زبان دراز هفته نامه آيينه يزد

زبان‌دراز مدتی بود سراغ بازار و خان‌عمو و حجره‌اش نرفته بود چون خان‌عمو خود و خانواده را در قرنطینه کامل کرده و تلفنی با اصحاب و اذناب در ارتباط بود. دیروز گفتم صله‌رحم کنم گردن شکسته دایی‌جان را هم همراه خود بردم خوشبختانه خان‌عمو صحیح و سالم بین یاران گوشه حجره نشسته اصحاب و اذناب را جمع کرده به نقد دولت و دعوت به حضور پرشور در انتخابات مشغول بود دایی‌جان با صدایی که همه بشنوند گفت: ناقلا یا خارج بوده یا خارج را آورده! گفتم منظور؟ گفت واکسن را زده!

خان‌عمو هم گفت تا کور شود هرچه اجنبی‌پرست و بلندگوی B.B.C می‌باشد. دوباره چاق و لاغر پیدا شدند!؟ دایی‌جان گفت: خان‌عمو شما که می‌گویید همه مشکلات زیر سر دولت و بخاطر رای بد مردم است. بعد هم گفتید: پر شور در انتخابات شرکت کنند این دوتا که ضد یکدیگرند چه تضمینی که شیطان گولشان زد و دوباره بد را انتخاب کردند اگر صلاح می‌دانید دیگر ما دخالت و فضولی نکنیم خودتان بررسی کنید هرکه را تایید کردید و آخرش هم (توزرد) از آب درنمی‌آید را معرفی کنید ما هم به صورت (آری یا نه) رای بدهیم علاوه بر برگزاری انتخابات متفاوت آخرین آرزوی «جناب شیخ حسن دیپلمات» که رفراندوم هست هم جامه عمل پوشیده و به آرزوی خویش می‌رسد.

جمله تمام نشده کفش خان‌عمو به طرف دایی‌جان پرتاپ شد «لامصب» گویا موشک نقطه‌زن می‌زند ولی خورد تو صورت من که دومتر آنطرف‌تر ایستاده بودم… فعلا در میان جنگ چپ و راست یک چیزی نصیب من زبان‌دراز فضول که خواستم صله‌رحم به جا آورم شد تا کور شوم گرد ثواب و سیاستمداران نروم!!!

زبان‌دراز

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/stklU
  • نویسنده : زبان دراز
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا