردند؟ مي گويد: "نود درصد اعضاي مرکزي اصلا نمي دانند اين متن چيست حتي يکبار هم نخوانده و به اعتماد ديگران امضاء کرده اند ".
آقاي صفائي فراهاني عضو ديگر مرکزيت حزب مشارکت و معاون دبير کل حزب درجواب همين سئوال مي گويد: "من عنصر سياسي نيستم و اطلاعات سياسي من حتي از متوسط هم ضعيف تر است. تخصص من امور اقتصادي است اين متن را به اعتماد ديگران امضاء کردم ".
ايشان در ادامه مراحل تحقيق نسبت به برخي از مفاد اسناد حزبي که خود آنرا امضاء کرده است
مي¬گويد: "اگر اين متن درست تايپ شده باشد از اساس با آن مخالفم " و در جاي ديگر مي گويد: "معني اين قسمت را نمي دانم و خودم هم وقتي اين متن را در بازداشت قرائت کردم مراد از قوانين موضوعه را متوجه نشدم ". آقاي صفايي فراهاني سپس در پاسخ به سئوال علل و ريشه هاي انحراف حزب اين موارد را بر مي شمارد:

1.مطالعه کتب، مقالات درون سايت هاو استماع بحث هايي که از طريق شبکه هاي ماهواره اي پخش مي‌شود.
2.هزينه ساليانه ميليون ها دلار براي فعاليت هاي تبليغي توسط کشورهايي مثل آمريکا، انگليس، هلند و ...
3.احداث شبکه هاي فارسي راديويي و تلويزيوني کشورهاي فوق(بيش از سي شبکه) و بهره گيري از آن
4.ارائه اسناد مجعول و بهره گيري از افرادي که قبلاً در ايران بودند، مثل، سازگارا، گنجي و ... دراين شبکه‌ها و سعي آنان در وارونه جلوه دادن ماهيت نظام.
5.عدم برنامه ريزي مناسب در کشور به منظور خنثي کردن اقدامات شبکه هاي خارجي از طريق ارائه
بحث هايي که جاذبه داشته باشد.
6.تحصيل افراد در خارج از کشور و ارتباط اين افراد ،پس از تحصيل با اساتيد خود و دسترسي به جزوات ارزيابي جديد آنان از شرايط کشور ما و متعاقب آن تاثيرپذيري.
7.عدم اقناع افراد از اطلاعات و اخبار داخل کشور
8.تماس و مراوده با اساتيد خارج از کشور و دريافت گزارشهاي اينترنتي دانشگاههاي معتبر که بعضي از آنها براي بعضي از کشورها مثل ايران صفحه مخصوص ايجاد مي کنند و آخرين تحليل هاي خود را روي شبکه اينترنت مي گذارند و براي کساني که به زبان انگليسي تسلط دارند، مي تواند خيلي تاثيرگذار باشد چون مأخذ يک دانشگاه معتبر است و نويسنده و تحليل گر يک فرد شناخته شده در سطح بين الملل ،مضاف برآنکه اين تحليل ها مثل کتاب طولاني نيست و يک تجزيه و تحليل دو يا سه صفحه اي است که به ظاهر تحليل دانشگاه است ولي مي تواند سير فکري افراد را کامل تغيير دهد.
آقاي رمضانزاده قائم مقام حزب مشارکت در اين زمينه ضمن ابراز برائت نسبت به بخشهاي مهمي از مفاد سند راهبردي حزب ،در مورد بعضي بخشهاي سند مذکور اعلام مي دارد: "اين نظريه بنظر من کاملاً غلط است "و درجاهاي متعدد در واکنش به اسناد حزب مشارکت مي گويد: "چنين تحليل هايي خلاف مرامنامه و بيانيه موسسان حزب است " و در جاي ديگر با قرائت متن سند حزب با ناباوري
مي‌نويسد: "من اين تحليل حزب را قبول ندارم ". نامبرده در جاي ديگري مي نويسد: "اين تخلف صريح حزبي است و غير قابل پذيرش و فاقد وجاهت است " در واکنش به بخش ديگر از سند حزب مشارکت آقاي رمضان زاده چنين مي نويسد: "اين تحليل بسيار مغشوش ناچسب و غير منطبق بر واقعيت است. "
آقاي امين زاده که بواسطه ي اشتغال در سمت هايي که مباين با عضويت در احزاب و گروههاست و از حزب استعفا داده است ولي عملاً درهسته ي مرکزي، نظريه پردازي کاملا فعال بوده است. ضمن اعلام برائت از بخشهاي عمده اي از مفاد سند راهبردي حزب مشارکت و اظهار بي اطلاعي در پاسخ به اين سئوال که گفته مي شود بخشهايي از اين سند توسط شما تنظيم شده در بازجويي هاي خودش آورده است:
"جزوه حاضر جزوه بسيار بدي است. مطالب در بخشهاي اول با عباراتي بد و حساسيت آفرين، بدون رعايت حدود و شئونات و گاه با لحن و بياني گزنده و ناشايست نوشته شده است. بنظر من نويسندگان اين حتي قادر نبودند چنين محتوايي را در مطبوعات منتشر نمايند. لذا بسيار عجيب است که آنرا بعنوان جزوه استراتژيک يک حزب قابل قبول دانسته اند در حاليکه به باور من حتماً يک حزب براي ادبيات چنين جزوه اي که قرار است مواضع رسمي حزب تلقي شود بايد دقت و رعايت¬هاي خيلي بيشتر از يک مقاله مطبوعاتي در نگارش آن اعمال مي کرد. ". "من واقعاً متاسفم که نوشته هاي اينجانب که معمولاً با رعايت نوشته مي‌شود در کنار چنين مطالب و عباراتي قرار گرفته و بخشي از متني است که به دليل همين بي‌توجهي ها متني کاملاً حساسيت برانگيز و مساله آفرين شده است. "
آقاي امين زاده در بخش ديگري چنين مي نويسد:
"به عقيده اينجانب اين شيوه عمل و تحليل و بي دقتي هايي که در اين جزوه نمود پيدا کرده است عملاً سوء تفاهم ها ميان احزاب و مسئولين نظام را افزايش مي دهد "، "چيزي که نه تنها راهکاري براي آينده حزب پيش رو نگذاشته بلکه باعث دشوارتر شدن شرايط فعاليت هاي آتي حزب هم مي شود ".

رياست محترم دادگاه
پرواضح است حزبي که راهبردش که با صرف وقت طولاني و همفکري اعضاي مرکزي و متفکران آن حزب تدوين شده سراسر انحراف است به حدي که وفادارترين اعضاي مرکزيت آن هم نسبت به محتواي آن اينگونه قضاوت مي¬کنند و صادقانه اين انحرافات شديد را رد ميکنند. چنين حزبي صلاحيت هاي خود را براي ادامه فعاليت از دست مي دهد. بويژه آنکه با به جريان انداختن وعملياتي کردن اين راهبرد در حوادث اخير، خسارات زيادي به کشور وارد کرده و متاسفانه اسناد و بيانيه هاي زيادي بر اساس همين تفکر صادرکه در نتيجه مشکلات فراوان سياسي و امنيتي ايجاد نموده است .
يکي از اسناد مکشوفه از حزب مشارکت که مبناي اقدامات خلاف حزب مشارکت در حوادث اخير بوده وتحت عنوان "سند تاملات راهبردي " منتشر و پس از تاييد درشوراي مرکزي در کنگره يازدهم حزب نيز مصوب شده حاوي عبارات و مفاهيمي ننگ آور و ضد ملي و ضد اسلامي است که بعيد مي‌دانم از زمان تاسيس احزاب قانوني در ايران تاکنون هيچ حزب قانوني چنين انحراف فاحش را در اسناد رسمي خود داشته باشد.
محتواي اين سند که با حضور اعضاي مرکزيت و برخي مشاوران نظريه پرداز حزب طي جلساتي مستمرتنظيم و تدوين شده ، به اندازه اي منحرف و مجرمانه است که تبيين انحرافات و تعارضات آن با اسلام، قانون اساسي، قوانين موضوعه و ارزشهاي ملت ريشه ايران از حوصله اين دادگاه خارج بوده و فرصتي مستقل مي طلبد.
در اينجا با اجازه ي رياست محترم دادگاه ،درحدي که براي استناد درخواست تقديمي، لازم است چند جمله اي را به استحضار مي رساند.
پيش نويس اين سند که به امضاء تعدادي از اعضا رسيده است و مفاد آن بسيار زشت و حاوي عباراتي ننگ آور مي باشد در پرونده موجود است. اما از آنجا که اين سند پيش نويس مورد تاييد کل اعضاء قرار نگرفته، در چارچوب پرونده مربوطه وافرادي که در تنظيم پيش نويس آن مشارکت داشته اند باستحضار دادگاه محترم خواهد رسيد.
هر چند اصل تفکر سانسور نشده ي حزب مشارکت همان محتوايي است که در پيش نويس آمده است و متن نهايي مصوب کنگره چندين بار تعديل شده تا از لحاظ حقوقي و هضم و پذيرش ساير اعضاء بامشکل مواجه نشود لکن به جهت رعايت جوانب حقوقي به قدر کفايت براي درخواست انحلال اين حزب صرفاً به عباراتي کوتاه از سند نهايي بسنده مي کنيم:
1.در بند الف 1 اين سند در تحريف آشکار تاريخي، انقلاب اسلامي ايران را انقلاب ايران و بر خلاف نص قانون اساسي و در مقابل نقض آشکار با نظرات امام خميني(ره) و ملت ايران که براي تحقق يک انقلاب مکتبي دهها هزار شهيد تقديم نموده اند، انقلاب جمهوريت در سازگاري با ارزشهاي ديني و نه انقلاب اسلامي معرفي‌ مي کند.
2.در چند سطر بعد با تقبيح احترام نظام به آراء عموم مردم و در مخالفت به احترام به آراء عموم ملت در مقابل آراء خواص و احزاب قدرت طلب اين احترام نظام به مردم که مرام امير المومنين(ع) و سيره عملي امام خميني (ره) بوده است را "تقدس بخشيدن به عامه مردم در مقابل نهادهاي مدني مي خواند و با اهانت به آگاهي مردم شريف ايران حضور آنان در صحنه را "مشارکت توده وار و بسيج شده از بالا " نام مي گذارد .و مدعي مي شود که پس از ارتحال امام خميني(ره) "اندک سالاري " يا حاکميت اقليت بر اکثريت حاکم شده است و با کاربرد عبارت "يکه سالاري " مدعي مي شود که کشور در حال سير از "اندک سالاري " به "يکه سالاري " است.
3.در سراسر اسناد حزب ضمن تصريح به عدم وجود مردم سالاري در ايران موضوع گذار به دمکراسي مطرح است و شرايطي را که براي حرکت از يک نظام ديکتاتوري به نظام دمکراسي بايد طي شود را مرحله بندي و پيشنهاد مي نمايد.
4.در بند الف 2 از همين سند حاکميت ايران را توتاليتر، اقتدارگراي نظامي و سلطاني معرفي کرده و با قدري ارفاق به بخشي از جريان حاکميت ايران به آن عنوان "ديکتاتوري ليبرال " داده است. که کاربرد چنين نسبت هايي به نظام بر آمده از خون ده ها هزار شهيد و صدها هزار جانباز و مسئولاني که با راي بالاي مردم و با مشارکت هاي بي سابقه در جهان، بطور مستقيم و غير مستقيم انتخابات
گرديده‌اند ظالمانه مي باشد.
5.حزب استراتژي خود را در بند الف 2 در سه مرحله مطرح مي کند:
**کوتاه مدت: مقابله با ساختار حقيقي(مسئولان موجود کشور و در دست گرفتن قدرت تحت عنوان گذار به مردم سالاري بيشتر.
**ميان مدت، تغيير ساختار حقوقي (قانون اساسي)
**بلند مدت: مردم سالاري تمام عيار که منظور آنها حذف دين از مالکيت کشور است.
آقاي رمضان زاده قائم مقام حزب مشارکت در بازجويي خود در خصوص منظور از مردم سالاري تمام عيار مورد نظر حزب چنين مي نويسد: "من از مردمسالاري تمام عيار آن چيزي که مي فهمم دمکراسي بي قيد و شرط و يا حتي غيرديني است.
6. در بند الف 4 اين سند حزب مشارکت گام اول مبارزه خود را ايجاد يک بخش مردم سالار در درون حاکميت
مي‌خواند. صرفنظر از جفاي بزرگ اين حزب در کاربرد اين عبارت که به معني عدم وجود حتي يک بخش مردم سالار در درون حکومت در شرايط فعلي است موضع بدترازآن اينست که رسيدن به امکان حضور مردمسالاران در بخشي از حکومت را مستلزم دگرگوني ارزشي و ايدئولوژيک نظام و يا يک اتفاق پيش بيني نشده مي داند.

رياست محترم دادگاه
استدعا دارم به عين عبارت توجه فرمائيد:
"الزامات گام اول: ايجاد يک بخش مردمسالار در درون حاکميت ممکن است در نتيجه فرآيند طولاني دگرگوني ارزشي و ايدئولوژيک و يا يک اتفاق پيش بيني نشده حاصل گردد. اما تداوم آن مستلزم تحقق پيش شرط هاي زير است ":
**عدم التزام به قانون اساسي و ترويج حاکميت دوگانه در اسناد رسمي (حاکميت دو گانه)
**حزب مشارکت که در اسناد و جلسات رسمي خود حاکميت جمهوري اسلامي ايران به دو بخش دمکراتيک و غيردمکراتيک تقسيم مي کند، صرفنظر از انحرافي بودن اين نظريه که حاکي از عدم اعتقاد و عدم التزام اين حزب به قانون اساسي است. اين موضوع که حزب موفقيت خود در پيشبرد اهداف را نهادينه کردن اختلاف در نظام مي داند و بر خلاف دستورات الهي و اسلامي و در تقابل صريح با سيره امام (ره) است که هميشه بر وحدت تاکيد داشتند.
**طراحي اختلاف و تفرقه افکني ميان اجزاء مختلف نظام
حزب اعتقاد خود در مورد راه پيشرفت مردمسالاري را در بند 1 الزامات گام اول راهبردي اينگونه بيان مي کند:
تداوم حضور يک بخش مردمسالار در درون حاکميت مشروط به اينست که: "تفاوت معناداري از نظر مواضع و ارزشهاي ميان اين بخش (از حاکميت) با بخش غير دمکراتيک حاکميت وجود داشته باشد. "
به عبارت ديگر حزب پيشرفت خود را مستلزم وجود اختلاف و آنهم نه اختلاف سليقه بلکه اختلاف در ارزشها و مباني ميان ارکان نظام مي داند.

**ايده پردازي خشونت و درگيري دائمي ميان مردم و نظام(فشار توده اي)
حزب مشارکت بجاي وحدت مورد نظر امام خميني(ره) تفرقه را ترويج مي کند و به اختلافات اساسي بين بخشهاي مختلف حاکميت نيز اکتفا نکرده و شرط ديگر تداوم حضور خود در حاکميت را رو در رو قراردادن مردم با ارکان نظام و رويارويي خياباني مردم با نظام مي داند عين عبارت سند حزبي اينست:
"بخش مردمسالار حاکميت در بهره گيري از فشارهاي توده اي براي رسيدن به سازش استقلال عمل قابل ملاحظه اي پيدا کند ".
و اين همان تئوري است که به اجرا گذاشتن آن آشوب هاي خياباني و خساراتي را که پس از انتخابات شاهد آن بوديم بدنبال داشت. حوادث 18 تير 1378 و تحصن مجلس سال 1382و درگيريهاي فراوان ديگر در دور? دولت هم پيمان اين حزب، ريشه در همين تفکر داشت.
بديهي است حزبي که اختلاف مباني ارکان نظام و درگير کردن مردم با نظام را تئوريزه مي کند و رسماً در سند حزبي خود آنرا مکتوب مي نمايد و بجاي نظريات وحدت بخش امام خميني(ره) نظريه انگليسي، تفرقه بيانداز و حکومت کن را سر مشق راهبرد خود قرار مي دهد، استمرار وجود و فعاليت آن حزب هميشه منشاء درگيريها، ناآراميها وتلخ¬کامي ها براي ملت ايران و موجب خشنودي استعمارگران و دشمنان قسم خورده ملت ايران خواهد بود.
رياست محترم دادگاه
آنچه به استحضار رسيد گر چه براي تصميم گيري در مورد توقف فعاليت اين حزب کافي بنظر
مي‌رسد لکن اجازه مي‌خواهم دراين فرصت به چند مورد ديگر که در روشن شدن ماهيت انحرافي اين حزب براي دادگاه محترم مفيد خواهد بود اشاره مختصري داشته باشم.

**تئوريزه کردن خيانت به ملت ايران
حزب مشارکت در يک اقدام عجيب و باورنکردني موضع رسمي استراتژيک خود را که هيچ عنواني جز خيانت به ميهن عزيزمان ايران و باز کردن راه براي نفوذ و تسلط بيگانگان به آن نمي توان داد در بند 4 الزامات گام اول راهبرد اينگونه مکتوب مي کند تا لکه ننگ ابدي براي همه کساني باشد که به چنين نگرشي روي آورده اند.
" 4- بخش مردمسالار حاکميت بتواند از بحرانهايي که کل سيستم را تهديد مي کند به نفع تثبيت مردمسالاري و چانه‌زني بيشتر استفاده نمايد "
در طول تاريخ آنچه در هنجارهاي حزبي و سياسي در اغلب کشورهاي جهان حاکم بوده و هست هنجار غالب اينست که هر گاه تماميت نظام سياسي کشور تهديد مي شود يعني شرايط جنگ و تجاوز بيگانگان، تهديدات و تحريم هاي سنگين خارجي حوادث وبلاياي سنگين طبيعي، کودتا و نظاير آن احزاب مخالف و حتي معارض با يکديگر متحد مي‌شوند و اختلافات را کنار مي گذارند و وحدت ملي را حفظ مي کنند تا بحران رد شود و اختلافات را به شرايط بعد از بحران وا مي گذارند.
اين نه تنها يک هنجار سياسي بلکه يک واکنش طبيعي انساني و فطري در هر انسان با وجدان است. هر گاه کانون خانواده هاي تهديد شود و مورد تجاوزي واقع شود، اعضاي يک خانواده اختلاف را کنار مي گذارند و دعواي خودرا به بعد بحران محول مي کنند.
ولي حزب مشارکت معتقد است حتي وقتي در مسند قدرت باشد و بخشي از حکومت را در اختيار داشته باشد هم بايد از فرصت تهديدات خارجي عليه نظام براي حل مشکلات خود با بخش ديگر حاکميت بهره گيرد. چه رسد به اينکه حزب درقدرت نباشد که در اين صورت واي به حال ملت و ميهن. هر چند اغلب افراد مرکزيت حزب مشارکت از چنين عبارتي که در استراتژي حزب آمده است کتباً اظهار برائت کرده اند اما متاسفانه اين نظريه خيانت آميز صرفاً يک مفهوم نظري روي کاغذ نيست بلکه بارها توسط حزب به مرحله اجرا گذاشته شده است.آنچه در پي انتخابات رخ داد تنها يک نمونه کوچک از اجرايي شدن اين نظريه است.

رياست محترم دادگاه حضار گرامي
در جريان بحران هسته اي و فشارهاي سنگين و تحريم هاي کشورهاي سلطه گر و نهادهاي استعماري بين المللي که همگي براي ايجاد بحران عليه ايران متحد شده بودند و مردم ايران يکپارچه شعار مي دادند انرژي هسته اي حق مسلم ماست و حفظ وحدت کلمه احزاب و گروهها دراين مورد بگونه اي تحسين برانگيز طمع بيگانگان به هر گونه شکاف داخلي را بکلي قطع کرده بود و حتي بعضي از احزاب رسماً برانداز و ضد انقلاب نيز، براي جلب افکار عمومي و اثبات ايراني بودن خودشان با اين شعار ملت ايران همراهي مي کردند تنها حزب مشارکت بود که ساز مخالف مي زد و در صدد بود تا راهي براي نفوذ دشمنان سلطه گر باز کند و فضا را براي محروم شدن ملت ايران از حق مسلم انرژي هسته اي و به هدف رسيدن سلطه گران اجنبي باز کند تا شايد از طريق اين فشار، امتيازي از نظام بگيرد يادر قبال اين خوش خدمتي از بيگانگان جايزه اي دريافت کند.
هنگامي که مردم ايران با عزم ملي و حمايت از سياست خارجي مبتني بر اصول و ارزشهاي انقلاب اسلامي، حق مسلم و مشروع خود را پيگيري مي کردند و نظام سلطه و بازيگران سلطه گر از اين اتحاد و انسجام ملي سخت به وحشت افتادند و با بازي نمايشي اجماع عليه ايران و لبه پرتگاه جنگ سعي نمودند ملت ايران را از اهداف خود منحرف سازند، در اين ميان حزب مشارکت به مثابه پايگاه تکرار کننده امواج جنگ رواني نظام سلطه عليه ملت ايران، همگام و همصدا با آنان اين روند را تشديد کرد.
همنوايي حزب مشارکت با دشمن سخنراني ها، جلسات و رد و بدل کردن پيامهاي اين حزب در آن شرايط خطير از مردم پنهان نيست ، لکن براي يادآوري و استناد دادگاه نمونه اي از آنرا باستحضار مي رسانم:
در مورخ 27 اسفند 1384 در شرايطي که مردم هر روز براي انرژي هسته اي تظاهرات مي کردند حزب مشارکت با تخطئه اين تظاهرات مردمي در بيانيه اي اذعان مي دارد:
"ما براي آينده کشور شديداً بيمناک هستيم و خطر را جدي تر از آن مي دانيم که با تبليغات و استفاده از عرق ملي و تهيج احساسات پاک وطن دوستي بتوان بر آن فائق شد ".
شرايطي که دشمن با چماق تهديد و زبان زور و تخريب سعي مي کرد نظام جمهوري اسلامي را از دنبال کردن خواسته به حق خود در موضوع هسته اي منصرف سازد. اين حزب نيز همنوا با دشمنان زورگو خواستار انفعال ايران در برابر سلطه گران بين المللي گرديد.
حزب مشارکت در بيانيه مذکوردستيابي به انرژي هسته اي در ايران را آرزويي غير قابل تحقق مي داند و تصريح مي‌کند: "نگراني ما را بر آن مي دارد تا مسئولين کشور خود را بخواهيم تا بيش از آنکه به آرمان گرايي هاي غير قابل تحقق بيانديشند به فکر چاره اي براي رفع آلام باشند ".
واضح است که اين حزب قبل از آنکه نگران سرنوشت کشور و منافع ملي باشد، نگران به خطر افتادن منافع قدرتهاي استکباري است که اين چنين با دشمن همراه و همگام مي گردد تا مانع از دستيابي نظام و مردم به اهداف ملي و حق مسلم خود شود.
حزب مشارکت در بيانيه موصوف پيش بيني کرده بود که در صورت تداوم روند فعلي بزودي شاهد آن خواهيم بود که توقف دائمي فعاليت هاي هسته اي حتي در مقياس کوچک بين المللي بر کشور تحميل خواهد شد، خواستار تسليم در برابر زياده خواهي قدرتهاي سلطه گر مي گردد.
اين در حالي است که استقامت و پايداري دولت و هوشياري مردم پيش بيني هاي مرعوب کننده اين حزب و تحليل هاي غلط آنان را به درستي آشکار و ماهيت وابسته آن را نمايان ساخت.
مواضع ضد ملي و ضد مردمي اين حزب در مسئله انرژي هسته اي تا جايي بالا مي گيرد که دبير کل آن آقاي محسن ميردامادي که رئيس وقت کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس ششم نيز بوده خواستار تسليم سريع ايران در مقابل غرب مي شود و در سخناني که در مطبوعات مهرماه 82 درج شد ابراز مي دارد:
"شرايط بين المللي در حال حاضربه بگونه اي است که اگر ما آن را نپذيريم فشارهاي بين المللي بر ما بطور جدي افزايش مي يابد ".

**درخواست کولايي براي امضاي بدون قيد و شرط پروتکل الحاقي
عضو ديگر مرکزيت حزب مشارکت خانم الهه کولايي در ... شهريور ماه 82 طي مقاله اي در روزنامه شرق تسليم به خواسته سلطه گران بين الملل مبني بر امضاي بدون قيد و شرط پروتکل الحاقي را خواستار مي شود و آنرا زمينه ساز ادامه فرايند اصلاحات درداخل به مفهوم دمکراتيزه کردن اقتصاد، سياست و اجتماع مي خواند "که اين تعبير نامبرده دقيقاً عينيت دادن به نظريه خيانت بار مکتوب شده در سند راهبرد حزب است.

**اوج خيانت به ملت ايران در موضوع انرژي هسته اي
اوج خيانت به ملت ايران در موضوع انرژي هسته اي در سخنان آقاي احمد شيرزاد عضو برجسته مرکزيت حزب در جلسه 376 مجلس ششم بروز مي يابد و در شرايطي که آمريکا و رژيم صهيونيستي مستاصل از برخورد با ايران هسته اي، اقدامات خود براي متقاعد کردن ساير کشورها به همراهي در صدور قطعنامه عليه ايران را شکست خورده مي‌ديدند. شيرزاد طي نطقي که مشروح آن در روزنامه هاي رسمي کشور به چاپ رسيده تلاش مي کند تا مدرک معتبري مستند به اظهارات رسمي يک نماينده مجلس ايران در جلسه مجلس در اختيار دشمنان ملت ايران قرار دهد و راه را براي تصويب قطعنامه هاي بيشتر آمريکايي عليه ايران هموار سازد بخش کوچکي از اظهارات شرم آور نامبرده به اين شرح است:
"مي توان اين تبليغات را به رسانه هاي صيهونيستي نسبت داد. مي توان مثل هميشه آنها را توطئه هاي استکبار جهاني دانست و داد از مظلوميت جمهوري اسلامي ايران زد. مي توان کماکان خود را محور خوبي هاي جهان پنداشت و تمام اظهارات را به دشمن منسوب کرد. اما يک نکته بسيار ساده در اين ميان وجود دارد آنها سرنخ ها، دم خروس ها و مدرک و مستندات از ما دارند که آنها را در ادعاهايشان محق جلوه مي دهد... آن زمان که ساده لوحانه سرخود را به زير برف کردند - پروژه هاي بلند پروازانه بي هدف طراحي کردند. نامعقول ترين و نامتعارف ترين شيوه را براي دستيابي به فنآوري هسته اي برگزيدند و فکر نکردند که آنچه مي کنند، روزي در معرض ديد و بررسي متخصصان جهاني قرار
مي¬گيرد. آن روز که سايت عظيم پنجاه هزار متري طراحي کردند تا در چند متر مربع از يک گوشه آن چند دستگاه کوچک نصب کنند، فکر نکردند که اگر از اين چاه آب فناوري استراتژيک در نيايد نان تبليغات استکباري در خواهد آمد. آري در آن روز بايد روزي را مي ديدند که عليه ما تيتر شود؛ جمهوري اسلامي نوزده سال دروغ گفت ".
پيش از آن نيز درهمين راستا؛ حزب مشارکت پس از تصويب قطعنامه هاي شوراي حکام و آژانس، عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران با انتشار بيانيه هايي رسماً مواضع ضد امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران را اتخاذ نموده بود و در بيانيه اي ضمن اينکه خواستار عمل به مفاد قطعنامه و پذيرش بدون قيد و شرط پروتکل الحاقي از سوي ايران گرديد. به گونه اي اظهار نظر کرده بود که گويي اتهام¬زني غرب مبني بر تلاش ايران براي دستيابي به سلاح اتمي واقعيت دارد. اين مواضع که در روزنامه شرق مورخ 17/2/82 اعلام شد، جهت استحضار دادگاه محترم به اين شرح قرائت مي شود:
"حزب مشارکت ضمن آنکه استفاده صلح آميز از دانش و فناوري هسته اي را حق به رسميت شناخته جهاني براي ايران مي داند از نگاه برخي افراد- گروهها و نهادها به استراتژي بازدارندگي انتقاد مي کند و آن را کاملاً در تضاد با مولفه هاي امنيت ملي کشور مي داند و در عين حال بازدارندگي سياسي را بهترين شيوه دفاعي ايران در مقابله با تهديدات خارجي مي داند ".

**تضعيف دستگاه ديپلماسي ايران
حزب در ديگر بيانيه هاي صادره از جمله مورخ 26/6/82 به تضعيف دستگاه ديپلماسي ايران پرداخته و ضمن برجسته‌نمايي شکاف ميان مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران تعيين روند تصميم گيري ها را خواستار مي شود.
در ادامه؛ حزب مشارکت طرحي سه فوريتي آماده ساخته تا نظام را به پذيرش قطعنامه شوراي حکام ملزم سازد. مطلبي که روزنامه شرق مورخ 8/6/82 در گزارش از فراکسيون حزب مشارکت مجلس ششم بخش هايي از آن را فاش ساخت به اين شرح است:
"يکي از محورهاي اصلي اين جلسه به اعتراض اکثريت نمايندگان حاضر در جلسه به فرصت هاي از دست رفته اختصاص داشت... عده زيادي از نمايندگان دوم خردادي معتقدند که مجلس بايد با تصويب قانون، دولت را ملزم به پذيرش پروتکل الحاقي نمايد ".

جناب رئيس
اين موضوع که يکي از وزراي خارجه سه کشور اروپايي عضو مذاکرات (1+5) در هنگام مذاکره با هيات ايراني مطرح کرده بود که ؛ "اگر شما هم تن به پذيرش قطعنامه ندهيد ما خبر داريم که مجلس شما با يک طرح سه فوريتي شما را ملزم به چنين کاري خواهد کرد ".مصداق بارزي از اجرا کردن نظريه استراتژيک حزب مبني بر استفاده از بحرانهايي که کل سيستم سياسي را تهديد مي کند براي تثبيت موقعيت خويش و از مصاديق بارز خيانتهاي انجام شده در حق ملت ايران است.

**ابطحي: اصلاح طلبان حاضر به ظالمانه ترين تقاضاهاي غرب بودند

رياست محترم دادگاه
موضوع دل دادن به حمايت بيگانگان و امتياز دادن به دشمنان ملت ايران براي تسويه حساب هاي داخلي به جفاي حزب مشارکت در موضوع انرژي هسته اي محدود نمي شود.
عملکرد دبير کل حزب مشارکت آقاي محسن ميردامادي در دوره تصدي رياست کميسيون امنيت ملي مجلس ششم نمونه ديگري از اين عملکرد خائنانه است. دراين مورد محمد علي ابطحي رئيس دفتر و معاون پارلماني وقت رئيس جمهور در بازجويي هاي خود چنين مي نويسد:
"بي هويتي اصلاح طلبان در سياست خارجي شاخص ترين وجه و بارزترين خصوصيت آنها بود. از هيچ دريوزگي براي جا انداختن خود در برابر غرب فروگذار نمي کردند. غربيها اگر ظالمانه ترين تقاضاها را هم داشتند حاضر به انجام آن بودند و بدتر اينکه در مواردي پيش بيني مي کردند که غرب چه خواسته اي مي طلبد پيشاپيش آنها خود را هماهنگ نشان مي دادند. اوج اين قضايا در مجلس ششم بود.
کميسيون سياست خارجي گويا جزئي از وزرات خارجه غرب بود که يکسره وزارتخارجه بي‌بند و بار آن روز را هم مورد ملامت قرار مي داد و بقول آقاي کروبي که يکبار مي گفت که اعضاي کميسيون خارجي مجلس با هر هيئتي که صحبت مي کنند در مورد خوبي روابط با آمريکا حرف مي زنند، حتي اگر آن کشور خودش ضد آمريکايي باشد. "

**تماس هاي ميردامادي
آقاي محمد علي ابطحي دراين نوشته مي افزايد: "آقاي احمد عزيزي سفير ايران در آلمان مي گفت در سفر رسمي برخي اعضاء پارلمان ايران که آقاي ميردامادي رئيس آن بود به قدري ذليلانه و طوري عليه مسئولان کشور مثل رهبري حرف مي زدند و بحث انتخابي و انتصابي را مطرح مي کردند که من در نوشتن گزارش جلسه دچار مشکل شده بودم. "

**انکار واقعيت 30 ساله مردمسالاري در ايران
حزب مشارکت با ناديده گرفتن واقعيت درخشان 30 ساله مردمسالاري در ايران تازه مي خواهد در گام دوم استراتژي خود ظرفيت هاي مناسب براي گذار به مردمسالاري را مشخص کند. در بند 1 گام دوم الزامات آمده است:
"مشخص کردن ظرفيت هاي اين بخش انتخابي حاکميت براي گذار به مردمسالاري و آماده کردن طرحهايي براي تحقق بخشيدن به اين ظرفيت ها "

**مخالفت حزب مشارکت با احکام شريعت

رياست محترم دادگاه
بخش اعظم آنچه بعنوان سند استراتژي حزب مشارکت منتشر شده چنان عبارات موهن و بي پايه است که فرصت پرداختن به آن در اين مجال نيست، اما اجازه مي خواهم عبارت مهم ديگري را که مي تواند مستند تصميمات دادگاه دراين زمينه باشد باستحضار برسانم. در بند ت 6 راهبرد حزب مشارکت در يک موضع عجيب و ضد ديني آمده است:
"حزب با هميشگي کردن "قوانين موضوعه " به بهانه مبتني بودن آنها بر احکام شريعت مخالف است ".
اين موضع حزب مشارکت به شکل آشکار در صدد مخدوش نمودن حاکميت احکام شرع در شئون کشور اسلامي است. مگر جبهه ملي منحله که در سال 1360 امام (ره) فرمودند: "امروز جبهه ملي مرتد است "جز اين گفته بود؟
همانگونه که مستحضريد تنها سندي که امام(ره) براي اعلام ارتداد جبهه ملي به آن استناد نمودند عبارتي شبيه همين موضع حزب مشارکت بود.
اگر اين عبارت و آنچه در اين مختصر از بخشهايي از سند راهبردي حزب مشارکت به آن استناد شد مقاله اي از يک نفر يا يک سخنراني يا گزارشي در مطبوعات بود، مي شد احتمال داد در شرايط خاص احساسي يا رواني نوشته شده است اما وقتي جمع متفکران يک حزب در يک دور? طولاني، جلسات و مباحثات و با کمک گرفتن همفکران غيرحزبي خود، به چنين جمعبندي سراسر انحرافي رسيده اند و آنرا در يک فضاي متعارف به تصويب جمع بزرگ کنگره خود رسانده اند چه توجيهي مي توان براي آن پيدا کرد؟

**عقايد انحرافي حزب؛ ريشه آشوب ها
رياست محترم دادگاه
ما در صدد مجازات افراد يا گروهها،صرفاً به استناد انحرافات فکري آنان نيستيم و اگر به اين مستندات براي برخورد قانوني اشاره مي کنيم بدان سبب است که همين انديشه هاي ناصواب، در ميدان عمل به جريان افتاده و خسارات سنگيني را به ملت ايران وارد کرده و در حقيقت ريشه بسياري از حوادث تلخ سالهاي گذشته وآشوبهاي اخير در کشور همين عقايد انحرافي است.

**اسناد درون گروهي حزب مشارکت

متاسفانه اسناد درون گروهي حزب مشارکت واقعيت هاي تلخي را روشن مي سازد. در جلسه کميسيون تدوين استراتژي حزب که در تاريخ 19 تير ماه 1387 تشکيل گرديد پس از بيان مدل هاي مختلف براي در دست گرفتن قدرت،آقاي حجاريان با اشاره به مدل "جين شارپ " براي کودتاي مخملي با تاکيد بر فشار از پائين و استفاده توده اي، آنرا اينگونه تبيين مي کند:
"اين راه که يعني جلوي پارک ملت و اينطور جاها شلوغي راه بيفتد و کم کم از اين گوشه و آن گوشه شروع بشود و يک کارگر بشود رهبر برود با رژيم چانه بزند. " آقاي تاج زاده ضمن برشماري مدل هاي در دست گرفتن قدرت در کشور مي گويد: "راه چهارم هم سلاح آمريکاست و انقلاب مخملي که من موافق راه چهارم هستم، تئوري جين شارپ و براندازي نرم خارجي و اينها هم در همين راه چهارم است "
محمد رضا خاتمي مي گويد: "در عين اينکه پشتوانه داخلي را حساب مي کنيم پشتوانه خارجي را هم حساب کنيم "
تاج زاده مي گويد: "اين همان مدل چهارم است، مدلي که در برخي از کشور ها بصورت مخملي اتفاق افتاد و دو تا کار مي کنند يعني اينکه شما در جامعه چطوري NGO بزنيد و دوم اينکه آمريکا چه کمکهايي براي گسترش روند دمکراسي خواهد شد ".

**ميردامادي مي خواست انقلاب مخملي را بومي کند
دبير کل حزب آقاي مير دامادي دراين جلسه مي گويد: "فقط قرار شد انقلاب مخملي را که مي خواهيم صحبت کنيم آنرا بومي کنيم ".
متأسفانه اين حزب مرعوب نسبت به آمريکا در توهمي‌اي است که انقلاب اسلامي در معرض سقوط توسط آمريکاست و اگر دير بجنبد فرصت حضور در حکومت کودتاي آمريکايي را از دست مي دهد.
نتيجه اين تفکرات توهم آلود اينست که حزب مشارکت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي از هر فرصتي براي پيشي¬گرفتن در راه اندازي کودتاي مخملين عليه نظام مردمي جمهوري اسلامي ايران از همه قوا استفاده مي کنند و نمونه آن حوادث تلخ انتخابات اخير است.

**فريده ماشيني: بايد روي تقلبي که نشده تاکيد شود
بر اساس مستندات حزب مشارکت در جلسه روز بعد از انتخابات اخيررئيس کميسيون زنان حزب بنام فريده ماشيني مي¬گويد: "الان بعضي از بچه هاي خودمان اين ذهنيت را دارند که شايد اصلاً تقلبي صورت نگرفته باشد، ولي تقلب بايد تاکيد شود "
محسن ميردامادي در ادامه اظهار مي دارد: "وارد مصاديق تقلب نخواهيم شد. در اين ترديدي نيست که نتيجه که اعلام شده واقعي نيست ".
زهره آغاجري در اين زمينه بيان مي دارد: "شوري که ايجاد کرديم خود موسوي ايجاد نکرده، جواناني که الان دارند بيرون کتک مي خورند، مسئولشان ما هستيم چون همه را ما آورديم و ما آنها را وارد صحنه کرديم. ما بايد کار عملي کنيم ، فراتر از بيانيه و ديدگاه اصلي ،حکومت داري را از امروز بيان کنيم ".
جلايي پور مي گويد: "بايد کارهاي پشت پرده مان خيلي بيشتر از روي پرده باشد. "
آقاي صفائي فراهاني در تحريک ديگران به اقداماتي فراتر از بيانيه، خطاب به اعضاي شوراي مرکزي مي گويد: "آن بچه اي که امروز دارد در خيابان چوب مي خورد، آن بچه اي که تير خورده مقصرش من هستم، شما هستيد. آن بچه ها که سياسي نيستند. شما که دور اين ميز نشسته ايد سياسي هستيد، شما ها آنها را تحريک کرديد راه بيافتند. "

**رمضان زاده: انتخابات در مسير قانوني و درست انجام شد
رياست محترم دادگاه
اينها اقارير متهمان در بازجويي نيست که کسي بخواهد به هر بهانه اي در آن تشکيک کند، آنچه تا کنون به استحضار دادگاه محترم رسيد غالباً مستند به مدارک حزبي قبل از دستگيري آنها است که اسناد آن به دادگاه تقديم گرديده. اسنادي که به وضوح نشان مي دهد ذهنيت تقلب، ساخته و پرداخته احزاب و گروهک هاي شکست خورده در جلب آراء مردم بوده است و آنان بودند که با برنامه ريزي حساب شده و غير اخلاقي اين دروغ را اشاعه داده اند و تحريک هواداران به درگيري و مقصر آشوبها و کشته ها و زخمي ها بنابه اقرار خودشان در جلسات درون گروهي همين احزاب و گروهها هستند که به طمع تحميل اراده خود به نظام و پايمال کردن حقوق و آراء اکثريت مردم ايران براي نشستن بر کرسي قدرت با سوء استفاده از احساسات برخي هواداران حزبي يا انتخاباتي به مرحله اجرا گذاشته شده است.
آقاي رمضان زاده قائم مقام حزب مشارکت در تحقيقات خود مي نويسد: "هر گونه به مسئله انتخابات نگاه مي کنم به اين نتيجه مي رسم که انتخابات در مسير قانوني و درست انجام شده و پذيرش آن براي همه تکليف قانوني است، نبايد در آن شبهه ايجاد کرد. "

**به خاطر تحليل غلط از مردم عذرخواهي کنيم
همچنين نامبرده مي نويسد: "به هيچ وجه شرايط ايران قابل قياس با کشورهايي که در آن انقلاب رنگين رخ داده نيست و حضور گسترده مردم در انتخابات اخير نشانه عملي اعتماد به نتيجه مشارکت سياسي در کشور پس از 30 سال است. ما بايد بخاطر تحليل غلط از مردم عذرخواهي کنيم، چون قبلاً به مردم گفتيم اگر مشارکت حداکثري شود، ما پيروزيم، ولي حالا که مشارکت حداکثري شد ما پيروز نشديم، بنابر اين تحليل ما اشتباه بود و ازاين بابت بايد عذرخواهي کنم. "

رياست محترم دادگاه
هر چند درک حقيقت و عذرخواهي و بازگشت به راه راست هيچ گاه دير نيست و اصلاح مواضع در هر زمان و شرايطي موجب تکامل است اما نه اين عذرخواهي و نه مجازات خاطياني که پرونده آنان تقديم گرديده است نمي تواند خسارات سنگين وارده به ملت را جبران و يا از حوادث سوء مشابه در آينده پيشگيري کند.
پيشگيري از وقوع جرم از وظايف پيش بيني شده قوه قضائيه در قانون اساسي است، فلذا من باب اجراي اين وظيفه اجازه مي خواهم نکاتي را که ضمن مدخليت در پيشگيري و تنبه عموم، در روشن تر شدن ابعاد قضيه جهت صدور راي مناسب از سوي دادگاه محترم نيز موثر است را به استحضار برسانم.
چرا افرادي که بسياري از آنها روزي خود افراد مسئول در دستگاههاي امنيتي ، اطلاعاتي و اجرايي بوده اند و با تجاربي که دارند حتي بدون تحقيق و بر اساس تجارب خود و اشراف بر امور انتخاباتي يقين دارند تقلبي درانتخابات صورت نگرفته است و حتي آنرا، مکرراً در جلساتشان مي گويند بخود اجازه مي دهند، يک ادعاي دروغين و ساختگي را در بوقها بدمند و هواداران خود را احساسي کرده به خيابانها بريزند؟ و حاضر مي شوند براي تسلط بر اريکه قدرت جان ها و اموال و حيثيت افراد و مهمتر از آن حيثيت ملي را در معرض خطر قرار دهند؟
اسناد حزبي انحرافي و بيانيه ها و اعلاميه هاي کاملاً ساختار شکنانه و ضد انقلابي چگونه در چنين حزبي تصويب مي شود؟ غفلت از تزکيه و خودسازي و دوري از معنويات همه مسأله نيست.
از جمله عوامل موثر دراين انحرافات خودباختگي فرهنگي و مرعوب شدن در مقابل غرب و روابط مفصل و تنگاتنگ با قدرتهاي غربي و پذيرش بي چون و چراي انديشه هاي وارداتي ليبراليسم است.

رياست محترم دادگاه؛
آغوش اين حزب براي پذيرش بي چون و چراي انديشه هاي وارداتي و استعماري به حدي باز است که غريبه اي تازه وارد از آمريکا براحتي در بالاترين سطوح حزب نفوذ و القائات بسيار موثري بر مرکزيت حزب دارد.

**تاجزاده و زمينه سازي براي سخنراني نماينده بنياد سوروس در ايران
بنياد سوروس از نهادهاي پوششي سازمان سيا براي مداخله در کشورها، که چند کودتاي مخملي موفق و شکست خورده را تابحال راه اندازي کرده است براي جنابعالي و مردم ناشناخته نيست. مشاور ارشد يا به عبارتي نماينده اين بنياد در ايران فردي است به نام يحيي کيان تاجبخش، که از متهمان حاضر در دادگاه است. ايشان فرزند کارمند دفتر فرح ديبا همشر شاه معدوم بوده و از کودکي در انگلستان و سپس در آمريکا بزرگ شده پس از ورود به ايران توسط آقاي مصطفي تاج زاده به دفتر ايشان در وزارت کشور دعوت مي شود وي مي گويد: "وقتي براي سخنراني به دفتر آقاي تاج زاده دعوت شدم چون هنوز تازه به ايران آمده بودم و فارسي خوب نمي دانستم فکر کردم براي شنيدن سخنراني دعوت شده ام نه براي انجام سخنراني، بدون آمادگي به آن جلسه رفتم، 10- 12 نفر از مديران وزارت کشور هم آمدند، آقاي تاج زاده مرا بالا نشاند و از من خواست سخنراني کنم. من با تعجب مجبور شدم سخنراني کوتاهي داشته باشم. با کمال تعجب ديدم آقاي تاج زاده و ساير مديران با سرعت و دقت همه سخنراني مرا يادداشت مي کنند، از آقاي تاج زاده پرسيدم چرا اينقدر يادداشت از صحبت من بر مي داريد، ايشان گفت فردا همين سخنان شما را خيلي بهتر در جايي سخنراني دارم مطرح مي کنم. "

**سعيد حجاريان: به واسطه ناصر هاديان با نماينده بنياد سوروس آشنا شدم
سعيد حجاريان ديگر متهم اين جريان در خصوص نحوه ارتباط با موسسه سوروس مي گويد : "به واسطه آقاي ناصر هاديان استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران با نماينده بنياد سوروس (کيان تاج بخش) آشنا و دو مرحله نيز با وي ملاقات نمودم ".حجاريان مي افزايد در ديدارهاي به عمل آمده قرار بود سازمانهاي غير دولتي را در ايران فعال کنيم ونيز يکي از اهدافمان قدرتمند نمودن جامعه مدني بود و قرار بود از تجارب بنياد سوروس در جهت انقلاب رنگي استفاده نمائيم .وي همچنين مي افزايد : "در جلسه اول آقاي تاج بخش کتاب پانتام را به من داد و من پس از تورق احساس کردم که جاي آن در کتب درسي دانشگاهي خالي است و از او خواستم که آن را ترجمه نمايد تا از آن در دروس دانشگاهي استفاده نمائيم در جلسه بعد هم قصد مطالعه در خصوص سرمايه اجتماعي در ايران را داشت که مقدمات آن را فراهم کرديم ".
رفت و آمد گسترده بعضي اعضاي مرکزي حزب به آمريکا و اقامت مستمر در آنجا، شرکت فراوان اين اعضاء در کنفرانس هاي بين المللي تدارک ديده شده توسط موسسات پوششي سازمان سيا در کشورهاي مختلف.حضور نظريه پردازان کودتاي مخملي و تحريک کنندگان تعارضات ملت ها با دولت ها نظير جان کين انگليسي مشهور به وابستگي به دستگاه جاسوسي انگليس و هابرمارس در ايران و ملاقات با بعضي اعضاي مرکزي حزب مشارکت و القائات فکري به آنان در کنار ضعف هاي اساسي در علوم انساني دانشگاهها که غالباً متکي به اسناد ترجمه شده وارداتي است. احزابي مانند مشارکت و مجاهدين انقلاب را به بطور کامل از آبشخورهاي زلال اعتقادي و منابع اصيل اسلامي بريده و از اين احزاب مجموعه هاي بسيار آسيب پذير ساخته است که مي توان با کوچکترين تغيير آنرا به جهات خطرناک سوق داد.

**حجاريان و مذاکره با جان کين براي انقلاب مخملي در ايران
آقاي سعيد حجاريان عضو مرکزيت حزب مشارکت در پاسخ به اين سئوال که تردد جان کين به ايران و ملاقات با برخي احزاب در راستاي جامعه مدني چه توجيهي دارد پاسخ مي دهد: "قطعاً پروژه دموکراتيزه کردن ايران به سبک غربي است. اينطور فکر مي کنند که تکنيک هاي انقلاب رنگي که در بعضي جاها کارگر افتاده در ايران نيز قابل پياده شدن است. "
در پاسخ به سئوال ديگر مبني بر اينکه آيا از تئوريهاي جان کين در راستاي انقلاب رنگين اطلاع داريد آقاي حجاريان پاسخ داد: "جان کين فقط درباره فاز اول اين پروژه با من صحبت کرد که همان جامعه مدني و تقويت نهادهاي آن است اينکه کسي که سي سال در ايران نبوده است و بيشتر از ايراني بودن يک آمريکايي بوده است، يکباره به عنوان مشاور ارشد يک بنياد استعماري از راه مي رسد و در عاليترين سطح يک حزب رسوخ فکري مي کند مسئله کوچکي نيست.
البته افراد مرکزيت حزب مشارکت نيز مانند هر ايراني در انتخاب فکر و انديشه و دنباله روي از هر مکتب آزاد هستند، ولي اينکه حزب و جرياني مدعي پيروي کامل از انديشه هاي امام(ره) باشد و عده اي را با همين ادعا جذب کند ولي در يک تناقض آشکار انديشه خود را از جرياناتي کاملا معارض فکر و انديشه امام(ره)مانند بنياد سوروس يا بشيريه بگيرد نوعي فريبکاري و اغواگري قابل پيگرد است.
آيا مي شود مرتباً با انتقاد از مسئولان عالي نظام، آه و افسوس کشيدن بخاطر دور شدن آنان از مرام امام(ره) ناله سرداد، آنگاه زمام فکر خود را به آقاي کيان تاجبخش که کوچکترين تناسب و تقارني با انديشه امام خميني(ره) ندارد سپرد؟

رياست محترم دادگاه
آقاي تاجبخش چند روز پيش به کارشناس پرونده خود اظهار مي دارد من تا به حال کلمه الله را بر زبانم جاري نکرده بودم و از گفتن اين کلمه احساس عجيبي براي من دست مي دهد، آنگاه با ابراز علاقه از بازجوي خود طهارت و نماز مي آموزد و بحمد الله اينک از روي کاغذ نمازش را مي خواند، چگونه اعضاي مرکزيت حزبي که ادعاي فرهيختگي دارند القائات فکري و ايدئولوژيک فرد ناآشنا با همه مباني و ارزشهاي اسلامي و يا فرد ديگري راکه قبلا نام برده شد مي پذيرند، ولي در مقابل پذيرش افکار برجسته ترين دانشمندان اسلامي که در ابعاد بين الملل شناخته شده اند، شديداً مقاومت مي کنند و به جاي اينکه خط مشي خود را از رهبران ملي خود فراگيرند به چنين افرادي متمسک مي شوند. همين نوع انحرافات و واگرايي نسبت به انديشه خودي و وابستگي به فکر غربي وارداتي، منشاء خطاهاي جبران ناپذير ميداني و قرار گرفتن ظرفيت هاي قابل اعتناء نخبگان در مقابل همه اصالت هاي نظام و زمينه ساز شکل گيري آشوب ها و تمردهاست.
سطح نشست و برخاستهاي مفصل و بيش از اندازه سران حزبي با سفرا و نمايندگان کشورهاي بيگانه که پيش از اين در تاريخ احزاب مستقل ايران به هيچ وجه مرسوم نبوده است، و تماس هاي گسترده عناصر مرموز و وابسته به سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه، باعناصر مهم وتشکيلاتي اين احزاب با استنادات کافي مشهود است.

رياست محترم دادگاه؛
از ديگر علل انحراف حزب مشارکت ارتباط پيوسته و مستمر عناصر اصلي و تاثير گذار حزب با جريان منحرف و آمريکايي نهضت آزادي و خط گيري و تاثير پذيري حزب از اين جريان منحرف است.
احزاب و تشکلهاي موجود در جهان غالبا هدفي متعالي را براي خود برمي گزينند اما متاسفانه حزب مشارکت در سند رسمي و کتبي خود در موضعي عجيب هدف همه اقدامات و انديشه هاي خود را دستيابي به قدرت عنوان مي کند.متن سند اينچنين است : "اقداماتي که يک حزب انجام مي دهد و تاملات و انديشه هايي که قبل و بعد از هر اقدام مي کند همگي با اين هدف صورت مي گيرند که امکان و زمينه دستيابي به قدرت ،سهيم شدن در آن و تاثير گذاري نظام يافته برآن را فراهم آورند ".
اين نظريه و هدف گذاري که نه تنها هيچ سنخيتي با يک تشکل اسلامي ندارد بلکه حتي با هدف تشکل سوسياليستي و ليبراليستي هم مغاير است. بيشتر ماهم از انديشه ي ماکياولي است .و رسيدن به قدرت که در همه ي تشکل هاي تعالي¬گرا تنها وسيله محسوب مي شود.براي حزب مشارکت هدف است واين واقعيت تنها در اين جمله ي سند حزبي خلاصه نمي شود.که تصورکنيم اشتباهي رخ داده است بلکه بخش اعظم مباحث دروني حزبي و ترجيع بند مباحث اغلب جلسات مرکزيت حزب، چگونگي رسيدن به قدرت است نتيجه اين تفکر جز در گيري وتنش دائمي چيز ديگري نيست.
ضمناً گزيده اي از بيانيه ها و اطلاعيه هاي صادره از سوي حزب مشارکت که در آن به وضوح القاي جعل و تقلب در انتخابات و تشويق و تحريک به آشوب و بلوا و ايجاد فتنه، مطرح گرديده است را به عنوان نمونه به استحضار مي رساند

**بيانيه مورخ 25/3/88 جبهه مشارکت "
جبهه مشارکت انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري تماماً مخدوش و غيرقابل دفاع است و خواستار ابطال انتخابات شده اند. "

**بيانيه مورخ 27/4/88 جبهه مشارکت
"مردم انتظاري جزء اين ندارند که مشروعيت دولت برآورده از تقلب در ارکان نظام به رسميت شناخته نشود. "

**بيانيه مورخ 25/3/88 جبهه مشارکت
"جبهه مشارکت انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري تماماً مخدوش و غيرقابل دفاع است و خواستار ابطال انتخابات است. "

**بيانيه مورخ 14/5/88 جبهه مشارکت
"نظام جمهوري اسلامي در آستانه ورود به دهه چهارم عمرش عملکردهايي را از خود به نمايش گذاشته است که نه تنها هيچ قرابتي با اين ارزشهاي الهي و اخلاقي ندارد بلکه فقط به رفتار حکومت طاغوتي استبدادي شباهت دارد. "
فلذا از دادگاه محترم استدعا دارم براي انحلال اين تشکل تنش آفرين و مخل امنيت کشور اقدام لازم مبذول گردد. همچنين از کميسيون ماده 10 قانون فعاليت احزاب مصوب سال 1360 درخواست مي¬گردد با عنايت به ارتکاب موارد مصرحه در ماده 16 قانون صدرالذکر، مطابق بند 4 ماده 17 قانون مزبور عمل نمايند.

رياست محترم دادگاه
اما در مورد سازمان مجاهدين انقلاب هم با توجه به مباني مشترک فراوان با حزب مشارکت و حتي اعضاي مشترک مرکزيت و ائتلاف در حوادث اخير اکثر آنچه در مقدمه رفت و به ويژه آنچه مربوط به انتخابات گفته شد عينا براي سازمان مجاهدين نيز مدخليت دارد لکن براي تکميل عرايض و ذکر ويژگيهاي خاص اين جريان بحران آفرين در حوادث اخير، لازم مي دانم با کسب اجازه از محضر رياست محترم دادگاه نکاتي را اضافه برآنچه گفته شد به عرض برسانم :

الف) نقش سازمان مجاهدين در تشويش اذهان عمومي و تشکيک در سلامت انتخابات
سازمان مجاهدين طي چند سال اخير سلامت، تمامي انتخابات کشور، را که ناکام ماندند مورد ترديد قرار داده که به دليل اهميت و اصالت انتخابات دهم رياست جمهوري در اين پرونده ابتدا به مواضع فتنه‌انگيز اين سازمان در انتخابات مذکور اشاره مي گردد. سپس مصاديقي از رفتار مشابه در انتخاباتهاي گذشته ذکر خواهد شد.

الف/1) در بيانيه موسوم به بيانيه اعلام حمايت سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران از نامزدي مهندس ميرحسين موسوي در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري که در مورخ 21/1/88 منتشر گرديد سازمان مجاهدين همسو با ضد انقلاب و دشمنان صريحا و با قطعيت اما بدون ارائه سند و مدرکي ، سلامت انتخابات رياست جمهوري دهم را پيشاپيش نفي مي کند که تا اين لحظه قادر به اثبات ادعاي خود نبوده است. در بخشي از اين بيانيه آمده است: "ديگر تقريبا اعتمادي به آمارهاي انتخابات از جمعيت واجد حق رأي گرفته تا آراء شرکت کنندگان و تا آراء کانديداها وجود ندارد. "
در بيانيه ديگري تحت عنوان "هشدار مجاهدين انقلاب نسبت به خريد رأي در انتخابات رياست جمهوري دهم که در مورخ 28/2/88 منتشر و آن را سومين بيانيه انتخاباتي خود عنوان نموده است نويسندگان بيانيه در تطبيقي ناصواب سعي نموده اند انتخابات را بعد از رحلت امام(ره) فرمايشي و مشابه انتخابات زمان ستم شاهي القاء نمايند. در اين رابطه بيانيه مذکور چنين اشعار مي دارد: "نقش حاکميت ستم شاهي در برپايي انتخابات نمايشي و تهيه فهرست¬هايي از اسامي نامزدهاي موردنظر و ابلاغ آن به مجريان انتخابات نيز به عنوان عامل مهم ديگري در مسخ و بلاموضوع شدن انتخابات واقعي و آزاد غيرقابل انکار است که نهايتا با تمسک مجريان به رأي سازي هاي متقلبانه و دخل و تصرفهاي غيرقانوني، نوعا منجر به بيرون آمدن نام همان افراد از صندوق ها و تشکيل مجالس فرمايشي مي شد. "
بلافاصله در ادامه تصريح مي گردد: "در سالهاي پس از رحلت امام، در کنار تلاش برخي جريانهاي سياسي براي محدود کردن قدرت انتخاب مردم وتبديل انتخابات به انتخاباتي دو درجه اي که در آن گروهي خود را محق مي دانند قبل از مردم، فهرست داوطلبان را براساس معيارها و سلايق فردي و جناحي غربال کنند و با کمال تأسف بايد اذعان نمود اين تلاش در برخي از ادوار اخير منجر به ايجاد انحراف در مسير تحقق انتخابات واقعي در کشور شده است. "
بيانيه مورخ 24/3/88 به مناسبت نتايج انتخابات رياست جمهوري دهم سند ديگري است که نقش اين سازمان را در بحران سازي و تشويش اذهان با هدف تشکيک در سلامت انتخابات و مخدوش نمودن مشروعيت نظام نشان مي دهد. در بخشي از اين بيانيه آمده است: "آنچه در اين انتخابات رخ داده علاوه بر تقلبات و تخلفات گسترده و بي سابقه در صندوق هاي رأي، سوء استفاده حداکثري از تمامي امکانات و فرصت هاي در اختيار براي مهندسي آراء و رأي سازي بود. "

رياست محترم دادگاه
وقتي در بازجوئي ها از اعضاء سازمان مجاهدين سئوال گرديد که شما طبق چه مستنداتي قاطعانه به بروز تقلب در انتخابات حکم نموديد مسئوليت را متوجه ستاد آقاي ميرحسين موسوي و کميته صيانت از آراء مي نمايند و خود هيچ سندي ارائه نمي کنند. اعضاء سازمان بدون توجه به عواقب ناشي از اين دروغ پردازي ها که خسارات جاني و مالي فراواني در پي داشت مدعي هستند تنها نظر خود را ابراز نموده اند و به راحتي از زير بار مسئوليت کشته شدن عده اي که با اعتماد به سازمان و ديگر احزاب همسو و تحت تأثير القائات ايشان دست به اقدامات مجرمانه زدند که در دادگاه هاي قبلي به گوشه اي از آن اشاره شد، شانه خالي مي کنند. هر چند که نهايتا وقتي با سئوال هاي منطقي روبرو شده و پاسخي نمي يابند به اين جمله اکتفا مي کنند که ما سندي دال بر تقلب نداشتيم و بايد به حکم قانون التزام عملي داشته باشيم .
همچنين سازمان مجاهدين با صدور اطلاعيه اي درخصوص دستگيري بهزاد نبوي در مورخ 23/3/88 همنوا با ضد انقلاب و دشمنان خارجي و شبکه هايي مانند BBC فارسي و VOA (صداي آمريکا) انتخابات را رسوا اعلام مي دارد و چنين مي گويد: "در پي انتخابات رسواي اخير که در محافل سياسي داخل و خارجي از آن به عنوان کودتاي نرم عليه مردمسالاري و جمهوريت در ايران ياد مي کنند، اقتدارگرايان حاکم در اقدامي وقيحانه در سطح وسيعي اقدام به دستگيري فعالان سياسي منتقد و مخالف دولت کرده اند. "
در ادامه نويسنده بيانيه مي افزايد: "بي شک موج دستگيري فعالان سياسي خطاي بزرگ ديگري در ادامه بدعت و خطاي مصادره آراء مردم در انتخابات رسواي دهم است. "
سازمان مجاهدين طبق روال از ادبيات ابهام آلود و مغرضانه اي در بيانيه هاي خود استفاده مي نمايد که کل حاکميت را نشانه گرفته است. در همين رابطه در بيانيه مذکور و ديگر بيانيه ها کرارا از عبارت "اقتدارگرايان حاکم " استفاده شده که ذيلا به نمونه اي از آن اشاره مي گردد: "ما به اقتدارگرايان حاکم هشدار مي دهيم به خود آيند و براي حفظ قدرت و تحقق اميال حقير خود سرنوشت نظام و ملت ايران را به بازي نگيرند. "
سازمان مجاهدين هيچگاه مصاديقي براي اقتدارگرايان حاکم نام نبرده وبا اين عبارت موهن به تشويق اذهان عمومي پرداخته اند. سازمان مذکور به همين حداقل هم پايبند نمانده و همچنان به مشي گذشته اصرار مي ورزد که صدور بيانيه هاي زنجيره اي و تکرار تقلب در انتخابات مويد اين مدعا است.

رياست محترم دادگاه
اين سازمان از بدو تأسيس رفتاري دوگانه از خود نشان داده به گونه اي که از سويي مدعي خط امام و مجاهدت در راه اسلام و انقلاب است و از ديگر سو عملکردي متضاد با خط امام، انقلاب و اسلام دارد که سرفصل هايي در مقدمه ذکر گرديد. اينک برخي از اين موارد ها مستنداً توضيح داده مي شود.

1- تضعيف ارکان نظام
سازمان مجاهدين همسو با دشمنان انقلاب در تضعيف ارکان نظام مقدس جمهوري اسلامي نقش محوري داشته است که در ذيل به نمونه هايي اشاره مي گردد.
* انتشار نامه هاي زنجيره اي سرگشاده به مقام معظم رهبري با هدف تضعيف جايگاه رفيع ولايت و به چالش کشيدن اصل ولايت فقيه به ويژه توسط آقاي بهزاد نبوي تا جائي که در يکي از نامه هاي مذکور معروف به نامه جام زهر که تعداد 127 نفر از فعالان سياسي از جمله اعضاء سازمان آن را امضاء نموده اند وقيحانه از رهبر معظم انقلاب خواسته مي شود تا مانند امام جام زهر بنوشد.
* طبق گزارش هاي موثق منابع اطلاعاتي از جلسات محفلي اعضاء اصلي سازمان سخن از تمرکز حملات روي ولايت فقيه به ميان مي آيد اما در آشکار با استفاده از عبارات مبهم بروز مي يابد عباراتي مانند اقتدارگرايان حاکم، محدود و پاسخگو کردن قدرت، يکه سالاري، استبداد طلب و...
* رأي گيري در شاخه اصفهان مبني بر تحويل مسئولين نظام به ويژه رهبري به آمريکا به بهانه جلوگيري از حمله نظامي آمريکا به ايران

2- حمله به شوراي نگهبان
يکي از اقدامات ثابت سازمان به ويژه در ايام انتخابات حمله به شوراي نگهبان و ايراد افتراء و تهمت مبني بر اعمال گرايشات حزبي در تأييد يا ردصلاحيت ها بدون ارائه سند و مدرکي مستدل مي باشد.

3- حمله به ديگر نهادهاي انقلابي
يکي ديگر از رويه هاي دائمي سازمان مجاهدين حمله به نهادهاي انقلابي از جمله سپاه و بسيج مي باشد که باز هم بدون ارائه مدرکي اين نهادهاي مقدس را متهم به دخالت در انتخابات مي‌نمايد و با استفاده از عبارت حزب پادگاني اذهان عمومي را نسبت به مشروعيت و سلامت انتخابات و جايگاه والاي نهادهاي مذکور مشوش مي سازد.

ب) مستمسک سازي براي دشمنان
رياست محترم داگاه بررسي عملکرد سازمان و برخي از اعضاء اصلي آن از جمله آقاي بهزاد نبوي نشان مي دهد که هرگاه دشمنان نياز به بهانه اي براي تخطئه نظام مقدس جمهوري اسلامي داشته اند از جمله گروه هايي که اين خواسته دشمن را عملي کردند سازمان مي باشد. در همين رابطه مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
* طرح مذاکره و برقراري ارتباط با آمريکايي ها بدون اجازه از هيچ کس توسط آقاي بهزاد نبوي، اين اقدام با هدف ابراز مخالفت هاي جدي با اصول نظام از درون حاکميت صورت گرفت.
* مخالفت با ادامه غني سازي اورانيوم با تکرار ادعاي بيگانگان مبني بر بيشتر بودن هزينه آن از فايده آن توسط آقاي بهزاد نبوي
* پيشنهاد ائتلاف با طالبان هنگام حمله آمريکا به افغانستان بعد از حوادث 11 سپتامبر
* صحه گذاشتن بر ادعاي دشمنان مبني بر نقض حقوق بشر در ايران
* عادي سازي و قبح زدايي از حمايت و دخالت بيگانگان در رقابت هاي انتخاباتي داخلي
* القاء وجود استبداد در ايران
* تبرئه دشمن نسبت به عملکرد خصمانه آن با ادعاي اينکه عده اي درداخل دشمنان را تحريک مي کنند.

ج) حمله به مقدسات و مباني اعتقادي شيعه
يکي ديگر از شاخصه هاي سازمان مجاهدين تخطئه ارزشهاي ديني و مباني اعتقادي شيعه است که مهمترين نمونه آن اهانت هاشم آغاجري به مرجعيت، روحانيت و مردم مذهبي در سخنراني جنجال برانگيزش در شهر همدان مي باشد. که بسياري از علماء و فعالان سياسي خوشنام و با سابقه اين سازمان را سازماني منحرف و نفاق آلود دانسته که قصد انحراف جوانان را دارد.
از جمله مهمترين واکنش ها مي توان به نامه تاريخي مرحوم آيت الله مشکيني اشاره نمود که اين سازمان را نامشروع خواندند.
همچنين شهيد لاجوردي پيش از آن اين سازمان را منافق و خطرناک تر از منافقين معروف به سرکردگي مسعود رجوي دانست و نسبت به خيانت هاي آنان هشدار داد.
در تأييد تحليل کساني که اين سازمان را جريان نفاق ،خطرناک مي دانسته در اينجا به نمونه اي اشاره مي شود.
آقاي نبوي در اصلاح قطعنامه پاياني کنگره دوازدهم که به قلم آقاي آرمين تقرير شده در هامش بيانيه خطاب به آرمين مي نويسد.
"برادر آرمين، با سلام اولا صفحات اول خيلي لحن اپوزيسيوني دارد، همه اين حرفها را همراه با دفاع از انقلاب، امام و ... مي توان زد. "
جمله فوق کاملا گوياي ماهيت نفاق آلود اين جريان است که با نقاب خط امام و انقلاب و ... درحال توطئه بر عليه انقلاب اسلامي و کشور است.
ضمناً گزيده اي از بيانيه ها و اطلاعيه هاي صادره از سوي سازمان مجاهدين انقلاب که در آن به وضوح القاي جعل و تقلب در انتخابات و تشويق و تحريک به آشوب و بلوا و ايجاد فتنه، مطرح گرديده است را به عنوان نمونه به استحضار مي رساند:

**بيانيه مورخ 26/3/88 سازمان مجاهدين انقلاب
"ما ضمن حمايت مجدد جناب آقاي ميرحسين موسوي و تقدير و تشکر از ايستادگي و تلاش مجدانه ايشان براي صيانت از آراء ملت و تجديد انتخابات از مردم بزرگ ايران مي خواهيم اعتراضات و تحرکات خود را براساس اصول و محورهايي که ايشان در اطلاعيه هاي خويش اعلام کرده اند سامان دهند. "

**بيانيه مورخ 24/3/88 سازمان مجاهدين انقلاب
"در نتيجه اين انتخابات نه تنها از نظر ميزان مشارکت بلکه از نظر گستردگي و انواع تقلبات در تاريخ ايران کم نظير و بلکه بي نظير است. "

**بيانيه مورخ 31/3/88 سازمان مجاهدين انقلاب
"سازمان مجدداً تأکيد مي کند دولت برآمده از انتخاباتي که صحت و سلامت آن از سوي بخش عظيمي از ملت ايران مخدوش و مردود اعلام شده و بر موج گسترده اعمال خشونت عليه شهروندان شکل مي گيرد فاقد وجاهت قانوني است. "

**بيانيه مورخ 9/4/88 سازمان مجاهدين انقلاب
"دولت برآمده از انتخاباتي که ملت صحت آن را نپذيرفته و بر ابطال آن پاي مي فشارد ، فاقد مشروعيت و وجاهت قانوني است. "
رياست محترم دادگاه
با توجه به پر حجم بودن مصاديق و مستندات ،بخشي از آن به ضميمه ادعانامه تقديم مي گردد تا وقت جلسه دادگاه بيش از اين به ذکر مصاديق کلي گرفته نشود.
مع الوصف با توجه به عملکرد اعضاء سازمان به ويژه از زمان تأسيس سازمان دوم که بدون ترديد
نمي توان آن را در خط امام (ره) و انقلاب اسلامي ارزيابي نمود مطابق با مرامنامه سازمان بند ج تبصره 3 که آمده است: هرگونه تغيير و انحراف از ماهيت اسلامي و اصيل سازماني به منزله خيانت به بنيانگذاران سازمان بوده و خود به خود موجب انحلال سازمان مي‌گردد. بنابراين درخواست انحلال اين سازمان و محاکمه اعضاء آن به ويژه در مورد تحريک به آشوب در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري که منجر به وارد آمدن خسارات جاني و مالي به مردم شريف ايران گرديد را مطابق مقررات قانون مجازات اسلامي در خصوص اشخاص حقيقي و اعمال مقررات مواد 16 و 17 قانون فعاليت احزاب مصوب سال 1360 را دارم.
همچنين کيفرخواست اعليحده انفرادي هريک از متهمين حاضر در جلسه با ذکر نوع اتهامات و دلايل و مستندات قانوني تقديم گرديد که در نوبت اعلامي به استحضار دادگاه محترم مي رسد.
والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته
سعيد مرتضوي
دادستان عمومي و انقلاب تهران

**حجاريان: من با ارايه تحليل هاي ناصواب مرتکب خطاهاي سهمگيني شده ام/ از ملت ايران عذرخواهي مي‌کنم
سعيد حجاريان از اعضاي موسس جبهه مشارکت که روز سه شنبه به عنوان يکي از متهمان دادگاه حوادث اخير حضور يافته بود، در متن دفاعيات خود استعفايش را از حزب مشارکت اعلام کرد و گفت که حزب را جايگاه مناسبي براي خود نمي دانم.
سعيد حجاريان ساعت 10 و 20 دقيقه صبح سه شنبه در حالي که دو نفر زير بازوان وي را گرفته بودند وارد چهارمين جلسه محاکمه متهمان به ايجاد آشوب هاي اخير در تهران شد.
ساعت 10 و 30 دقيقه پس از پايان بخش ديگري از کيفرخواست عمومي متهمان قاضي صلواتي رييس شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران که رياست جلسه دادگاه را به عهده داشت پيش از آن که از نماينده دادستان بخواهد کيفرخواست انفرادي سعيد حجاريان را قرائت کند از خود حجاريان خواست که خودش را معرفي کند در اين هنگام حجاريان که روي صندلي اول در رديف اول نشسته بود، ميکروفن ها را به جلويش آوردند و يکي دو ميکروفن را نيز به لباسش چسباندند.
سپس حجاريان با لحني شکسته شکسته خود را چنين معرفي کرد: من سعيد حجاريان کاشاني، فرزند علي محمد، متولد 1332، به شماره شناسنامه 42988، صادره از تهران هستم.
حجاريان گفت: از محضر دادگاه تقاضا دارم متني را که خودم تهيه کرده ام به دليل آن که در تکلم مشکل و اختلال دارم، آقاي سعيد شريعتي آن را قرائت کند.
حجاريان سپس افزود که آقاي صلاحي وکيل من نيز در موارد اتهامي از من دفاع خواهد کرد.
سپس قاضي جلسه از آقاي سپهري نماينده دادستان خواست متن کيفرخواست انفرادي سعيد حجاريان را قرائت کند.
به گفته نماينده دادستان حجاريان که با قرار تامين بازداشت موقت زنداني است از جمله اتهاماتش اقدام عليه امنيت کشور به وسيله تحريک مردم، ايجاد شبهه جعل و تقلب در انتخابات و مشارکت در تهيه و تدوين سند تعاملات راهبردي و تبليغ عليه نظام جمهوري اسلامي است.
نماينده دادستان گفت: ارتباط با عوامل بيگانه عليه امنيت کشور و ترغيب و تشويق اقشار جوان و دانشجو عليه انتخابات، تخريب دولت قانوني به وسيله سخنراني هاي مکتوب و همکاري با بي بي سي، توهين و اهانت به مسئولان نظام به ويژه مقام معظم رهبري از ديگر اتهامات سعيد حجاريان است.
نماينده دادستان مکان دستگيري حجاريان را تهران ياد کرد و دلايل اتهامات را گزارش و تحقيقات قراردگاه ثار الله، اقارير به ارتکار اين بزه ها بيان کرد.
سپهري افزود: براساس گزارش معاونت اطلاعات قرارگاه ثارالله حجاريان از موثرترين افراد براي انجام اعمال غيرمتعارف و تخريب و تحريق اموال عمومي است. انتشار نامه هاي جعلي با هدف ايجاد جعل و شبهه در انتخابات و تهمت هاي کذب به نهادهاي نظام از جمله شوراي نگهبان و به کار بردن الفاض زشت و رکيک عليه نهادها و نظام از ديگر دلايل اتهامات وي است.
نماينده دادستان اضافه کرد: حجاريان دو بار با جان کين مغز متفکر انگليسي که مرتبط با نهاد ام اي شش(سرويس جاسوسي انگليس) است، ملاقات داشته است. جان کين در سال 1994 ميلادي پروژه جامعه مدني ايران در لندن را پايه گذاري کرد و از موثرترين عوامل در لندن بوده که ماموريت هاي خارجي زيادي نيز داشته است. وي از موثرترين افراد در انگليس بوده که ماموريت هاي مهم خارجي نيز داشته است.
نماينده دادستان اظهار داشت: حجاريان همچنين با يورگن هابرماس مشهورترين نظريه پرداز نافرماني مدني ارتباط داشته و با بنياد سوروس که از طراحان انقلاب مخملي نيز است، در ارتباط بوده است.
سپهري افزود: متهم در جهت ايجاد رعب و وحشت در مردم و ايجاد اغتشاش مردم را تحريک به ايجاد راهپيمايي در مقابل نهادها و سازمان ها کرده و به رييس جمهوري، مقام معظم رهبري و مجلس خبرگان رهبري نيز توهين هايي کرده است.
نماينده دادستان با استناد به مواد 500، 609، 610، 618، 514، 697 و 698 قانون مجازات اسلامي مصوب 1370، به لحاظ اهميت موضوع و خسارات وارده به کشور و همسويي متهم با رسانه هاي معاند نظام درخواست محاکمه و اشد مجازات را براي حجاريان کرد.
پس از قرائت کيفرخواست انفرادي حجاريان قاضي، سعيد شريعتي يکي ديگر از متهمين اين پرونده را که از اعضاي جبهه مشارکت مي باشد به جايگاه متهم فراخواند تا متن مکتوب حجاريان را قرائت کند.
سعيد شريعتي در ابتدا با عرض سلام و تبريک حلول ماه مبارک رمضان گفت: پيش از اين که متن دفاعيات 6 صفحه اي حجاريان را که توضيحاتي درباره مواضع سياسي و علمي است قرائت کنم بايد بگويم معمولا من اين افتخار را داشته ام که مطالب آقاي دکتر حجاريان را قرائت کنم.
شريعتي گفت: از مجموعه دانشگاهيان، دانشجويان و نخبگان شخصا درخواست مي کنم به اين متن دکتر حجاريان مثل ساير متون وي توجه ويژه کنند و آن را مد نظر قرار دهند که راهگشا است.
شريعتي سپس افزود: در کنگره جبهه مشارکت نفر اول سعيد حجاريان و نفر آخر من يعني سعيد شريعتي بودم که امروز اول و آخر جبهه مشارکت در دادگاه حاضر است.
شريعتي سپس اضافه کرد: من با آقاي مرتضوي هماهنگ کرده ام که متن مکتوب خودم را نيز در اين جلسه بخوانم.
شريعتي سپس به قرائت متن دفاعيات سعيد حجاريان پرداخت و آن را بسيار سريع از روي اين صفحات روخواني کرد.
حجاريان در متن خود گفته است در جريان انتخابات، وقايع پس از آن از شعارهاي وهن آلود تا قتل و جرح و غيره قلب همه دلسوزان نظام را به درد آورد و دشمنان اين مرز و بوم را به طمع خام انداخت تا ماهي مراد خود را صيد کنند.
حجاريان گفته است، انزجار و تنفر خود را از تمامي تحرکاتي که امنيت ملي را به مخاطره انداخت اعلام مي کنم.
وي در اين متن با بيان اين که دشمنان با تحريم ها و تهديدها تلاش دارند مانع وحدت ملي شوند گفته است: بايد هوشيارانه مانع رسوخ دشمن شويم و هر يک از ما اگر اين وحدت را متزلزل کنيم بايد نزد وجدان خود و خداوند و ملت ايران پاسخگو باشيم.
حجاريان در متن خود آورده است: من با ارايه تحليل هاي ناصواب مرتکب خطاهاي سهمگيني شده ام که اکنون تبري مي جويم و از ملت عزيز ايران عذرخواهي مي کنم.
وي در متن خود گفته است: در تاملات تنهايي خود علل موضع گيري هايم را واکاوي کردم.
وي با اشاره به مقالات و نوشته هاي 10 سال اخير و نيز پرداختن به نظريات مارکس و نظريه سلطانيستم وي، گفته است: قبل از اين که به نقد اين نظريه مارکس بپردازم بايد بگويم ما در ايران با ضعف علوم انساني روبه رو هستيم و حجم وسيعي از کتبي که در اين زمينه بعد از انقلاب ترجمه شده، جنبه ايدئولوژيک دارد که اين کتب و مجلات به وفور در دسترس همه است.
وي گفته است: فارغ التحصيلان علوم انساني حامل آخرين دستاوردهاي ديدگاه هايي چون پست مدرنيسم و پست مارکسيسم هستند که تحت عنوان علم در دانشگاه ها تدريس مي شود و من هم به دام اين علوم درغلطيده ام.
حجاريان در متن خود آورده است: بعد از ارتحال حضرت امام که به معاونت سياسي مرکز تحقيات استراتژيک رياست جمهوري منصوب شدم، فهميدم که تجربه عملي کافي نيست و لذا فوق ليسانس و دکتراي خود را گرفتم. با شروع موج اصلاحات از من توقع مي رفت به عنوان نظريه پرداز، درباره دولت و نيروهايش تئوري علمي ارايه کنم.
حجاريان گفته است: نظريه مارکس وبر که مبناي تحليل هاي ما بود هيچ ربطي به شرايط ايران نداشت.
وي با اشاره به ريشه هاي نظريه مارکس گفته است که بر طبق اين نظريه کشورهايي که مطابق آن هستند به صورت امپراطوري و ماقبل مدرن مي باشند که در آنها حکومت از راه خون و وراثت منتقل مي شود و رعايا از کليه حقوق محروم بوده و همراه بردگان خريد و فروش مي شوند.
حجاريان تاکيد کرده است: انطباق نظريه مارکس وبر با ايران نادرست است زيرا نظام جمهوري اسلامي ايران نظامي، بعد از انقلاب است و داراي قانون اساسي است. مردم ايران شهروندند و نه رعيت و مسئولان حکومت از طريق مستقيم و غيرمستقيم انتخاب مي شوند و خبرگان اعلم و اشجع را براي رهبري انتخاب مي کند.
حجاريان گفته است: مذهب مردم ايران تشيع است و ولي فقيه شعبه اي از ولايت رسول اکرم است که من از سر غفلت نظريه مارکس وبر را به کشور ايران تعميم دادم.
حجاريان در متن خود آورده است: وظيفه نخبگان اين است که حربه نقد را عليه هر کس ولو انديشمندان شناخته شده دنيا که باشند، به کار گيرد و تا يقين حاصل نکردند از اين تئوريها در عمل استفاده نکنند.
حجاريان گفته است: در اين مساله شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز بي تقصير نيست و در ايران به جاي دقت در کيفيت اين علوم، صرفا به کميت آن اضافه شده است. اوايل انقلاب 4 تا 5 دانشگاه وجود داشت که دانشجو مي پذيرفت اما امروز در هر شهري دانشگاه هاي متعددي داريم بدون آنکه به محتواي آن چه تدريس مي شود، توجه شود.
حجاريان يک نمونه از تخريب وحدت ملي را خسارات وارد شده به اموال عمومي و شخصي مردم در حوادث پس از انتخابات دانست و گفته است: فعالين سياسي نيز در جهت عملي کردن تئوريها بسيار مهم اند چه بسا يک لغزش از آنها بازتاب مضاعف يابد و هرگونه تزلزلي از آنها در سطوحي بازتاب خواهد داشت همانگونه که تزلزل مراجع ديني بسيار مهم است زيرا که شکستن دانشمند مانند شکستن کشتي است.
حجاريان شعارهاي داده شده در تجمعات پس از انتخابات را غيرقانوني دانسته و گفته است که هر کس که ذره اي عرق وطن و دلسوزي براي انقلاب، نظام و خون شهدا داشته باشد آن را برنمي تابد.
وي گفته است: احساس رعب نزد دانشمندان غربي موجب پذيرش بي قيد و شرط نظرات آنان مي شود.
حجاريان در متن خود آورده است: البته در علوم تجربي و دقيقه اين را خوب فهميده ايم اما در زمينه علوم انساني چندان فعاليتي نکرده ايم که اين جزو آسيب پذيري هاي جامعه است.
وي گفته است: اگر بناست در برابر اين مدعيان سرخم کنيم چه احتياجي به انقلاب و مقاومت در برابر رژيم بعثي بود.
وي با اشاره به ضرورت رفع اين نقيصه ها گفته است که اگر اين نقاط انحراف را شناسايي نکنيم و آنها را برطرف نکنيم با گردنه هاي صعب العبوري روبه رو خواهيم بود و با فتنه هايي که در ايه 25 سوره انفال و آيه 191 سوره بقره آمده است روبه رو خواهيم بود.
حجاريان گفته است: به عنوان يکي از مراجع فکري و نظريه پردازان حزب مشارکت که از ابتداي تاسيس آن به عنوان عضو شوراي مرکزي آن بوده ام از آنجا که نظرات و آراي من آثار خود را در مواضع حزب به خصوص جزوه تاملات راهبردي (سياسي، عقيدتي) به جاي گذاشته است و من در تاملات تنهايي خود آن را مغاير با نشي حضرت امام (ره) و قانون اساسي و مرام نامه حزب يافته ام و همين امر را موجب انحراف حزب به خصوص در ايام انتخابات اخير مي دانم استعفاي خود را از حزب مشارکت اعلام داشته و ديگر حزب را جايگاه مناسبي براي خود نمي بينم.
حجاريان گفته است التزام عملي خود را به قانون اساسي و فرمايشات مقام معظم رهبري اعلام کرده و اگر از سر تقصير و يا قصور به ارکان نظام جسارتي روا داشته ام حلاليت مي طلبم و بار ديگر از ملت بزرگ ايران که اين انحرافات و اشتباهات موجب وارد آمدن خسارات بزرگي به‌ آنان گرديد مي خواهيم که همه ما را به بزرگواري خود ببخشد.
حجاريان در پايان متن خود تاريخ نگارش متن خود را 5 مرداد 88 نوشته و آن را امضا کرده است.

**يک متهم: با دستور مهدي هاشمي از بودجه سازمان بهينه سازي براي انتخاب هاشمي رفسنجاني در دوره نهم هزينه مي کرديم
يکي از متهمين دادگاه اغتشاشات اخير با بيان اينکه مهدي هاشمي فرزند رييس مجمع تشخيص مصلحت عقيده داشت، انتخابات بايد با پول بيت المال انجام شود، اظهار داشت: از بودجه سازمان بهينه سازي مصرف سوخت و با پول بيت المال براي انتخابات هزينه مي شد.
حمزه کرمي که در چهارمين جلسه علني رسيدگي به اتهامات متهمان اغتشتشات و آشوب هاي اخير تهران سخن مي گفت، با اشاره به اينکه سال 1382 به توصيه محمد هاشمي (برادر اکبر هاشمي رفسنجاني) به سازمان بهينه سازي با مديرعاملي مهدي هاشمي رفته است، گفت: پس از آن متوجه شدم پدر مهدي هاشمي قصد نامزدي در انتخابات سال 84 را دارد و گويا فلسفه دعوت از من اين بوده است.
اين متهم اغتشاشات اخير گفت: مهدي هاشمي معتقد بود که انتخابات در ايران با پول بيت المال انجام مي شود و اعتقادي به مصرف و هزينه شخصي براي انتخابات نداشت لذا سازوکار را براي سند سازي و جعل اسناد فراهم کردند.
اين متهم که خود را مدير کل سياسي دفتر رييس جمهوري در زمان اصلاحات نيز معرفي کرد، با اشاره به همکاري دو شرکت تبليغاتي نگاه شرقي سبز و شرکت نشر ذره با سازمان بهينه سازي گفت: اين شرکتها ظاهرا در زمينه ساخت و توليد تيزرهاي تلوزيوني، برگزاري همايش ها و نمايشگاه ها و چاپ کتاب فعاليت مي کرده اند اما در آن ايام آماده سندسازي در سازمان بهينه سازي براي مصرف تبليغاتي در انتخابات شده اند.
کرمي با اشاره به قرارداد 500 ميليون توماني، شرکت نشر ذره با سازمان بهينه سازي گفت: قرار بود يک ميليون جلد کتاب چاپ شود اما 25 هزار جلد کتاب بيشتر چاپ نشد و بقيه براي مصارف تبليغاتي هزينه شد.
اين متهم با بيان اينکه مهدي هاشمي به پول شويي معتقد بود، گفت: مهدي هاشمي دستور مي داد پول ها به صرافي رود، تبديل به دلار و سپس به ريال شود، دلار مي داد و مي گفت، تبديل به ريال کنيد تا با اين کار دستگاه هاي مسوول متوجه منشا پول ها نشوند.

**سردبير جمهوريت: سوژه ده برابرشدن تعداد صندوق‌ها توسط مهدي هاشمي القا مي‌شد/ فعاليت سايت جمهوريت با پول دانشگاه آزاد و با هدف تخريب احمدي نژاد

يکي از متهمان اغتشاشات اخير تهران از فعاليت سايت جمهوريت با مديريت مهدي هاشمي با هدف تخريب و تضعيف محمود احمدي نژاد پرده برداشت و گفت که اين سايت از سوي مهدي هاشمي و دانشگاه آزاد مورد حمايت قرار مي گرفته است و سوژه ده برابر شدن صندوق ها توسط مهدي هاشمي القا مي شد.
مسعود مرادي باستاني که در چهارمين جلسه علني رسيدگي به اتهامات عوامل و طراحان اغتشاشات و آشوب هاي اخير تهران سخن مي گفت يکي از اهداف فعاليت سايت جمهوريت را تضعيف احمدي نژاد و نمايش ناتواني دولت نهم با انتشار اخبار ضد و نقيض اعلام کرد.
اين متهم شبهه در مسير انتخابات را از ديگر اهداف سايت جمهوريت ذکر کرد و ايجاد ياس، وحدت شکني و التهاب آفريني را از اهداف نهايي اين فعاليت ها برشمرد.
مرادي باستاني با بيان اين که مدتي سايت جمهوريت در دانشگاه آزاد مستقر بود اظهار داشت که حقوق کارکنان اين سايت به صورت چک هايي از سوي دانشگاه آزاد تامين مي شد.
وي که خود را سردبير اجرايي سايت جمهوريت معرفي کرد گفت: سندسازي هايي که آقاي کرمي در زمان مديريت مهدي هاشمي در سازمان بهينه سازي به آن اشاره کردند در اين مورد نيز وجود دارد.
اين متهم آشوب هاي اخير تهران از سايت جمهوريت به عنوان اتاق جنگ رواني عليه دولت و نهادهاي رسمي نظام نام برد و هدف آن را درج اخبار نادرست با هدف حمله به دولت، تضعيف احمدي نژاد، نمايش فساد مالي در دولت نهم و ناکارآمدي در اداره کشور برشمرد.
وي افزود: سوژه ده برابر شدن تعداد صندوق ها توسط مهدي هاشمي القا مي شد.

**شريعتي خطاب به رهبر انقلاب: در جريحه دار کردن دل و جان شما خود را قاصر و شرمسار مي دانم
سعيد شريعتي عضو مستعفي جبهه مشارکت طي خطابه اي به محضر رهبر معظم انقلاب از ايشان خواست خطاي وي را ببخشد.
عبدالله شريعتي موسوم به سعيد شريعتي که عضو مستعفي جبهه مشارکت است طي چهارمين جلسه رسيدگي به اتهامات برخي دستگير شدگان در جريان آشوب هاي اخير تهران خطاب به مقام معظم رهبري گفت: محضر عالي مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله خامنه اي دامه ظله، عرض ارادت و سلام خالصانه اين سرباز کوچک خود را بپزيريد.
وي ادامه داد: من همان سعيد شريعتي خودتان هستم که دور يا نزديک مي دانيد ارادت و علاقه مندي ثبت و ضبط شده من را.
عضو مستعفي جبهه مشارکت که پس از خواندن متن اظهارنامه سعيد حجاريان به بيان اظهاراتي پرداخته بود گفت: همه دوستان و خانواده من مي دانند که حضرتعالي نه تنها از نظر حقوقي رهبر نظام مورد علاقه و اعتقاد من هستيد و از نظر شرعي حجت و مرجع ديني من هستيد بلکه همگان از جايگاه شما و علاقه من نسبت به شما خبر دارند.
او ادامه داد: همواره کوشيده ام اين اعتقاد را اظهار کرده و به آن مباهات کنم و اگر در کوران حوادث سياسي، ابهامات و انتقاداتي نسبت به مواضع سياسي حضرتعالي داشته ام يا از بيان آن صرفنظر کرده ام يا با مراعات شان و جايگاه مريد و مرادي با اداي احترام نظر خود را اعلام کرده ام.
شريعتي تصريح کرد: انکار نمي کنم که برحسب هيجان خود در بستر رودخانه سياست در ايران ممکن است پاروزني ناشي همچون من هر از گاهي ناشيانه به خطا پارو زده باشد و جانب حرمت از کف نهاده باشد.
وي با اشاره به بيانات مقام معظم رهبري درباره مردود خواندن برخي خواص در جريان انتخابات به حادثه پذيرش صلح نامه توسط امام حسن مجتبي (ع) و اعتراض برخي اصحاب آن حضرت به اين تصميم اشاره کرد و اظهار داشت: شما نيز به شيوه و مشي جد مکرمتان عمل خواهيد کرد و نخواهيد خواست که مردودين اين انتخابات بزرگ که در بين آنان برخي سابقه داران انقلاب اسلامي و جوانان پرهيجان حضور دارند عليرغم اين مردودي، درب مهربان نظام اسلامي را به روي خويش بسته ببينند و شرايطي فراهم شود که هر يک به سهم خود به جبران خطاي خود نسبت به نظام و دستاوردهاي انقلاب بپردازند.
شريعتي اضافه کرد: گرچه پس از پيام تبريک جنابعالي از جهت شرعي در باب سکوت و پذيرفتن نتيجه انتخابات حجت شرعي را بر خود تمام دانستم و افسار شتر فتنه را بر گردنش آويختم و از شهر خارج شدم که مداخله اي در امور نداشته باشم اما به هر لحاظ و به سهم اندک خود احتمال مي دهم در توهمات و احيانا عصبانيت حاميان مورد حمايت موثر بوده و در جريحه دار کردن دل و جان شما خود را قاصر و شرمسار مي دانم.
عضو سابق جبهه مشارکت با تاکيد بر اين که قصد وي تا پيش از انتخابات افزايش مشارکت عمومي بوده و هيچ قصد سوئي نداشته است اضافه کرد: من اعترافي افتخارآميز مي کنم که به جمهوري اسلامي متکي به نظريه فقهي ولايت فقيه و مصداق صادق و لايق آن در زمان حاضر يعني حضرت آيت الله سيد علي خامنه اي اعتقاد کامل دارم.
شريعتي ادامه داد: حجت ما در امر ولايت فقيه تنها مرهون 40 سال نظريه پردازي امام راحل که متکي بر نظريه ولايت فقيه است منشوري چند وجهي از حاکميت مردم بر سرنوشت خويش و حاکم بودن راي ملت است.
وي ادامه داد: من بر اين ديدگاه مانا هستم که رشد و تعالي، انسجام و اتحاد ايران اسلامي را در گرو اين نظام مي دانم و تا کنون هيچ جايگزيني براي آن نيافته ام.
وي در ادامه به سنت قديم برخي لشکريان اشاره کرد که هرگاه سربازي مرتکب خطا مي شد در يک سيني جلدي از کلام الله مجيد و يک شمشير مي گذاشت و به حضور فرمانده خود مي آورد.
سعيد شريعتي خطاب به رهبر معظم انقلاب از ايشان خواست «خواهي درگذر و خواهي عقوبت کن».
وي در پايان با تاکيد بر پايبندي خود به نظام بار ديگر تاکيد کرد.
سعيد شريعتي نوشته خود را مندرج در تاريخ 27 مرداد ماه سال 1388 اعلام کرد.
سعيد شريعتي خطاب به جواناني که خود را اعضاي «موج سبز» مي خوانند گفت که اگر اين موج سبز بر مدار شخص محوري، مدعاهاي بزرگ و بي پشتوانه، توهم و استغنا و تحميل هزينه بر مردم و نظام باشد در عمل به رويارويي با نظام برآمده از انقلاب اسلامي سوق مي يابد.
به گزارش خبرنگار سياسي ايرنا، عبدالله شريعتي مشهور به سعيد شريعتي از اعضاي سابق حزب مشارکت در چهارمين جلسه دادگاه رسيدگي به اتهامات برخي دستگيرشدگان در جريان آشوب هاي اخير تهران که صبح امروز سه شنبه در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي برگزار شد بياناتي خطاب به جواناني که خود را عضو «موج سبز» مي دانند اظهار داشت.
شريعتي گفت: خاطرتان هست که در ايام انتخابات سرود سازماني يکي از فرقه هاي ضد انقلاب توسط بخش هايي از ستاد مهندس موسوي برگزيده شد و بر روي آن نماهنگ انتخاباتي گذاشتند که البته ما و برخي ديگر با اين اقدام مخالف بوديم.
وي ادامه داد: در آنجا وعده داده مي شد «تفنگ و گل و گندم داره مي ياره».
سعيد شريعتي خاطر نشان کرد: مي خواهم برادرانه عرض کنم اگر اين موج سبز بر مدار شخص محوري، مدعاهاي بزرگ و بي پشتوانه، توهم و استغنا و تحميل هزينه بر مردم و نظام باشد در عمل به رويارويي با نظام برآمده از انقلاب اسلامي سوق مي يابد و از آن ناگوارتر مورد طمع بيگانگان قرار مي گيرد و آنگاه ديگر از «گل و گندم» خبري نخواهد بود و خدا نکند که منجر به آوردن تنها «تفنگ» شود.
وي ادامه داد: مسلما بيگانگان نمي خواهند بهار سبز اميد در دشت هاي دوست داشتني پرگهر اين مرز بوزد.

**آقايي: تقلب 11 ميليوني عملي نيست/موسوي قانون شکني کرد
هدايت آقايي عضو شوراي مرکزي حزب کارگزاران و از ديگر متهمان پرونده حوادث بعد از انتخابات اظهار داشت: بعد از دوم خرداد انحرافي در لايه هاي فکري فعالان سياسي جامعه در زاويه گرفتن از اصل نظام و قرار دادن آن در مقابل دموکراسي غربي به وجود آمد.
هدايت آقايي در چهارمين جلسه محاکمه متهمان به اتهام ايجاد آشوب و تلاش براي ايجاد انقلاب مخملي گفت: نوعي غرب زدگي و خود باختگي در لايه هايي از فعالان سياسي ما ايجاد شد.
وي تصريح کرد: غرب زدگي فقط مربوط به دوران جلال آل احمد نبود و اکنون پيچيده تر و در قالب فکر و اقتباس از روش هاي غربي است. اين در حالي است که غرب معتقد است به تعداد ملت ها دموکراسي بومي وجود دارد.
وي تصريح کرد که زاويه گرفتن از اصل نظام و قرار دادن آن در مقابل دموکراسي غربي، از ابتدا توسط برخي که شايد نيت خاصي نداشتند، اتفاق افتاد.
آقايي تصريح کرد: که اتفاقات بعد از انتخابات يک شبه به وجود نيامد. بخشي از آن طرف آب ها و بخشي ناشي از ندانم کاري و ضعف مجموعه سياسي کشور است.
آقايي با اشاره به بيوگرافي و نيز تشريح سابقه فعاليت هاي سياسي خود از سال 52 تاکنون، گفت: تا آنجا که امکان داشت براي نظام گام برداشتم و متاسفم که امروز پشت اين جايگاه بايد به اتهاماتي پاسخ دهم که مثل يک خط فرض بين من و نظام کشيده شده است.
وي افزود: اماما! رهبرا! گيريم زندان و اتهام را تحمل کنيم ولي فاصله اي که بين ما فرض مي شود را نمي توانيم تحمل کنيم، ما به اين نظام تعلق داريم و امکان ندارد چيزي ما را از اين نظام جدا کند.
پيش از سخنان آقايي، سپهري نماينده دادستان تهران کيفر خواست انفرادي وي را قرائت کرد و گفت: هدايت االله آقايي فرزند فتح الله اهل فسا و متولد 1337 است که فاقد سابقه کيفري و با قرار بازداشت موقت دستگير شده است.
به گفته وي اتهامات آقايي اقدام عليه امنيت کشور، فعاليت تبليغي عليه نظام از طريق شرکت در تجمعات غير قانوني، اخلال در نظم عمومي و ايجاد بلوا و آشوب، تحريک و تشويق مردم به اخلال و تخريب اموال عمومي، توهين و هتک حرمت مسئولان نظام به ويژه مقام معظم رهبري، پرداخت رشوه و تحصيل مال از طريق غير مشروع، واگذاري معدني در اراک و سوء استفاده از شرکت مس بيان کرد.
نماينده دادستان دلايل اين اتهامات را گزارش هاي وزارت اطلاعات، اقارير متهم، تخلفات نام برده در شرکت هاي دولتي، و شرکت هاي مس و فلز و اخذ مال غير مشروع برشمرد.
سپهري گفت: با توجه به خسارات وارده به اموال عمومي و هم سويي متهم با رسانه هاي معاند نظام با استناد به مواد قانون مجازات اسلامي در خواست محاکمه و اشد مجازات متهم را دارم.
در ادامه اين متهم اغتشاشات و آشوبهاي اخير تهران با بيان اين که به لحاظ عقلي و نقلي امکان تقلب در انتخابات رياست جمهوري دهم نبود اظهار داشت: ما اشتباه کرديم ناخواسته عامل آن طرف و هزيم کش آتش افروزان شديم.
به گزارش خبرنگار سياسي ايرنا، هدايت الله آقائي در چهارمين جلسه علني دادگاه عناصر دخيل در اغتشاشات و آشوبهاي اخير تهران سخن مي گفت افزود: اگر قبلا تصور مي کرديم بهشتي هستيم اکنون يک درجه سقوط کرديم و بايد به آن اعتراف کنيم.
اين متهم اظهار داشت: بايد ببينيم خدا چه تصميمي مي گيرد و ما چگونه بايد جبران کنيم و باز به خانه اول برگرديم.
اين عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگي در ادامه دفاعيات خود با تشريح زمينه هاي ايجاد اغتشاشات و آشوب هاي اخير تصريح کرد: اين اتفاقات يک شبه به وجود نيامده است و يک شبه هم تمام نمي شود.
وي با بيان اين که ما مقصر هستيم و اشتباه کرديم گفت: زمينه ها براي اغتشاش وجود داشت و بايد فکري براي آن کرد.
وي اشتباه استراتژيک فعالان، رهبران سياسي، مسئولان احزاب و گروه ها را شروع زودهنگام انتخابات دهم عنوان کرد و گفت: يک روز پس از انتخابات رياست جمهوري نهم انتخابات دهم کليد خورد که در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد.
آقائي افزود: البته رهبري تذکر دادند، مدتي فروکش کرد اما سپس ادامه يافت و بديهي است که حرفهاي مثبت، کمتر، و حرفهاي منفي، منفي تر مي شود.
وي گفت: مولفه ديگري که در محاسبات نيامد اين بود که رهبران سياسي قرار بود با کسي رقابت کنند که رييس جمهور برسر قدرت است و اين کم سابقه مي باشد.
اين متهم اغتشاشات اخير گفت: در 200 سال انتخابات آمريکا 3 يا 4 مورد رييس جمهور بر مسند قدرت تغيير مي کند.
وي تصريح کرد: برخي اشتباه کردند که محاسبه نکردند، رقابت با رييس جمهور مستقر سخت است، به ويژه در شرايطي که 70 درصد فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي را مديريت مي کند.
اين فعال سياسي که سابقه نمايندگي مردم در مجلس شوراي اسلامي و معاونت دو وزارتخانه را دارد، تکيه بر نظرسنجي ها را اشتباه ديگر برشمرد و گفت: اين نظرسنجي ها به لحاظ جامعه آماري، پرسش ها و نظرسنج ها، حرفه اي و مشخص نبود.
وي با اشاره به نظرسنجي حزب کارگزاران در چند منطقه تهران گفت: من به آنها گفتم که حاشيه، مرکز، جنوب و شمال تهران متفاوت است، مهم تر آنکه تهران را نمي توان به ايران تعميم داد اما اين کار صورت گرفت.
آقائي اشکال ديگر را بحث تقلب در انتخابات عنوان کرد که از سوي ضد انقلاب به صورت برنامه ريزي شده و منسجم و ده ها کانال ماهواره اي صورت مي گرفت و به گفته وي در داخل برخي ناخواسته آن را دنبال کردند.
آقائي البته گفت: شايد عناصر مرتبطي وجود داشته باشد اما ما يک اشتباه بزرگ مرتکب شده ايم و با دست خود بحث تقلب را مطرح کرديم.
اين متهم اغتشاشات اخير افزود: در جلسات اصلاح طلبان مي گفتيم که بحث تقلب را مطرح نکنيد زيرا آراي خاموش رميده مي شود.
آقائي گفت: گويا ما ترمز بريده بوديم و حتي برخي شخصيت ها نيز توجه نداشتند به گونه اي که گويا قرار بود اتفاقي که به ظاهر در انتخابات نهم رخ داده در انتخابات دهم نيز رخ دهد.
وي افزود: حتي وقتي هاشمي رفسنجاني بحث حضور گسترده مردم در انتخابات براي صيانت از آرا را مطرح کرد از آن استنباط تقلب شد.
وي با اذعان به شکل گيري شائبه تقلب در ذهن برخي از مردم در عين حال گفت: تقلب 11 ميليوني عملي نيست، چگونه مي توان اين تعداد راي را جابجا کرد. جابجايي 10، 11 ميليون راي کار يک شب نيست.
اين متهم اغتشاشات اخير با اشاره به حضور 300 هزار عامل اجرايي و ده ها هزار نماينده نامزدها پاي صندوق هاي راي، امکان تقلب در انتخابات دهم رياست جمهوري را رد کرد و گفت: ممکن است گفته شود آرا را طور ديگري خوانده اند، اما ظاهرا اعلام کردند آمار حوزه به حوزه در سايت وزارت کشور اعلام شده است.
آقائي افزود: به لحاظ حضور معتمدين مردم پاي صندوق هاي راي، مردم قبل از اعلام رسمي نتايج آرا اين نتايج را مي دانند.
وي امکان تقلب به لحاظ عقلي و نقلي را ناممکن دانست و گفت: البته نمي گويم که تخلف نبوده؛ کجاست که تخلف نباشد اما پيگيري آن نيز روال قانوني دارد.
وي بار ديگر با بيان اين که برخي ترمز بريده بودند، گفت: تقلب و تخلف دو بحث جدا از هم است.
وي در ادامه اظهارات خود با بيان اين که اشتباهات پس از انتخابات نيز طور ديگري ادامه يافت، يکي از اين اشتباهات را زاويه گرفتن از قانون ذکر کرد و گفت: آقاي موسوي در يکي از ملاقات ها اظهار داشت که من برخي قوانين را قبول ندارم و در جهت اصلاح آنان گام برمي دارم اما به آنان احترام مي گذارم اما متاسفانه ايشان خود قانون شکني را ايجاد کردند.
اين متهم اغتشاشات اخير با اشاره به بيانيه هاي متوالي احزاب اصلاح طلب پس از انتخابات گفت: آقاي محتشمي پور يک روز پس از انتخابات اعلام کرد که انتخابات بايد ابطال شد و حزب مشارکت، سازمان مجاهدين و کارگزاران هم بيانيه هاي تند دادند.
آقائي زاويه از قانون را فاجعه بار دانست و گفت: اشتباه بزرگي رخ داد و سنگ بناي بدي گذاشته شد که خيلي ها از آن استفاده کردند.
وي به موضوع انقلاب مخملي اشاره کرد و گفت: بديهي است که ضد انقلاب از اين موضوع استفاده کرد اما معتقدم اصلاح طلبان نيروهاي نظام هستند.
اين متهم اغتشاشات اخير در بخش ديگري از اظهارات خود با ارايه تاريخچه اي از فعاليت هاي سياسي خود قبل و بعد از انقلاب اسلامي گفت: متاسفم بايد پشت اين تريبون پاسخگوي اتهاماتي باشم که خط فرضي بين من و نظام احساس مي شود.
وي ابراز اميدواري کرد اين خط فرضي پاک شود و گفت که ما به اين نظام تعلق داريم و هيچ کس نمي تواند ما را از اين نظام جدا کند.
اين عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگي دادگاه اخير را فرصت بازبيني، نگرش به عملکردها و چراغ راه براي آينده ارزيابي کرد و با اشاره به آنچه انحراف پس از خرداد 76 در لايه هايي از فعالين سياسي مي ناميد گفت: قراردادن نظام در مقابل دموکراسي، تخم غلطي است که برخي حوادث و آسيب ها ناشي از آن است.
وي با اذعان به نوعي غربزدگي و خودباختگي در لايه هايي از فعالين سياسي گفت: در اين شرايط هر تخم غلطي کاشته شود رشد مي کند و معتقدم اتفاقات اخير از 10، 11 سال قبل شروع شد و بايد براي آن فکري کرد.
وي با بيان اين که عده اي سکوت و نگاه کردند و تکيه دادند، افزود: ما بخشي از آنها و مقصر هستيم و البته کساني هم که بد دفاع کردند عملکرد غلط آنها بهانه اي شد که در ايران دموکراسي و مردم سالاري نيست.
آقائي خطاب به کشورهاي غربي گفت: انقلاب هاي رنگين به اين کشور نمي آيد.
وي افزود: ما صد سال پيش و در دوره مشروطه انقلاب کلاه نمدي ها را داشتيم و هرکس آن زمان کلاه نمدي مي گذاشت مي گفتند مشروطه خواه است، پس الان بايد گفت که اقدامات غربي ها براي به راه انداختن انقلاب مخملي در ايران جواب نمي دهد زيرا مسئولان و رهبري نظام براي حفظ آن تلاش مي کنند و مردم نيز همواره هوشيار هستند و با اين حرکت ها برخورد مي کنند.
وي در عين حال با بيان اين که اين اتفاقات به چهره بين المللي نظام و برخي لايه هاي آراي خاموش که در اين انتخابات به صحنه آمده بودند، خدشه وارد کرد گفت: بايد دوباره اين چهره را بازسازي کنيم.
آقائي گفت: ما اين اتفاقاتي که رخ داد را مصيبت مي دانيم اما خوشحاليم که نظام اقتدار خود را دارد و مردم هم هوشيار هستند.
وي در توضيح کيفرخواست خود اظهار داشت: من تنها در تجمع 25 خرداد به مدت 1 ساعت در خيابان آزادي حاضر بودم و سن من اجازه انجام کارهايي مثل اغتشاشات و زد و خورد را نمي دهد و البته سوابق من سوابقي نيست که نشان دهد به دنبال تضعيف نظام بودم.
وي درباره اتهام توهين به مقامات کشور نيز گفت: من هيچ خاطره اي در اين باره ندارم الا نامه اي که در مجلس سوم در اعتراض به رد صلاحيت هاي مجلس چهارم نوشته شد.
آقائي درباره مصاحبه اش با سايت جمهوريت نيز گفت: اگرچه انجام اين مصاحبه را به خاطر ندام اما چون آن را تکذيب نکردم مسئوليت را به عهده مي گيرم.
وي همچنين درباره مسايل مالي مطرح شده در کيفرخواست نيز گفت: من مستقيما در مسايل مالي دخالتي ندارم بلکه يک سهام دار جزء شرکتي هستم که گويا هدايايي را براي انجام امور به برخي افراد داده است.
آقائي تاکيد کرد که قصد و غرضش تضعيف و معاندت با نظام نبوده و حضورش در راهپيمايي 25 خرداد فقط از روي احساس و اين که فردي سياسي بوده است صورت گرفته است.
عضو شوراي مرکزي حزب کارگزاران خود را متعهد به نظام دانست و گفت: از رفتار مسئولان پرونده در مدت 70 روزي که در بازداشت به سر مي برد تشکر مي کنم؛ اين مدت فرصتي براي بازبيني عملکرد و اشتباهات من بود.
وکيل آقائي در دفاع از موکلش با انتقاد از بخشي از کيفرخواست عمومي عنوان اقدام عليه امنيت ملي را بحثي کلي برشمرد و گفت: ضمنا حضور در راهپيمايي غيرقانوني يا تحريک مردم به طور مستقل، عناوين مجرمانه نيستند و تکرار آن تنها موجب افزايش غيرمنطقي حجم کيفرخواست شده است.
وي با بيان اين که مصاديق اقدام عليه امنيت ملي در قانون ذکر نشده شوراي عالي امنيت ملي را مرجع تعيين مصاديق آن دانست و گفت: اگر چنين نشود به طور سليقه اي هر اقدامي را مي توان اقدام عليه امنيت ملي دانست.
وکيل آقائي گفت: اتهام اقدام عليه امنيت ملي به اين معني نيست که فرد، قصد اقدام چنين کاري داشته باشد نه اين که به انتخابات اعتراض کند.
وي رياست جمهوري را نهادي خدمتگزار به اهداف نظام خواند و گفت: دولت، جزو اهداف نظام نيست و طبق اصول 2 و 3 قانون اساسي دولت خدمتگزار نظام مي شود.
وي گفت: نمي توان با پسوند غيرقانوني مدعي شد که جرمي رخ داده است بلکه آن چيزي جرم است که قانون برايش مجازات در نظر گرفته است.
وي با بيان اين که موضوع توهين عليه مقامات به اطلاعيه اي برمي گردد که در سال 70 منتشر شده گفت: مفاد اين اطلاعيه توهين به مسئولان نظام نيست و اگر چنين بود ساير امضاکنندگان آن نيز از سوي مقامات قضايي مورد بازجويي قرار مي گرفتند ضمن اين که اين مساله مشمول مرور زمان شده است.
وي پرداخت رشوه از سوي موکلش را رد کرد و گفت: تحصيل مال نامشروع نيز بحثي کلي است و بايد مساله توسط کارشناسان بررسي شود.
وي همچنين ضمن اشاره به مصاحبه موکلش با سايت جمهوريت و اظهار به اين که در صورت خدشه در آراي مردم، نظام با واکنش مردم روبه رو خواهد شد و مردم با حضور نمادين در شهر از آراي خود صيانت مي کنند، آن را در حد يک پيش بيني تلقي کرد.
وي همچنين گفت: چون موکل من يک مقام رسمي در حزب بوده نمي توانسته کار خودسرانه اي انجام دهد. البته اين حزب در بيانيه هاي خود مخالفتي با نظام نداشته است.
موکل آقائي با اشاره به سوابق انقلابي و سياسي موکلش خواستار استمهال دادگاه به وي براي ارايه لايحه نهايي دفاعيه شد.

**باستاني: تضعيف احمدي نژاد و ايجاد شبهه خطر آفرين بودن تصميمات دولت، محور کاري سايت مهدي هاشمي بود
مسعود مرادي باستاني روزنامه نگار و يکي از متهمان پرونده حوادث بعد از انتخابات گفت: سايت جمهوريت عملا اتقاق جنگ رواني عليه دولت و برخي مسئولان کشور با هدف نمايش فساد مالي و ناکارآمدي دولت بود که سوژه هاي تقلب در انتخابات نيز در اين سايت از طريق مهدي هاشمي رفسنجاني القا مي شد.
در ادامه چهارمين جلسه محاکمه تعدادي ديگري از بازداشت شدگان حوادث اخير که به اتهام ايجاد آشوب و تلاش براي ايجاد انقلاب مخملي دستگير شده اند، ابتدا کيفر خواست انفرادي مسعود مرادي باستاني فرزند محمدرضا، متولد 1357 که با قرار بازداشت موقت دستگير شده اند از سوي نماينده دادستان قرائت شد.
نماينده دادستان گفت: فعاليت تبليغي عليه نظام از طريق ارسال مطالب جهت دار به رسانه هاي خارج از کشور و رسانه هاي معاند به مدت چهار سال، اقدام عليه امنيت کشور، نشر اکاذيب به قصد تشويش اذهان عمومي از طريق سايت جمهوريت، شرکت در تجمعات غير قانوني براي شبهه در جعل انتخابات و ايجاد ترس و وحشت عمومي و ايجاد بلوا و آشوب و جاسوسي براي کشورهاي بيگانه از اتهامات وي است.
نماينده دادستان، مکان دستگيري وي را تهران و دلايل اين اتهامات را گزارش هاي وزارت اطلاعات، اقارير متهم به بزه هاي مرتکب شده بيان کرد و گفت: متهم حتي مردم را به ايجاد کودتاي مخملي تشويق کرده و در تهيه شب نامه موج، مشارکت داشته است.
به گفته وي همکاري مستمر متهم با عناصر ضد انقلاب براي براندازي نرم و سابقه هواداري از جريانات چپ مارکسيستي از ديگر اتهامات باستاني است.
نماينده دادستان با استناد به مواد قانون مجازات اسلامي و با توجه به اهميت خسارات وارده به کشور و هم سويي با رسانه هاي معاند نظام درخواست محاکمه و اشد مجازات را براي متهم کرد.
سپس مسعود باستاني که به گفته قاضي، وکيل مدافعي معرفي نکرده است، در سخناني گفت: من مسعود مرادي باستاني، 30 ساله و متولد اراک هستم که پس از دستگيري همسرم "مهسا امرآبادي" در جريان اغتشاشات، بازداشت شده ام.
وي افزود: 10 سال است کار روزنامه نگاري مي کنم و چند سال پيش نيز بر سر دعواي حقوقي با شهرداري اراک به شش ماه حبس محکوم شدم.
باستاني افزود: با تعدادي از روزنامه هاي اصلاح طلب همکاري داشتم که قبح ارتباط با رسانه هاي بيگانه در اين همکاري ها شکسته شد، با راديو دويچوله آلمان و راديو فردا مصاحبه و با سايت روزآنلاين همکاري داشتم، همچنين با سايت چکاوک از طريق آقاي خسرو شميراني و سايت شهربان به سردبيري هادي داريني همکاري داشتم و اخبار مربوط به وضعيت جنبش زنان و کارگران و وضعيت زندانيان سياسي را براي آنها ارسال مي کردم و به ازاي ارسال گزارش هفتگي از طريق صرافي که در تهران به من معرفي کرده بودم پول دريافت مي کردم تا اينکه شميراني در کانادا از من خواست فيلمي راجع به سنديکاي کارگري در ايران و منصور اصانلو تهيه کنم که 400 دلار کانادا برايم هزينه کرد.
وي ادامه داد: محتوي اين فيلم علاوه بر تبليغ اصانلو، عليه نظام نيز بود و در سايت جمهوريت سردبير شيفت عصر زير نظر مستقيم "محمدرضا نوربخش" و "حمزه کرمي" بودم.
باستاني تصريح کرد: محورهاي کاري ما حمله به عملکرد چهارساله دولت و نهادهاي شوراي نگهبان، نيروي انتظامي، بسيج و سپاه، تضعيف احمدي نژاد، ايجاد شبهه خطر آفرين بودن تصميمات دولت و شبه افکني در انتخابات بود که هدف همه اين محورها ايجاد ياس، وحدت شکني و التهاب آفريني بود.
وي افزود: در مورد سند سازي ها بايد آقايان کرمي و نوربخش توضيح دهند و شکل سند سازي ها در سازمان بهينه سازي سوخت انجام شده بود و سايت جمهوريت عملا اتاق جنگ رواني عليه دولت و برخي مسئولين عليه کشور با هدف نمايش فساد مالي و ناکارآمدي دولت بود که سوژه هاي تلقب در انتخابات از سوي مهدي هاشمي رفسنجاني القا مي شد و اخبار موسوي در دستور کار سايت بود و به شکل سياه نمايي نقش داشتم.
باستاني تاکيد کرد: در اين شبنامه آقاي کرمي (مدير کل دفتر سياسي رياست جمهوري در زمان دولت خاتمي و از مسئولان سايت جمهوريت) به رغم ادعايش در جلسه اي که براي تهيه اين ويژه نامه تشکيل شده بود، حضور داشت که در اين شب نامه روابط فاميلي و فساد مالي و مطلب دولت باجناق ها منتشر شد .
وي ادامه داد: همچنين مطلبي در خصوص حضور کردان توسط آقاي پازوکي ارايه شد و فساد مالي برگزار کنندگان انتخابات و پشت پرده مناظره موسوي و احمدي نژاد نيز در آن منتشرشد که اکثر مواد اين شب نامه توهين تهمت و افترا بود که اين ويژه نامه را زير نظر نوربخش و سيفي طراحي کردم و به نوربخش سپردم که سي دي آن نيز در تهران توزيع شد.
وي با اشاره به نقش روزنامه فرهيختگان، گفت: تحت شبهه افکني ها اخباري را درج مي کرديم که همسو با رسانه هاي بيگانه بود.
باستاني گفت: هم اکنون از عملکردم نادم و پشيمان هستم و از درگاه خدا، رهبري و مردم درخواست عفو بخشش دارم؛ بخاطر احتياجات مالي تحت سوءاستفاه و اغراض شخصي عده اي قرار گفتم که از اغراض آنان اطلاع نداشتم.
باستاني در پايان در پاسخ به سوال قاضي که از سايت چکاوک چقدر دست مزد مي گرفتيد، گفت: ماهانه بين 250 تا 350 دلار که حدود 2 تا 3 سال طول کشيد.
قاضي صلواتي از باستاني خواست که آخرين دفاعيات خود را بيان کند که وي گفت: بخاطر اينکه در طي اين مدت در بازداشتگاه محبت ديدم و هدايت شدم خود را متعلق به اين آب خاک مي دانم و اميدوارم با رفعت اسلامي با من برخورد کنند تا درآينده بتوانم اشتباهاتم جبران و در راستاي منافع نظام خدمت کنم و سرباز وفادار رهبري باشم.

**طباطبايي: مصاحبه موسوي و پيام تبريک خاتمي، حلقه هايي متصل بود تا بعدها به کار آيد
سيد شهاب الدين طباطبايي گفت: مصاحبه مطبوعاتي ميرحسين موسوي در ساعت 23 و 30 دقيقه جمعه شب پيش از شمارش آرا که طي آن خود را پيروز انتخابات دانسته بود و پيام تبريک محمد خاتمي که براي او فرستاده بود، حلقه هايي را به هم متصل بود تا بعدها به کار بيايد.
سيد شهاب الدين طباطبايي که در چهارمين دادگاه رسيدگي به اغتشاشات اخير در تهران حضور داشت، اصلاح طلبي را فعاليتي در چارچوب نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و مطابق با قانون اساسي و در چارچوب اهداف انقلاب اسلامي دانست که هيچ نسبتي با افرادي که هر گونه اقدامي غير از اين دارند، نخواهد داشت.
طباطبايي تصريح کرد: نکته اساسي و اصل و معيار و آنچه که بايد محفوظ بماند همان اصل نظام و ارکان اساسي آن از جمله قانون اساسي و ولايت فقيه است.
وي با تاکيد بر اين که در برابر هر آنچه تا کنون براي اين نظام هزينه شده است، مسئولين گفت: فرزند انقلاب، نظام را خانه و ماواي خود مي داند و راضي نمي شود که بيگانه چشم طمع به آن بدوزد و با دشمن نظام همگام و همسو نمي شود.
وي که مسئوليت ستاد جوانان ميرحسين موسوي را برعهده داشت، اذعان کرد: کاش همانگونه که من درباره خودم مسئوليت هاي ستادي که اداره آن را برعهده داشتم پذيرفتم، دوستاني که اطلاعيه ها و بيانيه هاي آنان سبب ساز اتفاقات بعد از انتخابات شد نيز مسئوليت خود را مي پذيرفتند.
طباطبايي در ادامه صحبت هاي خود گفت که وقتي در جريان يک فعاليت يا واقعه اي همچون انتخابات با زمان کوتاه و شرايط خاص قرار مي گيريم اغلب فرصتي براي در کنار هم قراردادن ابتدا و انتهاي روند نداريم و نکات مهمي نيز مغفول مي ماند.
وي در ادامه به تشريح اتفاقات پيش از انتخابات پرداخت که طي آن با اعلام نامزدي ميرحسين موسوي، محمد خاتمي از عرصه انتخابات کنار کشيد و به گفته طباطبايي اين امر براي فعالان و هواداران خاتمي به ويژه پس از سفر وي به شيراز و ياسوج اتفاقي ناخوشايند بود.
طباطبايي ادامه داد که ناخوشايندي و انتقاد از نحوه ورود ميرحسين موسوي به وي نيز منتقل شد و گفته شد موسوي با حضور ديرهنگام باعث کناره گيري خاتمي شد.
وي ادامه داد: اين موضوع براي موسوي دغدغه اي شده بود که لازم مي ديد اگر پيروز شود از موقعيت بهتري نسبت به خاتمي برخوردار شود.
اين عضو جبهه مشارکت ادامه داد: از ابتداي شکل گيري ستاد مهندس موسوي در اسفندماه 87 عارضه خطرناک «توهم پيروزي» ايجاد شد که اعضاي اين ستاد مي گفتند «نخست وزير زمان جنگ نيازي به تبليغات براي راي آوري ندارد و حتما پيروز مي شود».
طرح کميته صيانت از آرا ديگر موضوعي بود که طباطبايي به آن اشاره کرد و با توجه به پيش بيني قانون درباره حضور ناظران در شعب اخذ راي به عنوان نماينده نامزدها براي اطلاع از نحوه اخذ راي و شمارش آرا گفت: از همان ابتداي شکل گيري ستاد موسوي بحث صيانت از آرا به دليل وجود احتمال تقلب و تخلف در انتخابات مدنظر قرار گرفت.
به عقيده او پيش بيني اعمال تقلب و تخلف قبل از انتخابات با هدف حضور حداکثري در پاي صندوق ها سازگار نيست چرا که در صورت احتمال وجود تقلب حضور مردم هيچ معنايي ندارد.
طباطبايي اظهار داشت: من از رييس ستاد انتخاباتي مهندس موسوي شنيدم که مسئول کميته صيانت از آرا گفته است «مستندات کميته درباره تخلفات براي ابطال انتخابات کافي است» و به موسوي نيز گفته اند «جز ابطال مطالبه ديگري نداشته باشيد».
رييس شاخه جوانان ستاد انتخاباتي ميرحسين موسوي افزود: 2 روز مانده به انتخابات نتايج يک نظرسنجي کشوري توسط حزب کارگزاران و از طريق علي هاشمي به اطلاع موسوي رسيد که «وي در دور اول انتخابات پيروز است» در اين جلسه بارها بر استاندار بودن اين نظرسنجي و تکرار آن براي اطمينان بيشتر بارها تاکيد شد که اين موضوع حاصلي جز ايجاد توقع و قطعيت بر هواداران نداشت و اگر فردي حرف ديگري مي زد به نااميدي متهم مي شد.
طباطبايي ادامه داد: وقتي يکي از جوانان در جلسه اي پس از آن (پس از اعلام نتايج نظرسنجي)، درباره نظرسنجي ديگري با نتايج متفاوت سخن گفت: حاضران در جلسه گفتند نبايد جوانان نااميد و بي انگيزه باشند؛ پيروزي قطعي است و بايد براي پيروزي برنامه ريزي کرد.
وي در ادامه به مصاحبه مطبوعاتي ميرحسين موسوي در ساعت 23 و 30 دقيقه جمعه شب پيش از شمارش آرا اشاره کرد که طي آن خود را پيروز انتخابات دانسته بود و محمد خاتمي نيز پيام تبريکي براي او فرستاده بود.
عضو حزب مشارکت تاکيد کرد: اين اتفاقات حلقه هايي را به هم متصل مي کرد تا بعدها به کار بيايد.
وي با اشاره به گفته موسوي درباره اين که «من 68 سال سن دارم و 7 تير را ديدم و چيزي براي از دست دادن ندارم»، ادامه داد: موسوي با توجه به ورود خود به عرصه و کناره گيري خاتمي فرصت بازي برنده را سوزانده بود و براي جلب نظر بخشي از اصلاح طلبان وجاهت خود نزد برخي اصولگرايان را نيز زير سوال برد و در حقيقت اصل سرمايه اش از دست رفته بود.
رييس شاخه جوانان ستاد موسوي اضافه کرد: اصلاحيه ها، بيانيه ها و دعوت از مردم براي حضور در خيابان ها ريسکي بود براي کسي که چيزي براي از دست دادن نداشت حتي اگر به قيمت از دست دادن چيزهاي ديگر مي شد.
در ادامه طباطبايي به بيان برخي مشاهدات خود از جلسات حزب مشارکت پرداخت و گفت: اوايل سال جاري در جلسه حزب مشارکت فردي درباره کناره گيري خاتمي صحبت کرد و خاتمي را به عنوان «رهبر اصلاحات رييس جمهورساز» معرفي کرد يعني اصلاحات سيستمي مقابل نظام داشته باشد.
وي با بيان اين که سران اصلاح طلبي نمايانگر تقابل بين اصلاحات و حاکميت هستند اضافه کرد: در داخل جريان اصلاح طلبي معدود کساني به دنبال اپوزوسيون سازي داخلي بدون پرداخت هزينه بودند و کساني که زماني انقلاب ساز بودند اکنون در مقابل نظام قرار گرفتند و اين تقابل ها هر روز مردم را از دستاوردهاي نظام و انقلاب دلزده تر مي کرد.
طباطبايي با اشاره به انتقاد اصلاح طلبان نسبت به نظام درباره نداشتن توان شنيدن نظر مخالف به يکي از کنگره هاي جبهه مشارکت و خواست شاخه جوانان و سپس شاخه دانشجويي اشاره کرد که با حضور يکي از منتقدان در اين کنگره مخالفت کردند.
به گفته وي توجه به مطالبات مردم همانگونه که طي انتخابات سال 84 براي نوشتن برنامه هاي دکتر معين توسط برخي اقتصاددانان مورد نظر قرار گرفت، در اين دوره نيز لحاظ شد.
وي ادامه داد: بحث حقوق بشر براي جلب نظر و آراي تحريمي ها بود.
وي با بيان اين که ما در زيرزمين مي نشينيم و هر چه مي گوييم را مطالبات مردم دانسته و براي آن برنامه ريزي مي کنيم اظهار داشت: به روستاها و حاشيه شهرها کمتر توجه شد و با گفتن اين که پيروزي در دور اول غيرقابل اجتناب است به اين بخش توجه نکرديم.
رييس شاخه جوانان ستاد موسوي اضافه کرد: دوستان بزرگتر بدنه حزبي را بيشتر براي مانور قدرت مي خواهند و به ديده ابزاري به آن مي نگرند يا با دامن زدن به مسايل داخلي جوانان به دنبال اهداف خود هستند که در حوادث اخير نيز اين ابزارسازي وجود داشت با غفلت از اين نکته که سوء استفاده از احساسات و شور جواني در مسيري که نمي دانيم انتهاي آن چيست، آفتي است که بايد درباره آن به جوانان هشدار دهيم.
وي بار ديگر بر وفاداري به اصل نظام و ارکان آن و پرهيز از هم صدايي با بيگانگان تاکيد کرد و اذعان داشت اشتباهات خود را مي پذيرم و اعلام مي کنم ضمن تقاضاي رافت و عطوفت از دادگاه، تقاضاي بخشش از مقام معظم رهبري و مردم را دارم و هيچ گاه به فکر اقدام عليه امنيت و منافع نظام نيفتاده ام.
طباطبايي در پايان گفت: قبول دارم متاثر از فضاسازي و اشتباه هاي خود مرتکب خطاهايي شده ام که عمدي نبود و انگيزه ام وارد کردن خدشه به اصول نظام نبوده است.
چهارمين جلسه بررسي اتهامات برخي دستگيرشدگان در جريان آشوب هاي اخير تهران از صبح روز سه شنبه در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي با حضور سران جبهه مشارکت و سازمان مجاهدين در حال برگزاري است.

**تاجبخش: برنامه استحاله فرهنگي در دولت سازندگي شروع شد/خاتمي سال 85 با سوروس ملاقات کرد
يکي از متهمان اغتشاشات و آشوب‌هاي اخير تهران با افشاگري نسبت به برنامه درازمدت براندازي نرم از سوي بيگانگان در ايران گفت که خود را قرباني و فريب خورده برنامه آمريکا دانسته و ساير متهمين دستگير شده را نيز قرباني نقشه‌هاي دشمنان قسم خورده انقلاب مي‌دانم.

به گزارش خبرنگار سياسي ايرنا، يحيي کيان‌ تاجبش که در چهارمين جلسه علني رسيدگي به عوامل و طراحان آشوب‌ها و اغتشاشات اخير تهران سخن مي‌گفت، اظهار داشت: اغتشاشات اخير يک اتفاق نبود بلکه يک برنامه درازمدت پس از پايان جنگ تحميلي با هدف خدشه‌دار ساختن نظام ولايت فقيه و مردم‌سالاري ديني بوده است.
مشاور سابق بنياد سوروس در ايران با تاکيد بر اينکه بر اساس سال‌ها مطالعه نتايج تحليل خود را ارايه مي‌کند اغتشاشات اخير را يک اتفاق ناگهاني ندانست و آن را نتيجه برنامه‌ريزي درازمدت براي حمله و تضعيف نظام عنوان کرد که با استفاده از انتخابات دهم پروژه براندازي نرم کليد خورد.
وي البته گفت: با هوشمندي مردم و مسئولان به‌ويژه مقام معظم رهبري اين پروژه که به بهانه انتخابات شکل گرفته بود ناکام ماند و شکست خورد.
وي سپس به دخالت آمريکا در کشورهايي که حضور رسمي دارد و کشورهايي که مانند ايران حضور رسمي ندارد، پرداخت و گفت: آمريکا در کشورهايي مانند ايران که حضور رسمي ندارد برنامه پيشبرد منافعش را از حوزه‌هاي پنهان شامل سرويس‌هاي اطلاعاتي مانند سيا، حوزه نيمه پنهان مانند مرکز ويلسون در واشنگتن که با پوشش تحقيقاتي علمي و سمينارهاي دانشگاهي و جلسات برنامه براندازي را جلو مي‌برند و بنيادها و نهادهاي آشکار مانند بنياد سوروس پيش مي‌برد.
وي که به اقدام عليه امنيت ملي، عضويت در بنياد سوروس عضو سازمان سيا، جاسوسي و ارتباط با عناصر بيگانه، فعاليت تبليغي عليه نظام از طريق شرکت در تجمعات، ايجاد شبهه در سلامت انتخابات، اخلال در نظم عمومي از طريق بلوا و آشوب و حرکات غيرمتعارف و ايجاد ترس و وحشت در جامعه متهم شده است در ادامه توضيحات خود در خصوص فرآيند براندازي نرم گفت: تمامي سه حوزه ياد شده در شرايط ايران (انقلاب رنگي) رخ داده و اين سه حوزه با هم هماهنگ هستند.
اين متهم اغتشاشات اخير سپس شناسايي و جذب نخبگان، شبکه سازي و نهادسازي، برپايي کارگاه‌هاي آموزشي، حمله به پايه‌ها و ستون‌هاي نظام از طريق مشروعيت زدايي، اعتبارزدايي و اعتمادزدايي را 4 پله فرآيند براندازي نرم ذکر کرد و گفت: اين 4 پله زمينه را براي دو قطبي‌سازي جامعه و ايجاد شکاف بين مردم و جامعه با هدف جابجايي افکار از سرمايه اجتماعي سنتي و مقدس به سرمايه غربي هموار مي‌کند.
کيان تاجبش پله 6 را مربوط به فرآيند انتخابات ذکر کرد و گفت: شکل اول اين پله در صورتي است که نيروهاي ضدنظام و مخالف نظام موفق به پيروزي در انتخابات شوند و از درون حکومت با استفاده از ابزار قانون به سمت تغيير جامعه از حالت ارزش‌ها و سنتي به حالت مدرن حرکت شود.
مشاور سابق بنياد سوروس پله هفتم و پله نهايي را نافرماني مدني عنوان کرد و گفت: در صورتي که مخالف نظام در انتخابات پيروز نشوند مجبور به حرکت به سمت پله نهايي و هفتم مي‌شوند.
وي دعوت مردم به تجمع در خيابان‌ها و ميادين، شرکت‌هاي در راهپيمايي‌هاي غيرقانوني و بدون مجوز که منجر به اغتشاشات، خشونت و به‌هم ريختگي امنيت جامعه مي شود با هدف فشار بر نظام که به سبب غيرقانوني عقب‌نشيني کند و جابجايي قدرت شکل بگيرد.
کيان تاجبخش سپس به تحليل سه نوع شکل براندازي در ايران در دو دهه اخير پرداخت و از شيوه استحاله فرهنگي، شيوه استحاله سياسي و نافرماني مدني يا انقلاب مخملي و رنگي به عنوان اين سه جريان نام برد.
وي با بيان اينکه در دولت سازندگي شاهد شروع برنامه استحاله فرهنگي بوديم، گفت: برنامه‌هاي معرفي ارزش‌هاي جديد مدرن شهري از طريق شهرداري تهران، تاسيس روزنامه همشهري و جذب نخبگان آغاز شد که در نهايت همين نهاد از دولت اصلاحات نيز حمايت کرد.
اين متهم اغتشاشات اخير مصداق دوم را مديريت غلامحسين کرباسچي در شهرداري تهران برشمرد و گفت: در اين دوره شيوه‌هاي جديد فرهنگي براي مديريت شهري معرفي مي‌شود که به شهرهاي ديگر ايران نيز اشاعه مي‌يابد.
وي با اشاره به تشکيل فرهنگسراها، دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي و خانه هنرمندان که به طور مستقيم از سوي شهرداري تهران وابسته به دولت سازندگي حمايت مالي و سازماني مي‌شود، گفت: اين مراکز قرارگاه روشنفکراني نظير دکتر رامين جهانبگلو مي‌شود و نيز مکاني براي اشاعه تفکر دموکراسي غربي سکولاريسم و ليبراليسم.
وي افزود: برنامه‌اي که دوست سازندگي از آن حمايت مي‌کند مورد حمايت بنيادهاي آمريکايي نظير بنياد جستجو، کارنگي و سوروس قرار مي‌گيرد.
اين متهم اغتشاشات اخير اظهار داشت: اساتيد خارجي و نمايندگان تفکر دموکراسي غربي و منتقدان نظام ديني و مبلغان جدايي دين از حکومت به ايران دعوت مي‌شوند و در سالن‌هاي عمومي با دعوت گسترده از دانشجويان، نخبگان و عموم مردم ديدگاه‌ها در غالب سخنراني‌ها و کتاب و جزوه تبليغ مي‌شد.
وي از اين فرآيند به عنوان فرآيند نهادينه شدن درازمدت ديدگاهي نام برد که مصداقش سفر محمد عطريانفر به بنياد سوروس در نيويورک و ملاقات مستقيم وي با سوروس بود.
اين متهم از اين ملاقات به عنوان نقطه عطف شروع همکاري داخل و خارج ياد کرد و سپس راه‌اندازي مجله گفتگو را به عنوان نماينده چپ سکولار با هدف معرفي جامعه مدني، دموکراسي غربي و ليبراليسم يادآوري کرد.
وي گفت: نقد اقتصاد ناکارآمد دولت از ديگر اهدافي بود که براي نفوذ بخش خصوصي به‌ويژه بخش خصوصي بين‌المللي طراحي شده بود.
وي هدف استحاله فرهنگي را دو قطبي ساختن جامعه تهران و شهرهاي ديگر ايران عنوان کرد و گفت: با ورود ارزش‌هاي جهاني سازي و مصرف‌گرايي شاهد شکاف در جامعه بالاي شهر و پايين شهر و در نتيجه تغيير رفتار نسل جديد بوديم.
مشاور سابق بنياد سوروس با اشاره به تاسيس دولت اصلاحات گفت: در اين دوره از شيوه فرهنگي به نوع توسعه سياسي مي‌رويم.
وي به ديدارها و همکاري افراد سرشناس جريان‌هاي سياسي سازندگي و اصلاحات و هماهنگي برخي مسئولان وقت از جمله نماينده ايران در سازمان ملل با بنياد سوروس اشاره کرد و گفت: اين همکاري‌ها سبب شد يک حاشيه امن براي فعاليت‌هاي عناصر داخل و خارج ايجاد شود که منجر به عدم حساسيت نظام به اهداف اين برنامه‌ها شد.
کيان تاجبخش افزود: آمريکا از دو درب احزاب سياسي اصلاحات و سازمان‌هاي غيردولتي وارد ايران شدند و بنياد سوروس با همکاري برخي مسئولان وقت آشکارا شروع به فعاليت در ايران کرد.
وي از جمله مصداق‌ها در اين دوره را مذاکره پنهان تحت عنوان رديف دوم ذکر کرد و گفت: چهره‌هاي سياسي آمريکايي و ايراني در کشورهاي اروپايي براي تبادل‌نظر و هماهنگي‌هاي خود جلسات متعددي برگزار مي‌کردند.
وي افزود: اگر اولين نمونه‌هاي برگزاري اين ارتباط سفر عطريانفر به سوروس قبل از سال 76 باشد، ملاقات مستقيم خاتمي همراه با ظريف با سوروس در نيويورک در سال 85 نشان از يک ارتباط مستمر دارد.
وي مصداق ديگر را ترويج و تعميق دموکراسي غربي در دولت اصلاحات از طريق سياسي کردن فضاي شهر و شوراها عنوان کرد و گفت: در واقع به عنوان تقويت جامعه مدني دوره اين نهاد از مباني قرآني آن دنبال مي‌شد.
وي به ورود رسمي خود به وزارت کشور در زماني که مصطفي تاج زاده معاون سياسي وزير کشور وقت بوده است، اشاره کرد و گفت: در آن ديدار در حالي که لباس رسمي و يادداشتي نداشتم در حضور تاج زاده و چند تن از کارشناسان وزارت کشور از من خواسته شد، سخنراني کنم و در حالي که من اين آمادگي را نداشتم ،تاج‌زاده گفت، اشکال ندارد، صحبت کنيد و درباره حوزه‌هاي جديد توسعه شهري و منطقه‌اي حرف بزنيد.
کيان‌تاجبخش گفت: برايم جالب بود که حاضران از جمله تاج‌زاده تمام حرف‌هايم را يادداشت مي‌کردند در حالي که فکر مي‌کردم، حرف‌هايم ارزش يادداشت ندارد، اما تاج زاده گفت: پس فردا قشنگ‌تر از امروز اين سخنان را در يک سخنراني بيان مي‌کنم.
اين متهم اغتشاشات اخير گفت: استنباط من اين بود که اين مطالب در مورد دموکراسي غربي در ايتاليا بوده که از طريق سياست‌هاي تمرکززدايي دنبال مي‌شده است.
وي مصداق ديگر را ترويج و تعميق تفکر سرمايه اجتماعي عنوان کرد و با اشاره به ملاقات خود با سعيد حجاريان در مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: آنجا از من خواسته شد مطالب را بازتر در چارچوب جديد سرمايه اجتماعي بيان کنم.
آن هنگام بود که حجاريان گفت دوره سرمايه انقلابي به پايان رسيده و بايد سرمايه اجتماعي نوين را براي سازندگي جايگزين کنيم.
وي افزود: با همکاري حجاريان کتاب سرمايه اجتماعي با همکاري مستقيم وزارت کشور ترجمه و چاپ شد و از دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي به من سفارش دادند کتاب مرجع ديگري درباره سرمايه اجتماعي تدوين کنم که بعدها در مجلس ششم به صورت قانون درآمد.
اين متهم مصداق چهارم را همکاري دولت اصلاحات از طريق وزارت بهداشت با بنياد سوروس ذکر کرد که در قالب ارسال 100 ميليون تومان به وزارت بهداشت انجام شده است.
در اين هنگام کيان‌تاجبخش سندي را به دادگاه ارايه کرد که از فعاليت موسسه هيبوس هلندي طي سال‌هاي 2003 تا 2006 و در قالب 9 پروژه مستقيم و رسمي با سازمان‌هاي غير دولتي ايران پرده برمي‌داشت.
وي گفت: در مقدمه اين سند انتقاد مستقيم از غيرانساني و غيرآزاد بودن جمهوري اسلامي توجيه اجراي برنامه آورده شده است.
وي تبادل دانشگاهي از جمله با دانشگاه روابط بين‌الملل تهران حمايت از شرکت زنان در کنفرانس زنان حمايت از سازمان‌هاي کنشگران را از ديگر مصداق‌ها ذکر کرد و گفت: آنچه مرا تکان داد بخشي از اين سند است که اعلام مي‌کند هدف نهايي پروژه‌هاي ما تغيير نظام در ايران به دموکراسي است و البته منظور آنها دموکراسي غربي است.
وي با بيان اينکه بين دموکراسي غربي و نظام ولايت فقيه و مردم‌سالاري ديني تفاوت عمده، جوهري و عميق است گفت که پس از سال‌ها مطالعه و تامل به اين نتيجه رسيدم که اين دو قابل جمع نيستند.
وي از ديگر فعاليت‌هاي هيبوس را فعاليت ازطريق رسانه گويا با اعتبار 300 هزار يورو و راه‌اندازي شبکه ماهواره‌‌اي تلويزيوني و وب‌سايت منتقد نظام عنوان کرد و گفت: با حساس شدن نظام به فعاليت بنياد سوروس در ايران اين بنياد از هيبوس به عنوان ابزار پوششي خود استفاده کرد.
وي با اشاره به ورود مدير ارشد سوروس به ايران در سال 1381- 82 به دعوت رسمي وزارت امور خارجه گفت: اين سفر موجب شد تا وي فرصت کند با چهره‌هاي دولتي و غيردولتي ملاقات کند.
اين متهم اغتشاشات اخير پله هفتم فرآيند براندازي از شيوه نافرماني مدني را بار ديگر يادآور شد و گفت: اين شيوه پس از اتمام شيوه استهاله سياسي به کار گرفته شد.
کيان‌تاجبخش با اشاره به اينکه تاکتيک‌هاي کاملا شناخته شده در اين شيوه به کار گرفته شد اعلام زودهنگام پيروزي رقيب احمدي‌نژاد ايجاد شبهه در اذهان، سلب صلاحيت از آراء يک نامزد، دعوت به تجمع، پافشاري بر تقلب و دروغگويي و زير سوال بردن مراجع رسمي را از جمله اين تاکتيک‌ها برشمرد.
وي افزود: همان تاکتيک‌هايي که در صربستان، گرجستان و اوکراين به کار گرفته شد اين بار نيز مشاهده شد و البته در آن کشور نهادهايي مانند صندوق‌هاي بين‌المللي حمايت از دموکراسي، کارنگي و سوروس نقش داشتند.
کيان‌تاجبخش استفاده رسانه‌اي گسترده به‌ويژه بي‌بي‌سي فارسي را تاکتيک جديد اين دوره برشمرد که به تشويش اذهان عمومي از سوي انقلاب و ضدنظام دامن مي‌زد.
وي گفت: در دوره دهم سه‌ شيوه ياد شده با هم ادغام شدند و جريان‌هاي استهاله فرهنگي، سياسي و نافرماني مدني با هم همکاري داشتند و دست به اغتشاشات زدند که با هوشمندي مردم، مسئولان و رهبري ناکام ماند.
وي تاکيد کرد: ريشه اصلي اغتشاشات در برون مرز پيدا مي‌شود البته تصور نشود که دادگاه و نهادهاي ديگر نظام نمي‌توانند در اين زمينه اقداماتي انجام دهند.
وي با عذرخواهي از مردم و نظام و با بيان اينکه براندازي نرم را محکوم مي‌کند گفت: انگيزه من از ارايه اين تحليل منافع ملي است.
وي که به گفته خودش از اهداف پنهان فعاليت‌هاي نهادهاي داخلي و خارجي در زمينه براندازي نرم پرده برمي‌داشت، چند پيشنهاد نيز مطرح کرد از جمله اينکه براي پيشگيري و فريب‌خوردگي و قرباني شدن افراد بايد اهداف ضدانقلابي نهادهاي خارجي در ذيل نهادهاي پوششي و غيرپوششي، دولتي و غيردولتي و علمي و پژوهشي براي مردم روشن شود.
وي همچنين خواهان آن شد که مقامات قابليت ارتباط بين مراکز داخل اعم دولتي و غيردولتي با بنيادهاي خارجي و حمايت‌هاي مالي مراکزي براي پيشبرد منافع بيگانگان را ممنوع کنند.
وکيل تاجبخش در دفاع از موکل خود با بيان اين که هر چند اقدامات صورت گرفته از سوي وي قابليت دفاع ندارد، گفت: صداقت وي و آسيب شناسي مسايل و ارايه راهکار به دادگاه براي پيشگيري از حوادث بعدي و ابراز ندامتش زمينه را براي اعمال ماده 22 قانون مجازات اسلامي و تخفيف مجازات فراهم مي کند.
وي افزود: متهم، همکاري خوبي با مسوولان داشته که موجب کشف حقايق شده است و لذا درخواست حداکثر ارفاق قانوني و شرعي از دادگاه براي وي دارم تا ديگر ماجراها نيز شناسايي و کشف شود.
تاجبخش سپس به ارايه آخرين دفاعيات خود پرداخت و با اشاره به بندهاي کيفر خواست انفرادي خود، گفت: در اين کيفر خواست خانم کوهن به عنوان يک عنصر سيا آورده شده اما تا جايي که من اطلاع دارم، خانم کوهن ارتباطي با سيا ندارد.
وي همچنين در خصوص ارتباطش از طريق شبکه اينترنت و ايميل با شبکه دانشگاهي کلمبيا که تحت مديريت آقاي گري سيک قرار دارد، گفت: من اين مساله که وي عامل سيا مي باشد را صحيح نمي دانم زيرا تمامي اسناد مربوط به وي نشان مي دهد که او هيچگاه کارمند سيا نبوده است بلکه تنها در دوره اي مشاور شوراي عالي امنيت دولت آمريکا در دوره کارتر و ريگان بوده است و اکنون بيش از دو دهه است که مديريت يک شبکه اينترنتي را در اختيار دارد.
وي با بيان اين که شبکه مذکور با عنوان "گلد 2000 " فعاليت مي کند و بيش از هزار عضو دارد، اظهار داشت: اعضاي آن افراد مشخصي هستند که فارغ التحصيلان دانشگاه کلمبيا به شمار مي روند.
تاجبخش در عين حال گفت: بر اساس اسنادي که اخيرا در اختيار من قرار گرفته، متوجه شدم که اين شبکه عملکرد نادرستي دارد و اگر اين موضوع را مي دانستم، قطعا قطع رابطه مي کردم.
تاجبخش تصريح کرده که به عنوان مشاور رسمي بنياد سورس به دولت جمهوري اسلامي ايران به صورت رسمي و آشکار معرفي شده وهيچگاه هيچ پروژه اي را بدون مجوز رسمي و به صورت پنهاني انجام نداده است.
وي گفت: من چندين بار براي هماهنگي پروژه ها به همراه مدير ارشد بنياد سورس به دفتر نمايندگي رسمي ايران در سازمان ملل که در آن زمان آقاي ظريف مسووليت آنجا را به عهده داشت، رفتم.
وي گفت: پروژه هايي که من به عنوان مشاور يا هماهنگ گننده همکاري مي کردم با هماهنگي مقامات بالاي جمهوري اسلامي و با وزارت امور خارجه يا ساير وزارتخانه ها و نيز در سطح معاونان وزير صورت گرفته و اسناد موجود نيز برآن دلالت دارد که اين پروژه ها از طريق مقامات مذکور تاييد شده است.
وي تاکيد کرد که هيچگاه مسووليتي در کارگاههايي که نافرماني مدني يا براندازي آموزش داده مي شد، نداشته است و حتي از اين کارگاهها اطلاعي نداشته است.
وي گفت: در سال85 به اهداف واقعي بنياد سورس و اين که قصد سوء ‌استفاده از وي را دارد، مشکوک شده است، زيرا پس از آن که او کيفيت برخي پروژه ها را منفي ارزيابي مي کرد اما مسوولان سوروس اعتنايي به اين نکات منفي نمي کردند.
تاجبخش پذيرفت که فعاليتش در قالب بنياد سورس متفاوت از چارچوب ارزشهاي نظام بوده است.
وي خاطر نشان کرد که پس از ورود به ايران اقدام به مطالعه تمامي صحيفه نور امام راحل نموده است و تفسيرهاي متعددي که از سوي برخي افراد نظير سروش و محسن کدويور در مورد تفکرات امام منتشر شده را به دقت مطالعه کرده است.
وي گفت: با وجود اين که آنان مدعي بودند که در داخل تفکر امام نوعي دوگانگي مشاهده مي شود من با تحقيق دقيق از کل چهار دهه زندگي امام راحل و سخنراني هاي وي هيچ نوع دوگانگي در ديدگاههاي وي نيافتم و معتقدم که ديدگاه ايشان در خصوص اصل نظام ولايت فقيه ثابت و با ليبراليسم غربي متفاوت است.

**متن کامل دفاعيات حجاريان
سعيد حجاريان از اعضاي موسس جبهه مشارکت که روز سه شنبه به عنوان يکي از متهمان دادگاه حوادث اخير حضور يافته بود، در متن دفاعيات خود استعفايش را از حزب مشارکت اعلام کرد و گفت که حزب را جايگاه مناسبي براي خود نمي دانم.
سعيد حجاريان ساعت 10 و 20 دقيقه صبح سه شنبه در حالي که دو نفر زير بازوان وي را گرفته بودند وارد چهارمين جلسه محاکمه متهمان به ايجاد آشوب هاي اخير در تهران شد.
ساعت 10 و 30 دقيقه پس از پايان بخش ديگري از کيفرخواست عمومي متهمان قاضي صلواتي رييس شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران که رياست جلسه دادگاه را به عهده داشت پيش از آن که از نماينده دادستان بخواهد کيفرخواست انفرادي سعيد حجاريان را قرائت کند از خود حجاريان خواست که خودش را معرفي کند در اين هنگام حجاريان که روي صندلي اول در رديف اول نشسته بود، ميکروفن ها را به جلويش آوردند و يکي دو ميکروفن را نيز به لباسش چسباندند.
سپس حجاريان با لحني شکسته شکسته خود را چنين معرفي کرد: من سعيد حجاريان کاشاني، فرزند علي محمد، متولد 1332، به شماره شناسنامه 42988، صادره از تهران هستم.
حجاريان گفت: از محضر دادگاه تقاضا دارم متني را که خودم تهيه کرده ام به دليل آن که در تکلم مشکل و اختلال دارم، آقاي سعيد شريعتي آن را قرائت کند.
حجاريان سپس افزود که آقاي صلاحي وکيل من نيز در موارد اتهامي از من دفاع خواهد کرد.
سپس قاضي جلسه از آقاي سپهري نماينده دادستان خواست متن کيفرخواست انفرادي سعيد حجاريان را قرائت کند.
به گفته نماينده دادستان حجاريان که با قرار تامين بازداشت موقت زنداني است از جمله اتهاماتش اقدام عليه امنيت کشور به وسيله تحريک مردم، ايجاد شبهه جعل و تقلب در انتخابات و مشارکت در تهيه و تدوين سند تعاملات راهبردي و تبليغ عليه نظام جمهوري اسلامي است.
نماينده دادستان گفت: ارتباط با عوامل بيگانه عليه امنيت کشور و ترغيب و تشويق اقشار جوان و دانشجو عليه انتخابات، تخريب دولت قانوني به وسيله سخنراني هاي مکتوب و همکاري با بي بي سي، توهين و اهانت به مسئولان نظام به ويژه مقام معظم رهبري از ديگر اتهامات سعيد حجاريان است.
نماينده دادستان مکان دستگيري حجاريان را تهران ياد کرد و دلايل اتهامات را گزارش و تحقيقات قراردگاه ثار الله، اقارير به ارتکار اين بزه ها بيان کرد.
سپهري افزود: براساس گزارش معاونت اطلاعات قرارگاه ثارالله حجاريان از موثرترين افراد براي انجام اعمال غيرمتعارف و تخريب و تحريق اموال عمومي است. انتشار نامه هاي جعلي با هدف ايجاد جعل و شبهه در انتخابات و تهمت هاي کذب به نهادهاي نظام از جمله شوراي نگهبان و به کار بردن الفاض زشت و رکيک عليه نهادها و نظام از ديگر دلايل اتهامات وي است.
نماينده دادستان اضافه کرد: حجاريان دو بار با جان کين مغز متفکر انگليسي که مرتبط با نهاد ام اي شش(سرويس جاسوسي انگليس) است، ملاقات داشته است. جان کين در سال 1994 ميلادي پروژه جامعه مدني ايران در لندن را پايه گذاري کرد و از موثرترين عوامل در لندن بوده که ماموريت هاي خارجي زيادي نيز داشته است. وي از موثرترين افراد در انگليس بوده که ماموريت هاي مهم خارجي نيز داشته است.
نماينده دادستان اظهار داشت: حجاريان همچنين با يورگن هابرماس مشهورترين نظريه پرداز نافرماني مدني ارتباط داشته و با بنياد سوروس که از طراحان انقلاب مخملي نيز است، در ارتباط بوده است.
سپهري افزود: متهم در جهت ايجاد رعب و وحشت در مردم و ايجاد اغتشاش مردم را تحريک به ايجاد راهپيمايي در مقابل نهادها و سازمان ها کرده و به رييس جمهوري، مقام معظم رهبري و مجلس خبرگان رهبري نيز توهين هايي کرده است.
نماينده دادستان با استناد به مواد 500، 609، 610، 618، 514، 697 و 698 قانون مجازات اسلامي مصوب 1370، به لحاظ اهميت موضوع و خسارات وارده به کشور و همسويي متهم با رسانه هاي معاند نظام درخواست محاکمه و اشد مجازات را براي حجاريان کرد.
پس از قرائت کيفرخواست انفرادي حجاريان قاضي، سعيد شريعتي يکي ديگر از متهمين اين پرونده را که از اعضاي جبهه مشارکت مي باشد به جايگاه متهم فراخواند تا متن مکتوب حجاريان را قرائت کند.
متن مکتوب دفاعيات حجاريان به اين شرح است:

"بسم الله الرحمن الرحيم
رياست محترم دادگاه
در جريان انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري و وقايع پس از آن متاسفانه حوادثي رخ دادکه قلب همه دلسوزان سرنوشت کشور را بدرد آورد . از شعارهاي وهن آلود بگير تا قانون شکني هاي اشکار وصدمه به اموال شخصي وعمومي وحتي قتل وجرح تا کنون در هيچ انتخاباتي سابقه نداشته وسايه کدورت خود را بر زلال چهل ميليون راي مردم افکند ودشمنان اين مرز وبوم را به طمع خام انداخت که شايد بتوانند از اين وضع گل آلود ماهي مراد را صيد کنند .
من به شخصه خود را از اين همه جور وعدوان که بر مردم ونظام اسلامي مان رفته بري ميدارم وانزجار وتنفر خود را از کليه تحرکات که امنيت کشور را به خطر انداخته ابراز ميکنم . کشور عزيزمان ايران در منطقه پر تلاطمي قرار دارد ولااقل دو جنگ خانمان سوز در شرق وغرب کشورمان در جريان است .از سويي ديگر بسياري از کشورها مدارج توسعه وپيشرفت را با شتاب طي مي کنند ودريغ است ايران که از نعمت امنيت در اين منطقه آشوب زده برخوردار است ، هم پاي ديگران تعالي وترقي نيابد .
دشمنان با تحريم ها وتحريک هاي متعدد تلاش دارند مانع اين روند شوند اما وظيفه ما حفظ وحدت وانسجام ملي است وبايد هوشيارانه مانع رخنه در صفوف ملت شويم .
هر يک از ما اگر پا را از يک انتخابات سالم فراتر گذاشته ونعمت امنيت را که پشتوانه توسعه اقتصادي است متزلزل کنيم نزد وجدان خود و نسل هاي آينده واز همه بالاتر پروردگار عالميان بايد انابه کنيم وطلب بخشايش نماييم .
من هم در اين انتخابات با ارائه تحليل هاي ناصواب مرتکب خطاهاي سهمگين شده ام که از آنها تبري مي جويم چون قطعا مورد رضاي محبوب عالميان نيست وموجب ندامت است . من به خاطر اين تحليل هاي ناصواب که مبناي بسياري از اعمال نادرست قرار گرفته از ملت عزيز ايران عذر خواهي مي کنم .
هرچه گفتيم غير از صحبت دوست در همه عمر از آن پشيمانيم
اميدوارم اين سخنان که از دل بر آمده بر دل بنشيند اما اين کافي نيست ومن در تعاملات تنهايي خود ريشه ها وعلل موضع گيري هاي خود را واکاوي کرده ام که به طور اختصار به عرض ميرسانم :
طي ده پانزده سال اخير مقالاتي از من به چاپ رسيده که حاوي بعضي از نظريات نامربوط به شرايط کشورمان بوده که قصد دارم بعضي از مهم ترين آنها را درين مجال بشکافم وعلت انحراف اين مواضع را تشريح کنم .
يکي از مهمترين اين نظرات انطباق شرايط کشورمان با تئوري ماکس‌وبر در باره ي سلطانيسم است که معتقد است بر بسياري از امپراطوري هاي شرقي اين شيوه از حکومت جاري بوده ويک حاکم پاتريمونيال تيولدار وتعدادي حاميان وي که هر کدام خيل عظيمي از تحت الحمايگان را يدک ميکشيده اند نظام سلطه را در سراسر قلمرو سرزمين مستقر کرده بودند.
قبل از اينکه به نقد اين نظريه در خصوص انطباق آن با شرايط ايران بپردازم لازم ميدانم نکاتي را متذکر شوم :
1- متاسفانه در ايران با ضعف علوم انساني بخصوص در رشته هاي جامعه شناسي وعلوم سياسي مواجه ايم وعليرغم گسترش مراکز آموزشي عالي وکثرت دانشجو در رشته هاي علوم انساني ، متون آن از عمق چنداني بر خوردار نيست ومطالب با ترجمه هاي اغلب ناقص و بدون نقد در اختيار دانشجويان گذاشته مي شود.
2- حجم وسيعي کتاب بعد از انقلاب ترجمه شده که بسياري از آنها جنبه ايدئولوژيک دارند ودر کنه آنها مي توان ردپاي مکاتب مختلف از مارکسيسم ارتدوکس تا نئوليبراليسم را مشاهده کرد واين کتب (وبايد اضافه کرد مجلات را) به وفور دردسترس مشتاقان است .
3- علاوه بر اين فارغ التحصيلان علوم انساني (بخصوص در دانشگاههاي خارج )که بعنوان اعضاء هيئت علمي استخدام مي شوند ناخود آگاه حامل آخرين دستاورد هاي اين علوم به ايران هستند وهم اکنون ميتوان مشاهده کرد که ديدگاه هاي پست استوراکتوراليسم ، پست مارکسيسم ، فمينيسم و انواع مکاتب غربي تحت عنوان علم ترويج مي شوند .
عوامل مذکور بعلاوه شرايط خاص من وضعي را پديد آورد که من هم بدون ديدگاه انتقادي بدام چاله اين علوم انحرافي در غلطيدم .اما شرايط ويژه اي که من را به اين سمت سوق داد عبارت اند از :
1- من بعد از ارتحال حضرت امام (ره) و آغاز دولت سازندگي به معاونت سياسي مرکز تحقيقات استراتژيک برگزيده شدم در آنجا بود که فهميدم براي هدايت پروژه ها تجربه علمي سياسي کار ساز نيست و لاجرم بايد آموزش دانشگاهي هم داشته باشم لذا فوق ليسانس ودکتراي خود را در علوم سياسي اخذ کردم وانبوه نظريات وايدئولوژي هاي سياسي نادرست در ذهنم تلمبار شد بدون آنکه بازنگري و نقد آنها را داشته باشم.
2- با شروع موج اصلاحات وبخصوص تشکيل جبهه مشارکت که به تئوري راهنماي عمل نياز داشت طبعا از من توقع مي رفت که بعنوان نظريه پردار دست بکار شوم وتحليلي علمي از شرايط جامعه ، دولت و نيروهاي سياسي عرضه کنم تا راهنماي عمل حزبي قرار گيرد با مقدمات فوق اکنون مي توانم توضيح دهم که چرا نظريه ماکس‌وبر نظريه پرداز آلماني قرن گذشته که مبناي تحليل هاي ما قرار گرفت هيچ ربطي به شرايط ايران ندارد.
4- ماکس‌وبر تجربيات خود را عمدتا از امپراطوري عثماني ، امپراطوري چين وامپرا طوري مغولهاي هندگرفته بود ويک نظريه عمومي بنام پاتريمونياليزم يا سلطانيزم وضع کرده بود وجه مشترک اين کشورهاي منطبق بر اين نظريه به شرح زير بود.
اولا) اين کشورها بصورت امپراطوري وسلسله هاي خانداني بودند.
ثانيا) اين امپراطوري ها ماقبل مدرن بوده وهيچ قانوني حاکم بر آنها نبود ودر راس آنها حکام خود کامه جلوس کرده بودند.
ثالثا) حکومت در اين کشورها از راه خون و وراثت مستقر مي شد وبه استلاح نظام هاي موروثي بودند.
رابعا) مردم بعنوان رعايا از کليه حقوق شهروندي محروم بودند وهمراه زمين خريد وفروش مي شدند .
با اين اوصاف انطباق نظريه ماکس‌وبر ، بر شرايط کنوني ايران کاملا نا بجا .بي ربط است چون :
اولا) جمهوري اسلامي ايران ، نظامي مابعد انقلابي است که مردمي رشيد دارد تحت تربيت حضرت امام (ره) بخوبي به حقوق خود واقفند .
ثانيا) نظام ما داراي قانون اساسي مدوني است که در آن حق حاکميت ملي به رسميت شناخته شده ومسئولان آن بطور مستقيم يا غير مستقيم از سوي مردم انتخاب مي شوند لذا مردم ما شهروندند نه رعيت .
ثالثا) حکومت در ايران موروثي نيست واز طريق خون منتقل نمي شود بلکه خبرگان مبعوث مردم هستند که در هر زمان اعلم اعدل واشجع مجتهدين را که مدير ومدبر وآگاه به مسائل زمان است انتخاب ميکنند.
رابعا) مذهب غالب مردم ايران تشيع است ونظام ولايت فقيه مشروعيت خود را از ناحيه مقدسه امام زمان (عج) مي گيرد وبدين لحاظ حکم ولي فقيه شعبه اي از ولايت رسول اکرم (ص) مي باشد.
بنابر اين ملاحضه مي شود که نظريات ماکس‌وبر در ايران کنوني هيچ کاربردي ندارد ومن از سر غفلت بدون نگاه انتقادي به اين نظرات آنها را به شرايط کشورمان تعميم دادم .
رياست محترم دادگاه
چنانچه ملاحضه فرموديد کار بسط نظريات نامنقّح و عدم تلاش براي يافتن تئوري هاي بومي که با شرايط ايران انطباق داشته باشد مي تواند چه نتايج سهمگيني را به بار آورد که اين موضوع موجب عبرت جدّي براي تمام دوستان دانشگاهي وفعالان سياسي است . وظيفه اين عزيزان به عنوان نخبگان جامعه آن است که حربه نقد را عليه همه کس بکار ببرند ولو بزرگترين انديشمندان شناخته شده جهان باشند و بسيار با احتياط و هوشمند به بومي کردن نظريات بپردازند به صرف اينکه فلان استاد ويا فلان کتاب مرجع ، مطلبي را نقد کرده است بسنده نکنند وتا يقين پيدا نکرده اند از اين نظريات در عمل استفاده نکنند.
همچنين شوراي انقلاب فرهنگي ومسئولان آموزش عالي کشور همه در اين انحراف بي‌تقصير نيستند . با اينکه مکرراً هشدار داده شده که علوم انساني با علوم دقيقه تفاوت دارد و بسياري از حربه‌هاي ايدئولوژيک در پوشش علوم انساني عرضه مي‌شوند متاسفانه شاهديم بجاي دقّت در کيفّيت اين علوم هر ساله بر کميت مراکز آموزشي عرضه کننده آن افزوده مي شود ، اوائل انقلاب شايد چهار پنج دانشگاه دولتي بيشتر نداشتيم که تا حّد اکثر در حد فوق ليسانس براي اين علوم ، دانشجويان محدودي تربيت مي‌کردند امّا امروزه در هر شهري دانشگاه دولتي وآزاد و پيام نور وخصوصي تا مدارج بالا تربيت دانشجو مشغولند بدون آنکه به محتواي نادرست عرضه شده توجهّي کنند.
گرچه اين نظريات در قالب هاي تنگ علمي و شبه علمي بيان شده است اما به هنگام بسط وگسترش بخصوص در مرحله عملياتي شدن ضايعات وصدمات فراواني به بار مي آورد که يک نمونه‌اش را در تخريب وحدّت ملي در جريان انتخابات دهم ديديم که به اموال عمومي وشخصي مردم خسارات فراواني وارد شد ودها کشته وزخمي بجا گذاشت وطمع بيگانگان را بر انگيخت .
سياسيون وفعالان سياسي هم در اين قضيه مسئولند اين گروه هرچند در عرصه نظريه پردازي معمولا نقشي ندارند اما در جهت عملياتي کردن و به اجراء در آوردن تئوري ها نقشي بس مهم ايفا مي‌کنند وسازمانهايي در جهت اهداف منبعث از تئوري ها بجود آورده راهبري ميکند واين امر خطيري است . چه بسا يک لغزش از آن به اضعاف مضاعف در جامعه بازتاب يابد چون اينان مرجع سياسي بخش هايي از مردم هستند وهرگونه تزلزل موضع آنان در سطوحي بازتاب مي يابد.
همانگونه که مراجع ديني لغزششان خطير است و به قول معصوم (ع) "انکسار العالم کانکسار السفينه تغرق وتغرق " (شکستن دانشمن مانند شکستن کشتي است که هم خودش غرق مي شود وهم عده اي را غرق مي کند ) لذا سياسيون بايد متوجه تئوري هايي که منشاء استراتژي عمل سياسي آنهاست باشند.
اما عده اي از فعالان سياسي عالما عامدا با توجه به پيامدهاي يک نظريه آنرا در سطح دانشگاه احزاب وجامعه اشاعه مي دهند که اينجا بر مسئولين ذيربط است که با پيگيري شواهد وقرائن ردپاي اين گونه افراد را پيگيري کنند وقانون را در مورد آنها اجرا نمايند.
مثلا در حوادث اخير شعارهايي سر داده شد که هر کس ذره‌اي عرق وطن پرستي ودغدغه وحدّت ملي وشرم از خون شهدا داشته باشد ونگران ترقي وتوسعه کشور باشد آنها را بر نمي تابد ومنزجر مي شود.
معلوم است وقتي همه دلسوزان نظام از بعضي حرکات وسخنان وشعارها مشمئز مي شوند لابد محرکين اين ماجراها حرکتي دشمن شاد کن انجام داده اند اگر نگوئيم خود از دشمن دستور گرفته اند.
*نتيجه گيري
از مجموعه مباحث پيش گفته شده مي توان استنتاج کرد که احساس رعب در نزد انديشمندان غربي موجب ذلّت نفس و پذيرش بي قيد وشرط نظريات آنان مي شود وحضرت امام (ره) به ما آموختند که روي پاي خود بايستسم ومقهور شرق وغرب نشويم ورمز توفيق ما تا کنون همين بوده است . البته ما در علوم تجربي ودقيقه اين نکته را خوب يافته ايم و دانشمندان جوان ، از زمان جنگ به اين سو دستاوردهاي چشمگيري داشته اند اما در زمينه علوم انساني آنچنان که بايد وشايد فعاليتي نکرده‌ايم ويکي از روزنه ها ورخنه هاي فرهنگ وارداتي و حّتي ضربات دشمنان از اين ناحيه بوده است که به هر حال جزو آسيب پذيري هاي نظام علمي کشور محسوب مي شود . البته موضوع اگر فقط يک نقيصه علمي بود قابل تحمل مي نمود اما خطر آنجاست که نظريات علوم انساني حاوي حربه هاي ايدئولوژيک هستند و قادرند به استراتژي وتاکتيک تبديل شوند ودر مقابل ايدئولوژي رسمي کشور صف آرايي کنند وآن را به چالش بکشند.
زماني مارکسيسم به عنوان آخرين دستاورد علمي مبارزه در مقابل اسلام صف کشيده بود و امروزه نئوليبراليسم نداي پايان تاريخ را سر مي دهد وخود را بعنوان برترين دستاورد در تاريخ بشريت قالب مي کند اگر بناست ما در مقابل اين مدعيان سرخم کنيم چه احتياجي به انقلاب و مقاومت هشت ساله در مقابل دشمن بعثي بود.
در ضمن اگر قرار است نظرات امثال پارسونز ، ماکس‌وبر يا هابرماس آثاري از خود بجا بگذارد که در حوادث اخير ديديم که هم امنيت ملي را به خطر انداخت و هم در ارکان توسعه اقتصادي تزلزل ايجاد نمود قطعا بايد تجديد نظري در راه طي شده انجام دهيم ونقاط اعوجاج وانحراف را شناسايي کنيم.
اگر اين کارها صورت نگيرد با گردنه‌هاي صعب العبورتري روبرو وخداي ناکرده به فتنه‌هائي دچار خواهيم شد که گرد وغبار آن اندکي اهل بصيرت همه را کور خواهد کرد فتنه‌هايي که به تعبير قرآن "واتقوا فتنه لا تصيبن الذين ظلموا منکم خاصه واعلموا ان الله شديد العقاب "(سوره انفال آيه 25) ويا به تعبير ديگر "الفتنه اشد من القتل " (سوره بقره آيه 191).
در اينجا لازم مي دانم دونکته را در انتهاي عرايضم بعنوان تکمله ذکر کنم.
دوستان مطلعند که من از ابتداي تاسيس حزب مشارکت عضو شوراي مرکزي آن بوده ام ودر کنگره يازدهم اين حزب نيز عضويت داشته ام وشايد يکي از مراجع فکري ونظريه پردازان اين حزب به شمار بروم از آنجا که نظرات و آراء من آثار خود را در مواضع حزب وبخصوص جزوه تاملات راهبردي (سياسي - عقيدتي) بجاي گذاشته ومن در تاملات تنهايي خود آن را منافي ومغاير با مشي حضرت امام (ره) وقانون اساسي ومرامنامه حزب يافته ام وهمين امر را موجب انحراف حزب بخصوص در ايام انتخابات اخير مي‌دانم استعفاي خود را از حزب مشارکت اعلام داشته وديگر حزب را جايگاه مناسبي براي خود نمي بينم.
و نکته دوم آنکه لازم مي دانم التزام عملي خود را به قانون اساسي و فرمايشات مقام معظم رهبري اعلام کرده واگر از سر تقصير يا قصور به ارکان نظام جسارتي روا داشته‌ام حلاليت بطلبم. و بار ديگر از ملّت بزرگ ايران که اين انحرافات واشتباهات موجب وارد آمدن خسارات بزرگي به آنان گرديد، بخواهم که همه ي ما را به بزرگواري خود ببخشند.
واز اينکه رياست محترم دادگاه به اينجانب فرصت دادند که عرايضم را مطرح نمايم تشّکر وافر دارم.
وآخر دعوانا ان الحمد الله رب العالمين
سعيد حجاريان"

**رمضان زاده: هر وقت مشارکت مردم به حداکثر برسد تقلب غير ممکن است
عبدالله رمضان زاده سخنگوي دولت اصلاحات و يکي از متهمان پرونده حوادث اخير در تهران، گفت: به عنوان يک اصلاح طلب مواضع ام روشن است و با هر حرکت و کار غير قانوني از جمله تجمعات صورت گرفته مخالفم.
رمضان زاده پس از اتمام جلسه دادگاه در جمع خبرنگاران گفت: من دو سه ساعت بعد از اعلام نتايج انتخابات يعني در شب 23 خرداد دستگير شدم و از چيزي خبر ندارم.
وي در پاسخ به اين سوال که نظرتان در مورد اظهارات دوستانتان در جلسات دادگاه چيست، گفت: هرکس راجع به خودش حرف مي زند و من نيز به عنوان يک اصلاح طلب مواضعم روشن است با هر کار غير قانوني توسط هرفردي مخالفم.
اين عضو ارشد جبهه مشارکت ايران اسلامي در پاسخ به سوالي مبني بر اينکه آيا به نظر شما در انتخابات 22 خرداد تقلبي صورت گرفته است يا خير، گفت:‌ در سخنراني هايم بارها نظرم را مطرح کرده ام و نظرم عوض نمي شود، هر وقت مشارکت مردم به حداکثر برسد تقلب غير ممکن است.
خبرنگاران از رمضان زاده پرسيدند، به نظر شما مشارکت حداکثري بود؟ وي گفت: بله حداکثري بود.
اين عضو جبهه مشارکت از نحوه بازداشت خود انتقاد کرد و گفت: من دو سه ساعت بعد از انتخابات در حاليکه همراه پسرم بودم در خيابان سرباز به نحو بدي بازداشت شدم.
رمضان زاده تاکيد کرد: من يک اصلاح طلب و طرفدار جمهوري اسلامي ايران هستم و خانواده ام نيز طرفدار جمهوري اسلامي ايران است، من براي جمهوري اسلامي تلاش مي کنم.
رمضان زاده افزود: در يکي از مناطق کرد نشين بعد از سخنراني ام يکي به کردي به من گفت که شما مزدور جمهوري اسلامي هستيد و من نيز گفتم بله هستم.
عبدالله رمضان زاده اصلاتا کرد و پدرش از اهالي بيجار مي باشد وي در دوره اول دولت اصلاحات استاندار کردستان بود.
وي در بخش ديگري از سخنانش در جمع خبرنگاران گفت: ما مخالف دولت نهم بوديم اما طرفدار جمهوري اسلامي ايران هستيم و اگر در دولت دهم نيز همان روند دولت نهم ادامه يابد ما مخالفت مي کنيم.
عضو جبهه مشارکت با اشاره به سوابق و پيشينه اش مبني بر حضور در دفاع مقدس و شرکت در عمليات مختلف گفت: من طرفدار جمهوري اسلامي هستم و اشتباه دستگير شده ام.
رمضان زاده در پاسخ به سوال خبرنگار ايرنا درباره نحوه رفتار با وي در زندان گفت: اين هفتاد و چهارمين روزي است که در زندان انفرادي هستم و به رغم آنکه نحوه بازداشت من خوب نبوده اما رفتار بازجويان و زندانبانان با من خوب بوده است.
وي به خبرنگار ايرنا گفت: لطفا به خانواده ام اطمينان بدهيد با من بد برخورد نشده است.از همه کمتر توانسته ام به خانواده ام تلفن بزنم ولي انصافا با من برخورد بدي نشده است.
وي اضافه کرد که تاکنون توانسته چهار بار با خانواده اش تلفني صحبت کند.
وي درباره کيفرخواست عمومي که از سوي دادستان تهران صادر شده است، گفت: من با کيفرخواست عمومي مخالفم زيرا اين يک اختلاف دروني بين جناح هاي سياسي بود و نبايد به حساب جناح هاي سياسي با نظام گذاشته شود.
رمضان زاده گفت: من مخالف شيوه هاي اجرايي دولت نهم هستم و اين ربطي به نظام ندارد.
رمضان زاده تاکيد کرد: من با کيفرخواست دادستان که بخواهد يک جناح را در مخالفت با نظام قرار دهد، مخالفم.

**بسيجي مضروب شده از حق خود گذشت
قاسمي بسيجي اي که در تجمعات غيرقانوني در خيابان آزادي توسط برخي اغتشاشگران مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود با حضور در جلسه علني چهارمين دادگاه رسيدگي به اتهامات برخي دستگير شدگان طي اغتشاشات اخير گفت که از حق خود گذشت مي کند.
قاسمي در جلسه چهارم رسيدگي به اتهامات برخي اغتشاشگران و متهمان به آشوب پس از برگزاري انتخابات رياست جمهوري حاضر شد و به شرح واقعه پرداخت.
وي با بيان اين که بنده مهماني داشتم و مي خواستم او را به منزل خود برسانم، اظهار داشت: من به عنوان رهگذر با همسر و فرزند پنج ساله خود در حال گذر بوديم که راه مسدود شد و براي باز کردن راه پياده شدم که به علت داشتن محاسن و همچنين محجبه بودن همسرم به سر من ريختند و آن وضع را ايجاد کردند.
به گفته او فرهنگ ما فرهنگ ايثار و شهادت است که از عاشورا به ما رسيده است تا اين فرهنگ را همچنان ادامه دهيم.
قاسمي با تاکيد بر اين که اگر در اين راه کشته مي شدم، براي من افتخار بود، اضافه کرد: ما براي اين آمده ايم تا نظام را به دست صاحب اصلي آن، امام زمان (عج) با رهبري مقام معظم رهبري بسپاريم.
قاسمي تصريح کرد: بنده از حق شخص خود، همسر و فرزندم که دچار مشکلات روحي و رواني شده اند گذشت مي کنم و اين امر را به قانون مي سپارم.
اين بسيجي مضروب شده با بيان اين که بنده وکيل همه مردم ايران هستم و مردم را به قضاوت مي خوانم، گفت: عکس هايي را از صدمات وارد شده به خود به دادگاه نشان داد و تاکيد کرد که جانم فداي نظام و مملکت و سرور و سالار شهيدان که الگوي ماست.
قاسمي با بيان اين که من نيز به چشم نمي آيم، اضافه کرد: خود را فداي نظام و رهبري عزيز مي دانم.
چهارمين جلسه دادگاه رسيدگي به اتهامات برخي دستگير شدگان در جريان آشوب هاي اخير تهران از صبح روز سه شنبه در دادگاه شعبه 15 انقلاب اسلامي با حضور برخي سران اصلاح طلب و اعضاي حزب مشارکت و سازمان مجاهدين برگزار شد.

** وکيل مدافع يکي از متهمان: شيوه رسيدگي دادگاه به پرونده زيبا است
وکيل مدافع يکي از متهمان پرونده حوادث اخير در تهران شيوه رسيدگي دادگاه به اين پرونده را "زيبا" توصيف کرد و گفت: فرصت دفاع به ميزان کافي به همه متهمان داده شده است.
" فرزام اردلان" پس از چهارمين جلسه دادگاه در جمع خبرنگاران افزود: شيوه رسيدگي به زيبايي بود و فرصت دفاع به همه متهمان داده شد که شاهد دفاع طولاني يحيي کيان تاج بخش از خود در جلسه امروز بوديم .
وي اضافه کرد: من تا کنون براي ملاقات با موکلم هيچ مشکلي نداشتم و حتي ديشب به هنگام اذان و افطار با وي صحبت کردم.
اين وکيل مدافع تصريح کرد: تنها نگراني من دسترسي به شعبه رسيدگي کننده مربوطه (شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران) است که به دليل فشار و حجم بالاي کار، مشکل بودن دسترسي طبيعي است.

**وکيل تاجبخش: دادگاه براي رسيدگي به پرونده اغتشاشات صلاحيت دارد
وکيل مدافع يحيي کيان تاج بخش يکي از متهمان پرونده حوادث اخير گفت: دادگاه انقلاب اسلامي تهران براي رسيدگي به پرونده اغتشاشات اخير صلاحيت ذاتي دارد.
"هوشنگ اظهري" پس از اتمام چهارمين جلسه دادگاه در جمع خبرنگاران از همکاري دادگاه و شعبه رسيدگي کننده و روند قضايي در پرنده موکلش ابراز رضايت کرد و گفت: در خارج از وقت اداري به من اجازه دادند پرونده موکلم را مطالعه و از آن يادداشت برداري کنم.
وي با بيان اينکه قانون آيين دادرسي از سوي شعب 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران کامل رعايت مي شود، گفت: تا کنون مانع خاصي وجود نداشته است.

**شريعتي: نگران سرنوشت سياسي موسوي هستم
عضو شوراي مرکزي جبهه مشارکت در واکنش به ايجاد تشکل جديد از سوي ميرحسين موسوي گفت: اگر اين مسير موسوي و همراهانش در تقابل با نظام و رويارويي با منافع کلي نظام باشد به سرعت مورد طمع بيگانگان قرار خواهد گرفت.
سعيد شريعتي پس از پايان جلسه دادگاه در نشستي خبري در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره تشکيلات جديد ميرحسين موسوي با عنوان راه سبز اميد، گفت: من مدتي است که در جريان اخبار و وقايع نيستم اما همان طور که امروز در دادگاه گفتم کماکان معتقد هستم که موسوي دچار يک عارضه سياسي است. او و اطرافيان نزديکش دچار يک توهم و استغنا هستند که اين موضوع قبل از انتخابات هم قابل مشاهد بود.
وي با بيان اينکه موسوي هيچ‌گاه فعاليت سياسي پيچيده نداشته است، گفت: موسوي به جز چند سال ابتداي انقلاب که در حزب جمهوري اسلامي فعاليت کرده کار سياسي و تشکيلاتي نکرده است و با توجه به پيچيدگي‌هاي کار سياسي امروز موسوي فردي کم مهارت و کم تجربه در مسايل سياسي است.
وي با بيان اينکه هنوز متن کيفرخواست انفرادي وي به دادگاه ارايه نشده است، گفت: آنچه امروز من در دادگاه گفتم دفاعيه نبود بلکه تحليل من از شرايط امروز بود.
وي گفت: خيلي از کساني که در قالب موج سبز در انتخابات ظاهر شدند به فراخوان احزاب سياسي نظير مشارکت، مجاهدين و نظاير آن در انتخابات حاضر شدند.
وي گفت: اگر اين مسيري که موسوي در پي تشکيل آن است، مي‌خواهد در تقابل با نظام قرار گيرد و در جهت منافع رويارويي با منافع کلي نظام باشد به سرعت مورد طمع بيگانگان قرار خواهد گرفت و سرنوشتي دچار آن خواهد شد که کيان‌تاجبخش در جلسه امروز دادگاه به خوبي آن را تشريح کرد.
اين عضو شوراي مرکزي جبهه مشارکت تصريح کرد: من به شدت نگران سرنوشت سياسي شخص موسوي، اطرافيانش و کساني که دل به اين مسير بسته‌اند هستم اگر چه به آقاي موسوي به عنوان نخست‌وزير دوران جنگ و امام ارادت دارم اما فکر مي‌کنم او به يک توهم و استغنا مبتلا است و سرانجام نيکي نمي‌انجامد و سرمايه‌اي که مي‌تواند در مسير توسعه کشور و پيشبرد اصلاحات و ايجاد افق‌هايي جديد براي کشور مورد استفاده قرار گيرد با اين کارش دچار آسيب مي‌کند.
وي همچنين در پاسخ به سوالي درباره موضع‌گيري اخير کروبي مبني بر بدرفتاري با زندانيان، گفت: اگر چه من از اخبار و اطلاعات بي‌خبرم اما شرايط نگهداري ما و بازداشت‌ها بسيار عالي بود و نگهبان بند رفتار خوبي با من داشت.
شريعتي مراقبت از زنداني را کار طاقت‌فرسايي دانست و گفت: من از همين‌ جا از همه مسئولان بند تشکر مي‌کنم و معتقدم هر کس خلاف اين مساله را از هر مقامي درباره زندان و بازداشت‌ها بگويد دروغ مي‌گويد و اين کار تهمت زدن به عده‌اي از بندگان خداست که کار سختي بر عهده دارند.
وي گفت: کارشناس پرونده من و کساني که در اين مدت با من در ارتباط بودند از معتقدترين، دلسوزترين و امين‌ترين افرادي هستند که به عنوان نيروهاي جمهوري اسلامي فعاليت مي‌کنند.
شريعتي گفت که کارشناسان پرونده‌اش در مسير رسيدگي به پرونده رفتار خوبي با وي داشته و تنها به اتهامات رسيدگي مي‌کنند و حرکاتي نظير بلوف زدن يا زيرپاکشي براي گرفتن اقرار را نداشتند.
وي گفت: آنچه من در 28 روز بازداشت از مسئولان زندان ديدم همين بود و تصور مي‌کنم ساير دوستان نيز شرايط مشابهي داشته‌اند.
شريعتي در پاسخ به سوال ديگري مبني بر اينکه آينده جبهه دوم خرداد را پس از حوادث اخير چگونه ارزيابي مي‌کنيد گفت: من در سطحي نيستم که بخواهم به جبهه‌اي سياسي به وسعت دوم خرداد تئوري را راهکار ارايه کنم البته در کوتاه مدت همه نيروهايي که دلشان براي انقلاب و نظام مي‌تپد و خود را وابسته به نظام مي‌دانند بايد دست به دست هم دهند و آسيب‌هايي که از اين طريق به منافع کشور وارد شده رفع کنند.
عضو شوراي مرکزي جبهه مشارکت افزود: همان طور که امروز سعيد حجاريان در دادگاه اعلام کرد بايد در بلندمدت به تدوين تئوري‌هاي بومي منطبق با مباني اسلامي، انديشه‌هاي امام و آرمان‌هاي انقلاب براي اداره کشور اقدام کرد.
وي گفت: جبهه اصلاحات و اصولگرايان بايد در کوتاه مدت به رفع آسيب‌هاي به‌وجود آمده مبادرت ورزند.

** تاجبخش وجود ارتباط بين نيروهاي داخل و خارج براي ايجاد حوادث اخير را تاييد کرد
يحيي کيان‌تاجبش در متهمان پرونده اغتشاشات اخير وجود ارتباط بين نيروهاي داخل و خارج براي ايجاد حوادث اخير را تاييد کرد و گفت: اطلاعاتي که نشان مي‌دهد افرادي در داخل و خارج براي اين انتخابات با يکديگر در ارتباط بودند و نيز سفر عده اي از خبرنگار خارجي به ايران در آستانه انتخابات احتمال اينکه کشورهاي خارجي در اين حوادث نقش داشتند را تقويت مي‌کند.
يحيي کيان‌تاجبخش که پس از جلسه چهارم دادگاه در نشستي مطبوعاتي به سوالات خبرنگاران پاسخ مي‌داد، گفت: تاکتيک‌هايي که در گرجستان و صربستان به کار رفته همان تاکتيک‌هايي است که در انتخابات دهم رياست‌جمهوري به‌کار گرفته شد.
وي افزود: البته من نمي‌دانم چه ارتباط دقيقي بين نيروهاي داخلي و خارجي وجود داشته اما شواهد نشان مي‌دهد ارتباطات رسانه‌اي و فردي در اين انتخابات بين نيروهاي داخل و خارج به وجود آمده بود.
وي افزود: اين که اين برنامه (اغتشاشات اخير) برنامه‌اي براي تحول در داخل ايران از اهداف آمريکا و کشورهاي اروپايي است غيرقابل انکار مي‌‌باشد.
وي افزود: آنچه به عنوان انقلاب مخملي در ادبيات علوم سياسي وجود دارد اين است که تنها انقلابي که به انقلاب مخملي لقب داده شد فروپاشي چکسلاواکي بود و به حوادثي در کرواسي، صربستان، گرجستان و اوکراين رخ داد انقلاب انتخاباتي مي‌گويند يعني از ابزار انتخابات براي فشار و به دست آوردن قدرت از راه غيرقانوني استفاده مي‌شود.
وي گفـت: چون در دو سال گذشته هيچ ارتباطي با هيچ يک از ستادها در داخل و خارج نداشتم شواهدي در اين که بيگانگان در موضوع دخالت داشتند ندارم اما آنچه شنيده‌ام اين است که عده‌اي در داخل و خارج با هم قرار گذاشتند و لذا احتمال اين اتفاق وجود دارد.

** آقايي: خيلي هاي ديگر بايد پاي ميز محاکمه کشيده شوند/جبهه اصلاحات با چالش فکري روبرو است
هدايت الله آقايي عضو شوراي مرکزي حزب کارگزاران سازندگي ويکي از متهمان پرونده حوادث اخير در تهران گفت: اگر اعضاي حزب کارگزاران منطقي فکر کنند حرف هاي امروز مرا تاييد مي کنند.

به گزارش خبرنگار قضايي ايرنا، هدايت آقايي در نشست خبري پس از پايان چهارمين جلسه دادگاه در پاسخ به اين سوال که هم حزبي هاي شما در باره دفاعيات امروزتان چه فکري مي کنند، گفت: قطعا در حزب راجع به اظهارات من فکر مي کنند و اگر منطقي فکر کنند، حرف هاي مرا تاييد مي کنند.
وي با بيان اينکه من با هم حزبي هايم اکنون در ارتباط نيستم، با خنده گفت: در اين دوران که در زندان بوده ام اذان شناسي ما خوب شده است، اينجا زندان است و محدوديت هاي خاص خود را دارد و من ارتباطي با حزبم ندارم.
آقايي تاکيد کرد: فکر مي کنم حرف غير منطقي نزدم .
وي دوباره با خنده گفت: اين همه در زندان خرج ما مي کنند اگر ما حصلش اين نشود چه فايده اي دارد.
عضو شوراي مرکزي حزب کارگزاران در عين حال تاکيد کرد: آمدن ما به اينجا و بيان اين اظهارات اختياري بوده و جوانان ما بايد اين انحراف فکري را بفهمند.
آقايي اضافه کرد: يک روز هيپي گري مد بود و امروز استفاده از تئوري هاي نپخته مد است.
وي در پاسخ به اين سوال که آيا کساني هستند که از عوامل اغتشاشات اخير باشند و هنوز دستگير نشده باشند، گفت: بر اساس تقسيم بندي که نيروهاي امنيتي مبني بر آمر، عامل و غيره دارند، فکر مي کنم در خصوص بعضي ها جفا شده است و کساني که نماد بودند، مشکل ما را ندارند.
وي تصريح کرد: کساني بودند که خيلي موثر بودند ولي هنوز بيرون هستند، دانه درشت تر از ما هم هستند که البته اميدوارم بدون محاکمه سر عقل بيايند.
وي با تاکيد بر تقويت نظام گفت: اگر قرار باشد عدالت رعايت شود، خيلي هاي ديگر نيز بايد پاي ميز اين محاکمه کشيده شوند.
آقايي مشکل اصلي اصلاحات در حوادث اخير را انحراف فکري و ذهني آنان دانست که به گفته وي از حدود 11سال پيش آغاز شده است.
عضو شوراي مرکزي حزب کارگزاران اظهار داشت: تقابل جمهوري اسلامي و مردم سالاري و دموکراسي به معناي تعيين سرنوشت انحراف بزرگي بود که البته اگر اين انحراف در سطح فکر مي ماند مشکلي نداشت.
وي افزود: مشکل از آنجا شروع شد که اين انحراف فکري به پروژه تبديل شد و يکي از اين پروژه ها نگاه به انتخابات بود و لذا نگاه ابزاري شد.
وي اضافه کرد: بحث ديگر نگاه آن طرف مرزها بود که آقاي تاجبخش به خوبي آنرا بيان کرد، در حاليکه قبلا اين مسئله خط قرمز بود و آنرا حرام مي دانستيم، اما کم کم مباح شد.
وي گفت: که از جلسات دوستان اصلاح طلب که سال ها پيش خط امام (ره) نام داشتند وقتي امثال من حرفي مي زدند به من مي پريدند و مي گفتند اين ها "لولوهاي مترود" هستند و من از آنها عذر خواهي مي کردم و کار تمام مي شد اما امروز اين فکر تبديل به حرکت نفاق گونه اي شده است.
آقايي با بيان اينکه در طول دوران زندان 60 تا 70 صفحه مطلب نوشته است، گفت: در مقايسه حداقلي ما چيزي کم نداريم و جمهوري اسلامي دموکراسي دارد اما ممکن است از لحاظ نظري با هم مشکل داشته باشيم.
وي در پاسخ به اين سوال که آينده جبهه اصلاحات را چگونه مي بينيد، گفت: جبهه اصلاحات با چالش فکري روبرو است و درباره مرامنامه احزاب و گروه هاي آن سوال هاي زيادي وجود دارد که بايد پاسخ دهند که اگر نظام جمهوري اسلامي را پذيرفته اند، همه آنرا بايد بپذيرند و اگر نظرشان عوض شده بايد تکليف خود را روشن کنند و بروند آن طرف.
وي تاکيد کرد: جبهه اصلاحات بايد پالايش فکري انجام دهد و ماه هاي آينده مواضع خود را بازنگري کند.
وي با تاکيد بر اينکه غربال کردن از دستورات کاري اصلاحات است، گفت: به نظر من جبهه اصلاحات به دو بخش تقسيم مي شود، بخشي به نظام پاييندي دارند و بخشي که به نظرم اقليت هستند و بايد تکليفشان را با نظام روشن کنند.

قاضي صلواتي که مسئوليت اين دادگه را بر عهده دارد، در پايان جلسه اعلام کرد که زمان جلسه بعدي متعاقبا اعلام مي شود.
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا