حاشیه هایی مفصل از دیدار رهبری با دانشجویان دانشگاههای یزد
يزدفردا به نقل از سید مصطفی میرمحمدی وبلاك نويس يزدي :از صبح زود، حوالي ساعت 6 و 30 دقيقه، سالن امام علي(ع) دانشگاه يزد شاهد التهاب و هيجان شديدي از سوي دانشگاههاي استان يزد بود. عقربه هاي ساعت، عدد 7 را نشان مي داد كه درون سالن مملو از انبوه دانشجويان مشتاق ديدار رهبر معظم انقلاب شده بود. تعداد بسيار زيادي از دانشجويان پشت در ماندند كه نيروهاي انتظامات دانشگاه و تيم حفاظت، به سختي آن ها را كنترل مي كردند. اما با اين فشارها نيز تعدادي از دانشجويان به درون سالن راه يافتند.

- در ميان دانشجوياني كه نتوانستند وارد سالن شوند، دانشجوياني از طبس نيز حضور داشتند كه از 400 كيلومتري يزد، به عشق حضرت آقا به دانشگاه يزد آمده بودند

- دانشجويان قبل از ورود حضرت آقا اشعار و شعارهاي متعددي را زمزمه مي كردند و در اين ميان قرائت جمعي دعاي فرج حال و هوايي خاص به فضا بخشيده بود.

- در ميان مهمانان، علاوه بر مسئولان استاني، افرادي چون سردار عزيز جعفري(فرمانده ي كل سپاه پاسداران) و نيز حجت الاسلام سيد محمود دعايي(مدير مسئول روزنامه ي اطلاعات) كه اصالتا يزدي هم مي باشند، حضور داشتند.

- جاي وزراي علوم و بهداشت در جلسه خالي بود، گفته مي شود زاهدي و لنكراني بعلت نامساعد بودن هوا نتوانسته اند به سمت يزد پرواز كنند.

- از طرف استاندار يزد، آيت الله مصباح يزدي نيز براي استقبال از رهبري به يزد دعوت شده بود كه علامه مصباح طي نامه اي عدم حضورشان را اين گونه تبيين نمودند: " ... از اينكه حقير، بخاطر ضعف مجاز و تعدد امراض و بيماري ها از اين افتخار محرومم و نمي توانم دعوت جنابعالي را اجابت كنم احساس حسرت و تاسف مي كنم و انتظار دارم جنابعالي به نيابت از حقير دست مبارك ايشان را ببوسيد."

- با بلند شدن 2 تن از روساي اصلي دانشگاههاي يزد(دانشگاه علوم پزشكي و دانشگاه يزد) و رفتنشان به آن سوي پرده معلوم شد كه حضرت آقا تشريف آورده آورده اند.

- آقا راس ساعت 9 و 45 دقيقه، با شعارهاي ممتد دانشجويان به سالن وارد شدند.
- به سنت همه ي ديدارهاي رهبري از دانشگاهها، دانشجويان شروع به همنوايي اشعاري كردند كه قبل از جلسه آن را تمرين نموده بودند:

ما عاشقان كوي حسينيم ما پيروان پير خمينيم

اي رهبر امت، جان را به راهت مي كنيم قربان

ما ياوران ولايت هستيم در انتظار شهادت هستيم

ما شور حسيني، مهر خميني، در سينه داريم

ما با خامنه اي پيمان و عهد ديرانه داريم

ارباب دلهاي ما حسين است دلهاي عاشق در شور و شين است

ما مست و خراب كرببلا و دلداده هستيم

ما تا امدن حضرت مهدي آماده هستيم



- نوبت به سخنرانان رسيد؛ اول دكتر ميبدي رييس دانشگاه يزد صحبت كرد و به نمايندگي از جامعه ي دانشگاهي استان يزد به آقا خوش آمد گفت. نكته ي جالبي كه در سخنان وي جلب توجه مي كرد، آن بود كه در قبل از انقلاب، يزد كلا 200 دانشجو داشته كه اين رقم پس از انقلاب به 5900 نفر رسيده است.
- نفر دوم دكتر محمد افخمي اردكاني بود كه مي گفت به بودجه هاي تحقيقاتي متناسب با اهداف چشم انداز نياز داريم.

- نفر سوم، مهدي زارع، مسئول بسيج دانشجويي دانشگاه يزد بود كه نكات جالبي را خاطرنشان ساخت. اينكه "در ابتداي عرايضم فرصت را غنيمت شمرده و تشكر خالصانه ي دانشجويي را نسبت به عملكرد دولت عدالتخواه، انقلابي، مظلوم اما مقتدر دكتر احمدي ن‍‍ژاد ابراز مي نمايم" و اينكه "صدا و سيما به جاي توجه به نيازهاي جامعه و مردم، مبناي سياستگذاري خود را با توجيهات غيراصولي به سمت مصرف گرايي و صرفا سرگرم كردن مردم تعيين كرده است، تا جاييكه، بعضا مخرب ارزشهاي اسلامي شده است" و اينكه "تعدادي از عوامل قدرتند كه نه راي مردم و نه حتي بزرگترين قدرتهاي اجرايي كشور اعم از رييس جمهور و هيئت دولت نمي توانند كوچكترين تغييري در روند آنها بوجود آورند و بقدري در دستگاههاي اجرايي ذي نفوذند كه به محض كوچكترين اظهارنظر درباره ي آنان بحراني در كشور درست مي شود." از نكات برجسته ي نطق طولاني وي بود.

- فاطمه آيت اللهي، نويد نصيرزاده و علي زنجاني سخنرانان بعدي بودند كه به نكات مختلفي اشاره نمودند.

- هفتمين سخنران، خانم ندا سراستادي بود كه مي گفت "بودجه ي فرهنگي ورزشي دانشگاههاي پيام نور يك هشتم بودجه هاي فرهنگي ورزشي دانشگاههاي دولتي است و نيز دانشجوي پيام نور، احساس دانشجو بودن نمي كند." كه اين جمله ي وي تشويقهاي مكرر دانشجويان حاضر را در پي داشت.
- سخنران بعدي، حسين زمانيان، بود كه پيشنهاد كرد "يزد" بعنوان مركز مهندسي فرهنگي كشور تثبيت شود و سخنران نهايي جلسه، امير ناصري دهكردي بود كه پس از پايان صحبتهايش به دستبوس آقا رفت و چفيه ي آقا را هم دريافت كرد.

- سخنان آقا در باب حمايت از دولت باز هم مورد سانسور بيرحمانه ي تلويزيون قرار گرفت:

" يك نمونه از ايجاد ياس، اشكالتراشي غيرمنطقي است، امروز راجع به اغلب تصميمات اداره ي كشور اشكالتراشي مي شود، اگر تصميم اقتصادي است، اگر سياسي است، اگر بين المللي است. بخصوص نسبت به دولت. حالا نسبت به رهبري رودربايستي دارند. اما در برابر دولت آزاد و راحت. با اهانت، با توهين و تحقير[برخورد مي كنند]. ممكن است اين كاري كه مي كنند ندانند چه تاثير سوئي دارد. اين همان ايجاد ياس در كشور است. اينها(كسانيكه اين گونه نقد مي كنند) غالبا بدخواه نيستند البته در بينشان بدخواه هم يافت مي شود ولي غالبا بدخواه نيستند لكن ملتفت نيستند. اشكال تراشي هاي غيرمنطقي و ايراد گرفتن هاي پي در پي از تصميمات و عملكرد دستگاه اداره كشور به ويژه دولت، موجب تضعيف نشاط و اميد ملت مي شود. اين دولت انصافا دولت پركار و در بعضي خصوصيات نمونه است." اين جمله ي حضرت آقا تكبير دانشجويان را در پي داشت، سپس آقا ادامه داد:‌ "اين كه به همه ي شهرها مي روند، اين براي من خيلي مهم و جالب است. وزير، رييس جمهور، مديران ارشد اجرايي كشور. اين خيلي تاثير دارد. گزارش خواندن با رفتن فرق دارد. وقتي به يك شهري يا استاني مي رود مي بيند كه گزارشها با واقعيات تفاوتهايي دارد. این کار را امروز دولت می کند. یک گوشه ای را از این می گیرند و آن را تبدیل به نقطه ی ضعف می کنند. می گویند چرا فلان مصوبه اجرایی نشد، اگر ۵۰ درصد مصوبات هم اجرایی شود آیا بیشتر از هیچی نیست؟ اگر دولت به فلان سفری برود می گویند چرا رفتید اگر نرود می گویند چرا نرفتید. بالاخره هر دولتی ضعفی دارد و این دولت هم دارد. مگر ماها کم خطا داریم؟ کسانی هم که این ضعفها را می بینند باید انها را به گوش دولت برسانند. اما هوچیگری هیچ روا نیست. این خطاب من به مطبوعات، رسانه ها و مسئولان است."
- رهبر انقلاب در بخشی از سخنانشان فرمودند: "یک روزی بود که غرب نمی توانست ۵ عدد سانتریفیوز را تحمل کند، امروز ۳۰۰۰ سانتریفیوژ دارد کار می کند و مبالغ زیادی در حال آماده شدن است" در این هنگام یکی از دانشجویان شعار "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" را سر داد که حضرت آقا مانع از ادامه ی شعار دادن وی شدند و فرمودند: "صبر کنید، این رو که من می دونم حق شماست"، که این جمله خنده ی حاضران را در پی داشت.
- رهبر انقلاب در باب اعتماد به نفس نکات مختلفی را بیان کردند و به همین مناسبت به ذکر خاطره ای هم پرداختند: "سالها پیش از انقلاب، به منزل دوستمان در مشهد رفتیم. به حسب تصادف نماینده ی آن روز مشهد در مجلس شورای ملی نیز به خانه ی دوست ما آمده بود. ما آن روز جوان بودیم و مثل امروز شما که هرچه می خواهید می گویید بنده شروع کردم به انتقاد از دستگاه حاکم. بنا کرد به مجادله کردن با ما. من گفتم مملکت را راکد نگه داشتیم. همش واردات. همش واردات. جواب داد: بهتر! بهتر!، اروپاییها مثل نوکر برای ما کار کنند و ما از نتایج آنها استفاده کنیم!!!"


ادامه دارد...
.:::خاکریزیـسم:::..

يزدفردا
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا