ما و سرمایه هایی مثل خاتمی
 
یزدفردا -رضا ملاحسینی اردکانی:گاهی برخی شخصیتها هستند كه به واسطه برخی ویژگیها، خصیصه ها و یا فعالیتها و اندیشه ها، خود به تنهایی سرمایه ای عظیم برای جامعه ای محسوب می شوند. سرمایه ای كه شاید تاثیر مادی چندانی برجای نداشته باشد، اما اثر روانی و معنوی آنان به مراتب والاتر و مهمتر از اثر مادی آن است. شخصیتهایی كه گاه آنچنان از ظرف تعلقات خود فراتر می روند و به حدی می رسند كه سایرین به آنان متعلق می شوند. بسیاری از ساكنین مكانها هستند كه برای ایجاد هویت و افزایش انسجام درونی روی به والاسازی و در حد  افراطی آن به اسطوره سازی پدیده یا شخصیتی می پردازند؛ و البته كه فخرفروشی جامعه ای به انسانهای اندیشمندش بسیار ارزشمندتر از فخرفروشی به یك پدیده جغرافیایی و یا... است. انسانهای فرزانه ای كه در ظرف زمان و مكان نمی گنجند و مردمان همه زمانها و همه مكانها، آنها را از خودشان می دانند. نمونه عینی آن برای ما، دعواهایی است كه اخیرا بین چندین كشور بر سر شخصیتهایی مثل مولانا و یا رودكی شكل گرفته است. عكس آن نیز صادق است؛ چه بسیار مردمان شروری كه باعث تحقیر و فرومایگی ملتها و مردمانشان شده اند...
اما در این میان آنچه جای تامل دارد حبس كردن این شخصیتها در بندها و تعلقات است؛ گاهی این تعلقات مكانی است، گاهی مذهبی، گاهی جنسیتی، گاهی نژادی و گاهی نیز سیاسی. در واقع این جفا به اندیشه و اندیشیدن است كه بیش از هر چیز، آن را با معیارها گفته شده بخواهیم بسنجیم. و تاكید و تكیه بر این تعلقات است كه باعث می شود آن سرمایه عظیم معنوی كه در اثر وجود شخصیتی اندیشمند برای مردمانی فراهم می آید، از بین برود. و جفای بعدی نیز افراط و تفریط ها درباره آنان است؛ گاه دوستداران شخصیتی آنان را از جمیع مخلوقات خداوند بالاتر می برند و گاه رقیبانی، آنان را از همه خوبیها بری می دانند. و ای كاش باور می كردیم كه جز ذات الهی و- به اعتقاد ما شیعیان- حضرات معصومین (ع)، همه انسانهای نسبی هستیم و همین نسبی بودن است كه جلوی اسطوره شدن و شر مطلق شدن را می گیرد.
موضوع اصلی صحبت در اینجا فرصتهایی است كه سرمایه ای به نام خاتمی و یا مثل خاتمی برای مكانی به نام یزد و مردمان آن ایجاد كرده اند، می باشد. البته ضروری است كه در ابتدا اثبات شود شخصیتی مثل خاتمی یك سرمایه است. چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم باید قبول كنیم كه در حال حاضر برای استان ما شخصیتی مثل خاتمی، سرمایه ای غیرقابل انكار است كه متاسفانه در دو بند او را گرفتار كرده ایم؛ یك تعلقات سیاسی و دیگری افراط و تفریط ها در موردش. اندیشه خاتمی جدا از نظرات سیاسی اش، اندیشه ای متعالی و انسانی است كه بسیار قابل احترام است اما هرگاه كسی خواسته به آن بپردازد سریع رنگ سیاسی به خود گرفته و به تبع آن نیز یا با مدح او سخن را به پایان برده و یا لعن و نفرین. همیشه خواسته ایم شخصیتها را آنگونه كه می خواهیم توصیف نمائیم و كمتر توانسته ایم آنگونه كه هستند معرفی نمائیم. غرض اینكه خاتمی نیز مانند هر انسان دیگر خطاهای بسیاری داشته اما نه در آن حد كه او را شقی ترین افراد بدانیم و صد البته كه بسیاری خوبی ها و نیكی ها نیز در وجودش است اما باز نه در آن حدی كه او را منجی و متعالی بدانیم. انسانی است كه به واسطه اندیشه اش مخاطبانی دارد و این قابل احترام است. قصد آن ندارم زیاد از شخصیت و اندیشه خاتمی سخن بگویم، هدفم استفاده ای است كه ما می توانیم از فرصت ایجاد شده توسط او ببریم است؛ و البته اول نیز گفتم كه این استفاده مسلما جنبه مادی زیادی ندارد. بیشتر از این روی مفاهیم تكیه نمی كنم و به مصداقی از این استفاده كه اخیرا در یزد نصیبمان شده است اشاره می كنم. البته باز هم همچنان امیدوارم كه از این نوشته نیز برداشت سیاسی نشود!
می دانیم كه این روزها خاتمی به واسطه اندیشه های خود میهانان مهمی از سراسر جهان دارد؛ و چه كار شایسته ای كه عده ای همت گماردند تا آنان را به زادگاه وی دعوت كنند تا از نزدیك با فرهنگ مردمی كه اندیشه كسانی مثل خاتمی را شكل داده است آشنا شوند. در ابتدا كه شنیده بودم هدف از این دعوت تجلیل از شخصیت خاتمی است، به فكر فرورفتم كه فرزند خاتمی بزرگ نمی تواند راضی به برگزاری برنامه تجلیل از خود شود و چندی پیش كه وی خواست به جای تجلیل از وی در این برنامه، از فرهنگ و مردم یزد تجلیل شود، مطمئن شدم كه به حق او بزرگ شده دامان آیت الله خاتمی (ره)  و ادامه ای از فضلای یونان كوچك است. كار به قصد و غرض برگزار كنندگان این برنامه ندارم؛ آنچه مهم است نفس این عمل است. اینكه افراد مشهور و مهمی در این سطح به شهر و استان ما می آیند برای اولین بار است و باید از آن كمال استفاده را برد.
باید همه تلاشمان را به كار بگیریم تا در این فرصت ایجاد شده، یزد را به عنوان بستری برای گفتگو و تفاهیم بین ادیان، بیشتر به جهانیان معرفی كنیم. سلیقه ها و اختلافات سیاسی را كنار بگذاریم و قدر فرصتهای اینچنینی را بدانیم. شاید تكرار چنین فرصتی دیگر ممكن نشود. این روزها در یزد نیستم تا از حال و هوای آن خبردار باشم اما وقتی دوستانم در دانشگاه از برگزاری چنین برنامه ای در یزد باخبر شدند همگی غبطه می خوردند كه چرا شهرهای آنان چنین سرمایه ای را ندارد تا بتواند چنین فرصتی را برایشان فراهم آورد. این فرصتی خوب برای جهانی شدن یزد است؛ مگر نه این است كه می خواهیم یزد را به عنوان میراث جهانی ثبت دهیم، این فرصت مغتنمی برای افزودن بر امتیازاتمان است، اگر بلد باشیم.
در هر صورت من نه از هواداران و طرفداران خاتمی هستم كه از او بخواهم تمجید كنم و نه متنفر از او كه بخواهم چشمم را به روی واقعیت ها ببندم و ظرفیتهای او را منكر شوم. بلكه جوانی هستم و از اینكه اندیشه ای مثل اندیشه خاتمی در زادگاه من رشد یافته بر خود می بالم و می دانم كه خاتمی نیز یكی از هزارانٍ یونان كوچك است. و می دانم كه با هر سلیقه ای كه باشی باید بر این اندیشه آفرین گفت و مهمتر از آن باید از این فرصت استفاده كرد تا غنای فرهنگی خود را به دیگران نشان دهیم.
یزدفردا
 
 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا