ربودن مال غير در روز روشن درب ورودی نماز جمعه يزد!!پ


علی اصغر باقری


در مورخ 18/9/90 هنگام توزیع اطلاعیه ها جلو درب ورودی مسجد ملا اسماعیل جوانکی لباس شخصی که فقط یک بی سیم دستش بود بدون اینکه صحبتی داشته باشد دسته اطلاعیه ها را چنگ زد تا آنرا ببرد که موفق نشد اما حدود پانصد برگی که داخل نایلون بود را برداشت و با خود برد. پس از اینکه توزیع آنچه که در دستم بود تمام شد او را پیدا نمودم و دیدم یک دسته اصلاعیه مربوط به برنامه قرآنی نیز توقیف نموده و در دست دارد! بنده علت ربودن اطلاعیه ها را از وی جویا شدم که پاسخی نداد! از وی ارائه کارت شناسایی یا حکم مأموریت خواستم که باز امتناع نمود. وی می گفت همینجا بایست تا برات معلوم کنم!! پس از اینکه اکثر نمازگزاران رفتند و محل خلوت شد بدون اینکه چیزی معلوم کند عزم رفتن نمود که بنده از او خواستم لااقل در قبال آنچه که برداشته رسیدی ارائه نماید که باز امتناع نمود. مشاجره با پا در میانی چند تن از نمازگزاران و استرداد اطلاعیه ها که در این فرصت کوتاه نایلون آن به گل و لای آغشته شده بود! تحویل بنده شد و اینجا بود که متوجه شدیم این آقا و همراهان وی از طرف شهرداری هستند. فرد همراه وی علت گرفتن اطلاعیه ها را ریختن آن روی زمین توسط نمازگزاران اعلام کرد و گفت هر یکصد تای آن نود تاش روی زمین می ریزند!! به وی گفتم حدود ششصد برگی که توزیع نمودم شما برو دو تای آنرا بیاور. وی پاسخ داد مأمورهای ما الآن همه اش را جمع کردند!! چون بحث با چنین مأمورهایی فایده نداشت گذاشتیم تا با مسئول بالاترشان صحبت کنیم.


آمدیم اجرائیات شهرداری، مسئول که نبود، جانشین اظهار داشت: به درخواست و نظر ستاد نماز جمعه یزد توزیع اطلاعیه سدّ معبر است و ما به عنوان سدّ معبر به وظیفه خود عمل می کنیم. در مورد داشتن حکم مأموریت هم اظهار داشت: ما به کسی حکم نمی دهیم و مأمورین ما به بی سیمی که در دست دارند شناخته می شوند! در جواب این پرسش که آیا توزیع شربت و شیرینی در اعیاد که موجب ترافیک می شود چرا شما به وظیفه خود عمل نمی کنید؟ گفت: به نظر ما آنها سدّ معبر نیست!!


آنچه که از این پی گیری دستمان گرفت همان بلایی است که بعضاً سازمانها و تشکیلاتهای اداری در خدمت مسئولینشان هستند نه مسئولین در خدمت آن تشکیلات و سازمان، بعضاً نظرات مسئولین جای قانون و ضوابط را می گیرد! نمونه بارزش هم فسادهای مالی و اداری و سیاسی است که هر از چند گاهی خود را نشان می دهد و این اختلاس چند هزار میلیاردی به گفته دادستان کل کشور بدون حمایت صاحبان قدرت امکان پذیر نبود. علی رغم ادعاها و شعارهایی که بعضی در انتخابات می دهند ولی موقعی که خودشان دستشان جایی بند شد و دیدند ملت هم هیچ بازخواستی از آنان نمی کند و هر روز استقبالها پرشور تر از قبل می گردد! عملاً فراموششان می شود که خدمتگذار مردمند، لذا به نام ملت می خواهند همه چیز را به کام خود کشند!! و یک وقت چشم باز می کنی می بینی یارو که از طویلی دم بعضی از رقبایش می گفته و با پا گذاشتن روی آن صدایشان را در می آورده حالا همه باید پاورچین پاورچین راه بروند که مبادا پا روی خط قرمزهایش بگذارند!! اما جای بسی پرسش است که چرا دستگاه قضایی در پیشگیری از وقوع جرم موفق نیست و چرا برخوردها به گونه ای است که به قدرت رسیده ها را پس از چندی گرایش به سوی فساد وسوسه می کند؟!!


حدود چهل سال پیش که وضعیت اقتصادی مردم تعریفی نداشت و قبل از آن هم به مراتب بدتر بود بعضی حتی با پای برهنه دبستان می آمدند و کیف اکثر بچه ها یک کیسه نایلون بود اما در این اوضاع بعضاً افراد شروری هم پیدا می شدند که.یکی شان به موشوک معروف بود. آن زمان مثل حالا که میوه نبود و مغازه داری در پی کسب روزی ماقوت می فروخت، از یک ریال به بالا و معمولاً بچه ها ماقوت یک ریالی که در ظرفی کوچک بود می خریدند و چهار چشمی مواظب بودند تا افرادی چون موشوک آنرا نربایند. یکی از حسودها هم شکم آدمی است و مدتها بود که دلمان هوس ماقوت کرده بود. از قضا یک ریالی به دستمان آمد ماقوت را گرفته و به چهار قسمت تقسیم کرده همینکه خواستم قسمتی را بخورم به یکباره دستی ظاهر شد و در یک چشم به هم زدن همه را ربود!! گویا همان موشوک یا مشابهش ماقوت ما را بلعید.


آیا امثال موشوکها با آن تردستی و زرنگی تلاش نمی کنند به پست و مقام یا مسئولیتی برسند؟ و اگر رسیدند چه انتظاری از آنهاست؟ آیا چیزی جز به خدمت گرفتن تشکیلات، آنها را قانع می کند؟ حال فرض کنید که چنین موجوداتی به یک شبکه تشکیلاتی و حزبی با پول فراوان وصل باشند چه اتفاقی خواهد افتاد؟! کسانی که شاید از هر چیزی برای به قدرت رسیدن استفاده کنند. برگزیده شدن فردی گمنام اما پولدار در یکی از شهرهای مذهبی برای نمایندگی شورای شهر معمایی برای بسیاری شده بود. گویند رمز کار او این بود که رؤسای هیئات مذهبی شهر را جمع نموده و پذیرایی مفصلی از آنها انجام داده و قول داد که اگر من رأی بیاورم به هر هیئت پنج میلیون تومان کمک می کنم و آقایان رئیس هم، هیئت امام حسین(ع) را به پنج میلیون تومان فروختند و همت کردند و او را از صندوق به در آوردند. حال اگر نماینده مجلسش هم بخواهد اینطوری باشد و رئیس جمهورش هم یک جوری دیگر که یازده روز قهر کند و توی خانه بخوابد که چرا نگذاشتند وزیر اطلاعات را عوض کنم و جریان انحرافی راه بیاندازد و از اون حمایت کند و رئیس مجلس هم به مصر برود و خودسرانه با فرعون مصر(نامبارک) دیدار کند!! حالا هی فریاد بزنیم ما اهل کوفه نیستیم علی(ع) تنها بماند. اگر ما عملاً علی را تنها بگذاریم و شعار « ما اهل کوفه نیسیم» بدهیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ مگر امام راحل از دست کسانی که امروز جزء سران فتنه هستند جام زهر ننوشیدند؟ هاشمی بهرمانی که در سال 84 در تبلیغاتش گفت: «من جنگ را تمام کردم» معنای آن چیست؟


در آبانماه 1385 حدود هشت هزار برگ اطلاعیه داشتیم که می خواستیم در خاتمه راهپیمایی روز قدس توزیع کنیم. بسیاری از کسانی که توزیع تعدادی از آنها را بر عهده گرفتند دوستان و آشنایانی بودند که در هنگام راهپیمایی به هم رسیدیم. یکی از آنها فرزند شهید که دکتر می باشد داوطلبانه پخش تعدادی را پذیرفت. پس از راهپیمایی این فرزند شهید و به عبارتی آقای دکتر آمد و گفت اولین برگ را به یک روحانی دادم که نگاهی به آن انداخت و بلافاصله تمام اطلاعیه های در دستم را ربود و ضمن پرخاشگری همه را با خود برد! با مشخصاتی که از وی داد و دیگرانی که دیده بودند متوجه شدیم که نامبرده آقای رئیس دفتر است!! لذا بعداً زنگشان زده و بدون اینکه مرا بشناسد گفتم یک پرسش شرعی دارم گفت بفرمایید: گفتم اگر کسی ظرفی از شراب در دست داشته باشد و بخواهد مصرف کند آیا به عنوان نهی از منکر می توان ظرف آنرا هم گرفت و یا شکست؟ ایشان جواب داد خیر. گفتم آیا آنچه که در اطلاعیه روز قدس آمده بود بدتر از شراب بود که شما چند صد برگ آنرا ربوده و توقیف نمودید؟! ایشان برآشفته شد و گفت: بله بدتر از شراب بوده و تلفن را قطع نمود!! پس از گذشت پنج سال هنوز آن رئیس دفتر آن برگه ها را به صاحبش که بنده باشم بازنگردانده و همچنان در توقیف اوست!! آقای رئیس دفتر امام جماعت جایی هم هست و گویند در زمان اصحاب فتنه به کرسی استادی دانشگاه با چه مدرکی نمی دانم رسید. رئیس دفتری که با اشاره اش ستاد نماز جمعه یزد سراپا گوش و به هوش می شدند و شاید هم هنوز.. رئیس دفتری که تمام استان یزد در قبضه نفوذ او بود و اگر یک استاد عقیدتی سیاسی در جایی(مثلاً بافق) برای بسیجیان صحبتی می کرد که به مضاقشان خوش نمی آمد، از مافوقش می خواست که با چنین استادی به شدت برخورد نماید و چون برخورد نشد پس از چندی برای دو فرزند طلبه اش در حوزه یزد بهانه تراشی شد و آنها از حوزه رفتند و عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد، اتفاق افتاد. البته فضایل و کمالات رئیس دفتر بسیار بسیار.. می باشد که ربودن و توقیف تعدادی ورقه چیز مهمی به حساب نمی آید.


در سال 1383 استاندار وقت آقای کلانتری به اتفاق آقای حرزاده رئیس ستاد نماز جمعه یزد(کارمند استانداری) از بنده به واسطه پخش اطلاعیه شکایت نمودند که پس از آن بگیر و ببند ها و رفت و آمدها در نهایت قرار منع تعقیب به شماره 83/23/د/ق صادر شد. البته بنده با آقای حرزاده یک زمانی همکار بودیم اینحقیر جزء همکاران بیابانی شان بودم که باید بیشتر در بیابانهای جبهه و جنگ باشم و ایشان هم جزء همکاران خیابانی بودند که بیشتر در شهر یزد به رزمندگان خدمت می کردند و پس از دفاع مقدس و بویژه در دوران اصحاب فتنه نشان دادند که چگونه پیام شهیدان را از طریق ستاد نماز جمعه یزد پی گیر شده و شهیدان زنده ای و به عبارتی مزاحمانی چون بنده را ساکت نمایند.


پس از اینکه کلانتری و حرزاده از طریق دستگاه قضایی نتوانستند مانعی بتراشند به نیروی انتظامی متوسل شده و گویا مقرر گردید که قبل از نماز جمعه نباید اطلاعیه پخش شود زیرا مردم اینها را داخل مسجد می ریزند و نظافت مسجد با مشکل مواجه می شود. نیروی انتظامی هم تا به حال محکم ایستاده و طبق دستوری که از رده بالاتر خود دارد نمی گذارد قبل از نماز اطلاعیه پخش شود و آخرین حربه استفاده از شهرداری با عنوان سدّ معبر و بویژه در زمانی که امام جمعه جدید آمده که بعضاً با شدت بیشتری جلوگیری شده و بعضی مأمورین شهرداری که اطلاعات صحیحی ندارند می گویند آقای ناصری گفتند چیزی پخش نکنید و گمانشان این است که حرف ستاد نماز جمعه یزد همان حرف آیت ا... ناصری است.


با این حرف و حدیثها که در این سالها برایم ایجاد شده و بعضاً زخم زبانهایی که بعضی می زنند و هزینه هایی که از نظر وقت و مالی دارد، به حسب وظیفه و امکانی که بنده در این خدمت رسانی فرهنگی دارم، انشاءا... با تکیه بر رهنمودهای ولیّ فقیه و عمارهای زمان کوتاهی ننمایم. تهیه و تکثیر: یزد – علی اصغر باقری 2/10/90 (امروز هزار برگ از متن فوق در نماز جمعه یزد توزیع شد البته مامور سد معبر جدید گفت: شما از آتش نشانی به آنطرف توزیع کنید زیرا آقای ناصری گفتند اینجا توزیع نشود)

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا