به شهادت رسانیدن و زدن حاج قاسم سلیمانی ضربه بزرگی از طرف ایالات متحده به کشورمان است. این ضربه بخوبی اثرات روانی سقوط پهپاد آمریکایی را بر فراز خلیج فارس جبران نمود. لحظه ای که خبر را شنیدم بشدت خوشحال شدم که در جایگاه آیت الله خامنه ای برای تصمیم گیری ننشسته ام. خبر بهت آور بود و گیج کننده.

1- حاجی قاسم سلیمانی را آمریکاییها حاجی قاسم کردند. او را برجسته (بولد) کردند تا هر کاری می خواستند با او بکنند. ما ایرانیان تسلیم بولد کردن او توسط آمریکاییها شدیم و ابرمردی او را در رسانه ها به عنوان دلاور و قهرمان نبرد نیروهای ایران با آمریکا پذیرفتیم. ما هم اکنون چوب پذیرش بولد شدن حاجی قاسم توسط آمریکاییها را می خوریم. حقارتی که از زدن حاجی قاسم نصیب ما و کشورمان شده است ناشی از پذیرش برجسته بودن حاجی قاسم است. ایده ای که امپراتوری رسانه ای غرب بخوبی این ایده را در ذهن ما کاشته و ما در این سالها با دست و ذهن خود این ایده را آبیاری نموده ایم.

2- غرب بطور شانسی غرب نشده است. غرب امپراتوری اختاپوسی است که هر بازوی آن ساختاری بشدت منظم دارد. برای ساخته شدن هر بازوی اختاپوسی غرب، میلیونها ساعت فکر نسلهای انسانی ردیف شده است تا آن بازوها ساخته شود. این بازوها بطور متوالی و با کمک نسلهای انسانی که کار گذشتگان خود را دنبال می کنند پشت سر هم کار می کنند تا به نتایج دلخواه خود در طی چند نسل برسند. هدف غرب تنها به تسلیم کشانیدن کشور ما نیست. هدف نهایی آنان به شکست کشانیدن کامل کشورهایی مانند چین و روسیه است. رقابت با غرب چیزی نیست که بتواند با تفکر یک فرد و با قهرمانسازی از افراد انجام شود. اگر مرد میدان قهرمانسازی از افراد و بولد کردن افرادی مانند حاجی قاسم سلیمانی، آیت الله جنتی یا آیت الله خامنه ای هستیم بهتر است تا دیر نشده و همین الان پرچم تسلیم در برابر برتری طلبی غرب را بلند نموده و پذیرای عظمت طلبی غربی بشویم. نویسنده بارها در گذشته و در اولین نامه خود دراردیبهشت سال 1369 به خطرات پیوند زدن منافع افراد به منافع کشور اشاره نموده است. این اشتباه بزرگی است که هیچگاه غرب در این سالها مرتکب آن نشده است.

3- هیچکدام از پیروزیهای منطقه ای کشورمان بعد از 11 سپتامبر و حمله ایالات متحده به افغانستان و پس از آن حمله به عراق حاصل شگرف بودن افکار فرماندهان عالی کشورمان نبوده است. بیشتر این پیروزیها حاصل اشتباهات کمتر فرماندهان عالی کشورمان به نسبت اشتباهات فرماندهی آمریکاییها در مدیریت این منطقه بوده است. حمله اشتباه ایالات متحده به عراق و افغانستان حاصل کار فکری فرماندهان عالی کشورمان نبوده است. این عمل اشتباه را آمریکاییها مرتکب شده اند. مهمترین کار و دستاورد مدیریت فرماندهی در این سالها کار بر روی دفاع نامتقارن و احاطه بر دانش صنعت موشکی کشورمان بوده است.  ایده تشکیل نیروهای داوطلب شیعه افغانی، پاکستانی، ایرانی و عراقی در برابر اعزام نیروهای بین المللی سنی به سوریه شاهکار ایده پردازی برای مقابله با غرب در این سالها از سوی کشورمان بوده است. 

4- ایده پردازی آدمی را قهرمان نمی کند. ایده پرداز را بایستی در تنهایی خود رها نمود تا به پرورش ایده های چدید بپردازد. حتی اگر حاجی قاسم تولید کننده ایده تشکیل نیروهای فاطمیون و زینبیون و .... بوده باشد دلیل این نمی شده است تا او را چنان برجسته کنیم تا آماج حمله آمریکاییها قرار بگیرد و آمریکاییها از اینکه دشمنی بزرگ را از سر راه برداشته و حقارت را نصیب کشورمان کرده اند به خود ببالند. در هنگامیکه یک رئیس بانک را نمی گذاریم بیش از سه یا چهار سال در یک بانک مشغول شود این چه حکمتی است که فرماندهان عالیرتبه نظامی را سالهای متوالی در یک جایگاه بطور ثابت قرار می دهیم و از آنها قهرمان ساخته تا بعد برای مرگ قهرمانانمان مویه کنیم؟

5- زده شدن حاجی قاسم سلیمانی و مهدی المهندس در یک کشور خارجی و بوسیله پهپادهای ایالات متحده انجام شده است. آیا آن کشور خارجی خود را متحد و هم پیمان ایالات متحده می داند یا خود را اشغال شده بوسیله آن کشور می داند؟ برایند نیروهای تاثیرگذار آن کشور چه نظری را می پذیرند؟ اگر خود را هم پیمان ایالات متحده می دانند که دیگر حرفی نیست. ما در آن کشور چکار داریم؟ اگر برایند نظر تاثیرگذاران آن کشور مورد دوم می باشد عقل حکم می کند اگر توانایی داریم، سلاحی را به عراقیان بدهیم تا همان سلاحی که با آن حاجی قاسم زده شده است از کار بیفتد و از این به بعد آسمان عراق جولانگاه ابزارهای تهاجمی ایالات متحده نباشد. تصمیم عراقیان و پارلمان عراق در اخراج آمریکاییها بزرگترین انتقامی است که می توان برای یک انتقام عاقلانه از خون حاجی قاسم به ذهن راه داد. 

 6- افکار انسجام نیافته ای همانند حمله به سفارت ایالات متحده در عراق که از پشتیبانی گروههای متنوع اجتماعی برخوردار نیست نه تنها کمکی به کشورمان نکرد بلکه عزم ایالات متحده را برای تحمیل حقارت بیشتر به کشورمان جزم نمود. بانیان چنین افکاری یکبار دیگر توجه کنند جنگ پیش از اینکه در میدان واقعی روی دهد در ذهن و قلب آدمیان روی می دهد. پیروز واقعی جنگ نیز پیش از نبرد زمینی در نبرد ذهنی مشخص می گردد.

 7- در مورد کشته شدن حاجی قاسم نبرد ذهنی در جریان است. چه کسی فاتح نبردهای ذهنی آینده خواهد بود؟ ایالات متحده در این منطقه چکار دارد و تصمیم مردم این منطقه چه خواهد بود؟ بنظر می رسد تا هنگامیکه مردمان عراق، افغانستان و دیگر نقاطی که درگیر جنگ با ایالات متحده هستند پاسخی شایسته برای این سوالات پیدا نکنند و تا زمانیکه ایالات متحده بطور مستقیم به کشورمان حمله نکند، کشور ما بازنده نبرد پیشدستانه ذهنی با ایالات متحده خواهد بود چنانچه بطور مستقیم بخواهد در خارج از کشورمان با ایالات متحده درگیر شود. تا گذر حوادث بعدی چه چیزی را نشان بدهد.

8- بزرگترین دشمنان حضور ایران در عراق افرادی بودند که تصاویر آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای را در این سالها در خیابانهای عراق برافراشته نگاه داشته بودند و ناسیونالیسم عراقی را به هیچ گرفتند. نویسنده چند سال پیش در یک گروه تلگرامی به فردی که خود را تاثیرگذار می دانست در این مورد پیام داد و خواستار جمع شدن این تصاویر از خیابانهای شهرهای عراقی شد. حضور ایران در عراق حضوری دلخواه کشور ما نیست و نبایستی باشد. این حضور تنها برای ایجاد موازنه قوا بین نیروهای عراقی و برای جلوگیری از تصادم نیروهای داخل عراق با یکدیگر و برای تحکیم دموکراسی عراق می باشد. این به عهده عراقیان است که بپذیرند چه کشوری متعادل کننده موثرتری برای نیروهای بخشی گرای عراقی می باشد. ایران یا ایالات متحده؟

9- در سال 88 نویسنده به اهمیت رشد وجدان اجتماعی برای کاستن حد اکثری از وظایف رهبری و گسستن پیوندهای منافع رهبری از منافع کشور سخن گفت. در این ده سال چکار کرده ایم که به علت ضعف وجدان اجتماعی دوباره پای رهبری به وسط بحران اجتماعی کشیده شود و دوباره رهبری مجبور شود در آبان امسال علم حمایت از تصمیم گیریهای خرد کشور بدوش کشد؟

 10 - همچنانکه در مطلبی که قرار نبود منتشر شود اشاره کردم، تاکید می کنم اعاده حیثیت از محمد رضا شاه پهلوی چیزی لوکس و فانتزی نیست که آنرا انجام دهیم یا آنرا انجام ندهیم. اعاده حیثیت از محمد رضا شاه پهلوی نادیده گرفتن ضعفهای بزرگ او و نخبگان عصر پهلوی در کشورداری نیست. اعاده حیثیت از محمد رضا شاه پهلوی با مسئله امنیت ملی امروز کشورمان گره خورده است و اگر امروز با آن شجاعانه روبرو نشویم امنیت ملی فعلی کشورمان در هر زمانی می تواند در معرض خطر قرار بگیرد. بایستی بپذیریم امپراتوری رسانه ای غرب به علت نبرد تمدنی و نبرد بر سر حاکمیت بر چاههای نفت منطقه ما در هر زمانی سعی در تضعیف حاکمیت ملی کشور ما و کشورهایی که موی دماغ او در این منطقه بوده اند داشته است. امپراتوری رسانه ای غرب همچنانکه در ایجاد بهار عربی در نو کردن دیکتاتوریهای وابسته به خود و از بین بردن حاکمیتهای ملی که مشی استقلال طلبانه داشته اند نقش اصلی را در ایجاد جنگهای ذهنی بر علیه حاکمیتهای ملی و با بهره گیری از نخبگان فکری آن کشورها داشته است همین نقش را امپراتوری رسانه ای غرب به رهبری BBC در انقلاب 1357 در سرنگونی محمد رضا شاه پهلوی با همکاری نخبگان فکری کشورمان داشته است. این موضوع مهم به معنی نادیده گرفتن خطاهای بزرگ و حرفه ای حاکمیت محمد رضا شاه پهلوی و نخبگان حکومتی عصر پهلوی در اعمال دیکتاتوری و روشهای مدیریتی پدرسالارانه بر کشورمان نیست. بایستی موضوع چگونگی برپایی جنگ ذهنی بر علیه حاکمیت ملی و بهره گیری از نخبگان فکری ملتها برای تضعیف حاکمیتهای ملی در مدارس تدریس شود. اگر چنین دروس پایه ای در مدارس کشورمان تدریس می گردید آیا ما باز با شورشهایی همانند شورش بنزین در آبانماه امسال و شورش سال 1388 روبرو می شدیم؟ 

  • نویسنده : یزدفردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا