با سلام به به!! چشم ما روشن! چقدر بزرگ شدي ولي پير شدي، نشناختمت.
در عوض شنيدهام: ميگويند ظرف چهار سال چند تا دكترا گرفتي؟!
رسيدم به خير!! از ديدنت بعد از چهار سال خوشحال شدم.
دلم تنگ شده بود آمدم درب خانه قديمي فقط ماشين كهنهاي كه كنار كوچه پارك بود و خاك گرفته بود ديدم!
از مغازه دار سركوچه پرسيدم فلاني كجاست؟
نگاه عاقل به نادان كرد و گفت: ماشاءالله هزار ماشاءالله وضعش توپ شده، صد تا اين ماشين داره !!
بابا دلمان هزار راه بدرفت! نه سري نه صدايي نه خبري!!
نگران بودم عوضش توي اين دوسال آخر گردو خاك كردي ميگفتند سنگ زدي تو شيشه ماشين دولتي ها!
بابا همين ماشين بود كه روزي سه بار كهنه ميكشيدي! هل ميدادي روغنكاري ميكردي حالا چه شده؟
شايد جبران كم كاري ميكنه! بازم خوش آمدي معرفت به خرج دادي!!
ديدم روزي چند تا مجلس ختم و روضه و عروسي حتي مراسم ختنه سوران نوه بيبي ململ هم رفتهاي!! نكنه دوباره ميخواهي بروي تهران؟ نه بابا بسه.
برادرت بره دكتراش بگيره. هر چهار سال نوبت يكي! انصاف هم خوب چيزي است.
خوانندگان بدانند اين گفتگوي دو تا رفيق بود كه چهار سال همديگر را نديده بودند. فكر بد نكنيد مربوط به بعضي است كه به جاي وكالت و نمايندگي مجلس و خام خواري، زمين خوار شدهاند بالاخره طنزي زباندرازانه نوشتيم شما هم خوانديد. تا ديد و نظرتان چه باشد؟
زبان دراز
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
شنبه 04,مه,2024