به نام خدا

هوش عاطفی (EQ)

  دو روانشناس  به نام های  تراويس برادبری  و جين گريوز ، در کتاب  جديد خود  به تفسير  اين موضوع  پرداخته اند که چگونه می  توان  بهره هوش عاطفی  ( EQ  )   انسان ها را با بهره گيری  از  آزمايش  ها و تست های ويژه  اندازه گيری  کرد و همچنين  آن را با انجام تمرين های  خاص  بالا برد.

اين دو پژوهشگر  در پی  موفقيت  کتاب پرفروش  دانيل گولمن (1997)  با عنوان هوش  عاطفی  ،آزمايشی را طراحی  کردند که با  استفاده  از آن می توان  چهار اساس  بنيان اصلی  EQ  شامل خودآگاهی ،خود مديريت ، آگاهی  اجتماعی  و نيز مديريت ارتباط  را مورد سنجش  و ارزيابی  دقيق قرار داد.

کتاب پيشين آنها  با عنوان  ارزيابی  هوش  عاطفی  در سال 2003 منتشر  شد  و همچنان  که نويسندگان آن می گويند  ، افزون بر 500 هزار نفر  تاکنون از اين شيوه ارزيابی  بهره مند  شده اند  و از آن  برای  بررسی  وضعيت  ذهنی  و روانی  خود بهره گرفته اند.

همچنين برادبری  و گريوز از اين دستورالعمل  ابداعی  خويش  برای  آموزش 500 نفر  از مديران  شرکت ها  ،مديران دولتی  و حتی  خانواده های  سلطنتی  استفاده کرده اند تا به آنها بياموزند  که چگونه  سوء مديريت خود را اصلاح کنند و توانمندی  خويش  را  بهبود  بخشند.

 اکنون اين دو روانشناس  در حال  آماده سازی  کتاب  جديدی  با عنوان  راهنمای  سريع  هوش  عاطفی  : هر آنچه   شما نياز داريد  برای  به کار انداختن  EQ   خود بدانيد  هستند و قصد دارند  در اين کتاب جديد ، يافته ها ، تجربيات  و آزمايش  های  ابداعی  خود  را در اختيار  همگان قرار دهند.

 اين کتاب همانطور که نويسندگان آن در عنوان اثر جديد خود  تصريح کرده اند، راهنمايی  بسيار  سريع  است  و شما می توانيد فقط  در مدت هفت دقيقه  EQ  خويش  را مورد آزمايش  و ارزيابی  قرار دهيد و سپس  از تمرينات پيشنهادی  آن برای   بهبود  و ارتقای  وضعيت ذهنی  و روانی خود  استفاده کنيد. آنچه  در ادامه می آيد، بخش های برگزيده ای از يک گفت و گوی  مفصل و مشروح  است  که مارتا برنت ،خبرنگار  نيوزويک  با برادبری  ، يکی  از  روانشناسان نويسنده اين کتاب انجام داده است.

براستی  انسان ها  تا چه اندازه  می توانند EQ   خود را تغيير  دهند؟

خب ، مطالعه جالبی  در اين زمينه  در دانشگاه  وسترن ريزرو  انجام شده است .پژوهشگران اين دانشگاه  برنامه ويژه ای  برای  تمرين و پرورش EQ  شماری از دانشجويان  ترتيب دادند و سپس اين دانشجويان  را ساليان مديدی  زير نظر گرفتند.نتايج  نشان داد  حتی  سالها پس  از برگزاری  اين برنامه  ويژه ،بهره EQ  برخی  از آنان تا 40 درصد  بيش  از  سطح اوليه  باقی مانده است .آنها مغز خود را تمرين  و پرورش داده بودند.

چه ميزان از EQ  يک فرد بر پايه  ويژگی  های  زيست شناختی  وی  تعيين می  شود؟

هر چيزی  که با  روانشناسی  سروکار دارد  ، از دو جزء  يا جنبه زيست  شناختی و  زيست محيطی برخورداراست .  برای  مثال  بيماری  در خودماندگی  که از جمله  بيماري های  مورد توجه روانشناسان  است ، از همين  قاعده  پيروی  می کند، به طوری  که وجو د  سلول های  عصبی  کوچک و توسعه  نيافته  در سيستم ليمبيک مغز اين بيماران ، آنها را از  برقراری  ارتباط  طبيعی  با محيط اطراف باز می دارد.

بنابراين  آيا علم  زيست شناسی  مي تواند توضيح  دهد  که چرا بطور کلی  بهره هوشی  زنان در آزمايش های  EQ  بالاتر از مردان  است ؟

محيط و عوامل  محيطی  در ميان نقش  بسيار زيادی  دارند .زنان در اين  تست ها ، به طور کلی  12 امتياز  بيش  از مردان  در بخش  مديريت  ارتباط  کسب  می  کنند .البته  ممکن است  مردان نيز  توانايی مشابهی  داشته باشند، اما در اين مورد  از آن به اندازه  زنان استفاده  نکنند و به همين علت نيز مردان  و زنان ، هر دو در بخش  خودآگاهی  امتياز مشابهی  به دست می  آورند .از اين رو با وجود تمام سخنانی که  از سوی  برخی  محققان  درباره  ناتوانی  مردان  و درک احساسات  بيان شده است ، آنان احساس ها را درک می کنند ، اما نبايد انتظار داشت  که همان واکنش  زنان را در  اين زمينه  از خود نشان دهند.

بر خلاف  هوشبهر يا  IQ  که يک عدد  ثابت  دارد، بهره هوش  عاطفی  يا EQ  تغيير پذير است .بنابراين به چه دليل  از  يک  عد  بریا ارزيابی  آن استفاده می کنند؟

مردم آن را می  خواهند  و اين تنها راهی  است  که می توان  با استفاده  از آن ،  به مردم نشان داد  که  در کجای  اين طيف  قرار دادند و وضعيتشان  چگونه است . بويژه زمانی که آنها  تحت تمرين  برای  بالا بردن EQ  خود قرار می گيرند ،ارائه اعداد  و مقايسه آنها ضروری  می نمايد.

نکته  بسيارجالبی  در کتاب  شما وجود دارد  مبنی  بر آنکه مديران عامل  در گروهی  جای  می گيرند که از بهره  EQ  پايينی  برخوردارند.بنابراين ، آيا مردم موفق تر  نخواهند  بود اگر  به خوبی  با ديگران  رفتار کنند؟

نخستين باری  که اطلاعات  به دست آمده از ازريابی ها  را روی  يک نمودار  مشاهده کردم ، متوجه  شدم  و از آن پس ، راجع به اين ويژگی در  ميان گروه مديران زياد فکر کردم  .در ميان هر پيشه و حرفه ای ، آنان که بهتر بازی می کنند  و بازيگران  قابل تری  هستند ، EQ   بالاتری نيز دارند  و حتی در ميان گروه مديران ، از بالاترين  EQ برخوردارند .با وجود اين  مديران عامل شرکت ها و سازمان ها اغلب  به سبب آ نکه  مديران مالی خوبی هستند ، ترفيع  گرفته اند و نه به سبب آنکه  مديران مردمی خوبی بوده اند.

آيا تصور می کنيد  که اين وضعيت تغييری  خواهد کرد؟

هم اکنون ،  تقاضا برای  هوش  عاطفی  در تجارت و بازرگانی   بسيار  زياد  است  و به اين ترتيب در آينده ، آنها  به مديران بهتری  با EQ   بالاتر  از  ميزان طبيعی  تبديل خواهند شد.

اين تغيير  همان چيزی  نيست  که شما  با انتشار اين کتاب  در پی  دستيابی  به آن هستيد؟

هنگامی  که موضوع EQ  برای  نخستين بار در محافل عمومی مطرح  شد  اميدواربوديم  که توجه به اين موضوع ، يک مد يا هوس زودگذر نباشد.ما بر اين باوريم  که توجه به اين موضوع  در شيوه تفکر  انسان ها  بسيار مهم  و اثرگذار است  و اميدواريم اين کتاب  بتواند به مردم کمک کند  تا به چيزهايی بينديشند  و دربره چيزهايی انديشه کنند  که به طور معمول  و در حالت طبيعی  از آنها  غافل هستند.

خوآگاهی  مهمترين مهارت  و توانايی برای  بهبود  و ارتقای EQ  شما است.  چيزهايی در زندگی  همه ما وجود دارند  که به يک علت مشخص  به آنها توجهی  نداريم  و اين علت در واقع آن است  که اين قبيل چيزها  ما را ناراحت و ناخوشايند می سازند.از اين رو ، در حالت طبيعی  تمايلی بریا تغيير کردن  وتوجه به اين قبيل موارد ناخوشايند  نداريم. به اين منظور بايد خود را آماده کنيد. برای  مثال ، بايد به خود بگوييد من نيازمند آن هستم که شوهر اجتماعی  تری  باشم  و هنگامی که همسرم به من می گويد  می توانی  در خانه بمانی  و همراه من نيايی ( با اينکه  آن را ترجيح می  دهيد  و اينطور راحت هستيد)، با خود بگوييد  من همراه همسرم بيرون می روم ،زيرا می دانم  که در خارج ازخانه و در سطح  اجتماع می توانم  شوهر اجتماعی  تری  باشم !

شما همچنين  در کتاب خود در  اين زمينه  نوشته ايد  که چگونه  EQ  می  تواند به  بيماران و ناخوشان  کمک  کند تا وضعيت اوليه خود  را باز يابند .درباره اين روش  توضيح دهيد؟

اين EQ نيست  که سرطان سينه را (برای مثال) شفا می دهد و علاج می کند ، بلکه استرس هايی  که بر سلامتی  شما بسيار موثر  هستند  را تا اندازه ای  کاهش می دهد .اين عمل نيز بر پايه يک علت زيست شنا ختی  ساده  صورت می گيرد، به طوری  که با وارد آمدن استرس  و فشار شديد بر شما ، سيستم ايمنی  بدنتان خاموش  می شود.کسانی که درباره احساساتشان  تحت فشار و استرس  قرار می گيرند ، احساس  بدی خواهند داشت ، اما انسان هايی  که بر احساسات  خود سلطه دارند  ، زمانی  که اتفاق  بسيار غيرمنتظره ای  در زندگی آنها  رخ می دهد، با احساسات  خويش  کنار می آيند و می گويند : OK 

****

گفتگو با  تراويس برادبری ،کارشناس هوش عاطفی- ترجمه از  نيوزويک -توسط  فرهاد رضايی

اخبار مرتبط

هوش اجتماعی

اعتماد به نفس

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا