به گزارش یزدفردا؛ زهرا اسکندری: کتاب «قرار با خورشید» اثری در حوزه ناداستان و خاطرهنویسی است که به همت مهدی قزلی گردآوری شده و توسط انتشارات بهنشر به چاپ رسیده است. این کتاب برخلاف بسیاری از آثار تکنویسنده، محصول مشارکت جمعی از نویسندگان و شاعران شناختهشده معاصر است که هر یک، روایت مستقل خود را از مواجهه با امام رضا(ع) نوشتهاند. در این اثر، نام نویسنده واحدی بهعنوان خالق کتاب درج نشده و ساختار آن بر پایه گردآوری روایتهای متکثر و شخصی شکل گرفته است.
«قرار با خورشید» مجموعهای از روایتها و خاطرات کوتاه و بلند درباره زیارت، دلتنگی، قهر و آشتی، امید و ناامیدی و تجربه زیسته افراد در نسبت با امام رضا(ع) است. نویسندگانی چون رضا امیرخانی، مرضیه اعتمادی، محسن رضوانی، غلامرضا طریقی، علیرضا جوانمرد، بهرام عظیمی، علی خدایی، مکرمه شوشتری، حامد عسکری و خود مهدی قزلی، از جمله چهرههایی هستند که روایتهایشان در این کتاب گرد آمده است. هر یک از این نویسندگان، بدون الزام به چارچوبی از پیشتعیینشده، تجربهای شخصی و زیسته را به زبان و نگاه خود روایت کردهاند.
بر اساس توضیح گردآورنده، هدف اصلی این مجموعه، ثبت روایتهایی واقعی و دور از کلیشه بوده است. از همین رو، از حدود ۲۰ نویسنده شناختهشده خواسته شده تجربه مواجهه خود با امام رضا(ع) را بدون اغراق، شعار یا پیرایههای مرسوم بنویسند. نتیجه این رویکرد، شکلگیری مجموعهای است که به جای بازتولید مضامین تکرارشده، به جزئیات زندگی روزمره و تجربههای انسانی نزدیک میشود؛ تجربههایی که گاه با تردید همراهاند، گاه با اشتیاق، و گاه با قهر، خستگی یا دلخوری.
ساختار کتاب بر پایه روایتهای مستقل بنا شده است. هر متن، پنجرهای جداگانه به معنای زیارت و نسبت انسان معاصر با امر قدسی میگشاید. در این روایتها، زیارت صرفاً بهعنوان یک سفر مذهبی یا آیینی رسمی تصویر نمیشود، بلکه در پیوند با لحظات مختلف زندگی روزمره معنا مییابد؛ از شادیها و موفقیتها تا بحرانها، بیماری، مرگ، شکستهای شخصی و دغدغههای خانوادگی و اجتماعی. به این ترتیب، «قرار با خورشید» میکوشد نشان دهد که مواجهه با امام رضا(ع) محدود به فضای حرم و زیارتگاه نیست و میتواند در لایههای مختلف زیست فردی و اجتماعی جریان داشته باشد.
برخی روایتهای کتاب به تجربههای بحرانی زندگی اختصاص دارند؛ لحظاتی که نویسنده در اوج ناامیدی، بیماری یا فشار روانی، تنها پناه خود را در صدا زدن نام امام رضا(ع) مییابد. در مقابل، روایتهایی نیز وجود دارند که از قهر، دلخوری و فاصله سخن میگویند؛ قهرهایی که خود به بهانهای برای بازاندیشی در رابطه فرد با معنویت و ایمان تبدیل میشوند. همین تنوع احساسی و روایی، کتاب را از یکدستی و یکنواختی دور کرده و آن را به مجموعهای چندلایه بدل ساخته است.
در کنار تجربههای فردی، کتاب گاه به دغدغههای اجتماعی و فرهنگی نیز سر میکشد. روایتهایی از سفرهای خانوادگی، خاطرات کودکی، مسائل شغلی، مهاجرت و زیست در خارج از کشور، همگی در این مجموعه حضور دارند و تصویری گستردهتر از پیوند انسان ایرانی با امام رضا(ع) ارائه میدهند. برخی از این روایتها با لحنی صمیمانه و حتی طنزآمیز نوشته شدهاند و در کنار روایتهای تلخ یا تأملبرانگیز، تعادلی روایی ایجاد کردهاند.
در میان روایتهای کتاب، متن مرضیه اعتمادی به تجربهای شخصی از قهر و آشتی اشاره دارد. او از دورهای سخن میگوید که در جریان بارداری فرزند اول، دچار دلخوری از امام رضا(ع) میشود، اما در زمان درد زایمان فرزند دوم، بار دیگر با یاد نام امام رضا(ع) مواجه میشود. این مواجهه، به تصمیمی برای حرکت بهسوی مشهد و طلب یاری از امام رضا(ع) منجر میشود. نویسنده در روایت خود به نذر نامگذاری فرزند و پایبندی به عهدی که پس از عبور از زایمان زودرس میبندد اشاره میکند؛ روایتی که بر تجربه شخصی و احساسی تکیه دارد، نه بر بیان گزارههای کلی.
روایت محسن رضوانی، شاعر، به تجربهای در خارج از ایران اختصاص دارد. او از اقامت خود در تایلند و مواجهههای غیرمنتظره با نام امام رضا(ع) سخن میگوید. رضوانی نباتهای متبرک حرم را که برای مصرف شخصی با خود برده، بهگونهای ناخواسته میان افرادی تقسیم میکند که سالهاست امکان زیارت نداشتهاند؛ از جمله چند جوان بحرینی و یک راننده شیعه. این روایت، با تمرکز بر اتفاقات روزمره و تصادفهای معنادار، نشان میدهد که زیارت و نسبت با امام رضا(ع) میتواند در جغرافیایی دور از مشهد نیز امتداد پیدا کند.
در روایت غلامرضا طریقی با عنوان «قهر و مهر»، تجربهای از دلخوری و فاصله روایت میشود. نویسنده از دورهای سخن میگوید که در پی مشکلات متعدد، دچار قهر با امام رضا(ع) شده است. در سفری زیارتی، او از ورود به حرم خودداری میکند و حتی دعوت خادم برای غذای حضرتی را با دلخوری پاسخ میدهد. اما مواجههای ساده با زنی که برای فرزندش دنبال غذاست، مسیر روایت را تغییر میدهد و در ادامه، گشایشی در زندگی شخصی نویسنده رخ میدهد. این روایت، بدون تأکید بر نتیجهگیریهای صریح، تجربهای انسانی از شرمندگی، بازگشت و آشتی را به تصویر میکشد.
وجه مشترک اغلب روایتهای «قرار با خورشید» این است که امام رضا(ع) نه بهعنوان شخصیتی دور از دسترس، بلکه بهمثابه حضوری جاری در زندگی روزمره تصویر میشود. در این روایتها، زیارت فرصتی برای بازنگری در زندگی، آشتی با خود و دیگران و بازتعریف معنای امید است. نویسندگان، با پرهیز از زبان خطابی و کلیشهای، تلاش کردهاند تجربههای مشترک و در عین حال متفاوت خود را کنار هم بنشانند و مخاطب را به تأمل درباره معنای زیارت دعوت کنند.
از نظر قالب، کتاب در دسته ناداستان قرار میگیرد؛ جایی میان خاطرهنویسی، روایت شخصی و مستندنگاری ادبی. تنوع زبان و لحن نویسندگان، اگرچه به ناهمگونی ظاهری متنها منجر شده، اما در مجموع به غنای اثر افزوده و آن را به مجموعهای زنده و پویا تبدیل کرده است. «قرار با خورشید» بیش از آنکه بخواهد پاسخهای قطعی ارائه دهد، پرسشهایی درباره نسبت انسان معاصر با معنویت، ایمان و زیارت مطرح میکند.
در مجموع، «قرار با خورشید» تلاشی است برای ثبت تجربههای واقعی و بیواسطه از مواجهه با امام رضا(ع)؛ تجربههایی که از دل زندگی روزمره برخاستهاند و در قالب روایتهایی مستقل و متنوع ارائه شدهاند. این کتاب، با کنار هم قرار دادن صداهای مختلف، تصویری چندوجهی از زیارت و معنویت در زندگی انسان امروز ارائه میدهد و مخاطب را با شکلهای گوناگون این مواجهه آشنا میسازد.
در برشی از کتاب قرار با خورشید به روایت رضا امیرخانی میخوانیم:
«وسط آن همه بوی کندر و عود و گلاب چرا یاد آن کشاورز افتادهام؟ در خیال خودم میبینم که امسال انارها را فروخته است و دست همسرش را گرفته است. و کنار جاده ایستاده است و با اولین اتوبوس بنز قدیمی آمده است زیارت، صبح رسیده است و حالا با پیرزن آمدهاند پشت در بسته دارد گله میکند به امام رضا که چرا در را به روی او بسته است مگر چه غشی در معامله داشته است؟ انارها ظاهرش بد بوده است؟ دلال پولش را کم کرده است دیگر... حالا فقط تصویر او را میبینم که پشت در بسته حرم ایستاده است و از گردنه آهوان قطع بلاد کرده است و آمده است تا با آن دستان زمختی که چاقو را گرفته بود و با آن تن و بدن خاکی آهوی حرم باشد... و حالا در به روی او بسته است.
حالم عوض میشود. تسبیح سبز را در جیبم لمس میکنم از ته دل سلام میکنم از طرف آن کشاورزی که دم در طلایی بسته ایستاده است. شروع میکنم به صد لحن از سوی او حرف زدن. به امام رضا میگویم خوب میدانم که جای او را گرفتهام. کاش شماره او را میدادم تا پس از این به او زنگ بزنند. به امام رضا میگویم سلام مرا که نپذیرفتی اصلاً نگذاشتی در این آیین رسمی سلام کنم اما سلام آن پیرمرد دل شکسته را بپذیر. میدانم که به او جواب خواهد داد. برون مقامه و یسمعون کلامه و یردون سلامه.»
همزمان با انتشار کتاب «قرار با خورشید»، این اثر در قالب پویش فرهنگی مطالعاتی «ارمغان بهشت» تا ۳۰ آذرماه در دسترس مخاطبان قرار دارد. پویش مذکور با هدف معرفی آثار روایی و ادبی مرتبط با زیارت و تجربههای معنوی طراحی شده است و امکان مطالعه و دسترسی به سه اثر متفاوت را به علاقهمندان فراهم کرده است.
در این پویش، کتاب «قرار با خورشید» که گردآوری آن بر عهده مهدی قزلی بوده و توسط انتشارات بهنشر منتشر شده است، در کنار دو کتاب دیگر عرضه میشود: «ستی» نوشته علیاصغر عزتیپاک از انتشارات زائر که شامل داستانهایی از زندگی حضرت معصومه(س) است و کتاب «کنج حرم» نوشته رسول ملاحسنی از انتشارات شهید کاظمی که روایت زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم مهدی ایمانی که خادم حضرت معصومه(س) بوده را ارائه میکند. هر سه اثر، با وجود تفاوت در موضوع و سبک، در محور زیارت، معنویت و تجربههای انسانی مشترکاند و به همین دلیل در قالب یک پویش مشترک معرفی شدهاند.
برگزارکنندگان پویش تلاش کردهاند با کنار هم قرار دادن آثار از ناشران و نویسندگان مختلف، تصویری چندلایه و متنوع از ادبیات زیارت ارائه دهند.
«قرار با خورشید» با ساختار چندروایتی و مشارکت جمعی از نویسندگان و شاعران شناختهشده، نمونهای از ناداستان و خاطرهنویسی معاصر است؛ در حالی که «ستی» با تمرکز بر داستانهای زندگی حضرت معصومه(س)، و «کنج حرم» با تمرکز بر زندگی یک شهید مدافع حرم، ابعاد متفاوتی از تجربه زیارت و نسبت انسان با معنویت را به نمایش میگذارند.
شرکتکنندگان میتوانند برای حضور در پویش «ارمغان بهشت» به وبسایت هر یک از سه انتشارات مراجعه کرده، کتابها را تهیه کنند و تا تاریخ ۳۰ آذر در این پویش شرکت کنند.
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا

دوشنبه 15,دسامبر,2025