خدا بیامرزد روانشاد پدرم از محفلی که همه بزرگان سیاسی اقتصادی شهر در خانه مرحوم هراتی تشکیل شده بود غمگین و عصبی برگشته بودند و به یکی از تجار که همراه شان بود می گفتند:

یزد اسیر ؛ نفرین کویر ؛ شده است کویر باید خشک و تشنه نه شاداب وسیراب  بماند درحالیکه در درون خود گنجها دارد سپس حرفهای مرحوم دکتر طاهری نماینده اسبق یزد را مرورمی کردند تا این همه تضاد منافع بین مان هست بخاطر دستمالی قیصریه را آتس می زنیم اصفهان و کرمان برنده اند چرا که اصفهانی ها وقتی پای منافع اصفهان وکندن وبردن بودجه درپیش است همه رفیق و همصدایند ولی ما اول به فکر ؛ حساب کهنه پاک کردن؛ هستیم ما غیره پرست وخودباخته شدیم. حیف! 

قضیه؛ پیاده راه از حسینیه بعثت تا حسینیه امیرچقماق؛  هزینه سنگین میلیاردی واعتراض برخی کسبه ورهبری کردن روحانیت پرقدرت باادعای اینکه  که سالی یکبار هیت های سینه زنی باید ازاین خیابان عبور می کنند نباید مشکلی پدید آید وبازاری ها هم جای پارک ومسیر ماشین رو برای مغازه وانبار شأن می خواستند.

افسوس که با هزینه سنگین؛ آش شله قلمکار ؛امروزشد درحالیکه اصل قضیه چیز دیگر و؛؛حساب کهنه سیاسی پاک کردن؛ بودازاینکه مجریان هم ؛گزنکرده پاره کردند ؛  وازآن سو به عدم توجه به نگاه خبرگان ونیندیشیدن زیرساختها توسط مجریان باید اذعان کرد درهرصورت با هرمقصر ؛ طرحی عالی ابتر ماند البته پولها ی مردم که رفت و امروز همان گروه حسرت ؛ پیاده راهی؛ می خورند تا ؛ شاد راه؛ کنند.

شادراه بلوار بسیج ؛ هم علیرغم اینکه  یک‌گام خوب در راستای شادی عمومی با هدف معرفی فرهنگ و آیینهای  یزد ارزیابی می کنم و خداقوت می گویم بخاطر همین ؛های هوی ها ی میان تهی و گز نکرده پاره کردن ؛ مجریان از فرصت نیکو به چالش مبدل شد و اتفاقای پای عبور مرور و جای پارک هم مطرح شد.

اگر این نگاه انحصارگرایانه حذفی نبود و از چند خبره فرهنگی و اهل رسانه و هنر یزدی که با این مراسم؛ کودکی خود را به پیری رسانده چشم طمع بر دنیا بسته اند نظر خواسته بودند محتوا غنی تر بازی ها پخته تر و به واقعیت یزد قدیم و اصالت آیین ها نزدیک تر بود مهمتر همراهی و تعلق خاطر منتقدین را همراه داشت این که ملقمه‌ای از فرهنگ تهران لاتی و فرهنگ یزد شد چنانکه به هنروران نگفتند که لهجه یزدی حرف بزنید یا در قدیم روزنامه فروش دوره گرد و کلاه مخملی نداشیم و حتی می شد مراسم عروسی بومی تر و چسبنده تر باشد.

اما باقبول  تعجیل و انحصار  فی النفسه

شاد راه؛ را  فکر خوب و قدم اول در شادی عمومی تلقی کنیم به مانند خیل مردم که علیرغم ترافیک از آن استقبال کردند ما هم لازم است استقبال و تشویق بنماییم تا شاید قدم دوم با نگاه وسیع تر با تدبیر کافی و همه جانبه نگری بیشتر برگزار شود با بردن چنین مراسم شاد آیینی به درون محله مانند میدان وقت ساعت جنب مسجد جامع  آنجا را با کمک ادارات میراث فرهنگی و ارشاد اسلامی مبدل (آمفتی تاتر روباز یزد) کنند.

حسرت باید خورد از اینکه با هوای نفس محض و غوغا سالاری رسانه ای ؛ پیاده راه از حسینیه تا حسینیه ؛ را خراب کردند زیرا این مسیر بهترین محل برای اجرای ؛ شادراه ؛ بود.

خوش گفت: دسته تبر از چوب درخت است.

القصه خدا قوت به  هر که آیین و مراسم و فرهنگ یزدی را احیا کرده مردم را شاد بخواهد.

وزیری

نفرین کویر 

ان شاالله در نوشته بعدی از این نفرین کویر شاهد‌ مستند  دیگر خواهم آورد که چگونه بودجه ای معادل ذوب آهن اصفهان که جمعی از دلسوزان یزد در ازای آن برای یزد و توسعه آن گرفته بودند بدست یزدی ها و غوغا سالاران از دست رفته.

محمدعلی وزیری

  • نویسنده : یزدفردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا