نامه سوم اصلاح طلبان به عسگراولادی: به ولایت فقیه پایبندیم

تاریخ قضاوت خواهد کرد که پیش بینی های دوستان ما در جریان مناظره ها ی انتخاباتی تا چه حدی از صحت برخوردار بوده است. آیا باید این بلا بر سر شما و همفکرانتان می آمد تا آن سخنان را باور کنید؟/ ما به قانون اساسی پایبندیم و ولایت فقیه بخشی از این قانون است.تلقی ما این است که دیگر بخشهای قانون اساسی هم به همین اندازه دارای اهمیت هستند.

 
امه سوم ابراهیم اصغرزاده، الیاس حضرتی، سعید لیلاز، محمدجواد حق شناس، مسعود سلطانی فر، سید رضا نوروززاده، اسماعیل دوستی به حبیب الله عسگراولادی منتشر شد.

به گزارش ایلنا،متن این نامه به این شرح است:

 

 

 

برادر ارجمند جناب آقای عسکراولادی

با سلام و احترام

ایام مبارک دهه فجر را به شما و ملت شریف ایران تبریک و تهنیت گفته و برای روح بلند شهدای انقلاب اسلامی و معمار بزرگ آن امام خمینی "ره" تعالی درجات" خواهانیم.

با شما موافقیم که آداب گفتگو باید رعایت شود و تعامل در چارچوبی که حیطه های آن مشخص گردیده صورت گیرد.اما این امر ضرورتاٌ بدان معنا نیست که نمی توان از ظرفیت های موجود و حوزه های دیگری برای پرسمان سود نبرد.اما از طرفی می دانیم که باید مانند قهرمانی که جوانمردی را در رقابت برمی تابد وارد حریمی نشویم که طرف مقابل را به ظاهر خلع سلاح کرده و باده پیروزی و مستی سرکشیم.چه که اساساٌ محور گفتگوی ما با شما برد وباخت نیست.نمی خواهیم چیزی را اثبات و حقی را پایمال نماییم.شما نیز صابون رفتارهای کیهانی و جدیداٌ روزنامه ایران به تنتان مالیده شده و می دانید که چقدر این حربه ها غیراخلاقی هستند.امروزه هر که را می خواهند وادار به سکوت کنند از شیوه های تفتیش عقایدی بهره می برند.اینکه باید پاسخ را تنها با آری یا نه بدهی! این برای ما و شما زیبنده نیست.روشن است آن که می گوید به اجرای بدون تنازل قانون اساسی پایبند هستم به ولایت فقیه نیز که یکی از ارکان این قانون است پایبندی دارد.اما اگر مدل وزن کشی و محاسبات عدد و رقمی درمیان آید چگونه می توان صحت ادعاها را باور کرد.کدامیک به نظر شما پایبندی و تعهد بیشتری به قانون اساسی دارند.آنکه ادعای ولایتش گوش فلک را کر کرده بود و از هر ابزار غیراخلاقی برای حذف رقیبش سود برده و می برد یا آنکه به احترام حکم حکومتی جور مخالفت برخی از همفکرانش در مجلس ششم را به جان خریده بود؟ آنکه در مقام ریاست جمهوری علیرغم عدم اعتقاد به برگزاری انتخابات هفتم مجلس شورای اسلامی تن به خواست رهبری داد یا آن که به بهانه مخالفت با ابقای وزیرش یازده روز به حالت قهر در خانه نشست؟

تاریخ قضاوت خواهد کرد که پیش بینی های دوستان ما در جریان مناظره ها ی انتخاباتی تا چه حدی از صحت برخوردار بوده است.آیا باید این بلا بر سر شما و همفکرانتان می آمد تا آن سخنان را باور کنید؟

پس مهم ابراز زبانی نیست.مهم صداقت و درستی عمل است.اینگونه نیست که فکر کنیم سیاست عرصه عمل اخلاقی نیست.اتفاقاٌ سیاست، آن هم سیاست اسلامی باید متکی به ارزش ها و اصول متقن اخلاقی و انسانی باشد. 1

در غیر اینصورت در لجن زار بی تقوایی و سیه رویی فرو می رویم.و مصداق تئوری معروفی می شود که هدف وسیله را توجیه می کند.

در باره ولایت فقیه نظر ما را خواسته اید.مثل آنکه یادتان رفته بنیانگزار ولایت فقیه چه کسی بوده است؟ حتماٌ رابطه معنوی و عملی جریان فکری ما با آن رهبر کبیر را به خاطر دارید.ما مفتخر به آن هستیم که همفکرانمان مورد وثوق کامل و اعتماد آن پیر سفر کرده بودند.نمی خواهیم نبش قبر نماییم اما در میان دهها مورد تذکرات و ایرادات امام به جریان منتسب به شما تنها به موضوع توانایی در اداره نانوایی اشاره می کنیم. اما از این گروکشی ها که مثلاٌ بفرمایید این را قبول دارید یا نه، به کجا می رسیم؟ ولایت فقیه ارزش متعالی و میراث با شکوه امام است.اما هم ما و هم شما می دانید که این نظریه یکی از مهمترین نظریات در فقه شیعه است که توسط امام خمینی (ره) احیا و اجرایی شد.

از سوی دیگر، چرا تلاش نمی کنیم که روح قانون گرایی و تمکین به روح قانون را در رفتارهای خود نهادینه نماییم.می پذیریم که روحیه تخطی از قانون تنها مختص ما و شما نیست.این امر به فقدان تربیت و تعامل تاریخی در استقرار قانون در کشور ما برمی گردد و تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم.با این همه باید یادآور شویم که مهمترین دستآورد و میراث مشترک ملت ایران در فردای پیروزی انقلاب اسلامی پذیرش و تمکین به قانون اساسی است.این قانون ارکان و بنیان های مهم و مختلفی دارد که ولایت فقیه یکی از اصلی ترین آن ارکان است.آن مردمانی که در رای به قانون اساسی با رغبت و اشتیاق آن را پذیرفته اند تمامی قانون اساسی را بدون تنازل و بدون ترجیح بندی به ماده ای دیگر و یا نومن به بعض و نکفر به بعض پذیرفته اند.ما به قانون اساسی پایبندیم و ولایت فقیه بخشی از این قانون است.تلقی ما این است که دیگر بخشهای قانون اساسی هم به همین اندازه دارای اهمیت هستند.حال از شما می پرسیم چرا شما و دوستانتان آنقدر که به برخی ارکان قانون اساسی تاکید دارید به بخش های دیگر از جمله مواد مربوط به حقوق ملت و موادی که مسئولیت های مربوط به حاکمیت در برابر ملت را تاکید می کند پافشاری نمی کنید؟ آیا همانگونه که برخی از همفکران شما در تلاشند تا با روشی نادرست و رندانه امکان گفتگو و فعالیت از ما و دوستانمان را با انگ ضدولایت فقیه بگیرند، شایسته است ما هم شما و آنها را ناقضین و مخالفین حقوق ملت بدانیم؟

2

قانون اساسی میراث مشترک ملی و مذهبی ماست.این قانون عصاره استقرار نظام دینی در ایران است.اما این قانون هم وحی منزل نیست و دیدیم که چگونه به درخواست مردم و تایید امام دچار بازنگری شد.این فرض را می پذیرید که اگر باز مردم بخواهند می توانند آنرا تغییر دهند.آنچه در این میان از نظر ما قطعی است رای و نظر مردم است.ما بر خلاف برخی آقایان رای مردم را زینتی نمی دانیم.ما در غیاب امام معصوم، حجت فعلیت یافتن هر حکم و نظری در حوزه سیاست را منوط به قبول نظر مردم می دانیم.شما نیک می دانید که امام اول و دوم ما دقیقاٌ بر اساس همین فرض مقبولیت مردمی یکی 25 سال خانه نشین و دیگری تن به صلح به معاویه داد.مگر این کلام حضرت امیر در زمان بیعت در مدینه را فراموش کرده ایم که فرمودند:" لولا حضورالحاضر و قیام الحجه بوجودالناصر و ما اخذالله علی العلما ان لا یقار......... هر حکومتی تنها می تواند به خواست و اراده ملت مستقر شود.اقتدار را باید حق اخلاقی حکومت کردن معنا کرد. هنوز طنین رسای امام در بهشت زهرا را فراموش نکرده ایم که حتی اگر پدران ما برای دوران خود حکومتی را انتخاب کرده اند این لزوماٌ نمی تواند برای نسل های بعد اعتبار داشته باشد. فارغ از مجادلات حقوقی این نظر،آیا معنایی جز پذیرش رای و نظر مردم در بالاترین درجه داشته است؟

باید در اینجا یادآوری شود که همین قانون اساسی زمینه های نظارت مردم بر تمام ارکان را فراهم دیده است.تمام مناصب در جمهوری اسلامی چه مستقیم و غیرمستقیم با رای و نظر مردم انتخاب می شوند.فارغ از شیوه اجرا و روش این کار، از منظر تئوری قانونگزار پذیرفته که حتی رهبر نیز با نظر غیرمستقیم مردم انتخاب می شود و مجلس خبرگان از سوی مردم این مهم را در اختیار دارند.اگر رای و نظر مردم بی اعتبار بود چرا در قانون اساسی برای مجلس خبرگان حق نظارت و در صورت ضرورت و ساقط شدن ارزش های مورد تایید در قانون اساسی در رهبر مستقر،اجازه برکناری وی را دارا هستند؟هر تعبیر و برداشت دیگری در باره ولایت فقیه با میراث امام در تعارض است.هر امری منوط به رای و خواست مردم است و این امر تنها از بستر یک قرارداد اجتماعی که اکثریت جامعه صحت و امکان تحقق آن را پذیرفته اند امکانپذیر است.حکومت بازتاب اراده و خواست مردم است.اما باید با صراحت بفرمایید که جایگاه جمهوریت در این تفکر کجاست؟ مردم صاحبان اصلی این کشور هستند.هرگونه تردیدی در این باره به مثابه نادیده گرفتن روح قانون اساسی است و تاوان عدم درک آن بسیار سخت خواهد بود.

3

برادر عزیز!

در باره تندروی ها و مرزبندی با طیف برانداز اشارتی داشته اید.ما هم با شما موافقیم که دوطرف، بلکه اکثر کسانی که در این سال ها در ایران فعالیت سیاسی داشته اند به این بیماری- تندروی- و آفت گرفتار آمده اند.این حتی منحصر به ما و شما هم نیست.آیا اپوزیسیون خارج از کشور که به ظاهر آزادی عمل هم دارد با اعتدال و میانه روی و خردورزی رفتار می کنند؟ آیا آنها در سابقه خود تندروی، رادیکالیسم، جنگ مسلحانه و کشتار مردم بیگناه در کارنامه خود ندارند؟ اگر قرار است جامعه مطلوبی داشته باشیم همه ما باید به نقد نظری و عملی خود بپردازیم.

اما اینک تمرکز ما بر گذشته نیست.باید تنها از گذشته پلی به سوی آینده زد و از خطاها و سوء تدبیرها اجتناب کرد.مثلاٌ از شما که عضو باسابقه هیئت منصفه مطبوعات هستید می پرسیم.آیا در سالگرد انقلاب اسلامی نحوه برخورد با تعدادی از روزنامه نگارمان و حمله شبانه به مطبوعات اصلاح طلب کاری سنجیده و خردمندانه است یا تحمیل هزینه ای گزاف به ساحت نظام و ارزشهای انقلاب اسلامی در باب آزادی بیان و آزادی حق تبادل اطلاعات.

اما چه کسی است که می تواند ادعا کند که هم می توان اصلاح طلب بود و هم برانداز! مفهوم اصلاح طلبی همانگونه که در ذاتش هویداست با هر رادیکالیسم و انقلابی گری و البته تغییرات ساختاری در تعارض است.اگر غیر این باشد که نمی توان نامش را اصلاحات گذاشت!

براندازی سر دیگر طیف افراط و تندروی در داخل است که در نامه قبل بدان اشاره داشته ایم و نیازی به تفسیر بیشتر نیست.

جناب عسکراولادی!

رفتارهای خارج از عرف و اردوکشی های خیابانی پسندیده نبوده و نیست.بی تردید در انتخابات 88 رفتارهایی بروز کرده که چندان قابل دفاع نیست.اما شما بگویید آنچه در کهریزک با فرزندان مردم روا داشته شد درست بود؟ رفتار و حمله وحشیانه برای بار دوم به کوی دانشگاه زیبنده بود؟ جالب است که به معلول ها اشاره دارید اما یا عامداٌ یا سهواٌ چشمان خود را بر علل اصلی بروز بحران می بندید.البته ما وضعیت شما را درک می کنیم و از محدودیتهای شما باخبریم 4

دردناکتر اینکه در تمام آن حوادث تلخ رهبر انقلاب واکنش نشان داده و آن را جنایت نامیده اند.اما افکار عمومی از خود می پرسد چگونه است که دانشجویی برای انجام تظاهرات مسالت آمیز حکم های سنگین قضایی می گیرد و متهمان اصلی کهریزک نه تنها محاکمه نمی شوند بلکه همچنان منشا فسادهای بزرگ برای نظام اسلامی هستند.

جناب عسکراولادی!

بر اساس ماده 27 قانون اساسی شرکت در تجمعات مسالت آمیز بدون اخذ مجوز آزاد است.آیا به قول مسئولان انتخابات، آن 14 میلیونی که به مهندس موسوی رای داده بودند حق هیچگونه اعتراض مسالمت آمیزی نداشتند؟ آیا راهپیمایی باشکوه و مدنی مردم تهران که به گواه شاهدان بیش از 3 میلیون نفر در آن با کمال آرامش شرکت کردند، کاری خلاف مصالح نظام بود؟ در راهپیمایی مذکور حتی یک نفر شعار نداد.هیچ اعتراضی جز در قالب سکوت صورت نگرفت.مردم ایران بلوغ و نجابت خود را در آن اعتراض بزرگ نشان دادند.اما طرف مقابل چه کرد؟ آیا از خود تا حال پرسیده اید که رفتار صدا و سیما در آن بحران چگونه بوده است؟ رفتار نهادهای نظامی و امنیتی چگونه بوده است؟ همانگونه که تظاهرات بعدی و آشوب ها و درگیری های متعاقب آن مسئولیت زا است،در پاسخ به سوال شما باید گفت، برخوردهای خشونت آمیز با مردم در خیابان نیز تحت هر عنوانی نیز مذموم و محکوم است. شما که به شایستگی از حکومت دینی سخن گفته اید، برخی رفتارها را مقایسه کنید با رفتار امام ما در شنیدن خبر تعرض به خلخال زنی یهودی در شهر انبار!

اما برادر عزیز! چرا نمی خواهید بپذیرید که موضع گیری نهادهای مجری و ناظر انتخابات در سال 88 موجب بروز ابهاماتی گردید.چه لزومی داشت که با همه حمایتهایی که از رئیس جمور صورت می گرفت، مقاماتی که مسئولیتشان در انتخابات ایجاب می کرد که بیطرفی خود را حفظ نمایند وارد این کارزار شوند؟ مثلاٌ واجب بود که برخی از اعضاء شورای نگهبان به نفع یک کاندیدا سخنرانی نماید؟ آیا در این کشور سخنرانان و حامیان دیگری وجود نداشتند؟

شما بهتر می دانید که در برخی کشورها برای پرهیز از اینگونه شائبه ها، رئیس حکومت، دادستان عالی، فرماندهان ارتش حتی حق شرکت در انتخابات را ندارند، از این باب که مبادا شائبه طرفدای از کاندیدای خاصی به ذهن متبادر شود. 5

ما در برابر برخی بی قانونی ها سکوت کردیم.اما شما چرا در برابر واژه خس و خاشاک سکوت کردید؟ آیا آن 14 میلیون شایسته این بی احترامی بودند؟ ما در برخی موارد درست عمل نکردیم.اما شما در برابر وجدان خود پاسخ دهید آن مظلومانی که هزینه های سنگین دادند و اراده ای هم برای دفاع از حقوقشان وجود نداشت باید چه می کردند؟

ضمن تائید تاکید حضرتعالی بر حفظ حقوق حاکمیت ولی حقوق حقه مردم چیزی نیست که در سایه حقوق حاکمیت بی رنگ شده و اصالت خویش را از دست بدهد. مخصوصا مردمی که امکانی برای دفاع از حقوق پایمال شده خویش نداشته باشند.مهم حمایت از مردمی است که امکانی برای دفاع از حقوق پایمال شده خود ندارند.اما به نکته جالبی اشاره داشتید.اینکه در این 10 سال اقبال مردمی به اصول گرایان شده است.و اصلاح طلبان ظرفیت پذیرش این امر را نداشته اند.شما را انسان با اخلاقی می شناسیم. واقعاً به این سخنان باور دارید؟ اینکه در این 10 سال اقبال مردمی با شما و همفکرانتان بوده؟ اصول گرایان در 10 سال اخیر همواره در انتخاباتی بدون رقیب مسابقه داده اند.از انتخابات هفتم مجلس به این سو همواره اصلاح طلبان را رد صلاحیت کرده اند.اینک که با شما سخن می گوییم بخش زیادی از دوستان ما در زندان هستند. فضا برای هرگونه فعالیت سیاسی روز به روز محدودتر می شود.به این می گویید اقبال مردمی؟

با تمام تنگناها و محدودیتها در همین انتخابات پیش روی ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا، اگر امکان حضور اصلاح طلبان را با شرایط عادلانه فراهم شود.آنگاه پاسخ خود را خواهید یافت.اصول گرایان تنها در انتخابات شورای دوم شهرها که با قهر مردم روبرو گردید و به پای صندوق ها رای نیامدند، توانستند با کسب یک دهم آرا در مقایسه با ادوار پیش، به صورت دمکراتیک برنده شوند.

حتی در انتخابات ریاست جمهوری 84 مجموع آراء ریخته شده به سبد اصلاح طلبان در مقایسه با مجموع سبد آرای اصول گرایان به طرز فاحشی بالاتر بود.اصول گرایان باید خوشحال بوده باشند که آن موفقیت تنها به دلیل تنوع کاندیداهای اصلاح طلبان محقق شده بود.

به هر حال اگر از این پایگاه اجتماعی اطمینان دارید، این گوی و این میدان.

6

برادر بزرگوار ما!

از شوکت و عظمت ایران عزیز سخن رانده اید که سخن حقی ایست و البته جای شکر دارد که می پذیرید وضعیت در حوزه های اقتصادی، مدیریتی و بین المللی خوب نیست! همین اندازه هم جای شکر دارد.اما باید یادآوری کرد که این دولت اصول گرا، بالاترین تخلفات قانونی و تخطی های فراوان و بی نظیری در عبور از مصوبات قانونی و مصوبه های مجلس و از همه مهمتر قانون اساسی دارد. کافی است تا به رفتارهای ایشان با نهادهای قانونی مخصوصاٌ مجلس شورای اسلامی نگاهی بیاندازید. اما مساله در اینجا نیست.مهم نوع راهبرد به مدیریت کلان اداره کشور است.ما دارای توان موشکی بازدارنده و از نظر نظامی قدرت اول آن هستیم که جای شکر دارد. اما ضمن افتخار به دست آوردها و زحماتی که در حوزه های نظامی و علمی بدست آمده باید از خود پرسید، آیا انقلاب اسلامی برای ورود به عرصه رقابت های نظامی پدید آمد؟ انقلاب برای این تحقق یافت تا بهره بهتری از مواهب دین اسلام وآزادی های سیاسی و مدنی و عدالت اجتماعی ببریم.شما نیک می دانید که شاخص های قدرت در جهان تغییر کرده است.دیگر با نگاه به زرادخانه های یک کشور در باره قدرت آن داوری نمی کنند.مثال روشن آن کشورهای کره شمالی و جنوبی هستند.اولی دارای قدرت نظامی بالا و هسته -ای است. در عوض، مردمانش از قحطی و گرسنگی در حال عسرت و فشارهستند و کشورشان پادگان بزرگ نام دارد.دیگری با امکانات نظامی محدود، جزء 10 کشور در باشگاه تریلیون دلاری هاست.به سرنوشت مالزی بنگرید.در طول سی سال گذشته چه اتفاقی در این کشور روی داده که به یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی منطقه شرق دور بدل شده است.قدرت یک کشور به رفاه و رضایتمندی مردمانش می باشد. به ارزش پول ملی، شاخص های اشتغال و رفاه و تامین اجتماعی مربوط می شود.چرا راه دوری برویم، مگر اتحاد جماهیر شوروی سابق رقیب غرب در مسابقه تسلیحاتی و رقابت های فضایی نبود؟ آنها بزرگترین اشتباهشان این بود که در اولویت های خود ناخواسته و یا زیر فشار غرب تغییر داده بودند.از اولویت اول رفاه و افزایش ثروت و توسعه اقتصادی به اولویت دیگری با عنوان رقابت تسلیحاتی و فضایی دست یافتند.از نتیجه این اقدام حضرت عالی بهتر اطلاع دارید.ما باید کاری کنیم که هرکس گذرنامه ایرانی را می بیند به آن احترام گذارد.راه نیل به این مهم نیز جنجال آفرینی و غوغاسالاری نیست.امروز در امر اشتغال با فاجعه روبرو هستیم.نرخ تورم بر اساس شاخص های رسمی نزدیک سی درصد و بر اساس آمارهای واقعی بیش از این می باشد. بانکها در حال ورشکستگی هستند.شاخص فلاکت رکوردی بی سابقه زده است.

7

اما شگفت انگیز است که اجازه دهیم دروغی بزرگ و روشن – از فرط تکرار- به عنوان حقیقت، حتی در نظر بزرگوارانی چون شما جا بیفتد. هر اقتصاددانی می داند که تورم یک ضربه بزرگ دولت ها به فرودست ترین و محرومترین اقشار هر کشور است.به نظر جنابعالی آیا این درست است که شبانه از جیب محرومان برداریم و بامدادان با دمیدن در بوق و کرنا و با اهداف انتخاباتی روشن، همان یا بخشی از آن را به عنوان عیدانه به خودشان بدهیم؟ آن هم در حالی که تولید ثروت متوقف شده، چراغ اشتغال،رو به افول است بهره وری واژه ای است فراموش شده.....؟.

با این همه با این نظر شما موافقیم که در دوران دولت فعلی فاصله طبقاتی کمتر شده است.تفسیر ما از این سخنان چنین است.این دولت دست به هدم کامل طبقه متوسط زده و با گسترش فقر، طبقه متوسط را به طبقه پایین نزدیک کرده است.در حالی که باید عکس این امر اتفاق می افتاد.حال با یک روش ساختاری برای گسترش فقر برای همه آحاد جامعه روبرو گشته ایم.

با این همه بر این باوریم که شما وضعیت را بهتر می دانید اما معذوریت های شما نیز قابل درک است!

جناب عسکراولادی!

با این همه نمی توان تنها از گذشته و تلخی ها سخن راند و راهی به سوی آینده تعبیر نکرد.ایران کشوری استثنایی با مردمانی بزرگ است.چنانچه هر چه زودتر از سیاست های غلط دست کشیم ضرر نکرده ایم.ما نمی- توانیم بدون توجه به عرصه تحولات منطقه ای و بین المللی افق جدیدی را برای سال 92 ترسیم کنیم.یکی از مهمترین راهها برای گذر از بحران ها بازگشت و اعتماد به مردم است.این تفکر باطل و خطرناکی است که عده ای تصور می کنند با ایجاد امنیت ظاهری می توانند مسائل را حل نموده بر مشکلات فایق آیند.انتخابات آتی می تواند پیوند دهنده مجدد قلوب و نوعی حرکت به جلو مبتنی بر آشتی عمومی باشد.این انتخابات می تواند قواعد و استاندارد انتخاباتی را زنده و به تمام گروههای وفادار به قانون اساسی امکان رقابتی شفاف و رقابتی دهد.چنین انتخاباتی می تواند موجب تضمین ثبات و امنیت داخلی و خارجی کشور باشد.مردم را دلگرم نموده و آنها را به پای صندوق های رای آورده، ثبات و منافع ملی را تضمین کند.بدیهی است دولتی برآمده از انتخاباتی همه گیر و سالم می تواند با پشتوانه قوی به مذاکره با قدرت های خارجی برای حفاظت و حضانت از منافع ایران اسلامی در تمامی حوزه ها بپردازد.

ما به سهم خود برای تحقق چنین شرایطی دستان خود را به سوی شما و هر دلسوز و علاقمند به اعتلاء اسلام وایران دراز می کنیم.

در پایان باید ا

پاسخ عسگراولادی به نامه شش اصلاح‌طلب

برادرانه توصیه می کنم رهبری معظم انقلاب را فصل الخطاب و قائمه این نظام بدانیم

 

دبیرکل جبهه پیروان گفت: بنده در دوران دولت اصلاحات باب گفتگویی را با ارگان دولت و نیز با دبیر کل حزب حاکم باز کردم امّا متاسفانه آن باب را بستند؛ کار بجایی رسید که در انتخابات سال 88 باب اردوکشی خیابانی باز شد.

پاسخ نامه عسگراولادی به شش اصلاح‌طلب خطاب به الیاس حضرتی مدیر مسئول روزنامه اعتماد نوشته شده است که متن کامل آن به شرح ذیل است:

جناب آقای الیاس حضرتی

مدیر مسئول محترم روزنامه اعتماد

 السلام علیکم

جمعی از دوستان اصلاح طلب که نام شما هم در بین آنهاست طی نامه ای از مواضع اینجانب درخصوص بازخوانی فتنه 88 تشکر کردند و باب گفت‌وگویی را بازکردند من به شما برادر عزیز و فرد فرد برادران مذکور سلام ویژه دارم می خواستم به این بهانه و مطالب خوب و دلسوزانه‌ای که در مکتوب شماست به عنوان یک برادر کوچک مطالبی را مشفقانه عرض کنم:

1- نوشته‌اید: «شرایط گفتگو خاصه گفتگوی سیاسی از نیروهای فعال انقلابی گرفته شده است» و آن‌را بدترین اتفاق سال‌های اخیر دانسته‌اید این حرف درستی است؛ ما در هیچ حالتی نباید باب گفتگو را بسته بدانیم. بنده در دوران دولت اصلاحات

باب گفتگویی را با ارگان دولت و نیز با دبیر کل محترم حزب حاکم باز کردم امّا متاسفانه آن باب را بستند. کار بجایی رسید که در انتخابات سال 88 باب اردوکشی خیابانی و زنده باد و مرده باد باز شد این باب را گشوده و مفتوح باید بدانیم و براساس خردجمعی مردم سالاری دینی را نهادینه کنیم.

2- سخنی از استبداد سیاسی و خودکامگی و خطر آن در نهضت ملی صد ساله اخیر به میان آوردید و اضافه کردید؛ باید فرهنگ مردم سالاری و اخلاق انسانی و تعامل حزبی را نهادینه کنیم. این هم سخن حقی است ما از وقتی که از مبانی نظام و امام فاصله گرفتیم گرفتار دیو استبداد و خودکامگی شدیم. امام(ره) فرمودند؛ «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا گرفتار استبداد نشوید» ما این آموزه الهی را رها کردیم و در فتنه سال 88 برخی از دوستان بجای پشتیبانی از ولایت فقیه تابع گام به گام آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی شدند که بزرگترین تبهکاری سیاسی در کشور رقم خورد.

با اینکه در قرآن کریم با صراحت آمده است ولاتتبعوا خطوات الشیطان. هرچه مشفقانه رهبری مظلوم انقلاب فرمودند از شیطان بزرگ و استکبار جهانی فاصله بگیرید برخی از برادران ما گوش نکردند هرچه رهبری معظم انقلاب نصیحت فرمودند برای حل مناقشات، عدالت، انصاف و قانون را مدنظر بگیرید گوش شنوایی نبود کار بجایی رسید که اکنون ما می‌بینیم دوستان خوبی را از دست دادیم؛ بنده این باب را بسته می‌بینم ما دوباره می‌توانیم برادرانه همدیگر را در آغوش بگیریم و بر دشمن اسلام و انقلاب و کشور لعن و نفرین بفرستیم و باز هم رحماء بینهم باشیم.

3- از خطر اغیار در انحراف از مسیر اسلام و انقلاب یاد کردید و نوشتید:«ساکتین انقلاب چنان بر طبل خشونت، افراط و تندروی و ظاهر فریبی کوبیده اند که انقلابیون واقعی را از همراهی با انقلاب باز داشتند» و در همین نوشته از تدبیر رهبری معظم انقلاب یاد کردید که معظم له اجازه نخواهند داد چنین اتفاقی بیفتد؛ صمیمانه عرض می‌کنم انقلابیون نباید صحنه را خالی کنند و اسیر تندروی‌ها شوند؛ شما باید از تدبیر رهبری در حفظ نیروهای انقلاب استقبال می‌کردید.

ای کاش این اتفاق می افتاد و برخی انقلابیون اسیر فتنه کسانی نمی شدند که می‌خواستند آنها را از صحنه سیاسی کشور حذف کنند. بنده سئوالم این است دست اخلاص، مودت و صداقت رهبری را چرا اعتنای لازم نکردید و رهبری را در این وادی یاری نکردید. رهبری حتّی حضور یک سرباز را در خیمه انقلاب غنیمت می‌داند اما متأسفانه وقتی بخشی فوج فوج از این خیمه خارج شدند و اکنون که عزم بازگشت دارند نمی خواهند با اعلام آن دوستداران انقلاب را خوشحال کنند ولی اکنون صراحت لهجه و بیان و قلم ضرورت دارد لذا برادرانه توصیه می کنم رهبری معظم انقلاب را فصل الخطاب و قائمه این نظام بدانیم و برای پیشرفت و توسعه کشور همکاری نمائیم و مطمئن باشیم وحدت و اقتدار ملی ایران اسلامی تقویت خواهد شد.

4- از رویکرد خردگرایی، انصاف، میانه روی و اعتدال سخن گفتید و آنرا گوهر گمشده جامعه امروز ما دانستید. از میانداری اهل افراط بی ریشه و بی تعهد به منافع ملی حرف به میان آوردید. باید بگویم جانا سخن از دل همه ما میگوئید! حرف ما این است که چرا در سال 88 نتایج انتخابات و رأی مردم پذیرفته نشد و بر آن مهر «تقلب»زده شد. چرا به دهها هزار نفر از برگزارکنندگان انتخابات که همه ساله امین مردم بوده و هستند و در اجرا و نظارت، انتخابات را کنترل کرده و می‌کنند تهمت عدم امانت داری زده شد.

چرا اجازه داده شد دشمن در صفوف متحد ملت رخنه کند و برادری و وحدت ملت را تبدیل به دشمنی و کینه توزی و انتقام جویی کند. اینها گله‌های ما است. اما با همه این بی مهریها بنده می گویم جلوی ضرر را از هر کجا بگیریم منفعت است. برگردیم به دامن پر مهر ولایت. برگردیم به مسیر واقعی ملت هیچکدام ضرر نمی کنیم.

به عقیده من باید بین جریان فتنه و جریان اصلاحات یک مرز گذاشت و این دو را از همه جدا کرد. جریان اصلاحات یک جریان مشروع در انقلاب است و باید دامن خود را از فتنه پاک نگه دارد. باید همه ملت در یک رقابت سالم و اخلاقی بتوانند به نامزد مورد علاقه خود رای دهند نتیجه هرچه بود بپذیریم ولو برخلاف رای ما باشد. رای اکثریت ملاک است نه رای ما و شما. هرچه بود با جان و دل بپذیریم.

5- گفتید؛«باید پاسخگوی تندروی‌ها و ندانم کاری‌هایی باشیم که اعتدال و فضیلت را به حاشیه راند» این حرف درستی است و ما را یک گام به جلو می‌برد. البته ما هم معتقد نیستیم مقام عصمت داریم و هر آنجه در مقابله با فتنه کردیم درست بوده است؛ ممکن است خطاها و اشتباهاتی هم صورت گرفته باشد باید از آن با صراحت تبرّی جست اما در مسیر اصلاحی ملت که در مقابله فتنه آمریکا و اذنابش ایستادند نباید تشکیک کرد مردم جلوتر از نخبگان دست آمریکا را خوانده بودند و مردانه از رهبری و نظام دفاع کردند و باید ما و شما از این آگاهی و بصیرت مردم خدا را شاکر باشیم.

6- در نامه یا بیانیه خود بنده ناچیز را مورد تفقّد و تقدیر قرار دادید از لطف شما ممنون هستم. بنده در سنی می‌باشم که باید توشه خود را برای سرای باقی برگیرم . ما و شما بزودی به ملاقات خدا خواهیم رفت. همانطور که این دنیا در محضر خدا هستیم آن دنیا در حضور حق باید پاسخگوی اعمال و گفتار و تقریر خود باشیم.

شما در نامه خود از پایبندی به امام(ره) سخن گفتید همین می‌تواند بین ما و شما الفت بیشتر ایجاد کند. امام فرمودند؛ حفظ نظام از اوجب واجبات است؛ فردا که در محضر خدا می‌خواهیم پاسخگو باشیم باید دید چه کارنامه‌ای برای صیانت از نظام داریم. اگر دست ما پر باشد با امام(ره) و پشت سر او در صحرای محشر حاضر خواهیم شد. اگر دست ما خالی باشد معلوم نیست همراه با چه کسی با خداوند ملاقات خواهیم کرد. برای خودم و شما آرزوی عاقبت به خیری دارم. الّلهم اجعل عواقب امورنا خیراً.

ذعان نماییم، در شرایطی که بوق وکرنای جنجال آفرینان بلند است، شما دست به کار بزرگی برای تداوم این گفتگوها زده اید.تاریخ از این منش به نیکی یاد خواهد کرد

عسگراولادی:نباید موسوی و کروبی را از دست داد

 
دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری تاکید کرد: اساسا کسانی که همچون آقای موسوی و کروبی در نهضت و انقلاب سابقه دارند را نمی‌توان به راحتی از دست داد.

 


به گزارش ایسنا، حبیب‌الله عسگراولادی ظهر روز پنج‌شنبه در حاشیه همایش سراسری جبهه پیروان خط امام و رهبری در جمع خبرنگاران با بیان اینکه موسوی و کروبی را به عنوان فتنه نمی‌شناسم، گفت: اما اهل فتنه دور اینها جمع شده‌اند و به حیثیت‌شان آسیب زده‌اند.

وی بار دیگر تاکید کرد: من موسوی و کروبی را به عنوان فتنه نمی‌شناسم چون با هر دویشان کار کرده‌ام. یک سال و نیم وزیر موسوی بودم و با کروبی نیز در کمیته امداد و زندان بودم.

خبرنگاری پرسید پس به نظر شما باید از این دو فرد رفع حصر شود که وی در پاسخ به این سوال گفت: من را وارد سیاست نکنید. این موضوعات کار امنیتی و قضایی است
و دستگا‌های قضایی و امنیتی باید به این موضوع رسیدگی کنند.

وی هم‌چنین در مورد توهین به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز گفت: نحوه برخورد که با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌شود قابل قبول نیست. من با ایشان در زندان بوده‌ام و آیت‌الله هاشمی در زمان غربت اسلام در مسوولیت خود هیچ کوتاهی نکرده‌ است. البته ایشان مجتهد سیاسی هستند و در موضوعات سیاسی نظرات خاص خود را دارد.

عسگراولادی با بیان اینکه در شرایط کنونی نباید خط ضدهاشمی یا خط ضدناطق‌نوری باز کنیم، اظهار کرد: این‌چنین مسائلی را دشمن می‌خواهد.

واکنش شجونی به اظهارات اخیر عسگراولادی

رأس فتنه، آمریکاست اما موسوی و کروبی هم فتنه‌گر هستند

 
وی افزود: بنده در تعجبم از آقای عسگراولادی که چرا سخنانی می‌گویند که "تطهیر فتنه‌گران" از آن برداشت شود.

 

عضو شورای مرکزی حزب موتلفه گفت که از مواضع اخیر آقای عسگراولادی در "تطیهر فتنه‌گران" متعجب است و آن را نادرست می‌داند.

حجت‌الاسلام جعفر شجونی عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در گفت‌وگو با تسنیم در پاسخ به این سوال که آیا مواضع اخیر آقای حبیب‌الله عسگراولادی مبنی بر "فتنه‌گر نبودن آقایان موسوی و کروبی" موضع حزب موتلفه اسلامی هم هست یا خیر؟ گفت: این مواضع به هیچ وجه موضع حزب موتلفه نیست، بلکه بنده معتقدم موسوی و کروبی مباشران فتنه بودند و کسی که مباشر فتنه است، خودش هم فتنه‌گر است.

وی افزود: بنده در تعجبم از آقای عسگراولادی که چرا سخنانی می‌گویند که "تطهیر فتنه‌گران" از آن برداشت شود.

این عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی ادامه داد: رأس فتنه، شیطان بزرگ، آمریکاست اما موسوی و کروبی هم فتنه‌گر هستند.

حجت‌الاسلام شجونی خاطرنشان کرد: بنده در چندین شهر سخنرانی داشتم و معمولاً در این سخنرانی‌هایم، شرکت‌کنندگان از مواضع اخیر آقای عسگراولادی گلایه می‌کردند و همین سوال را می‌پرسیدند که آیا این مواضع، موضع موتلفه است که بنده به آنها هم تاکید می‌کردم که اعضای موتلفه چنین موضعی ندارند.

وی در پایان گفت: تطهیر فتنه‌گران و انداختن همه تقصیرها به گردن خارج مثل این است که بگوئیم در دفاع مقدس 8 ساله هم صدام هیچ تقصیری نداشت بلکه مقصر فقط آمریکا و انگلیس و غرب بودند که وی را تحریک به جنگ علیه ایران کردند و پول و تجهیزات در اختیارش گذاشتند.

عسگراولادی: موسوی و کروبی مجرم نیستند

 

حبیب‌الله عسگراولادی بر مواضع پیشین خود درباره موسوی و کروبی تاکید کرد و گفت که «به عنوان یک عضو هیات منصفه می‌گویم که من موسوی و کروبی را در فتنه 88 مجرم نمی‌شناسم».

به گزارش ایسنا دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری در نشستی با حضور جمعی از طرفداران حزب موتلفه اسلامی، با بیان تفسیری از سوره «توبه» از «لب بام بودن آفتاب عمرش»، خدمات بنی‌صدر، احساس تکلیفش برای بیان تاریخ به همان صورت که بوده است و اینکه موسوی و کروبی را برادر خود می‌داند و معتقد است هاشمی‌رفسنجانی به راحتی برای انقلاب به دست نیامده است، سخن گفت و انتقادات به مواضع اخیر خود را از وجود آزادی بیان در کشور دانست.

در انگلیس و فرانسه، مسیحیت به اقلیت مذهبی تبدیل خواهد شد

وی با اشاره به آیاتی از سوره توبه گفت: خداوند در یکی از این آیات خطاب به پیامبر می‌فرماید "اگر یکی از مشرکین از تو پناه بخواهد، بپذیر تا کلام خدا را بشنود و هرگاه آماده رفتن شد، او را در حفاظت کامل به مأمنش برسان". امروز اسلامی که به ما رسیده است، حتی در کشورهای غربی نیز رسوخ کرده و مسیحیت در غرب در حال تبدیل شدن به اقلیت مذهبی است و اسلام‌گرایی برای غربی‌ها یک خطر جدی محسوب می‌شود.
عسگراولادی افزود: امروز اسلام به جایی رسیده است که در انگلستان شاید تا یک سال دیگر و در فرانسه تا چند سال دیگر مسیحیت به اقلیت مذهبی تبدیل خواهد شد، بنابراین اسلام‌ستیزی غرب نیز که وجهه همت آن قرار گرفته است، به خاطر ترس از جهانی شدن اسلام است. آنها نمی‌توانند جلوی گرایش نسل جوان به اسلام را بگیرند.

آیا درست است که افراد را گروه گروه از جامعه و اسلام برانیم؟


وی با بیان اینکه اسلام از روز غربت موظف بوده که دوستان و هوادارانش را نگه دارد، افزود: خداوند به پیامبر می‌گوید "حتی اگر یک مشرک به تو پناه آورد، به او پناه بده". حال اگر ما اینجا بی‌توجه به این مساله افراد را گروه گروه را از جامعه خود و از اسلام جهانی عقب بزنیم و دور نگه داریم، آیا این درست است؟ گاه شعارهایی که داده می‌شود در چارچوب تعصبات گیر افتاده است اما اگر می‌خواهیم اساس را بر این بگذاریم که اسلام همانگونه که امام (ره) می‌خواست جهانی شود، باید به گونه دیگری عمل کنیم.

همه دوره های انتخابات را آزاد می‌دانم


این فعال سیاسی با انتقاد از برخی رسانه‌ها به دلیل انعکاس ندادن صحیح و کامل سخنانش، اظهار کرد: من همه دوره های انتخابات را آزاد می‌دانم؛ حتی آنجا که خودم نامزد بودم و رای نیاوردم، به کسانی که در انتخابات پیروز شده بودند تبریک گفتم. انتخابات را آزاد می‌دانم و البته هیچ کار بشر بی‌اجبار نیست. در یکی از دوره‌های مجلس که من شرکت کرده بودم و رونوشت آرا را داشتم، شورای نگهبان به من گفت که من رای نیاورده‌ام اما من با اینکه مدارکی داشتم ولی زمانی که شورای نگهبان گفت که رای نیاورده‌ام، قبول کردم چراکه معتقدم شورای نگهبان باید حرف آخر را بزند.
وی اضافه کرد: من حتی در انتخابات که رای نیاوردم، نگفتم که آزاد نبوده. ما انتخابات آزاد داشته‌ایم و داریم. عمده انتخابات به این صورت بوده است که یک سلیقه دیگر کشور را اداره می‌کرد اما رای اکثریت را سلیقه دیگر به دست آورده است.

برخی گفتند مواضع من برای بیرون آوردن موسوی و کروبی از حصر خانگی است


دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری با اشاره به انتقاداتی که درباره مواضع اخیر وی بویژه در مورد میرحسین موسوی و مهدی کروبی شده بود، گفت: در مجلس، سید بزرگواری که فامیلی‌اش هم بزرگواری است، شدیدا به من تاخته بود بدون آنکه اسمی از من ببرد. او گفته بود که کسی نمی‌خواهد من (عسگراولادی) را از اصولگرایی کنار بزند ولی با این کارها من خودم را کنار خواهم زد. او گفته بود که من می‌خواهم کف روی آب باشم و می‌گفت که اصلا ذهنیتم عوض شده است.
عسگراولادی با بیان اینکه "این نماینده محترم از سرزمینی است که مردم بزرگواری دارد"، اظهار کرد: اما ایشان خیلی ساده نگاه کرده است و خیال کرده تاریخ اسلام جهانی به یک سلیقه محدود می‌شود، در حالی که گستره اسلام‌خواهی و امامت و ولایت به پهنای زندگی مسلمانان ایرانی است.
وی با بیان اینکه "من می‌خواهم جواب «کف روی آب» را با نقل سخنی از امام (ره) بدهم"، افزود: امام (ره) فرمودند اگر شما را از در بیرون کردند، از پنجره وارد شوید، اگر از پنجره بیرون کردند، زاویه‌ای پیدا کنید و از آن وارد شوید. شما مثل ریگ ته جوی بمانید. شما برای تصفیه آب هستید. اینکه شما را کجا راه می‌دهند یا نه، به فکر آن نباشید. شما باید بمانید و آب را تصفیه کنید.
دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری با بیان اینکه "برخی گفتند که سخنان من برای تبرئه اهل فتنه و بیرون آوردن موسوی و کروبی از حصر خانگی و تطهیر این دو است"، گفت: من چنین منظوری ندارم و چنین حرفی نزده‌ام. اینها وظایف دستگاه‌های امنیتی و قضایی است. البته من به عنوان خادم کوچکی در هیات منصفه و خادم 21 نفر عضو هیات منصفه هستم.

موسوی و کروبی را در فتنه 88 مجرم نمی‌شناسم


وی تاکید کرد: من باید منصفانه به مسائل بپردازم و از مرده باد و زنده باد اثر نپذیرم. نباید زنده‌باد به من سرعت ببخشد یا مرده‌باد کُند کنَد. من به عنوان یک شهروند ایرانی حق دارم نظر حقیقی خودم را بگویم. فتنه اتفاق افتاد و موسس فتنه، آمریکا، اسرائیل و انگلیس بودند. ما چهار نامزد داشتیم که تبلیغات زهرآگین دشمن دو نفر از اینها را مفتون کرد، یعنی فتنه‌زده شدند نه فتنه‌گر.
عسگراولادی تاکید کرد: من به عنوان یک شهروند اظهارنظر کردم و به عنوان یک عضو هیات منصفه می‌گویم که من موسوی و کروبی را در فتنه 88 مجرم نمی‌شناسم. آیا نباید این را بگویم، چون به من انتقاد می‌کنند؟

آفتاب لب بامم


آقایانی که بر مرکب احساسات سوارند در آن دنیا نمی‌توانند جواب مرا بدهند
این فعال سیاسی در ادامه صحبتهای خود گفت: من رفتنی‌ام و آفتاب عمرم لب بام است. دیری نخواهد پایید که دیگر نیستم. من برای قبر، برزخ و قیامت جواب می‌خواهم و این آقایانی که بر مرکب احساسات سوارند در آن دنیا نمی‌توانند جواب مرا بدهند.

مواضعم را با «آرم حبیب‌الله عسگراولادی» مطرح کرده‌ام


وی افزود: من برای بیان نظراتم از حزب موتلفه یا کمیته امداد یا جبهه پیروان یا حتی اصولگرایان خرج نکرده‌ام. من با «آرم حبیب‌الله عسگراولادی» این حرف‌ها را زده‌ام.

اگر بگوییم همه منفی بوده اند، از انقلاب چه می‌ماند؟


عسگراولادی ادامه داد: می‌خواهم حرفهایم را در چهار پایه بگویم؛ اولین پایه اینکه تاریخ ایران باید قابل نگارش باشد. اگر از دو رهبر، شش رییس جمهور و چند نخست‌وزیر بگویید که همه به غیر از احمدی‌نژاد منفی هستند چه می‌شود؟ وقتی در صحنه تاریخی کشور حضور دارم، بسیاری از مسائل را دیده‌ام. کسی در دوره‌ای جرات نمی‌کرد اسم بنی‌صدر را ببرد. او با بالاترین رای در کشور سوار بود و در دفاع مقدس کارهای مثبتی داشت اما کارهای منفی هم داشت. باید تاریخ را آنگونه که هست گفت. بنی‌صدر یکی از توفیقاتش این بود که برای اولین بار رای بالای 10 میلیون مردم را به دست بیاورد و این مثبت است اما در تمسک به ولایت، شکست جدی و قطعی خورد.
وی درباره هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی نیز گفت: هاشمی در مسیر زیرساخت‌های کشور وجهه همت داشت و موفق بود. آقای خاتمی توانست بحث‌های سیاسی را به جانب شفافیت ببرد. آقای احمدی‌نژاد هم کارهای مثبتی داشته است اما اگر بگوییم از شش رییس جمهور پنج تای آنها منفی است، اگر بگوییم از شش رییس مجلس پنج تای آنها منفی است، اگر بگوییم همه نخست‌وزیرها منفی بوده‌اند، برای انقلاب چه می‌ماند؟ برخی احساساتی‌ها متوجه نیستند که بی‌تاریخ بودن، چقدر مضر است.

نمی‌خواهم جوری حرف بزنم که برایم زنده باد بگویند   /  آن دو نامزد فتنه‌گر و فتنه‌ساز نبودند و گرفتار فتنه شدند


دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت: پایه دوم اینکه انتخابات بی‌اشکال نیست و دشمن کارش را شروع می‌کند. چه در اینجا، چه مصر و چه هرجای دیگر، دشمن گام‌هایی را قبل از رای‌گیری برمی‌دارد و حرف از تقلب و دروغ می‌زند. در دوره دهم انتخابات نیز از چهار، پنج ماه قبل دشمن اعلام کرد که در انتخابات تقلب می‌شود. دشمن عوامل خود را در کنار نامزدها می‌گمارد و آنها با «چاکرم، مخلصم» عقل منفصل نامزدهای انتخابات می‌شوند.
وی با بیان اینکه "من در شرایط بحران به همراه چهار نفر دیگر با موسوی ملاقات داشتم"، افزود: من با کروبی هم تنها دیدار کردم. از جلسه‌ای که با این افراد بیرون آمدم تشخیصم این بود که فتنه‌گر بودن به اینها نمی‌چسبد اما اطراف اینها را فتنه گرفته است.

عسگراولادی با بیان اینکه "من نمی‌خواهم جوری حرف بزنم که برایم زنده باد بگویند"، ادامه داد: باید این واقعیت‌ها را بگویم که پیش خدا جوابی داشته باشم. گردانندگان اصلی فتنه همه در کشورهای غربی پناهنده شده‌اند و حقوق می‌گیرند. این دو نامزد ما فتنه‌گر و فتنه‌ساز نبودند و گرفتار فتنه شدند.

دشمن می‌خواهد انتخابات را به میدان جنگ تبدیل کند


این فعال سیاسی اضافه کرد: پایه سوم سخنانم این است که دشمن می‌خواهد انتخابات را به میدان جنگ تبدیل کند و ما نباید بگذاریم جشن ملی‌مان به میدان جنگ تبدیل شود. کسانی که مخلصانه به بنده انتقاد دارند توجه ندارند که اگر انتخابات شروع و مقابله‌ها ادامه پیدا کند، نمی‌شود انتخابات را جشن ملی دانست، بلکه جنگ داخلی خواهد بود.

سه قطب در انتخابات آینده شرکت می‌کنند


وی افزود: پایه چهارم حرف‌هایم این است که قبول کنیم سه مجموعه و سه قطب در انتخابات آینده شرکت می‌کنند. این سه قطب نباید همدیگر را تضعیف کنند بلکه باید زمینه برای رقابت فراهم شود. نباید بگذاریم دشمن رقابت را به تنازع تبدیل کند. براندازی نامزد قطب دیگر و تخریب او با رقابت سالم اسلامی مغایرت دارد.

برخی خیال می‌کنند هاشمی مفت به دست آمده و حرف‌های بی‌ربطی در مورد وی می‌زنند


عسگراولادی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه "اگر آقای احمدی‌نژاد اینجا بود سخنانم را صریح‌تر می‌گفتم"، اظهار کرد: صحبت من این است که در انتخابات ریاست جمهوری دهم باب تنازع را باز کردند و باب رقابت و تنازع را با یکدیگر مخلوط ساختند. به این صورت که ایشان با سه نامزد در رقابت بود اما وسط مناظره به هاشمی و ناطق نوری تاخت، در حالی که اصلا این دو شخصیت رقیب او نبودند اما ایشان در مناظره جدی‌ترین مبارزه‌اش با هاشمی بود.
دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری تصریح کرد: دشمن بیکار نیست و می‌خواهد کوشش ملی در سایه رهبری که برای رقابت ملی و اسلامی است، به تنازع تبدیل کند. نگذارید کار به نزاع بکشد.
وی با بیان خاطره‌ای از هاشمی رفسنجانی اظهار کرد: برخی خیال می‌کنند که ایشان مفت به دست آمده و حرف‌های بی‌ربطی در مورد ایشان می‌زنند. البته من همه مواضع ایشان را قبول ندارم و انتقاداتم را در مجمع به ایشان می‌گویم. یکی از انتقادات من این است که ایشان نباید در ذهن مردم زاویه‌ای با رهبری داشته باشند، نباید درباره آنچه که رهبری تنفیذ کرده و کسی که رییس جمهور همه ما شده، بگوید که انتخابات آزاد نبوده و نباید بگوید که تقلب شده است.
عسگراولادی تصریح کرد: البته آنچه ایشان یقین کند حکم حکومتی است، اطاعت می‌کند ولی خودشان هم صاحب نظر و مجتهدند. نباید تصور کنیم که در جامعه تک‌صدایی است. باید صداها باشد اما همین که ولی امر حکم حکومتی داد، اطاعت کنیم.
وی ادامه داد: مهدی کروبی نیز تنها کسی است که در ریاست مجلس حکم حکومتی در رابطه با لایحه مطبوعات را اجرا کرد. ایشان تریبون مجلس را گرفت و گفت که فرمایش رهبری درباره لایحه مطبوعات را حکم حکومتی در نظر می‌گیرم و این لایحه را از دستور خارج کرده‌ام. برخی فکر می‌کنند که ایشان مفت به دست آمده.

با برادرم موسوی و برادرم کروبی سال‌ها کار کرده‌ام


این فعال سیاسی ادامه داد: من با برادرم موسوی و برادرم کروبی سال‌ها کار کرده‌ام ولی در سال‌های فتنه برخی مسائل را نپذیرفتند. موسوی رییس ما در دولت بود. ایشان فتنه‌ساز نیست، اما راهی باز شده، باید از فتنه تبری بجویند. من باز می‌گویم که فتنه‌گر آمریکا، اسرائیل و انگلیس‌اند و باید از اینها تبری بجویند. درباره حصر خانگی این دو عزیز نیز جدا از اینکه مقامات امنیتی و قضایی چه تصمیمی بگیرند، من به عنوان عضو هیات منصفه می‌گویم که این دو را مجرم نمی‌شناسم.
دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری در بخش دیگری از اظهارات خود گفت: وقتی فتنه گسل‌هایی در داخل ایجاد می‌کند و تلاش می‌کند میان مردم و رهبری و نظام فاصله بیندازد، اما موفق نمی‌شود، با فلش‌های دیگری این کار را می‌کند و به جای مکتب اسلامی، مکتب ایرانی را نشان می‌دهد. اگر ایرانیت و تعصب ایرانی را مطرح کنیم، مطمئن باشید که تازه اول کار خواهد بود.

به کسانی که حرف از انتخابات آزاد زده‌اند تذکر بدهیم نه اینکه حذف کنیم


عسگراولادی در ادامه در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه "هاشمی رفسنجانی و برخی دیگر از افراد که حرف از انتخابات آزاد زده‌اند، پس از سخنان مقام معظم رهبری باید چگونه عمل کنند؟" گفت: باید تذکر داد. اینکه کسی بخواهد حذفی عمل کند، این کار با اسلام جهانی مغایرت دارد. دنیای اسلام چراغ برداشته و دنبال اینگونه افراد است. طبیعی است که پس از تذکرات رهبری برخی موضع خود را تصحیح کنند.

حتی جواب 10 درصد انتقادها را هم نداده ام


وی در واکنش به پرسشی درباره انتقادات مطرح شده درباره خود نیز گفت: در کشور ما آزادی است و هرکس آزادانه نظر خود را بیان می‌کند. من حتی ده درصد از جواب انتقادها و اعتراضات را ندادم. باید اجازه بدهیم که هرکس دریافت خود را بگوید.

خوابی درباره کروبی ندیده ام


عسگراولادی همچنین درباره انتشار خبری مبنی بر اینکه وی خوابی در مورد کروبی دیده است گفت: این خبر که من خوابی در مورد آقای کروبی دیده‌ام و آن را با مقام معظم رهبری در میان گذاشتم از اساس دروغ است.
دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری در پاسخ به اینکه آیا شما نسبت به حوادث سال 88 و موسوی و کروبی دیر اظهارنظر نکرده‌اید؟ گفت: انگیزه من این است که تاریخ آنگونه که هست بیان شود تا در مورد انقلاب جفا صورت نگیرد. من به اینکه سه سال یا پنج سال این مسائل دیر مطرح شد یا نه، کاری ندارم. با توجه به در پیش بودن انتخابات موضع گیری های افراد، بنده برای اینکه این مواضع روی روال باشد، از اول محرم امسال سخنان خود را شروع کردم.

تشکر جمعی از اصلاح طلبان از عسگراولادی

 

7نفر از چهره های اصلاح طلب در نامه‌ای خطاب به عسگراولادی، از اظهارات اخیر وی حمایت و تشکر کردند. ابراهیم اصغرزاده، الیاس حضرتی، مسعود سلطانی‌فر،‌ سعید لیلاز،‌ سیدرضا نوروززاده، محمدجواد حق شناس و اسماعیل دوستی به سخنان جدید دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری واکنش نشان دادند.

در این نامه  آمده است:

به نام خدا
برادر گرامی و ارجمند، جناب آقای حبیب الله عسکراولادی
با سلام و احترام


نیازی به مقدمه چینی نیست که بگوییم، بدترین اتفاق سال های اخیر این بوده که شرایط گفت وگو خاصه گفت وگوی سیاسی از نیروهای فعال انقلابی گرفته شده است. احتمالا با ما موافقید که ما غالبا فرصت سوزی کرده‌ایم و امکان دیالوگ را از خود و دیگران دریغ کرده‌ایم. ما می توانستیم سخت ترین مشکلات و بدترین موانع را با هم فکری و تشریک مساعی حل کنیم و از میان برداریم، اما شوربختانه گاه بدلیل فقدان تربیت فرهنگی و ناآشنایی با اندیشه تعامل فرهنگی و اجتماعی که ریشه در سرشت استبدادی جامعه دارد و گاه به جهت شیطنت برخی از بدخواهان و کینه توزان، از جاده انصاف دور شدیم.

سابقه طولانی خودکامگی، امکان تمرین مدارا و گفتگوی اجتماعی را از ما ستاند و خصلت استبداد سیاسی را گسترش داد.متاسفانه تاریخ ایران بیش از آنکه الگوها و نمونه های سیاسی دیگری را تجربه کند، با مفهوم استبداد مطلقه آشنا بوده است.این زنجیره معیوب به مدتی مدید و طولانی قدرت را متصلب و امکان بازیگری مردم در سطوح مختلف را مانع شده است.جنبشها و نهضت های مختلف سیاسی و اجتماعی در نزدیک به دو سده فعالیت مصلحان در ایران نیز نتوانست این فضای مکدر را صاف نماید.گروههای مختلف اجتماعی در این بستر قدرت مطلقه نه تنها تن به هر پلشتی و پلیدی دادند، بلکه در چنبره ای دردناک و هزینه آور از استبداد و هرج و مرج در غلطیدند.

چه آنکه، جامعه ای که در نتیجه یکی از این نهضتها کمی از فشار موجود می کاست، خود چنان در آزادی افراط می نمود که آرزو و تمنای امنیت داشت.این داستان طولانی دهه های اخیر است.اما خودکامگی جدا از معایب فراوانی که دارد یک آفت بسیار زشت و نابجا به جا می گذارد.  جامعه ای که تنها یک مستبد بر خود تحمل کرده، بستر آفرینش مستبدان کوچکی می شود که کار قاعده مند و توام با تدبیر و داوری و اخلاق مشارکتی را بر نمی تابند.مهمترین تاثیر چنین جامعه ای فقدان قانون و روح قانونگرایی است.هر که به هرم قدرت خود را نزدیکتر احساس کرده، نیاز چندانی به رعایت قانون ندیده، امور جامعه و فرد نه از بستر ضابطه که از طریق رابطه و گسترش فرقه گرایی و باندبازی سامان می یابد.اگر این روند عمومی و سنت رایج جامعه ای گردد باید فرهنگ مردم سالاری و اخلاق انسانی و تعامل حزبی را که مهمترین سرمایه اجتماعی هر سرزمینی است، به تاراج رفته دانست.

مشکل دیگر به نیت بدخواهانه و کینه توزانه ای بر می گردد که متاسفانه در سال های اخیر از رونق و گستره بیشتری برخوردار گشته است.جنابعالی که از السابقون انقلاب و از شاگردان و مریدان حضرت امام خمینی ( ره ) هستید.با گوشت و پوست خود طعم مبارزه، همراه با شکنجه و زندان رژیم ستمشاهی را چشیده اید.اما می دانید چه بسیار کسانی که به اسم مهدویت و ضرورت اتخاذ تقیه، با سنت سیاسی امام در مخالفت که نه، در جنگ بودند. آنها نه به مبارزه اعتقاد داشتند و نه امام را ولی نعمت خود می دانستند.از این پرهیز نمی کردند که حتی نهضت اصلاحی امام را دشمنی با ظهور حضرت حجت بدانند. آن جریان و خط فکری بعدها حتی در انقلاب دوم، در پس شعار ظاهرفریبی مبارزه با مارکسیسم، با اشغال سفارت آمریکا مخالفت کردند و می گفتند در جایی که سفارت شوروی هست، چه نیازی به اشغال سفارت آمریکا است.

ساکتین انقلاب و مخالف خط و مشی امام در فضای فراهم آمده از خون و ایثار شهیدان، زمانی که سفره حاکمیت را پهن دیده و خطرات احتمالی را مرتفع، ناگاه کاسه داغتر از آش شده، چنان بر طبل خشونت، افراط ، تندروی و ظاهرفریبی کوبیده اند که انقلابیون واقعی را ازهمراهی با انقلاب، بازداشتند.هر چند به برکت آگاهی مردم مسلمان و خاطره تاریخی و تدبیر رهبری انقلاب نمی توانند به این خواسته شوم خود برسند، اما در دل امید حذف آموزه های امام و ارزشهای انسانی و مردم سالارانه انقلاب و یارانش را در ذهن دارند و کینه دیروز را در دل می پرورانند.این جریان خزنده و خطرناک نه به امام اعتقاد داشت و نه به انقلاب.

چیزی که باعث شد این نامه نگارش شود، اظهار نظر منصفانه تان در روزهای گذشته بود که البته در هیاهوی اهل غوغا کمتر شنیده شد. این رویکرد خردگرایانه نشان از انصاف ، میانه روی و اعتدال دارد.این همان گوهر گمشده جامعه امروز ماست. امروز با میدانداری اهل افراط بی ریشه و بی تعهد به منافع ملی ، فضا چنان غبارآلود شده که اهل خرد و علاقه مندان به انقلاب و تمامیت این کشور، دل نگران هستند.آنچه در فضای غبارآلود آسیب می بیند، اعتدال و خردورزی و انصاف است.ما همگی بر کلیاتی اتفاق داریم که ماهیت اصلی نظام را شکل می دهد.

زیبنده است از این تفکر قدردانی شود. با اینکه آقایان کروبی ، موسوی و خانم رهنورد در جناح سیاسی رقیب شما قرار داشته اند و برخورد با آنها بنا به ظاهر می توانست به تقویت جناح سیاسیتان منجر شود مع ذلک از گفتن حقیقت پروا نکردید و گفتید آنچه را که گفتنش ابن روزها پرهزینه و بی پاداش است.

اما چه خوب است که یادآوری نماییم رقابت هم اگر هست باید سالم ، حرفه ای والبته اخلاقی باشد.در شرایطی که رقیب از صحنه غایب و امکان دفاع از خود ندارد،تاختن به او نه از سر قدرت و نه از روی جوانمردی و پهلوانی البته نه از بستر یک رفتار توام با پرنسیپ سیاسی است. از دو نامزد انتخابات گذشته، با یکی هم بند و هم سلول بوده اید و دیگری را به عنوان وزیر یاری داده اید. قطعا چیزی که می گویید مبتنی بر درک و دریافتتان بوده و جای بسی تقدیر و تشکر است که میان رقابت سیاسی و گفتن حقیقت مرزی قایل نشده اید و برای خوش آیند تندروهای عصبی مزاج از جاده انصاف دور نیفتاده اید.

تداوم این اظهارات دلسوزانه در فضای پر التهاب کنونی نه تنها موجب دلگرمی یاران امام و همرزمان سابق شما شده بلکه سرمشقی است برای نیروهای جوان که بدانند هنر سیاست ورزی قدم نهادن بر جاده اصول و چارچوب های اخلاقی و قانونی است.اصولگرایی واقعی با رویکرد اصلاح طلبانه از چنین فرهنگ و الگویی تبعیت می کند.

جناب عسکراولادی! ما از گردابی که امروز در آن گرفتاریم به راحتی عبور نخواهیم کرد، مگر آنکه تکلیف خود را با گذشته و حال و در یک کلمه، حقیقت روشن کنیم . ما هم باید پاسخگوی تندروی ها و ندانم کاریهایی باشیم که اعتدال و فضیلت را به حاشیه راند . تندروهایی که در لباس دوست، جاده تهمت و افترا و بی قانونی را صاف کردند و ثمره ۳ دهه رقابت قابل قبول و مسالمت آمیز انتخاباتی را تقدیم افراطیونی کردند که جز با بحران و در بحران نمی توانند تنفس کنند.

جناب آقای عسکراولادی! شما که به درستی کروبی و موسوی را از سرمایه های انقلاب خواندید ما نیز شما را و تمام خردگرایان و سیاستمداران معتدل را سرمایه کشور می دانیم. سرمایه ای که باید در این شرایط خطیر به کار آینده مملکت آید.

در پایان جا دارد تاکید نماییم که تفکر اصیل اصلاح طلبی و جریان اصلاح طلب پاسخ به یک نیاز تاریخی و خواست عمومی و حیاتی برای کشور و جمهوری اسلامی به شمار می آید.همانگونه که تفکر محافظه کاری و جریان اصول گرایی نشانه ضرورت و یک خواست ملی زمانه ماست.این دو نمادی از تعادل و خردورزی سیاسی در این مرزو بوم بوده که حذف هر کدام به منزله منکوب کردن فرآیند توسعه و پیشرفت و رقابت سیاسی در ایران است.اندیشه ای که تندروهای از راه رسیده و نوکیسه در صدد هدم و انهدام آن به هر قیمتی هستند.

از خداوند آرزوی بهروزی و سعادت ایران عزیز و مردم شریفمان را داریم.

ترقی:

حرفهای عسگراولادی مواضع شخصی او است

 

عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی گفت: حزب موتلفه اسلامی کاندیدای اختصاصی در انتخابات ریاست جمهوری ندارد.

حمیدرضا ترقی در جمع خبرنگاران افزود: این حزب برنامه ای برای معرفی کاندیدای مستقل ندارد و همراه با جبهه پیروان خط امام و رهبری و سایر اصولگرایان برای معرفی کاندیدا به جمع بندی می رسد. مواضع خود را در این خصوص پس از جمع بندیها اعلام می کنیم.

ترقی همچنین در خصوص صحبت های اخیر عسگراولادی در رابطه با موسوی و کروبی گفت: این صحبتها مواضع شخصی ایشان بوده و هیچگونه ارتباطی با حزب موتلفه ندارد. خود آقای عسگراولادی نیز اعلام کردند که این مواضع ربطی به حزب موتلفه و بقیه اصولگرایان ندارد. هدف ایشان از بیان این اظهارات این بوده که بگوید امریکا و انگلیس سران اصلی فتنه هستند و ممکن است در هر منطقه ای از وجود اینچنین افرادی استفاده کنند.

وی تصریح کرد: سران فتنه در صورتی قابل بازگشت هستند که از سران اصلی فتنه یعنی استکبار جهانی تبری جویند.

شجونی:

مواضع اخیر عسگراولادی موضع موتلفه نیست

 

تسنیم نوشت: عضو شورای مرکزی حزب موتلفه گفت که از مواضع اخیر آقای عسگراولادی در "تطیهر فتنه‌گران" متعجب است و آن را نادرست می‌داند.

حجت‌الاسلام جعفر شجونی در پاسخ به این سوال که آیا مواضع اخیر آقای حبیب‌الله عسگراولادی مبنی بر "فتنه‌گر نبودن آقایان موسوی و کروبی" موضع حزب موتلفه اسلامی هم هست یا خیر؟ گفت: این مواضع به هیچ وجه موضع حزب موتلفه نیست، بلکه بنده معتقدم موسوی و کروبی مباشران فتنه بودند و کسی که مباشر فتنه است، خودش هم فتنه‌گر است.

وی افزود: بنده در تعجبم از آقای عسگراولادی که چرا سخنانی می‌گویند که "تطهیر فتنه‌گران" از آن برداشت شود.

این عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی ادامه داد: رأس فتنه، شیطان بزرگ، آمریکاست اما موسوی و کروبی هم فتنه‌گر هستند.


شجونی خاطرنشان کرد: بنده در چندین شهر سخنرانی داشتم و معمولاً در این سخنرانی‌هایم، شرکت‌کنندگان از مواضع اخیر آقای عسگراولادی گلایه می‌کردند و همین سوال را می‌پرسیدند که آیا این مواضع، موضع موتلفه است که بنده به آنها هم تاکید می‌کردم که اعضای موتلفه چنین موضعی ندارند.

 

واکنش احمد خاتمی به سخنان عسگر اولادی

چه بسا شخصیتی حرفی بزند که ما حرفش را قبول نداشته باشیم ولی بزرگی‌اش را قبول داریم و چه بسا واکنش ما برای این باشد که بزرگی‌اش محفوظ بماند. اما این که کسی بگوید سران فتنه افراد نجیب، شریف، مومن و متدینی بودند حرف بسیار نادرستی است.

 

 امام جمعه موقت تهران نسبت به «تطهیر سران فتنه» هشدار داد و گفت:‌ اگر بیم این را نداشتم که تطهیر فتنه‌گران و تخفیف جرم آنها به یک جریان تبدیل شود، این مساله را مطرح نمی‌کردم اما احساس خطر کردم که مردم در این جریان بدهکار شوند.

 

 

حجت‌الاسلام والمسلمین سیداحمد خاتمی در خطبه‌های نماز جمعه این هفته تهران، فتنه 88 را از جمله توطئه‌های دشمنان از بیرون کشور خواند و افزود: این توطئه در داخل اجرا شد و بعد از آن حماسه 9 دی اتفاق افتاد ما در یکی - دو هفته گذشته به تحلیل‌هایی برخوردیم که احساس کردیم اگر وارد نشویم شما نمازگزاران و مردمی که حماسه 9 دی را آفریدید بدهکار شوید و سران فتنه طلبکار شوند.

 


وی افزود:‌ این خیلی گزنده است که هنوز سه سال از حماسه 9 دی نگذشته است - که مردم در آنجا افتخار آفریدند و انقلاب را در گردنه‌ای سخت نجات دادند - کسی بگوید آن‌ها سران فتنه نبودند. البته اظهارنظر در کشور آزاد است و قرار نیست بگوییم همه باید مثل ما فکر کنند، بلکه افراد باید حرفشان را بزنند.

 


خاتمی ادامه داد:‌ چه بسا شخصیتی حرفی بزند که ما حرفش را قبول نداشته باشیم ولی بزرگی‌اش را قبول داریم و چه بسا واکنش ما برای این باشد که بزرگی‌اش محفوظ بماند. اما این که کسی بگوید سران فتنه افراد نجیب، شریف، مومن و متدینی بودند حرف بسیار نادرستی است.

 


این عضو هیات رییسه مجلس خبرگان به بخشی از بیانات مقام معظم رهبری اشاره کرد و افزود: ایشان گفته‌اند فتنه این است که کسانی با ظاهر صلاح و باطن دشمنی فضا را غبارآلود کنند پس به نص تعبیر امیرالمومنین (ع) و فرزند صالح ایشان مقام معظم رهبری فضای غبارآلود، فضای فتنه است.

 


امام جمعه موقت تهران یادآور شد:‌ کسی نمی‌تواند بگوید در فتنه فضا غبارآلود نشد؛ البته ما معتقد نیستیم هرکسی به خیابان آمد معاند بود بلکه برای برخی، فضا را نادرست جلوه داده بودند اما بعضی‌ها هم هدایت می‌کردند.

 


وی در بخش دیگری از صحبتهای خود، تقلب را از جمله مهمترین دروغ‌ها در سال 88 خواند و خاطرنشان کرد: تقلب در انتخابات چیزی بود که آمریکایی‌ها و سران کشورهای استکباری از آن حمایت کردند اما خود این‌ها در اعترافاتشان گفتند ما سندی برای تقلب نداشتیم بلکه می‌خواستیم مردم را تحریک کنیم. یکی از سران فتنه در بیانیه‌ خود گفت که شورای نگهبان با چشم بستن بر انبوه تقلب، دهمین دوره انتخابات را تایید کرد. آن‌ها خودشان گفتند که تقلب رمز اغتشاش بوده است.

 


امام جمعه موقت تهران، تهمت تجاوز به زندانیان را از دیگر دروغ‌ها در آن ایام دانست و تصریح کرد: یکی از سران فتنه این موضوع را مطرح کرد و به اندازه خود آب به آسیاب دشمن ریخت ولی هیچکس نتوانست آن را اثبات کند؛ اگرچه قوه قضاییه هیات سه نفره‌ای تشکیل داد و کمیسیون اصل 90 مجلس هم هیاتی تعیین کرد اما چنین چیزی ثابت نشد.

 


خاتمی افزود: دروغ دیگر آنها این بود که گفتند دختری را شکنجه کرده‌اند، بدنش را سوزانده‌اند و آن را در بهشت زهرا دفن کرده‌اند. بعد هم برای او مجلس فاتحه گرفتند و یکی از سران فتنه برایش اشک تمساح ریخت. این دختر بعدا به تلویزیون آمد و گفت که سوختن یعنی چه؟! یکی از این دروغ‌ها کافی بود تا سران فتنه نتوانند تا ابد سر بلند کنند اما تعجب است که سه سال نگذشته می‌گویند آن‌ها سران فتنه نیستند.

 


عضو هیات رییسه مجلس خبرگان با بیان اینکه "استفاده ابزاری از مردم از جمله اشکالات فتنه‌گران است"، تصریح کرد: 40 میلیون مردم پای صندوق‌ها رای حاضر شدند و حضور 85 درصدی آن‌ها سرمایه عظیمی برای ملت بود اما آن‌ها این سرمایه را برای تشنگی قدرت به آتش کشیدند و خودشان را نماد مردم دانستند. آن‌ها به دولتی که از رای مردم برآمد تمکین نکردند و گفتند مردم تمکین نمی‌کنند.

 


وی با بیان اینکه "یکی از بدعت‌های سران فتنه، بحث ابطال انتخابات بود"، گفت: یکی از سران فتنه گفت راهی جز ابطال انتخابات باقی نمانده است و بعضی‌ها که زمانی در حکومت بودند، گفتند 500 هزار یا 700 هزار رای تقلب امکان دارد ولی نه فاصله 11 میلیونی.

 


امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه "حتی یک تقلب هم در شأن نظام جمهوری اسلامی نیست"، اظهار کرد:‌ آنها خودشان اعتراف می‌کنند ولی بدعت ابطال انتخابات را مطرح کردند و بعضی دیگر که ابطال انتخابات را نمی‌گفتند، بحث رفراندوم را مطرح کردند.

 


خاتمی با بیان اینکه "تعریف مقام معظم رهبری از فتنه دقیقا بر فتنه 88 تطبیق می‌کند"، خاطرنشان کرد: آقا همچنین گفتند اگر کسانی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند خواسته و ناخواسته مسئول خون‌ها، خشونت‌ها و هرج و مرج خواهند بود. در همین رابطه کشته و مجروح شدن تعدادی از مردم کشور به خصوص جوان‌ها و ایجاد شور و التهاب در کشور از جمله این موارد بود.

 


وی ادامه داد: یکی از استراتژیست‌های فتنه پیش از انتخابات گفته بود ما آن قدر رای نداریم که انتخابات را ببریم ولی آن قدر رای داریم که کشور را به هم بریزیم. آن‌ها به مسجد حمله کردند و مسجد لولاگر را به آتش کشیدند و به عزاداران حسینی هم حمله بردند. در روز عاشورا خیابان‌های اصلی تهران میدان جنگ شده بود.

 


خاتمی اضافه کرد:‌ آن ها با شکل و قواره کذایی خود به عزاداران سنگ می‌زدند و زن و شوهر جوانی را که از مجلس عزاداری می‌آمدند به خاطر ظاهر اسلامیشان به باد کتک گرفتند و در چنین مواردی یکی از سران فتنه آن‌ها را خداجویان نامید به جای حمایت از عزاداران، از آن‌ها حمایت کرد.

 


این عضو هیات رییسه مجلس خبرگان رهبری در ادامه یادآور شد: متاسفانه در آن ایام آن‌ها برخی مناسبت‌های ویژه دینی را به میتینگی علیه نظام تبدیل کردند. در روز قدس که اینجا نماز می‌خواندیم در چند قدمی ما عده‌ای در پارک ساندویچ و آب به دست شعار می‌دادند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران». آن‌ها همچنین در 13 آبان و 16 آذر که مناسبت‌های ضدآمریکایی هستند به جای شعار علیه آمریکا، علیه نظامی شعار دادند که در مقابل آمریکا ایستاده است.

 


وی، شکستن قبح ارتباط با بیگانگان را از جمله وقایع ناخوشایند در زمان فتنه دانست و تصریح کرد: اوباما به صراحت گفت که این‌ها در حال تدوین تاریخ ایران هستند. نتانیاهو هم این افراد را ستایش کرد و گفت که آن‌ها سرمایه‌های اسرائیل در ایران هستند و در آن زمان وزیر اطلاعات وقت گفت که بیش از صد تماس با سفارت انگلیس وجود داشته و یکی از افراد فارسی زبان سفارت هم به صراحت این را تایید کرد.

 


سیداحمد خاتمی در ادامه، با اشاره به اجماع گروهک‌های ضد انقلاب، علیه انقلاب در ایام سال 88 اضافه کرد: سلطنت‌طلب‌های ورشکسته آواره، منافقین آدمکش، کمونیست‌ها، رقاص و رقاصه‌ها، استحاله‌شده‌ها و فراری‌هایی از این ملت همه‌شان علیه انقلاب اسلامی گارد گرفتند.

 


امام جمعه موقت تهران ادامه داد: من حالا دوستانه از بعضی عزیزان سوال می‌کنم که آیا باز هم شک دارید که این‌ها سران فتنه هستند؟ آیا تردیدی در این باره دارید؟ حتما قیامتی در کار است و ما باید پاسخگو باشیم اما پاسخگوی همه رفتارمان.

 


وی با اشاره به آیه‌ای از قرآن کریم گفت: قرآن می‌گوید حرف درستی را هم که دشمن از آن سوءاستفاده می‌کند، نگویید چه رسد به حرف نادرست.

 


عضو هیات رییسه مجلس خبرگان رهبری یادآور شد: اگر این نگرانی نبود که می‌دیدم تطهیر فتنه‌گران و تخفیف جرم آن‌ها به جریانی تبدیل شود، این موضوع را مطرح نمی‌کردم اما احساس خطر کردم که شما مردم بدهکار شوید، اما می‌گویم که شما درست فهمیدید و با بصیرت وارد میدان شدید.

 


امام جمعه موقت تهران، راهپیمایی 22 بهمن سال جاری را مدخلی با شکوه برای حضور شکوهمند مردم در انتخابات سال 92 دانست و افزود:‌ از شما مردم حماسه‌ساز انتظار حضور باشکوه در این عرصه را داریم. آنچه در تاریخ انقلاب‌های دنیا بی‌سابقه بود، این بود که هنوز 50 روز از پیروزی انقلاب نگذشته بود شما پای صندوق رای آمدید و شکل نظام اسلامی را رقم زدید.

 


خاتمی با اشاره به تاریخچه دوره‌های مختلف انتخابات پس از انقلاب اسلامی گفت: از آن زمان تاکنون شما مردم بیش از 30 بار پای صندوق آمدید و همیشه حضورتان با شکوه بوده و انتخابات قانونی، سالم در زمان خود با فضای رقابتی و آزاد برگزار شده است. پیشگام در همه این عرصه‌ها هم مقام معظم رهبری بود که بر این امور تاکید داشت.

 


وی درباره فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری درباره «انتخابات آزاد» تصریح کرد: از زمانی که آقا گفتند شعار انتخابات آزاد پر کردن جدول دشمن است، عده‌ای روی همین موضوع متمرکز شده‌اند که بدبخت‌های آواره و ذلیل خارج از کشور که ارزش ندارند اسمشان را ببرم هستند. برخی فتنه‌گران هم گفته‌اند اگر بیرون از کشور بودیم کمپین انتخابات آزاد تشکیل می‌دادیم اما به آنها می‌گویم شما به حدی منفور ملت ایران هستید که هرچه بگویید مردم ضد آن را عمل می‌کنند.

 


امام جمعه موقت تهران در بخش دیگری از صحبتهای خود، حضور رییس‌جمهور در جلسه علنی چهارشنبه گذشته مجلس را از پدیده‌های مثبت دوره ریاست جمهوری وی خواند و افزود: تعامل نمایندگان محترم را نیز دیدیم و این که در فضای صمیمی و با ادبیات دوستانه صحبت شد. مردم مشکل تورم و گرانی دارند که می‌خواهند برطرف شود و این جز با همدلی سران سه قوه به خصوص مجلس و دولت امکان ندارد.

 


سیداحمد خاتمی با بیان اینکه "همدلی و هم‌افزایی قوا به حل مشکلات مردم کمک می‌کند"، خاطرنشان کرد: امیدواریم در ادامه این دولت و دولت‌های بعد همین سبک را دنبال کنند و بدانند که مردم از دعواهای رسانه‌ای مسئولان رنجیده خواهند شد.

 


وی همچنین با محکوم کردن کشتار مسلمانان در عراق و افغانستان تصریح کرد:‌ این کشتارها دل همه مسلمانان را می‌آزارد، بویژه کشتار آن‌هایی که با افتخار می‌گویند "لبیک یاحسین". این‌ها همان تکفیری‌ها هستند که آمریکا در سوریه برایشان پول خرج می‌کنند تا مسلمانان را بکشند.

 


عضو هیات رییسه مجلس خبرگان رهبری اضافه کرد: آمریکا با شدت دروغ می‌گوید که با تروریست‌ها مبارزه می‌کند بلکه آمریکا خودش تروریست‌پرور است و تروریست‌ها با پول آمریکا و هم‌پیمانانش به سوریه فرستاده می‌شوند. ما در کشتار مسلمانان قطعا دست مرتجعین خائن عرب را برای ایجاد تفرقه مذهبی در کار می‌بینیم و ضمن تسلیت به بازماندگان کسانی که شهید شده‌اند به آن‌ها می گوییم که استقامت کنید. ان‌شاءالله پیروزی با شماست و از خدا نابودی دشمنان اسلام و مسلمین را می‌طلبیم.

 


خاتمی در بخش دیگری از خطبه‌های نماز جمعه این هفته تهران، دی و بهمن را از جمله روزهای شیرین انقلاب دانست و گفت: برای کسانی که این روزها را دیده‌اند، ساعت به ساعت این روزها گویای آن خاطرات شیرین است که لحظه به لحظه خبرهای خوش تزلزل رژیم سیاه ستمشاهی به گوش می‌رسید.

 


وی با اشاره به فرار شاه در 26 دی‌ماه سال 57 اظهار کرد: این اتفاق سرور کم‌نظیری به ملت داد و برای کسانی که 37 سال حکومت سیاه ستم‌شاهی را دیده بودند، خبر فرار شاه خبری خوش و مسرورکننده بود تا این‌که به تدریج پیش رفتیم و در 22 بهمن 57 گل پیروزی در گلستان انقلاب اسلامی به بار نشست.

 


امام جمعه موقت تهران، توطئه‌های آمریکا علیه انقلاب در 34 سال گذشته را مورد اشاره قرار داد و تصریح کرد: جنگ‌ قومیت‌ها، جنگ تحمیلی، ترورهای کور، کودتاها و ده‌ها توطئه‌ دیگر توسط آمریکا علیه انقلاب انجام شد اما انقلاب خم به ابرو نیاورد و مثل سرو قامت کشیده ایستاد.

 


سیداحمد خاتمی با اشاره به فرارسیدن هفته وحدت نیز گفت: مقصود از وحدت همان ائتلاف است ما با دشمنانی مواجه هستیم که با اسلام ما طرف هستند برای آن‌ها شیعه و سنی مطرح نیست آن‌ها در جنوب لبنان با حزب‌الله شیعه و با غزه با سنی‌ها می‌جنگند این گویای این است که با دشمنان کینه‌توزی طرف هستیم که اساس اسلام را نمی‌خواهند و با شدت از جان گرفتن خیزش اسلامی در جهان نگران هستند.

 


وی با تاکید بر ضرورت وحدت و هوشیاری اهل تسنن و اهل تشیع تصریح کرد: این هوشیاری اینجا معنی پیدا می‌کند تا سنی و شیعه بایستند و اجازه ندهند آن‌ها از اختلافات سوءاستفاده کنند.

 


امام جمعه موقت تهران در ادامه با اشاره به پایان هفته وقف، وقف را مصداق بارز صدقه جاریه و به تعبیر رهبری نهاد ممتاز دینی توصیف کرد و افزود:‌ این وقف است که ثروت و سرمایه شخص را پایدار می‌کند و سبب می‌شود حتی بعد از فوت او هم در عالم برزخ به حسابش پاداش بریزند.

 


خاتمی همچنین با تسلیت ایام شهادت حضرت امام حسن عسگری(ع) یادآور شد: در شب و روز شهادت ایشان علاقه‌مندان به خاندان عصمت و طهارت برای عرض تسلیت به ساحت حضرت ولی عصر(عج) آماده می‌شوند. ایشان بعد از امام جواد (ع) کوتاه‌ترین عمر را داشتند و تنها 28 سال سن داشتند که به شهادت رسیدند اما توانستند در عرصه فرهنگی و سیاسی دین خود را به مکتب رسول‌الله عطا کنند.

 


وی با اشاره به مناسبت 9 ربیع - اولین روز امامت بقیةالله (عج) - افزود:‌ اعتقاد به منجی که در آخرالزمان می‌آید و جهان را پر از عدل و داد می‌کند، اعتقاد بین‌المللی الهیون عالم است و اعتقاد به این که آن منجی از فرزندان رسول اکرم است اعتقادی اسلامی است که 250 آیه و 2500 روایات پشتوانه دارد.

 


به گزارش ایسنا، خطیب موقت نماز جمعه این هفته تهران در خطبه‌های اول نماز جمعه نیز با اشاره بحث تقوا و ضرورت رعایت آن و همچنین سبک زندگی از نگاه دین اظهار کرد: اصل انصاف و حق‌مداری در زندگی اجتماعی، داشتن رابطه مکتبی، رعایت حقوق متقابل، اصل خیرخواهی، مهر و خشم مقدس در زندگی،‌ اعتدال در برخوردهای اجتماعی، تعامل، خدمتگذاری و همچنین ادب در برخوردهای اجتماعی، 9 اصلی است که در بحث سبک زندگی از نگاه دین مورد توجه است.

 


وی در توضیح اصل انصاف و حق‌مداری در زندگی اجتماعی افزود: این اصل یک ضرورت در زندگی دینی قلمداد می‌شود که منهای آن نمی‌توان ادعای زندگی دینی را داشت. در این اصل این موضوع مورد توجه است که انسان باید تلاش کند تا در هیچ عرصه‌ای از مرز حق بیرون نرود. گاهی در عرصه زندگی اجتماعی این طور هستیم که وقتی با کسی خوبیم حاضر نیستیم کمترین نقدی در موردش بشنویم و وقتی با کسی بد هستیم حاضر نیستیم کمترین مدح و ستایشی را از او بشنویم. این موضوعات درجامعه ما وجود دارد که باید اصلاح شود.

 


عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری در توضیح در ادامه خاطرنشان کرد: گاهی اوقات موضعی از فردی را نقد می‌کنیم و بعد این موضوع موضع را به شخصیت او سرایت می‌دهیم و می‌گوییم خود او هم انسان بدی است. این درحالی است که ما نباید همه ارزش‌های یک فرد را زیر سوال ببریم و بگوییم «هیچ» است.

 


خاتمی با بیان اینکه "جامعه دینی باید جامعه تواصی به حق باشد"، اظهار کرد: این روزها همه از وحدت، صفا و دوستی دم می‌زنند و حق‌مداری در این عرصه بسیار مهم و کلیدی است. چنانچه در آیات قرآن موضوع عدالت اجتماعی با اهمیت قلمداد گفته شده اگر در جایی دیدید مادر، پدر، خواهر، برادر و یا دیگران خلافی می‌کنند نگویید چون پدرم است شهادت نمی‌دهم، چراکه اجرای حق و حق‌مداری بالاتر از هر چیز است.

 


وی همچنین به ضرورت پذیرش حق اشاره کرد و گفت:‌ اگر کسی به من ایرادی گرفت و انتقاد واردی را مطرح کرد، اگر من آن را پذیرفتم معلوم است که زیور انصاف دارم و اگر نه، مشخص می‌شود که این زیور به جان من نیامده است.

 


خطیب موقت نماز جمعه این هفته تهران در ادامه گفت: بحث عمل به حق ولو اینکه هزینه‌بر باشد نیز بحث مهمی است و در این راستا اگر مدیری ببیند زیرمجموعه‌اش باید ابقا شود و حق او در حال ضایع شدن است، ولو این که به او فشار بیاورند و بگویند که چنین فردی را ابقا نکن باید، چنین هزینه‌ای تحمل شود و اصلا برای اجرای حق باید هرگونه سختی را به جان بخریم.

 


خاتمی در پایان خطبه‌های اول نماز جمعه این هفته تهران تصریح کرد: گاهی برخی از یکی خوششان می‌آید و حاضرند که او هرگونه خلاف حقی را انجام دهد و گاه از بعضی بدشان می‌آید و حاضر نیستند سر به تن چنین شخصی باشد و این مساله در عرصه اداری جایگاه ویژه‌ای دارد که بی‌انصافی است.

واکنش عسگراولادی به حمایت مهاجرانی

 
حبیب الله عسکراولادی در نامه ای در پاسخ به مدیر مسئول پایگاه اطلاع رسانی رجانیوز به اظهارات اخیر مهاجرانی نیز پاسخ داد.

 


به گزارش روزنامه رسالت متن این نامه به شرح ذیل است:


برادر عزیز و گرامی جناب آقای میثم نیلی


مدیرمسئول محترم پایگاه اطلاع رسانی رجانیوز


سلام علیکم


نقد مشفقانه شما در مورد موضع گیریهای اخیرم را خواندم، نصیحت امام (ره) هم که فرمودند اگر آمریکا از کسی تعریف کرد مردم می فهمند که یک عیبی در کار است را هم آویزه گوش دارم. مطالب آقای مهاجرانی را هم در مورد برخی از گفته هایم را خواندم. بنده نه از ستایشهای امثال آدمهای ره گم کرده ای چون مهاجرانی مغرور می شوم و نه از نقدها و ایرادات شما عزیزان گله مندم.


فکر می کنم دو روزه عمری که دارم فرصتی برای روشنگری و نصیحت و خیرخواهی از باب امر به معروف و نهی از منکر دارم که باید به آن عمل کنم و ان شاءالله موفق شوم. در همین جا هم فرصت را غنیمت می شمارم و چند کلمه با آقای مهاجرانی گم شده در راه صحبت می کنم.


به ایشان عرض می کنم شما در این مملکت الهی وزیر بودی، وکیل بودی و معاون رئیس جمهور بودی و با حقوق مکفی که داشتی با عزت و افتخار زندگی می کردی، این همه نعمت را گذاشتی و رفتی حقوق بگیر بی بی سی شده ای و یک جیره ای احتمالی هم از شاه عربستان می گیری. کلاه خودت را قاضی کن ببین چی به‌دست آورده ای و چی از دست داده ای! ولایت امام و رهبری را رها کردی و رفتی ولایت بی بی سی را پذیرفتی اگر به خدا و قیامت اعتقاد داری که اینجانب خلاف آن‌را به شما نسبت نمی دهم یک پاسخی برای روز حساب مهیا کن.


می دانم در این دنیا جوابی نمی توانی داشته باشی لذا شما را به آن دنیا حواله می‌دهم. جناب آقای نیلی ! فرمودید؛ نگذارید سوابق خوبتان با تمجید ضدانقلاب تخریب شود. بنده باید این نصیحت شما را به جان بخرم و از شما متشکر باشم امّا شما هم باید قدری انصاف داشته باشید مواضع بنده را نسبت به آنچه ضدانقلاب می دانید خوب منعکس کنید تا مخاطبان شما داوری صحیحی داشته باشند.


به عنوان مثال پاسخ بنده به نامه 7 تن از اصلاح طلبان و نیز پاسخهایی که به نقد دلسوزانه دوستان دادم منعکس کنید شاید داوری شما در گفتمانی که آغاز کردم تغییر پیدا کند.بنده در مورد سران فتنه، بسترسازان فتنه، عاملان فتنه و کسانی که مفتون
فتنه گران بودند حرفهایی زدم و استدلال هایی داشتم بدون اینکه بخواهم اهل فتنه را تطهیر و تبرئه کنم شما باید نگاه متفاوت را همان‌طور که هست نقد کنید نه صورت تحریف شده ای از آن‌را مورد هجمه قرار دهید.


برای خودم و شما آرزوی عاقبت به خیری دارم.

دیدار حداد،ولایتی و قالیباف با عسگراولادی

 

غلامعلی حدادعادل، علی‌اکبر ولایتی و محمدباقر قالیباف با دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری دیدار کردند.

به گزارش فارس، غلامعلی حدادعادل مشاور عالی مقام معظم رهبری، علی‌اکبر ولایتی مشاور امور بین‌الملل مقام معظم رهبری و محمدباقر قالیباف شهردار تهران با حبیب‌الله عسگراولادی دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری دیدار کردند.


بر اساس این گزارش، از این 3 نفر به عنوان نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست‌جمهوری آینده نام برده می‌شوند که قرار است در قالب ائتلاف 1+2 در انتخابات شرکت کنند.


گفتنی است حدادعادل، قالیباف و ولایتی پیش از این با آیت‌الله مهدوی‌‌کنی دیدار داشتند.

نامه نگاری پیر موتلفه و خطیب جمعه تهران؛

مفتون یا فتنه گر ، مساله این است

حبیب‌ا... عسگراولادی بعد از انتخابات سال 88 ، نه در صف ساکتین فتنه قرار گرفت و نه در زمره خواص بی‌بصیرت. رای‏ اش به محمود احمدی‌نژاد را خیلی پیش از 22 خرداد عیان کرده بود و به هواداری از رئیس دولت نهم آمده بود ...

 

حبیب ا... عسگراولادی همیشه برای اصولگرایان مهم بوده، این روزها اما بیشتر خبرساز. یک حرف او هزار حدیث را برایش به دنبال داشت. حرفی که دو هفته‏ ای است سرخط خبرهای سیاسی ایران شده، خیلی‏ها از خیلی جاها به او خرده گرفتند. یکی از آن افراد هم سید احمد خاتمی بود و جایی که برای انتقاد در نظر گرفته بود تریبون نماز جمعه. نمازجمعه‏ای که گرچه پیر موتلفه در آن حضور نداشت اما آنجا که خطیب نماز تهران از خطر تبدیل شدن «تطهیر فتنه‌گران» به یک «جریان» سخن گفت حضور سنگین مواضع عسگراولادی در غیاب او حس شد و البته در مقابل هم اظهارات خطیب جمعه تهران آنقدر برای حبیب‌ا... عسگراولادی سنگین بود که چاره‏ای جز نامه‌نگاری برای او باقی نگذاشت. نامه‏ای که رنگ همدلی دارد و بوی گلایه. شاید البته گلایه عسگراولادی از احمد خاتمی بیشتر شده باشد وقتی که امام جمعه موقت تهران هم جواب نامه او را داد و هم البته متن هر دو نامه را در اختیار رسانه‌ها گذاشت.

 

حرف عسگراولادی یک کلام ماند

 

عسگراولادی دو هفته ‏ای است که قصد کوتاه آمدن ندارد، خودش گفته آفتابش رو به غروب است و حرف‏هایش از سر دلسوزی. سابقه چند دهه حضور او در مبارزات انقلابی و اداره کشور بعد از انقلاب تضمین خوبی برای حفظ حاشیه امن او بوده، البته تا این لحظه. فعلا که فقط حملات کلامی اصولگرایان مخالف خود را باید تحمل کند. همان دست حملاتی که یک دهه پیش اصلاح‌طلبان مجبور به تحمل آنها بودند و البته بعدها تغییر ماهیت داد تا اصلاح‌طلبان را از مرکز قدرت به حاشیه و از حاشیه به خارج از دایره سیاست رهنمون شود. حبیب‌ا... عسگراولادی اما خودی‏تر از اصلاح‌طلبان است، حداقل آنقدر خودی است که بتواند بی‏پروا حرفش را بزند و نامه‏ای به گلایه راهی دفتر امام جمعه موقت تهران کند. جایی که او سید احمد خاتمی را خطاب قرار داده که «خطبای محترم نماز جمعه در مدت باقیمانده تا انتخابات برای شرکت در جشن ملی می‌توانند به دور از برخورد تند با کسانی که خطا کردند، با دید رأفت، هدایت و رحمت برخورد کنند».

 

انتخابات محل تنازع نشود

 

حبیب‌ا... عسگراولادی بعد از انتخابات سال 88 نه در صف ساکتین فتنه قرار گرفت و نه در زمره خواص بی‌بصیرت. رای‏ اش به محمود احمدی‌نژاد را خیلی پیش از 22 خرداد عیان کرده بود و به هواداری از رئیس دولت نهم آمده بود تا باز هم مانند سال 84 دولتی با برچسب اصولگرایی بر صدر امور اجرایی کشور بگمارد. اختلاف‏ها شروع شد، بالا گرفت و به جایی رسید که حالا همان‌ حبیب‌ا... عسگراولادی در نامه خود به سیداحمد خاتمی هشدار دهد که «عده‌ای دارند کوشش می‌کنند انتخابات ریاست‌جمهوری آینده را به میدان جنگ و مقدمه فتنه‌ها و انحراف‌های جدید تبدیل و به جای رقابت سالم، انتخابات را به تنازع و جنگ منحرف‌ کنند». او توضیح داده که احساس کرده است «آبروی خدادادی را در جلوگیری از جنگ‌افروزی و ایجاد فتنه و انحراف جدید به کار» گیرد، چرا که «صداهای بیگانه و عوامل آنها در لغزاندن گسل‌ها و ایجاد گسل‌های تازه اجتماعی و سیاسی بالاخص اقتصادی و فرهنگی از همه امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری در ادامه خصومت‌های خود با نظام اسلامی مشغول هستند و در چنین شرایطی جامعه نیازمند هدایت‌های فراجناحی و ولایت محوری است». تاکید عسگراولادی بر این است که در اظهاراتش «به هیچ عنوان قصد تطهیر یا تخفیف در جرم یا رفع حصر مفتون‌ها را نداشته» و توضیح می‏دهد که «با شناختی که از آقایان موسوی و کروبی دارم اینها را سران اصلی فتنه نمی‌دانم.»

 

نامه شما الگوی نقد در حوزه سیاسی است

 

سید احمد خاتمی جواب نامه حبیب‌ا... عسگراولادی را با نامه‏ای دیگر داد و البته در بدو امر روش او را ستود که الگویی است «برای نقد و بررسی در حوزه مسائل سیاسی». خاتمی توضیح داد که در خطبه جمعه «گفتار» را نقد کردم نه گوینده آن را، چرا که به زعم وی «اسلامی نیست که «انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال»؛ به گفته بنگر نه گوینده آن». اما تفاوت نظرها آنجا عیان می‏شود که خطیب جمعه تهران تاکید می‏کند برخلاف حبیب‌ا... عسگراولادی «آقایان موسوی و کروبی را از سران فتنه دانستم و معتقدم آنان باید پاسخگوی حوادث پس از خرداد 88 باشند». وی در نامه خود می‏آورد: « اینکه جناب عسگراولادی آبروی خویش را در مسیر انقلاب قرار می‌دهند ستودنی است اما به نظر می‌رسد ایشان مطمئنا ملاحظه آبروی انقلاب را هم می‌کند و اینکه ضدانقلاب از اظهارات ایشان استقبال کردند گویای آن است که آن اظهارات پسند آنهاست که خوشبختانه ایشان جواب بسیار مناسبی به آنان دادند». البته تاکید نهایی سید احمد خاتمی بر این است که «جناب عسگراولادی از سابقون انقلاب بوده و پیشینه درخشان ایشان در مبارزه با طاغوت و حبس‌های طولانی ایشان فراموش شدنی نیست و خدمات ایشان پس از انقلاب و تلاش‌های مخلصانه‌شان پس از انقلاب در جهت تثبیت نظام اسلامی از یاد رفتنی نمی‌باشد و صرف یک نقد بر ایشان به معنای زیر سوال بردن شخصیت ایشان نمی‌باشد».

 

شریعتمداری هم جواب عسگراولادی را داد

 

این اما تنها جواب سرگشاده‏ای نیست که حبیب ا... عسگراولادی طی روزهای گذشته دریافت کرده است. چه آنکه همزمان با نامه سید احمدخاتمی به او، حسین شریعتمداری نیز در سرمقاله روزنامه کیهان گر‌چه حبیب‌ا... عسگراولادی را «به حق یکی از استوانه‌های پایدار و ماندگار نظام و انقلاب» خوانده است اما بعد از «اجازه از محضر استاد» نوشته که «براساس واقعیت‌ها و اسناد غیرقابل انکار مورد اشاره، سران فتنه 88 و مدیران آمریکایی و اسرائیلی و انگلیسی و در یک کلمه مدیران غربی و عبری و عربی آنها، سر و ته یک کرباسند».


نظرمطهری،مصری،علیخانی و سبحانی نیا در مورد سخنان عسگراولادی

 

 

 

تعدادی از نمایندگان مجلس با تأکید بر دلسوزانه بودن سخنان اخیر عسگراولادی، صحبت‌های وی را منطبق بر فرمایشات رهبر معظم انقلاب دانستند.

 

به گزارش خبرگزاری خانه ملت، حبیب‌الله عسگراولادی دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری و دبیرکل سابق حزب مؤتلفه اسلامیاست. به دلیل تحمل سال‌ها درد و رنج زندان‌های ستمشاهی، لقب "پیر انقلاب" را به او داده‌اند. وی شخصیتی انقلابی است که بارها و بارها از آزمون‌های بزرگ جان‌فشانی در راه انقلاب و نظام، سربلند بیرون آمده، دبیر کل هشتاد ساله جبهه پیروان خط امام و رهبری که سیزده سال از این عمر گرانمایه خود را در زندان‌های رژیم ستم‌شاهی گذراند، اگرچه خدمات فراوانی به اسلام و انقلاب و نظام کرده که از حوصله این بحث خارج است، اما خود بزرگ‌ترین آنها را نمایندگی حضرت امام خمینی (ره) در زمان حیات ایشان و سپس امتداد آن در زمان رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (حفظهم الله) می‌داند. خانواده های تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) هرگز امدادرسانی‌های عسگراولادی به پایین‌ترین و ضعیف‌ترین اقشار جامعه اسلامی را فراموش نمی‌کنند. وی به تازگی و در حاشیه همایش بزرگ هواداران جبهه پیروان خط امام و رهبری سخنانی را بر زبان راند که با آنکه از سر دلسوزی و عشق و علاقه به اعتلای نظام بود اما به مذاق برخی گرایش های افراطی خوش نیامد و با استفاده از برخی تریبونی ها سعی کردند حرمت این انقلابی کهنه‌کار را بشکنند؛ اما او با متانتی مثال‌زدنی و اخلاقی که باید الگوبرداری شود، پاسخ همه منتقدانش را با کمال ادب داد.

 

نظر چند تن از نمایندگان فعلی و سابق مجلس را در ارتباط با سخنان اخیر عسگراولادی جویا شدیم که مشروح مصاحبه ها در ادامه می‌آید.

 

 

 

عسگراولادی راه گفت و گو را در عرصه سیاسی کشور باز کرد

 

 

 

علی مطهری با بیان اینکه سخنان اخیر عسگراولادی را بسیار حکیمانه، به جا و به‌موقع می‌دانم، گفت: کسانی که برای این انقلاب زحمت کشیده‌اند، حاضر نیستند به پیکره انقلاب و نظام اسلامی آسیبی وارد شود.

 

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: در مقابل کسانی که درد و رنجی را برای پیروزی انقلاب تحمل نکرده‌اند، متأسفانه توجه کافی را به حفظ وحدت و رعایت مصالح انقلاب ندارند.

 

وی با بیان اینکه سخنان آقای عسگراولادی، این بود که افرادی که از آنها به عنوان سران فتنه یاد می‌شود، در واقع فتنه‌زده هستند و تحت تأثیر فتنه واقع شده‌اند، افزود: اتفاقا گفته‌های عسگراولادی با فرمایشات رهبر معظم انقلاب در دو سال پیش که فرمودند: "اینکه ما می‌گوییم سران فتنه، منظورمان افراد داخل کشور نیست؛‌ بلکه منظورمان طراحان خارجی فتنه است"، انطباق کامل دارد.

 

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نهم، با بیان اینکه کسانی که با سخنان دبیرکل سابق حزب مؤتلفه مخالفت می‌کنند، به نظر من منطق محکمی ندارند، تصریح کرد: به هر حال من مشی آقای عسگراولادی را می‌پسندم و فکر می‌کنم راه خروج کشور از حالت فعلی، همین راهی است که عسگراولادی و هم‌فکران وی پیشنهاد می‌کنند و آن راه گفت‌وگو است.

 

نماینده اصولگرای مجلس با تأکید بر اینکه نباید راه گفت‌وگو بسته بماند،‌ بیان کرد: در فضایی که عده‌ای تندوری و افراط می‌کنند، این طبیعی است که عده‌ای دیگر می‌خواهند به هر بهانه‌ای افراد طرفدار نظام و انقلاب را به حاشیه برانند؛ ‌در حالی که صحبت‌های عسگراولادی، مانند برقی بود که در تاریکی جهید.

 

 

 

صحبت‌های عسگراولادی از روی دلسوزی برای انقلاب و نظام بوده است

 

 

 

حسین سبحانی‌نیا با یادآوری سخنان اخیر حبیب‌الله عسگراولادی دبیرکل سابق حزب مؤتلفه، گفت: عسگراولادی شخصیتی انقلابی است که هم در قبل و هم در بعد از انقلاب، مواضعش همواره با مواضع امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب هماهنگ بوده  و امروز نیز نماینده رهبر معظم انقلاب است.

 

نماینده مردم نیشابور و فیروزه در مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اینکه سخنان اخیر عسگراولادی از روی دلسوزی و با در نظر گرفتن شرایط امروز انقلاب اسلامی بوده است، ادامه داد: در این تردیدی نیست که این صحبت‌ها، به معنای تبرئه عناصر فتنه‌گر نبوده؛ بلکه بیشتر در جهت در نظر گرفتن مصالح کلی انقلاب بوده است.

 

وی افزود: دبیر کل سابق حزب مؤتلفه، با بیان این سخنان، قصد داشته تا تذکراتی به برخی فتنه‌گران بدهد تا راه جذب و بازگشت آنها به انقلاب بسته نشود.

 

عضو فراکسیون روحانیون مجلس با بیان اینکه عسگراولادی فردی است که امتحان خود را در طول انقلاب اسلامی به خوبی پس داده، تصریح کرد: وی فردی نیست که بیگانگان بتوانند به وی طمع بورزند و احساس کنند او در جهت تقویت خواسته‌های آنها مطالبی را عنوان کرده است.

 

نایب رئیس فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت مجلس گفت: عسگراولادی در همین مدتی که از اعلام مواضعش در رسانه‌ها گذشته و عده‌ای نامه‌نگاری‌هایی به او داشته‌اند، پاسخ نامه برخی عناصر را با بیان تذکراتی به آنها داده و گفته است کسانی که خطایی مرتکب شده‌اند، باید جبران کرده و در جهت اصلاح راه اشتباهی که رفته بودند، برآیند.

 

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس افزود: می‌توان زمینه‌های جذب و بازگشت کسانی که گول خورده و ناخواسته در جریان فتنه افتاده‌اند را از راه مهر و محبتی که در نظام جمهوری اسلامی وجود دارد، فراهم کرد؛ به نظر من دیدگاه و منظر آقای عسگراولادی نیز همین بوده است.

 

عضو هیأت رئیسه مجلس، تصریح کرد: عسگراولادی، دلسوز انقلاب و مطیع و مقلد رهبر انقلاب و مطالبی که عنوان کرده از روی دلسوزی برای انقلاب و نظام اسلامی بوده است.

 

 

 

سخنان عسگراولادی تبلیغاتی نبود؛ فضای توبه را فراهم کرد

 

 

 

عبدالرضا مصری با بیان اینکه حبیب‌الله عسگراولادی همواره در تمام مراحل زندگی خود، رفتارش را با آهنگ انقلاب و ولایت هماهنگ کرده است، گفت: وی چه در زمان حیات حضرت امام (ره) و چه بعد از آن،‌ زندگی‌اش را با رهنمودهای ولی فقیه تطبیق می‌داده است.

 

نماینده مردم کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اینکه کسی که مانند عسگراولادی در مسیر ولایت حرکت می‌کند، همواره در جهت مقتضیات دین و جامعه قدم برمی‌دارد، افزود: عسگراولادی در سخنان اخیرش، تنها به بیان نظرات شخصی خود پرداخت.

 

وی ادامه داد: شخصیتی مانند عسگراولادی، تمام سرمایه و آبروی انقلابی خود را به خطر انداخته است؛‌ آن هم نه به خاطر تبلیغات یا کسب جایگاه؛ بلکه تنها برای اعتلای انقلاب و نظام.

 

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با اشاره به اینکه کسی که می‌خواهد این سخنان را بر زبان براند، می‌داند که در نهایت از سوی افراطیون دو جناح مورد حمله واقع می‌شود، تصریح کرد: ایشان با علم به عاقبت آن، وارد این میدان شد؛ اما آماده پاسخ‌گویی بود و دیدیم که پاسخ هر گروه و جمعیتی را با کمال متانت و ادب ارائه کرد.

 

وی با بیان اینکه اخلاق‌مداری در تمام نامه‌های عسگراولادی موج می‌زد و این اخلاق وی باید سرلوحه سیاسیون دیگر قرار گیرد، گفت: شرایطی که عسگراولادی آنها را در سخنان خود تشریح کرده است، واقعیت امروز جامعه ماست.

 

نماینده اصولگرای مجلس نهم با صحه گذاشتن بر سخنان عسگراولادی، ادامه داد: اینکه سران فتنه در داخل کشور نیستند و آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی،‌ سران اصلی فتنه هستند، حرف کاملا صحیحی است.

 

سخنگوی هیأت رئیسه مجلس تصریح کرد: عسگراولادی فضایی فراهم کرد تا فتنه‌گران به دور از فضای جنجال و هیجانات اجتماعی، توبه کنند و به آغوش ملت بازگردند.

 

 

 

کسانی که به عسگراولادی بی‌مهری کرده‌اند، ‌باید عذرخواهی کنند

 

 

 

قدرت‌الله علیخانی در واکنش به برخی هجمه‌ها به آقای عسگراولادی، گفت: آقای عسگراولادی و شهید عراقی و هم‌رزمان ایشان جزء پیشتازان نهضت امام خمینی (ره) بودند و اینها در زمان غربت اسلام و امام (ره)، معمار کبیر انقلاب را تنها نگذاشتند.

 

نماینده ادوار ششم، هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی افزود: با وجودی که عسگراولادی امروز برای نسل جوان ممکن است چندان شناخته شده نباشد، اما وی مدت طولانی ـ بیش از دوازده سال ـ را در زندان‌های مختلف رژیم ستم‌شاهی گذراند.

 

وی افزود: چهره‌هایی همچون عسگراولادی و شهید عراقی و امانی‌ها قبل از انقلاب جزء یاران امام خمینی (ره) بودند و بهترین شناخت را از ایشان امام (ره) داشتند؛ ‌الآن نیز بهترین شناخت را بعد از امام (ره)، رهبر معظم انقلاب از آقای عسگراولادی دارند؛ چون زمان طاغوت، در مشهد، ایشان با مقام معظم رهبری مدتی را در زندان سپری کردند.

 

علیخانی تصریح کرد: نیازی نیست درباره شخصیت عسگراولادی قلم‌فرسایی شود؛ چون او یک انقلابی اصیل است و خدمات او و هم‌رزمانش در راه مبارزه با طاغوت بسیار  چشمگیر بود و تاریخ آنها را فراموش نخواهد کرد.

 

مشاور پارلمانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه عسگراولادی مورد اعتماد مقام معظم رهبری و همه دلسوزان اسلام و انقلاب است، یادآور شد: بی‌مهری‌هایی که امروز به عسگراولادی شده و می‌شود، به علت آن است که هجمه‌کنندگان شناخت کافی از وی ندارند؛ حال آنکه او خود را فدای اسلام و انقلاب و ولایت کرده است و به نظر من کسانی که به وی بی‌مهری کرده‌اند، باید از او عذرخواهی کنند./

 

عسگراولادی:

 

زمینه فتنه 92 ؛تلاش برای 5برابر کردن یارانه

 

 

رئیس جبهه پیروان خط امام وهبری تلاش برای حفظ سبد رای شهرهای کوچک را زمینه ساز فتنه 92 دانست و گفت: بعضی ها راه‌هایی را می‌روند که رأی بدنه کشور را برای نامزدی نگه دارند به دنبال این هستند که یارانه را پنج برابر و 40 هزار تومان را 200 هزار تومان کنند، بنده می‌گویم فتنه را بپاییم.

 

به گزارش مهر، حبیب الله عسگراولادی که در جمع جوانان حزب موتلفه اسلامی سخن می گفت با اشاره به اینکه در ایام عزای سیدالشهدا(ع) به نتیجه رسیده است که حق سکوت درباره چیزی که می‌داند ، ندارد؛ افزود: من در توسل خود چهار پایه را یافتم که  بر اساس آن شروع به صحبت کردم.

وی پایه اول را تاریخ جمهوری اسلامی عنوان کرد و با اشاره به اینکه همراه شش رئیس‌جمهور، رئیس‌ های مجلس، نخست‌وزیرها و مسئولان کشور و در خدمت هر دو رهبر انقلاب اسلامی بوده‌است، خاطر نشان کرد: با این‌که عده‌ای رئیس‌جمهورهای گذشته را سیاه می‌کنند و یک رئیس‌جمهور را سفید، دیگر نمی‌شود تاریخ نوشت. در تاریخ حتی باید مثبت‌ها و منفی‌های بنی‌صدر را هم نوشت. من فکر می‌کنم مثبت‌هایی دارد و تاریخ باید بنویسید، اما منفی‌هایی هم دارد و یکی از منفی‌هایش این است که در تولی به ولایت شکست خورد و نتوانست ادامه بدهد و خودش را رفته‌رفته بالاتر از مقام ولایت می‌دانست. شاید بعضی از شما ندانید که امام به من دستور دادند برو کنار بنی‌صدر و من این کار را کردم.

وی دومین مبنای مواضع اخیر خود را توجه به اساس جمهوریت و اسلامیت در نظام دانست و افزود: ما باید کاری کنیم که جمهوریت یعنی حضور قاطبه مردم امکان داشته باشد. باید جلوی تخریب و سیاه‌نمایی همدیگر را بگیریم.

عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی یادآور شد: وقتی دشمن در جنگ نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موفق نشود، در درون ما انفجاری ایجاد می‌کند و این انفجار درونی ما فتنه است. این انفجار درونی گسل‌هایی را که در جامعه وجود دارند، تکان می‌دهد و گسل‌های جدیدی را هم ایجاد می‌کند و در درون، بین مردم و نیز بین مردم و دولت، بین مردم و نظام و بین مردم و رهبری تزلزلی به وجود می آورد.

وی سومین ملاحظه خویش را ضرورت رقابت سالم به جای تنازع در انتخابات 92 دانست و افزود: چهارمین مطلب بنده موضوع انحراف است. دشمن وقتی از جنگ نرم خود نتیجه نگرفت و تلاش می کند تا حرکت امت را با فلش‌های انحرافی به سمت دیگری منحرف کند.

وی افزود: باید توجه داشته باشیم که مسیر حرکت به سوی انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) مسیر رقابت است و زمینه‌ای را فراهم کنیم که مردم خوبمان قول را استماع کنند. قول شفاف شود و بتوانند از قول، بهترینش را تبعیت کنند.

پس از بیان ابتدایی عسگراولادی تعدادی از جوانان به بیان نگاه خویش در این خصوص پرداختند. موافقین نظر رهبری در خصوص جذب حداکثری، تاثیر وحدت و انصاف در موفقیت در جنگ نرم و نیز به سوابق وقت شناسی عسگراولادی در مواجهه با دشمن و جریانهای انحرافی اشاره کردند. برخی منتقدین نیز با بازخوانی فعالیت های موسوی و کروبی در فتنه 88 ، و نیز تفاوت فهم افکار عمومی از سخنان عسگراولادی نسبت به نیت وی، اشاره کردند و پرسیدند  آیا می‌شود از تبلیغ علیه نظام، تحریک مردم و کشتار و بر هم زدن امنیت کشور گذشت و آنها را مجرم ندانست؟ یکی دیگر از جوانان نیز با اشاره به توضیحات عسگراولادی در روشنگری برای موسوی و کروبی، پرسید وقتی راه را به آنها نشان دادید و باز راه خطا رفتند، می‌شود گفت اینها مفتون هستند؟

عسگراولادی با استقبال از انتقادات جوانان و نیز تشکر از حمایتها خواستار انعکاس انتقادات شد و گفت: تقریباً 30 اشکال به بنده وارد کردید. ده، پانزده مورد مثبت هم در باره بنده تفقد کردید.  اینها نشان می‌دهد که حزب زنده است و جوانانش زنده و آینده‌نگرند.

وی جوانان موتلفه را آئینه خود دانست و تصریح کرد: آنچه بر ما دارد می‌گذرد، زیر جو سنگینی از اتهامات است و مسلماً ما نباید این جو سنگین اتهامات را در سکوتمان مؤثر بدانیم و خود‌خفقانی پیش بیاوریم. شما باید انتقاد کنید.

عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی با تکرار اینکه قصد تطهیر کسی را ندارد، افزود: می خواهم به همان کسی که عده‌ای می‌خواهند بگویند اینها فتنه‌ساز هستند، به همان‌ها عرض کنم راه نجات شما این است که از فتنه تبرّی بجویید.

عسگراولادی با اشاره به رفتار کسانی که روزهای عاشورا، 13 آبان، 16 آذر و روز قدس رفتارهایی انجام دادند که دل مردم به درد آمد و مورد تأیید قرار گرفت، گفت: اینکه آیا فعل تأیید اینها فعل مجرمانه هست یا نیست را قوه قضائیه باید رسیدگی کند.

وی خاطر نشان کرد: فتنه در داخل کشور ما در سال 88 از اینجا شروع شد که آرا که خوانده شد، رأی مهندس موسوی در تهران، اصفهان و شیراز از رأی دکتر احمدی‌نژاد بیشتر بود. گزارش‌هایی که به ایشان شد این بود که تمام است. ایشان اعلام جشن پیروزی کرد، اما بعد رأی‌ها از بدنه کشور آمد و ایشان رأی نیاورده بود. ایشان دچار فتنه شد. اما قسمت دیگر که می‌بینیم در این باره دارند راه‌هایی را می‌روند که رأی بدنه کشور را برای نامزدی نگه دارند. به دنبال این هستند که یارانه را پنج برابر و 40 هزار تومان را 200 هزار تومان کنند. بنده می‌گویم فتنه را بپاییم، اینها فتنه‌ساز نیستند، اما آیا اینها مجرم هستند یا نیستند؟ قوه قضائیه باید بگوید.

عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در ادامه گفت: ما برای جهانی شدن و ابدی شدن اسلام احتیاج به سماحت و روابط عمومی مناسبی داریم. به تعبیر مرحوم آیت‌الله دکتر بهشتی احتیاج داریم به جاذبه در حد امکان، احتیاج داریم به دافعه در حد ضرورت.

یار با سابقه امام و رهبری افزود: آنچه امام خواسته‌اند این است که جو طوری باشد که دو جناح بتوانند با هم برادرانه زندگی کنند، در انتخابات شرکت کنند، هر کدام که رأی آوردند، بقیه قبول کنند، کسانی که رأی نیاورده‌اند به کسانی که رأی آورده‌اند تبریک بگویند. بیایید یک الگوی مردم‌سالاری دینی را ارائه کنیم.

وی با اشاره به ضرورت اصلاح روند فعلی ادبیات سیاسی کشور، خاطر نشان کرد: باید راهی را برویم که بتوانیم از امام زمان(عج) مجوز بگیریم. باید جواب داشته باشیم.


دومین نامه هفت اصلاح طلب به عسگراولادی: به مردان پخته سیاست نیازمندیم

 

 

اعتماد نوشت: مواضع اخیر عسگراولادی درباره معترضان سال 88 با استقبال جمع کثیری از منتقدان و اصلاح‌طلبان و حتی بعضی از اصولگراها مواجه شد. هفت نفر از اصلاح‌طلبان نامه‌یی نوشتند و سخنان او را به مثابه طلیعه‌یی برای گفت‌وگو و باز شدن فضا ارزیابی و از او تشکر کردند. عسگراولادی نامه آنها را بی‌پاسخ نگذاشت و البته پاسخ خود را با انتقادهایی نیز همراه کرد از جمله اینکه از آنها خواست پشتیبان ولی فقیه باشند تا کشور دچار دیکتاتوری نشود.

آنچه در ادامه می‌خوانید پاسخ این هفت اصلاح‌طلب به آن نامه است.


به نام خدا برادر ارجمند جناب آقای عسگراولادی،با سلام و احترام مجدد، چه زیبا است در شرایطی که راه‌های گفت‌وگو و تعامل خردمندانه و دلسوزانه را از یکدیگر دریغ کرده‌ایم، به ایجاد کورسوی امیدی که بتوان در آن بر سر حداقل‌ها مبتنی بر احترام متقابل و دغدغه‌های مشترک گپ و گفتی رقم زد، همت گمارده‌اید. مهم نتیجه و فرجام عملی این مکاتبات نیست. از آن برتر نفس انجام این امر است. چه اینکه بخش مهمی از مجادله‌ها و سوء برداشت‌هایی که در سالیان اخیر بر ما رفته است، در نتیجه بستن همه منفذها و فقدان درک مشترک از یکدیگر و نبود همت عالی برای انباشت سرمایه‌های ملی در تمامی سطوح جهت نیل به اهداف مشترک‌مان که تعالی ایران عزیز، اسلام رحمانی و ارزش‌های انقلاب اسلامی مان است. همان‌طور که می‌دانید، ما دچار بن بست در گفت‌وگو شده‌ایم و هرچه جلوتر می‌رویم این انسداد بزرگ‌تر و سترگ‌تر می‌شود. از اینکه به سهم خود بر این دیوار بلند بی‌اعتنایی نقبی زده‌اید از شما سپاسگزاریم. جا دارد در ابتدای این نامه از حسن توجه و اعتمادی که به دوستان و برادران اصلاح‌طلب خویش کرده‌اید تشکر نموده و دستان‌تان را به نشانه احترام بفشاریم.

جناب عسگراولادی!

ما با دوجریان عمومی در دوسوی خود روبه‌رو هستیم. جریانی که تنفس خود را در غوغاسالاری، شعارزدگی، افراطی‌گری دانسته و جریان دیگری که اداره کشور را در ستیز با باورها، سنت‌ها و ارزش‌های تاریخی این سرزمین معنا می‌کند و نیم نگاهی نیز به آن سوی مرزها دارد. هیچ فرقی هم نمی‌کند که طرفداران این دو مشی چه ادعایی دارند. مهم عملکرد، تاثیر ونتیجه رفتارشان است. یکی در آن سو، اسلام را معادل عقل ستیزی، انکار مردم سالاری و تزیینی دانستن آرای مردم دانسته و بر این باور است که در غیاب حضرت حجت نباید موجد هیچ اقدام اصلاح گرایانه‌یی شد، با این فرض احمقانه که اصلاح و انجام شایسته امور فرج آن بزرگوار را به تاخیر می‌اندازد. یا اینکه خود را منجی گرایان نوینی می‌دانند که نیاز خود به میراث تاریخی تشیع را کنار زده و برای خود جایگاه اتصال به مهدویت قائلند و در این راه از مراجع و نهادهای سنتی و آموزه‌های مصطلح فراتر می‌روند. آنها نه تنها با وجود فقدان پشتوانه مردمی از نردبان اصولگرایان بالا رفته، بلکه به هیچ‌کدام از قواعد و سنت‌های رایج محافظه‌کاری نیز باور ندارند. دیگر گروهی که آزادی را در انکار اسلام و هویت دینی دانسته و عقل گرایی و تلاش برای ساخت ایران عزیز را در مقابله با دین گرایی و ارزش‌های متعالی انقلاب اسلامی ایران می‌داند.

این دو هرچند به ظاهر دشمن یکدیگرند ولی آدمی را به یاد تعبیر خردمندانه استاد شهید مرتضی مطهری می‌اندازد که فرموده بودند، هرچند در ظاهر این دو با هم مخالفند، اما بسان یک قیچی در جهت عکس هم و برای نابودی یک چیز به حرکت در می‌آیند. مهم نیست دو طرف افراطی چه شعارهایی می‌دهند، مهم آن است که دود اعمال‌شان به چشمان چه کسانی فرو می‌رود. رفتار این دو گروه نشان داده که فارغ از شعارهایشان کمر به نابودی ایران عزیز بسته‌اند. برداشت ما از مکتب نورانی اسلام آن است که اسلام منشأ برکات فراوان و برپاکننده نهضت بزرگ انسانی و ایجادکننده تمدنی بس رفیع است. ما بر این باوریم که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) هم می‌تواند منشأ اصلاح کژروی‌های اخلاقی شود و هم جامعه‌یی بزرگ و پیشرفته ایجاد کند.

جامعه‌یی که می‌تواند نمونه و الگوی مسلمانان باشد. کشوری توسعه یافته که در آن دین عرصه تحقق عملی داشته، هم دیانت مردم را کمال بخشد و هم معیشت آنها را تقویت کند. اینچنین آموزه‌یی نه در جنگ با عقل است و نه در جدال با آزادی. تاریخ بشر به ما آموخته است که هرجا مدعیان دین به جنگ آزادی و عقلانیت رفته‌اند، این ساحت دین بوده که به‌شدت صدمه دیده و از بستر جامعه برافتاده است. تجربه انسان غربی در قرون وسطی بهترین گواه بر این مدعا است.

به تعبیر استاد مطهری این ساحت دین است که با عدالت سنجیده می‌شود نه ساحت عدالت با دین. تاریخ اسلام بر خود بالیده است که هیچگاه در مکتب نورانی اسلام طبقه‌یی منحصر در دین شکل نگرفته است. آموزه‌های شرعی آن‌گاه اعتباری داشته‌اند که با برداشت‌های عقلانی در همزیستی و سازگاری بوده‌اند. وضعیت انسان امروز در جهان نشان می‌دهد که بشر همواره نیازمند معنویت است. اما معنویتی که در آن بتوان از چشمه ناب بی‌پیرایگی نوشید. تحجر بزرگ‌ترین دشمن دین است. متحجران بدترین جفا را در حق دین روا می‌دارند. آنها دین، عقلانیت و آزادی را نقیض یکدیگر می‌دانند و در ذهن نابالغ آنها نمی‌توان اجماع دینداری و آزادگی را تصور کرد. هنر امام در این بود تا به ما اثبات نماید هم می‌توان دیندار بود و هم روشنمدار.

اما تندروها و کوردلان دو سوی این طیف‌ها نمی‌خواهند این سخنان را بشنوند. عده‌یی می‌گویند، دین یعنی ضدیت با حقوق بشر، ضدیت با عقلانیت، دشمنی با آزادی و مردمسالاری. گروه مقابل هم می‌گویند که دین توان اداره جامعه و تعامل با ارزش‌ها و خواسته‌های نوین بشری را ندارد.

جناب عسگراولادی!

دغدغه بزرگ ما حرمت و میراث تشیع و ارزش عمومی جامعه و دولت دینی است. اگر این فرصتی که در اختیار دینداران گذاشته شده به پایان خوشی نرسد، همه ما مسوولیم. چه آنها که مستقیما موجب ناکارآمد نشان دادن دولت دینی و میراث دینی‌مان شده‌اند و چه آنهایی که بهترین فرصت‌ها را از فرزندان این ملت گرفته و به بهانه‌های واهی آنها را خانه‌نشین کرده و مدیران یک شبه و میدان ندیده را بر گرده بروکراتیک کشور سوار کرده و مهم‌ترین تصمیمات را بی‌تدبیرانه اتخاذ کرده‌اند. نمی‌خواهیم نمک به زخم کسی بپاشیم. اما تمامی این بی‌تدبیری‌ها و بی‌کفایتی‌ها پیش‌بینی شده بود. شاید بهتر آن است که گفته شود، خود کرده را تدبیر نیست. اما چه کنیم که ما همگی بر این کشتی سوار هستیم و ره به مقصد یکسانی می‌بریم. اما باید بدانید که اگر نتوانیم به خواست و آرمانی که انقلاب برای تحقق آن صورت گرفت نایل آییم، مسوولیت همه ناکارآمدی‌ها و بحران‌ها و تهدیدهایی که کلیت کشور را در برمی‌گیرد بر عهده ما است.

برادر عزیز!

نگاه ما به جریان اصلاح‌طلبی، تکیه بر رقابت‌های صرف سیاسی و رفتارهایی شبیه مجادلات قبیله‌یی نیست. جریان اصلاح‌طلبی برآمده از خواست و مطالبات تاریخی قدیمی ملت ایران است. این خواست و مطالبه تاریخی در انقلاب مشروطه، نهضت ملی نفت، انقلاب اسلامی و حماسه دوم خرداد 76 از سوی قاطبه ملت ایران درخواست شده است.

جریانی که بر سه پایه ایران، اسلام و پیشرفت متکی است. آزادی و عدالت در کنار توسعه و پیشرفت در دل این سه ستون استوار مستتر است. این جریان سیاسی دین را یکی از ارکان اصلی فرهنگ و تمدن ایرانی می‌داند. این گرایش البته تنها در دوران اسلامی تجلی نداشته، بلکه در ذات هویت ایرانی معنا یافته است. چه آنکه ما ایرانیان تنها ملتی در تاریخ بشر هستیم که بت پرست نبوده‌ایم و البته افتخار دیگرمان این است که برخلاف بسیاری از ملل متمدن بشری، هیچگاه بت پرستی را تجربه نکرده‌ایم. سنت دیگری که ایرانیان را متمایز ساخته، میل به عدالت و تحقق آن در تاریخ بشریت است. فارغ از نگره‌های ناسیونالیستی یا فرصت‌طلبانه باستان‌گرایی، تاریخ ایران کهن مشحون از ارائه فرصت‌های برابر برای ملل و دولت‌های دیگر و همسایه است.

ما کمتر آغازکننده جنگی در تاریخ بوده‌ایم اما همواره از مرزها و تمامیت ارضی خود با دلاوری و شایستگی دفاع کرده‌ایم. امروز هم دنبال جنگ نبوده و نیستیم. جهان ما از جنگ و نزاع‌های ویرانگر خسته است. نباید به بدخواهان برای ضربه زدن به کشور فرصت و بهانه داد. دنیای امروز با امنیت و ثبات، گسترش مردمسالاری و تقویت نهادهای مدنی و بالا بردن شاخص‌های اقتصادی از دیگر کشورها متاثر می‌شود. در حالی که ایران در بهترین منطقه استراتژیک و ژئوپولتیک قرار دارد، باید نسبت به تحولات منطقه پیشگام باشد. به دلیل سوء سیاست‌ها در عرصه بین‌المللی از درک عمیق تغییرات در منطقه خاورمیانه باز ماند. از فرصت تحولات در کشورهای منطقه نتوانستیم در راستای تحکیم مواضع خود سود بریم. این در حالی است که برخی از همسایگان و دولت‌های کوچک، فارغ از ظرفیت واقعی خود، در غیاب یک دیپلماسی کارآمد از این آب‌های گل آلود ماهی می‌گیرند.

دوست ارجمند ما!

جریان اصلاح‌طلبی مرهون نواندیشی در تمامی عرصه‌ها با تاکید بر پایه‌های اصلی کشور و انقلاب است. چه در تئوری و چه در عمل، اصلاح‌طلبی تنها با تکیه و حمایت از کلیت ساختارهای نظام معنا می‌یابد. در غیر این صورت اصلاح‌طلبی معنایی ندارد. آنها که در تلاش هستند تا ناشیانه اصلاحات را به براندازی یا هم آغوشی با جریانات معاند متهم نمایند، یا معنای اصلاحات را نمی‌فهمند یا می‌دانند و ماموریتی دیگر دارند. باید تاکید نماییم که اصلاح‌طلبی بازی در میانه ارزش‌های رایج نظام و تلاش برای بهسازی ناکارآمدی‌های آن و اصلاح کژروی‌هاست. سازمان‌های اجتماعی نیز بسان نظام‌های مکانیکی، نیازمند ارزیابی و عیب یابی و اصلاح امور هستند. وگرنه آب زلال هم که منشا حیات است، در صورت عدم تحرک و پویایی به گندابی بدل خواهد شد. اما این بدان معنا نیست که همه اقداماتی که چه به نام اصلاحات و چه به نام اصولگرایی انجام شده، محل دفاع دارد. هم برخی از اصلاح‌طلبان ما در بسیاری از حوزه‌ها دچار اشتباه و اهمال شده‌اند و هم برخی از اصولگرایان بسیاری از فرصت‌ها را از کشور ستانده‌اند. اما یادمان باشد که اختلافات ما تنها به انتخابات 88 مربوط نمی‌شود.

از ابتدای شکل‌گیری انقلاب اسلامی ما نگاه‌های متفاوتی به مسائل داشته‌ایم. مهم‌ترین فراز تاریخی این اختلافات به جدایی مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز مربوط می‌شود. بزرگان هر دو تشکل، از مریدان و شاگردان امام بودند. اما در حضور ایشان و با اجازه و تایید ایشان این انشعاب صورت گرفت. اما می‌پذیریم که همان‌طور که دوستان ما از شعار مبارزه با اسلام امریکایی برای حذف شما و دوستان‌تان بهره بردند، در کارنامه دوستان و همفکران شما نیز از این دست سوءاستفاده‌ها کم نبوده است. چه آنکه پرونده دوستان اصولگرا از این حیث پربارتر است. گاهی آتش رقابت آنقدر بالا گرفته که نگرانی از حذف فیزیکی نیز به وجود آمده است!

اما امروز محل گله‌گزاری و طرح سخنان اختلاف افکن نیست. ما هردو گاهی ره به خطا برده‌ایم. برای جامعه‌یی که سابقه کار گروهی و رفتار مبتنی بر ترجیح منافع ملی بر ارزش‌های حزبی و خطی، کم در سابقه خویش دارد، این خطاها بخشیدنی است. مهم آن است که راه خود به سوی آینده را هموار و از گذشته‌ها درس بگیریم. دیروز به تاریخ پیوسته است. مهم آن است که از آن درس‌ها آموخته باشیم. آنچه اهمیت دارد، سرنوشت امروز و فردای سرزمین‌مان است. شاید فردای ما بدتر از امروزمان باشد. اما در بستر و پیشگاه تاریخ این را فرض قطعی خود می‌دانیم که تذکر دهیم، فرصت‌ها برای کشور یکی پس از دیگری از دست می‌رود. اداره غلط دولت و رفتارهای نمایشی در کنار فقدان تدبیرهای مدیریتی کلان، کلاف سردرگمی را فراهم ساخته که خلاصی از آنها به راحتی امکانپذیر نیست. نه در عرصه بین‌المللی وضعیت خوبی داریم و نه در شرایط اقتصادی بسامانی به سر می‌بریم. آن ماجراجویی‌ها و سخنان گزافه، زندگی را بر مردم سخت کرده است. وضعیت اخلاقی و اجتماعی جامعه را نیز که تماشا می‌فرمایید. شاخص‌ها در تمام ابعاد نگران‌کننده است.

آنهایی که از قطعنامه‌ها به کاغذ پاره تعبیر می‌کردند و تنها به جنجال آفرینی مشغول بودند، امروز تقصیر بی‌تدبیری‌ها در حوزه مدیریت خود را به گردن تحریم‌ها می‌اندازند!اصلاح این نابسامانی‌ها تنها با گستره دامنه اعدام‌ها و راه‌اندازی نمایش‌های اینچنین بدون درک درست عوامل و دلایل اصلی پیدایش این بزهکاری‌ها ناممکن است. امروز جایگاه ما، در عرصه بین‌المللی که در میان همسایگان برای حضرت عالی که فردی مطلع هستید، به خوبی آشکار است.

نگاهی به برخی کشورهای مسلمان و تدابیر مطلوب آنها برای بهبود شرایط زندگی مردمان‌شان و استفاده از فرصت‌های بین‌المللی آنها را به بازیگرانی بزرگ تبدیل کرده است. کار به جایی رسیده است که برخی از دول سابقا دوست یا مرعوب ایران عزیز برای کشور آهنگ ابوعطا می‌نوازند!چرا کاری با اعتبار ایران کرده‌ایم که هربار که هموطنان‌مان به سفر خارج می‌روند- که به برکت سیاست‌های دولت، این مشکل هم حل شده است!- از این همه پیشرفت همسایگان، انگشت حیرت و حسرت به دندان می‌گزند. اینکه چرا کشورشان با این همه ثروت و موقعیت‌های استثنایی، مردمانش به این حال و روز افتاده اند؟در حالی که ظرفیت انقلاب اسلامی و ایران بزرگ بسیار فراتر از این شرایط است.

برادر عزیز!

تحولات یکی، دو سال اخیر در منطقه نشان داده موسم جدیدی از راه رسیده است. اگر گوش خود را به نجواهایی که برخاسته ببندیم، فرجام نیکی نخواهیم داشت. ما نمی‌توانیم نسبت به حقوق گروه‌های مختلف اجتماعی و قومیتی خود ساکت باشیم. نمی‌توان پا بر نیازهای مشروع گروه‌های گوناگون اجتماعی گذارد. با اینکه انقلاب اسلامی مشارکت عمومی زنان ایران را تسهیل کرده، بعضا نداهایی در مراکز قانونگذاری برمی‌خیزد که با روح جامعه مدنی و کرامت انسانی در تعارض است. زنان ایران به عنوان نیمی از پیکره اجتماعی ایران نقش بی‌بدیلی در رشد و نوسازی و ارتقای معنویت ایران دارند. نمی‌توان به پرسش‌های مهم نسل جدید بی‌توجه ماند و به سوال‌های امروزین آنها پاسخ‌های کهنه و ناکارآمد داد. امروز همچنان نیازمند اجرای بدون تنازل قانون اساسی در تمامی ارکان و سطوح هستیم. ما به همه ارکان قانون اساسی پایبندی داریم. استفاده مقطعی و دل‌خواسته از این قرار داد ملی و فراموشی بخش‌های اصلی که به حقوق مردم و تکالیف حکومت‌ها مربوط است، نوعی سوءاستفاده از قدرت و بازی با کلمات و یک رفتار بی‌پرنسیب است.

با این همه باید با مردم صادق باشیم. شما که به اخلاق پایبند هستید و طرح این گفتمان را تنها از این باب روا دانسته‌اید، آیا شایسته نمی‌دانید که با صراحت و شفافیت به مردم اعلام کنیم که گناه بسیاری از این ناتوانی‌ها به گردن گروه‌هایی است که از این دولت و مدیران ارشدش بی‌حساب و کتاب حمایت کرده‌اند و جالب‌تر آنکه امروز حساب خود را از این دولت جدا کرده‌اند. ولی فارغ از این مجادلات، ما هنوز می‌توانیم با تکیه بر داشته‌های خود شرایط را برای زندگی مردم آسان‌تر نماییم.

ما هنوز چهره‌ها و شخصیت‌هایی را در میان جامعه داریم که می‌توانیم از اعتماد ملی ایرانیان برای عبور از این بحران‌ها سود ببریم. منوط بر اینکه این فرصت‌ها از دست نرود و ما به سرزمین سوخته نرسیم. بزرگانی چون سید محمد خاتمی، هاشمی‌رفسنجانی و ناطق نوری می‌توانند در این بزنگاه‌های تاریخی نقش ملی و میهنی خویش را ایفا نمایند. ما برای عبور از بحران فقط به مردان رزم و امنیت نیاز نداریم، به مردان پخته سیاست بیشتر محتاجیم. عرصه سیاست، بستر کنش و تعامل سیاستمداران است نه رجال دیگر. هرکس را برای کاری ساخته‌اند. زبان سیاست زبان دیگری است.

متاسفانه در سال‌های اخیر با امنیتی کردن شرایط جامعه و بستر سیاست در ایران، بر حجم ناکارآمدی‌ها و بحران‌ها افزوده شده است. بدیهی است یکی از مهم‌ترین اتفاقات در انتخابات پیش رو، باز گرداندن شرایط بازی سیاست در این عرصه است. وضعیتی که یکی از مصایب و نتایج تلخ انتخابات 88 به این سو است. در پایان امیدواریم طرح این موضوعات به شفاف شدن مسائل و کمک به درک متقابل و ارائه راهکارهای خداپسندانه جهت کمک به بهبود زندگی هموطنان‌مان نماید. برای شما و دوستان همفکرتان آرزوی توفیق داریم.

ابراهیم اصغرزاده- الیاس حضرتی- جواد حق‌شناس- سعید لیلاز- رضا نوروززاده- مسعود سلطانی‌فر- اسماعیل دوست.


عسگراولادی در پاسخ نامه 7 اصلاح طلب؛جایگاه اصل ولایت فقیه در دولت دینی شما کجاست؟

 

 

 

حبیب الله عسگر اولادی رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری در پاسخ به نامه دوم هفت تن از اصلاح طلبان ضمن گلایه از آنان به خاطر تاخیر در جوابیه به سوالات آنان پاسخ داد و گفت: جایگاه اصل ولایت فقیه در دولت دینی شما کجاست؟

به گزارش روابط عمومی موتلفه، عسگراولادی در بخش دیگری از این نامه خطاب به اصلاکح طلبان نوشته است: شما همواره بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی تاکید می کنید، در این قانون اساسی شما آیا از ولایت فقیه، شورای نگهبان، حقوق اساسی ملت و ... سخن رفته است؟

عسگراولادی در بخش دیگری از نامه ضمن رد سیاه نمایی های آنها ازوضعیت کشور اظهار داشت: چه دلیلی دارد با بزرگ کردن مشکلات کشور پیشرفت های کشور را که با چشم سر می توان دید انکار کنید.

متن پاسخ عسگر اولادی به هفت تن از اصلاح طلبان به شرح ذیل است:

جناب آقای الیاس حضرتی

 


مدیر مسئول محترم روزنامه اعتماد

 

 

 

سلام علیکم

 

پاسخ شما و دوستان اصلاح طلب را در روزنامه اعتماد مورخ 11 بهمن 91 خواندم.پاسخ نامه قبلی شما را در تاریخ 30/10/ 91 دادم اما کم کم داشتم نا امید می شدم. فکر کردم شما تمایلی به ادامه این گفت و گو ندارید ولی بحمدالله مطالبی را قلم کردید. فکر می کنم با پاسخ به نامه دوم شما می توان از باب روشنگری مطالبی را عرضه داشت.

 

البته یاد آور می شوم در این گفت و گو بنده به نمایندگی از حزب و جریان و گروه خاصی سخن نمی گویم. آنچه می گویم مسئولیت حسن و قبح آن با خودم است. فکر می کنم در این گفت و گوی ناصحانه انشاء الله دو طرف خیر خواهند دید و بنده برکات سیاسی و معنوی این گفت و گو را منکر نیستم. ضمن تقدیر مجدد مطالبی را که به ذهنم می رسد برای ادامه گفت و گو مفید است، به عرض می رسانم:

 

1- گفتگو باید ناظر به آنچه گفته شده و آنچه شنیده شده باشد. اگر فرآیند بیانیه ای و اعلام مواضع جدید را طی نکند هدایت کننده نیست لذا پاسخ شما را ناظر به مفاد مکتوب خود ندیدم. شما در نامه اول سخن از استبداد سیاسی و خودکامگی به میان آوردید . بنده راه برون رفت از این آفت را رجوع به آراء امام(ره) دانستم و عرض کردم امام فرمودند؛" پشتیبان ولایت فقیه باشید تا گرفتار استبداد نشوید" شما اگر این آموزه امام (ره) را قبول ندارید، باید راه حل دیگری ارائه دهید.

 

می گوئید دچار بن بست  در گفت و گو شده ایم و هرچه جلوتر می رویم این انسداد بزرگتر و سترگ تر می شود.  عرض بنده این است که این انسداد چگونه به وجود آمده و بی شک راه برون رفت از آن مثل روز روشن است. گفت و گو اصولی دارد که اولین آن پذیرش دو طرف بر چارچوب مشترک است. بنده سوال کردم چرا دست اخلاص و مودت و صداقت رهبری را اعتنا نکردید و چرا برخی از خیمه انقلاب خارج شدند. شما اصلا به این سوال اعتنا نکردید.

 

 

 

 

 

 

 

توصیه کردم رهبر انقلاب را فصل الخطاب بدانید آن را بی پاسخ گذاشتید و از آن عبور کردید . بلاخره اگر موضع خود را در این باب مشخص کنید قطعا از انسداد بیرون می رویم.

 

2- گفته اید دغدغه بزرگ ما حرمت و میراث تشیع و ارزش عمومی جامعه و دولت دینی است. سوال من این است در این دولت دینی شما، جایگاه اصل ولایت فقیه کجاست. شما که دغدغه میراث تشیع و ارزش عمومی جامعه را دارید در روز عاشورای 88 عده ای آمدند و شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه دادند و حریم و حرمت شعائر عاشورا را رعایت نکردند. شما که دغدغه دولت دینی و حفظ میراث تشیع دارید قطعا باید جلوتر از همه ما سینه سپر می کردید و در برابر این حرمت شکنی می ایستادید.

 

3- فرموده اید؛ " امروز نیازمند اجرای بدون تنازل قانون اساسی در تمامی ارکان و سطوح هستیم" بنده صدق شما را در این بیان تخطئه نمی کنم اما سوال می کنم در این قانون اساسی شما و ما از ولایت فقیه ، شورای نگهبان ، حقوق اساسی ملت و ... آیا سخن رفته است یا نه، پس چرا راهکارهای قانون اساسی را برای خروج از انسداد، دوستان شما نپذیرفتند و به اردوکشی خیابانی و شورش علیه امنیت ملی رضایت دادند و هنوز هم حاضر نیستند آن اعمال را محکوم کنند.

 

4- شما در نامه اول خود از خرد گرایی و انصاف و میانه روی و اعتدال سخن گفتید و آن را گمشده جامعه امروز ما دانستید. از میانداری اهل افراط بی ریشه نالیدید. بنده هم عرض کردم وقتی در انتخابات سال 88 عده ای آمدند مهر تقلب بر نتایج انتخابات زدند و علی رغم پیگیری و مذاکره رهبری با نمایندگان کاندیداهای معترض و مهلت 10 روزه برای رسیدگی مجدد به ادعای آقایان و بازشماری تعدادی از صندوق های رای و مذاکره تعدادی از مسئولان کشور با آقایان ، مع الاسف هیچ راه حلی را برای اثبات حرف خود نپذیرفتند. شما آقایان چرا فریاد اعتدال و انصاف و خردگرایی سر ندادید.

 

عرض کردم دهها هزار نفر در سراسر کشور از همین معتمدین مردم طی سه دهه گذشته انتخابات را برگزار می کنند اما دوستان شما به این امانت داران رای ملت، تهمت تقلب زدند و حاضر نشدند در هیچ دادگاهی هم برای اثبات ادعای خود حاضر شوند و کف خیابان را برای اثبات ادعای خود انتخاب کردند . آیا این رویکرد یک رویکرد عقلانی معطوف به اعتدال و انصاف بود.

 

5- در پاسخ خود به حق اشاره کردید: "در کشور یک جریان وجود دارد که اداره کشور را در ستیز با باورها،سنت ها و ارزش های تاریخی  این سرزمین معنا می کند و نیم نگاهی نیز به آن سوی مرزها دارد"  و نیز فرمودید گروهی وجود دارد که " آزادی را در انکار اسلام و هویت دینی دانسته و عقل گرایی و تلاش برای ساخت ایران عزیز را در مقابله با دین گرایی و ارزشهای متعالی انقلاب اسلامی می داند" سوال ما این است رفتار شما با این جماعت که در حقیقت ضد اسلام و ضد انقلاب هستند چیست؟ کارنامه مقابله شما با این جریان چیست؟ نقد علمی و عملی شما با این جریان چیست؟ مگر همین ها نبودند که در 18 تیر سال 78 علیه نظام و مردم لشکر کشی کردند. مگر همین ها سربازان و افسران نا آرامی های پس از انتخابات سال 88 نبودند. اینها به بهانه دفاع از شما و دوستان شما دست به آشوب زدند.

 

در فتنه اول به بهانه دفاع از روزنامه سلام به خیابان ریختند و در فتنه دوم به بهانه تقلب در انتخابات. اگر شما با آنها در ادعایشان هم صدا نبوده و نیستید چرا اعلام نکرده و نمی کنید.در این صورت پس چه گله ای از آنها دارید که به صورت یک لبه قیچی به جنگ اسلام و انقلاب آمده اند؟

 

در همین فتنه سال 88 حداقل 22 نفر شهید شدند که بنیاد شهید به آنها کد ایثارگری داده است و شهادت آنها را در ناآرامی ها پذیرفته است. پاسخ این خونها را چه کسی می خواهد بدهد. آیا آنکه فرمان شورش را صادر کرده بیگانه است؟ اما آنکه شورش را مهار و کنترل کرده و از امنیت ملی و اقتدار ملی دفاع کرده است باید پاسخگو باشد. در این نا آرامی ها شماری از افرادی که به هر دلیل در این ماجرا کشته شدند بلاخره هموطنان ما بودند. مسئول خون آنها کیست؟ کسانی که بر طبل آنارشیسم و هرج و مرج گرایی کوبیدند و فرمان نا فرمانی مدنی صادر کردند مسئولیت مدنی ندارند؟

 

6- شما در پاسخ خود از یک جریان و سیئات آن نام بردید که تنفس خود را در غوغا سالاری، شعار زدگی و افراطی گری می داند و ... فکر می کنم این مطلب را در ایامی که مردم به جریان اصلاح طلبی اقبال داشتند افراطیون برای معرفی رقبای خود می گفتند. ما هم به این حرفها به عنوان نمک رقابت ها عادت کرده بودیم و گله ای نداشتیم اما در یک دهه اخیر که مردم به اصولگرایان اقبال داشتند چرا باید این جریان منکر مردمسالاری باشد و رای مردم را تزئینی بداند. چرا وقتی اصولگرایان در مصدر قدرت هستند باید به دنبال افراطی گری و غوغا سالاری بروند. فکر می کنم این داوری نسبت به آنچه گفتید صحیح نباشد.

 

اصولگرایان هنگامی که در دوم خرداد 76 جناب آقای خاتمی مورد اقبال مردم قرار گرفت به او تبریک گفتند همین آقای ناطق نوری که شما از آن به عنوان پخته سیاسی نام می برید نامزد اصولگرایان بود به محض اینکه شنید آقای خاتمی  رای آورده است اولین کسی بود که به او تبریک گفت به همین دلیل که  آقای خاتمی در خرداد 76 و خرداد 80 مورد اقبال مردم مردم قرار گرفت.

 

با همین دلیل و مختصات آقای احمدی نژاد در خرداد 84 و تیر ماه 88 مورد اقبال قرار گرفت. چرا این سنت حسنه تبریک به فردی که مورد اقبال مردم قرار گرفت را دوستان شما رعایت نکردند و به منتخب ملت تبریک نگفتند . چرا این پختگی که در آقای ناطق نوری سراغ دارید در دوستان خودتان سراغ نگرفتید، ما که از شما انتظار تبریک نداشتیم. گله ما این است که یک پیروزی حتمی ملت، یک زورآزمایی بزرگ ملت در برابر ابر قدرتها و یک جشن عظیم را نادیده گرفتید و آرایی که می توانست در سطح منطقه و جهان با قدرتهای بزرگ حرف بزند را به تیر تهمت تقلب آلودید؟

 

نتیجه انتخابات را که یک فرصت برای تحکیم برادری و وحدت ملی در سیاست داخلی بود به صورت تهدید در آوردید. اگر قیام تاریخی ملت ایران و قدرت آگاهی و بصیرت مردم در 9 دی نبود شاید اکنون من و شما اینجا نبودیم که آزادانه گفت و گو کنیم. همانها که در نامه خود مرقوم فرمودید؛ نیم نگاهی( بخوانید تمام نگاهی) به خارج دارند و آزادی را در انکار اسلام و هویت دینی می دانند. بر مقدرات کشور مسلط می شدند اثری از بنده و شما نبود.

 

7- در جای جای پاسخ دوم شما تصویری از کشور و عملکرد دولت وجود دارد که بنده آنرا واقعی نمی دانم. نوشته اید: " نه در عرصه بین المللی وضعیت خوبی داریم و نه در شرایط اقتصادی به سامانی به سر می بریم، شاخص ها در تمام ابعاد نگران کننده است" به نظر می رسد این تصویری که از ایران می بینید همان است که برخی می خواهند به شما نشان دهند که دل در گرو انقلاب و اسلام ندارند. ملت ما آن زمان که بخشی از خاک خود را اشغال دشمن داشت و در عرصه بین المللی همه طرف متجاوز را گرفته بودند و شاخص های اقتصادی هم خیلی تعریف نداشت محکم و استوار ایستاده بود و خم به ابرو نمی آورد و مومنانه از انقلاب دفاع می کرد .

 

 

 

 

 

 

 

 آن روز کسی نگران چیزی نبود چون ما خدا را داشتیم. امروز که آوازه قدرت نظامی ایران ، قدرت مردم در غلبه به جنگ نرم و سخت و نیز فروپاشی دیکتاتورهای وابسته به غرب را در منطقه شاهدیم نگران چه چیزی هستیم. امروز که تولید ناخالص ملی کشور هرگونه تحریمی را بی اثر یا کم اثر کرده است مردم در دشت و صحرا و معدن و کارخانجات تلاش می کنند و هر روز یک خبر خوب در باب پیشرفتهای کشور از اختراعات گرفته تا اکتشافات را شاهدیم نگران چه هستیم.

 

روزگاری ما برای دفاع از خرمشهر کمترین سلاحی برای مقابله با تجاوزات نداشتیم، احساس قدرت و عظمت می کردیم. امروز که در دفاع نظامی قدرت اول منطقه هستیم از چه چیز نگران هستیم. ما امروز عضو باشگاه اتمی جهان هستیم. ما امروز عضو باشگاه هوا و فضای دنیا هستیم  و جزو 10 کشور اول جهان در فن آوری های نوین هستیم. شما فکر می کنید آمریکا و اذنابش دست روی دست گذاشته اند و نگاه می کنند. طبیعی است اعمالی انجام دهند که بیشتر شبیه دیوانگی است ما نباید از این دیوانه بازی ها هراسی به دل راه دهیم.

 

روزگاری آمریکایی ها دست به دیوانگی زدند و نیروهای هوایی و زمینی را در طبس پیاده کردند که به امر خدا با خفت و خواری متلاشی شدند و باقی مانده آنها به پایگاههای خود برگشتند، امروز همان خدا با ماست. ما اگر شک کنیم فقط واقیعت را انکار کرده ایم. ما نمی گوییم در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و بین المللی مشکلات نداریم. ندانم کاری نداریم، اشتباه نداریم، اما چه دلیلی دارد با بزرگ کردن مشکلات، پیشرفتهای کشور را که با چشم سر می شود دید انکار کرد.

 

مردم ما در انتخابات 84 و 88 اشتباه نکردند. اگر شما مردم روستاها و شهر های کوچک را مردم بدانید و آرائ آنها را در دفتر مردمسالاری کشور ثبت کنید، خواهید دید که مردم به ویژه محرومین و مستضعفان پشتیبان این کشور هستند و طی سالهای گذشته، شکاف سیاسی دولت و ملت و نیز شکاف طبقات کمتر شده اشت و این با تصویری که شما از انقلاب و مردم دارید مغایر است.

 

امروز گفتمان پیشرفت، عدالت و خدمت که مقام معظم رهبری تبیین فرمودند در کشور جایگاه خود را پیدا کرده است. مشکلات و اشتباهات را هرچه قدر هم بزرگ کنید نمی توانید مثل پرده ای بزرگ پیشرفتهای کشور را بپوشاند، این پیشرفتها به چشم می آید. اگر هم کسانی بخواهند نادیده بگیرند مردم آن را نادیده نمی گیرندو در آراء بعدی خود در انتخابات ریاست جمهوری این داوری را در نوع چینش آراء نشان خواهند داد. مطمئن باشید ایران هیچگاه در صد سال اخیر به اندازه امروز نیرومند نبوده است و جمهوری اسلامی ایران هیچگاه به اندازه امروز مقتدر نبوده است.

 

8- الان در شرایط طلیعه انتخابات هستیم و شخصیت هایی که نام بردید مورد احترام هستند اما برای اینکه قدرت بالفعل و واقعی آنان در چارچوب موازین قانونی به جامعه عرضه شود لازمه آن ارائه طرح و برنامه به مردم و دفاع از آن می باشد و مردم هستند که تعیین کننده می باشند.

 

9- از اینکه زیاد تصدیع دادم عذر خواهی میکنم. همچنین اگر در جایی عنان قلم از دستم رفت جسارتی رفت پوزش می خواهم. برای خودم و شما عاقبت به خیری آرزومندم.

 

حبیب الله عسگر اولادی


12/11/91

 

 

تشکرمطهری ازعسگراولادی:حیات سیاسی برخی، بسته به وجود موهوم "سران فتنه" است

علی مطهری نماینده تهران در نامه ای با تقدیر از حبیب الله عسگراولادی دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری به دلیل موضع وی نسبت به کاندیداهای انتخابات سال 88 گفت: باید به بصیرت و روشن بینی و اعتدال حضرت عالی که ناشی از سالها همراهی شما با امام خمینی(ره) و شهید آیت الله مطهری و بهره مندی از تفکر و سیره این دو بزرگوار است آفرین گفت.

 
علی مطهری نماینده تهران در نامه ای سرگشاده از عسگراولادی برای موضعش نسبت به میرحسین موسوی و مهدی کروبی قدردانی کرد.
 
متن این نامه به این شرح است:
 
                                                         بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای عسگراولادی دامت برکاته
 
با اهداء سلام و آرزوی سلامتی، لازم می دانم بابت موضع اخیرتان درباره آقایان موسوی و کروبی که آنها را "فتنه زده" خواندید نه "فتنه گر"، به جناب عالی تبریک بگویم. در واقع باید به بصیرت و روشن بینی و اعتدال حضرت عالی که ناشی از سالها همراهی شما با امام خمینی(ره) و شهید آیت الله مطهری و بهره مندی از تفکر و سیره این دو بزرگوار است آفرین گفت. جناب عالی رسالت تاریخی خود را که جز از مثل شما برنمی آمد انجام دادید و چه زیبا فرمودید که "احساس کردم ضرورت دارد آبروی خدادادی را در جلوگیری از جنگ افروزی و ایجاد فتنه و انحراف جدید به کار گیرم".
 
اقدام حضرت عالی چون برقی بود که در تاریکی جهید و عده ای را از خواب غفلت بیدار کرد. همان طور که فرموده اید، مجرم بودن یا نبودن آنها به عهده مقامات قضایی است ولی شخصیت و سوابق آنها نشان می دهد که این دو نمی توانند فتنه گر باشند بلکه مفتون و فتنه زده هستند.
 
رهبر گرانقدر انقلاب اسلامی نیز حدود دو سال پیش قریب به همین مضمون را فرمودند که "این که می گوییم"سران فتنه" منظور طراحان خارجی فتنه است نه افراد داخلی" و معلوم نیست چرا عده ای از این سخن حضرت عالی برآشفتند. به نظر می رسد حیات سیاسی آنها بسته به یک موجود موهوم به نام "سران فتنه" و "فتنه گران" است و اگر این تعبیرات را از آنها بگیرند دیگر نمی توانند کاسبی سیاسی کنند. به همین دلیل حاضر نیستند این به تعبیر آنها "فتنه گران" سخن بگویند و از خود دفاع کنند چون می دانند اکثر ساخته ها و بافته های ذهنی آنها در هم می ریزد.
 
داستان این افراد داستان کسانی است در صدر اسلام که می گفتند خدایا اگر این قرآن و پیامبر حق است پس از آسمان بر ما سنگ ببار یا ما را به عذابی الیم دچار کن تا اصلا این روز را نبینیم.
 
دیدگاه جناب عالی دیدگاه زجرکشیدگان انقلاب از خرداد 42 تا بهمن 57 و بعد از آن است، کسانی که می دانند این انقلاب با چه زحمتی به دست آمده و اگر از بین برود تکرار آن امری نزدیک به محال است، و دیدگاه مخالفان شما دیدگاه کسانی است که با کمترین زحمت سر سفره انقلاب نشسته اند و می خواهند همه را جز خود از قطار انقلاب پیاده کنند، احترام پیش کسوتان انقلاب را پاس نمی دارند و نمی دانند و بلکه نمی توانند بفهمند که اگر عسگراولادی و هاشمی- با وجود اختلاف نظری که دارند- از وحدت و همدلی و گفتگو و فتنه گر نبودن آقایان موسوی و کروبی دم می زنند برای منافع خودشان نیست، بلکه درد حفظ اسلام و انقلاب اسلامی را دارند و می دانند که اگر این انقلاب از بین برود تکرار شدنی نیست.
 
بار دیگر روشن بینی و توفیق انجام رسالت تاریخی تان را به شما تبریک می گویم.
 
                                                                         با تقدیم احترام
                                                                          علی مطهری

 

پاسخ عسگراولادی به شریعتمداری

 

آیا راهی می توان برای بازگشت کسانی که به هر دلیل در این فتنه گرفتار شدند به خیمه انقلاب و امام و نظام پیدا کرد؟

 

 

کیهان متن پاسخ حبیب الله عسگر اولادی به حسین شریعتمداری و پاسخ مجدد کیهان را منتشر کرد.

برادر عزیز و سرور گرامی جناب آقای حسین شریعتمداری
مدیر مسئول محترم روزنامه کیهان
سلام علیکم


چندی پیش اجازه فرمودید به عنوان پامنبری نقدی را که در خصوص مواضع آیت الله هاشمی رفسنجانی در سرمقاله 12/10/91 قلمی کردید بنده هم در کیهان مطالبی خطاب به مخاطبین این جریده شریف داشته باشم. تعجب بنده در درج مقاله ام این بود که جنابعالی هیچ تعریضی به آن مطالب نداشتید، احساس کردم صبوری کردید حریم نگه داشتید و داوری را به مخاطبان سپردید در حالیکه بنده همواره به نصایح دوستان بویژه جنابعالی که دلسوزتر از بنده به صیانت از نظام هستید، نیازمندم.


بدون شک قلم جنابعالی در بصیرت بخشی به جامعه و شفاف سازی در خصوص فتنه ها بویژه فتنه سال 88 نقش ممتازی دارد بویژه آنکه هر وقت سخن گفته اید با مدرک و سند و قابل اثبات در محکمه مردم و محاکم قضایی و نیز فردای قیامت در محکمه الهی بوده است. اجازه می خواهم جنابعالی اذن فرمایید بار دیگر یک پامنبری شماره 2 در خصوص مقاله «سروته یک کرباسند» به شرح زیر داشته باشم.
1- شما به حق فهرستی از تلاش های هماهنگ سرویس های جاسوسی آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس را در شکل گیری فتنه سال 88 تحت پوشش های گوناگون در دهه اخیر ارائه فرمودید اگر صلاح بود و دستگاه های امنیتی نظام هم همین هوشمندی را می داشتند و پا به پای روزنامه نگاران شجاعی چون شما اطلاعات لازم را در اختیار مسئولان و بویژه رسانه ها قرار می دادند آمادگی مردم را در مقابله با فتنه دوچندان می کردند. هم اکنون که این سطور را می نویسم بدون شک همان سرویس ها در کشور فعالند و خود را برای فتنه ای جدید در انتخابات آینده آماده می کنند. به قول معروف زیرکان هوشمند ایران بهشت جاسوسان غربی است. ما ضرب شست دشمن را در نهضت مشروطیت و نهضت ملی و نیز انقلاب اسلامی بارها تجربه کردیم. به فضل خدا با روشنگری امام(ره) و مقام معظم رهبری و دلسوزانی چون شما در عرصه رسانه ها مشت فتنه گران و فتنه سازان را باز کردیم.


فهرست شما نشان می دهد که طراحان و سازماندهان و سران فتنه آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس مکار بودند اگر ما کسان دیگری را به این نام شناسایی کنیم در فتنه بعدی آسیب خواهیم خورد. امام(ره) فرمودند: دشمن اصلی ما آمریکاست و آمریکا شیطان بزرگ است اما عده ای از روی غفلت در انتخابات سال 88 رقبای خود را شیطان اکبر نامیدند و یک «رقابت انتخاباتی» را با کارگردانی سرویس های دشمن به صورت یک «منازعه ملی» درآوردند.


اینکه شما بگویید افرادی در داخل کشور «سران فتنه» بودند و بنده بگویم آنان «فتنه زده» بودند هیچ تغییری در نرخ اتهامات و جرائم و مجازات های آنها از سوی مردم و نظام حاصل نمی شود ممکن است بنده همان داوری که شما در مورد آنها دارید را بپذیرم.


اما در آسیب شناسی فتنه اگر دقیق عمل نکنیم ممکن است از یک سوراخ چند بار گزیده شویم. شما و ما می توانیم یک فهرست از سیئات کسانی که روزگاری در این کشور منشأ خدمت بوده اند (و در فتنه به قول شما جزو سران بودند و به قول من فتنه زده شدند) شماره کنیم و مشغول مرده باد و زنده باد شویم این یک راه حل است چه بسا هم معقول به نظر رسد اما به نظر این ناچیز راه حل های دیگری هم برای مهار و جلوگیری از بازتولید فتنه وجود دارد و می توان آن را از سیره علی(ع) در مقابله با فتنه جمل آموخت شاید دست آوردهای آن برای نظام مفیدتر باشد.


2- شما به حق گزارشی از ورود ژنرال های جنگ نرم به تهران تحت پوشش های خاص علمی و پژوهشی و دانشگاهی دادید. محصول تماس ها و ارتباطات آنها شکل گیری فتنه سال 88 شد. همانها همین تجربه را در فتنه 18تیر 78 داشتند اما این بار با یک لشگرکشی وسیع که عمدتا سربازان خط مقدم آن همین دوستان یا به تعبیر دیگر رقبا و یک ضلع از رقابت انتخابات سال 88 بود، به میدان آمدند. رهبری معظم انقلاب با درایت و هوشمندی فتنه را مهار و کنترل کردند. مردم انصافا جلوتر از نخبگان دست آمریکا را خواندند و از ابتدا تا انتهای فتنه ایستادند. نهادهای امنیتی و نظامی و قضایی در حد وسع خود به سرعت به اوضاع سوار و مسلط شدند و شکست عظیمی را به دشمن وارد ساختند که انصافا از فتوحات رزمندگان اسلام در 8 سال دفاع مقدس هم عجیب تر و خارق العاده تر بود. بنده در این مدت نه همراه فتنه گران و نه جزو ساکتین فتنه بودم پا به پای شما و دیگر دوستان دستی در روشنگری ها داشتم. سخن من پس از سه سال از فروکش کردن غبار فتنه این است که آیا راهی می توان برای بازگشت کسانی که به هر دلیل در این فتنه گرفتار شدند به خیمه انقلاب و امام و نظام پیدا کرد؟


غربیها همانطور که فرمودید کارشان را از گفتگو با آنها تحت پوشش های خاص آغاز کردند و در این گفتگوها آنها را راضی کردند به این خبط عظیم تن در دهند به قول شما جزو سران فتنه و به قول من فتنه زده شدند. آیا ما این قدرت را داریم که با گشودن باب گفتگو با همین ها آنها را به یاد حضور در خیمه امام و رهبری و فداکاری برای ملت بیندازیم و کارنامه آنها را در انقلاب یاد آنها آوریم و بگوئیم به دامن پر مهر امام و رهبری و مردم برگردید. به آنها بگوئیم بیایید برگردیم به کلمه ای که بین ما و شما پذیرفته شده است.


حضرت علی(ع) چند دقیقه قبل از آغاز جنگ جمل فرمودند: شتاب نکنید تا بنده حجت را بر این گروه تمام کنم آنگاه قرآنی بدست ابن عباس داد و فرمود؛ به سوی سران فتنه برو و آنها را به قرآن دعوت کن و به آنها بگو چرا نقض پیمان کردید و بیعت شکستید او رفت و پاسخ هر سه رد حجت امام (ع) بود و گفتند چیزی بین ما و شما جز شمشیر نیست. امام(ع) باز گفتگو را رها نکرد آنگاه حضرت رو به سپاهیان خود کرد و گفت از شما چه کسی حاضر است این قرآن را در دست خود بگیرد و به نزد این جماعت ببرد و با آنان اتمام حجت کند و آنان را به قرآن فرابخواند. اگر دست او را قطع کردند قرآن را به دست دیگرش بگیرد و اگر هر دو را قطع کردند آن را به دندان بگیرد. جوانی بلند شد گفت؛ من! حضرت دوباره حرف خود را تکرار کرد. دوباره همان جوان بلند شد گفت؛ من! حضرت قرآن را به دست او داد. او رفت به میدان. فتنه گران جمل دو دست او را قطع کردند او قرآن را به دندان گرفت تا سرانجام جان سپرد. با همه این اوصاف حضرت فرمود اگر کسی از آنها فرار کرد و جنگ را ترک کرد او را تعقیب نکنید. طلحه کشته شد. زبیر جنگ را رهاکرد. با عایشه هم طوری برخورد شد که تا پایان عمر حضرت علی(ع)، در هیچ فتنه ای مشارکت نکرد.


بنده را در عرصه سیاست یک پیر می شناسند اما خدا توفیق داده در این عرصه جوان بمانم پیش خودگفتم بی آنکه از علی زمان مأموریتی داشته باشم. نقش آن جوان را آن هم پس از گذشت 3 سال از فتنه 88 بازی کنم و به کسانی که بنای بی مهری به نظام و رهبری و مردم دارند بگویم بیایید برگردیم به قرآن! قرآن تکلیف همه ما را روشن کرده است. اینکه از آن سوی تیری پرتاب نمی شود نشان می دهد ممکن است گوش شنوایی باشد لذا مهار فتنه و جلوگیری از باز تولید آن می تواند راه حل های دیگری هم داشته باشد. اجازه می خواهم ضمن احترام به این دیدگاه که آنها «سر و ته یک کرباسند» دیدگاه دیگری هم وجود داشته باشد لایه های متفاوت فتنه بازشناسی شود اگر امکانی برای گفتگو وجود دارد با همین منطق علی(ع) در جمل خود را از آن گفتگو ها محروم نکنیم. من قبول دارم چنین فهمی از صورت مسئله با توجه به پیشینه و پسینه حادثه قدری مشکل است نیازی هم نیست خیلی از عزیزان چنین برداشتی از حل قضایا داشته باشند. لذا بنده تصمیم گرفتم از آبرویی که برخی فکر می کنند از همراهی با نظام و امام(ره) و رهبری دارم باب گفتگو را با کسانی که در این فتنه به نوعی گرفتار شدند با ادبیاتی متفاوت آغاز کنم. ممکن است این رویکرد هیچ دستاوردی نداشته باشد لذا بنده به تنها چیزی که در این دنیا به عنوان آبرو دارم باقی خواهم گذاشت و ان شاء الله امیدوار به لطف و مرحمت الهی بزودی نقاب در خاک خواهم کشید. اگر هم دستاوردی داشت و آن اینکه بتوانیم دوباره دوستانمان را زیرخیمه انقلاب و زیر سایه پر مهر ولایت جمع کنیم خوب این تیرخلاص به آخرین ترفندهای جنگ نرم دشمن علیه انقلاب است.


3- حجت الاسلام والمسلمین خاتمی در آغاز توفیق اقبال مردم به او در سال 76 گفته بود راهبرد من این است که؛ معاندین نظام را مخالف، مخالفین نظام را منتقد و منتقدین نظام را موافق کنم. این سخن حقی است باید به قول و نیت او احترام گذاشت اما متأسفانه طی ده سال گذشته دیدیم که او نه تنها توفیق در عملیاتی کردن آن نداشت بلکه خودش هم اکنون در جایگاهی است که اباء داشت در آنجا بایستد. برخی از دوستان ممکن است نگران حال بنده باشند. گفته اند بنده آلزایمر سیاسی گرفته ام. آنها خوف این را دارند که بنده هم بروم همانجا که نگران هستند. این ناچیز طی 50 سال سیاست ورزی به ویژه از آن زمان که به عنوان سربازی کوچک در خیمه امام(ره) توفیق اطاعت دارم هیچگاه به این اندازه مؤمن به راه امام و انقلاب و اطاعت محض از مقام معظم رهبری نبودم اگر بنده را قطعه قطعه هم کنند از خون و پوست و گوشتم صدای وفاداری به اسلام و نظام و رهبری درمی آید. این را هم از باب توضیح بگویم این مواضع مربوط به خودم است از سوی هیچکس هم مأموریت برای گفتگو ندارم. نقد همه دوستان و نیز کسانی که طرف اصلی گفتگوی بنده هستند به جان پذیرایم.

                                                        حبیب الله عسگراولادی
¤¤¤


کیهان:
درباره جوابیه برادر عزیزمان جناب آقای حبیب الله عسگراولادی گفتنی هایی هست که از آن میان تنها به چند نکته ضروری تر اشاره می شود و قبل از شروع لازم است از نظر لطف ایشان نسبت به نگارنده تشکر کنم و از خداوند تبارک و تعالی عاجزانه بخواهم که اینجانب را با حسن ظن ایشان محشور فرماید.


1- آقای عسگر اولادی خطاب به نگارنده می فرمایند «شما به حق فهرستی از تلاش های هماهنگ سرویس های جاسوسی آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس را در شکل گیری فتنه 88 تحت پوشش های گوناگون در دهه اخیر ارائه فرمودید» ایشان به بند دوم از یادداشت کیهان با عنوان «سر و ته یک کرباسند» اشاره کرده اند که در آن آمده بود؛


«فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 به گواهی اسناد مکتوب و موجود، دستکم از 10 سال قبل طراحی شده بود و تمامی مراحل آن بی کم و کاست- تاکید می شود که بی کم و کاست- براساس فرمول دیکته شده مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس، به اجرا درآمده است. از 10 سال قبل، دهها تن از برجسته ترین نظریه پردازان و مدیران کودتاهای مخملی با ماموریت آموزش و آماده سازی سران و عوامل فتنه به ایران سفر کرده و مراحل مختلف و پلکانی فتنه را با هدف براندازی نظام اسلامی به آنان آموزش داده بودند که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد؛


«جان کین» رئیس مرکز مطالعات دموکراسی در لندن و دانشگاه وست مینستر انگلستان و کارشناس ارشد MI6 -سرویس اطلاعات خارجی انگلیس- دوبار در مهرماه 1378 و آبان 1383/«یورگن هابرماس» مشهورترین نظریه پرداز «نافرمانی مدنی» در اردیبهشت ماه سال 1381/ «ریچارد رورتی» از مسئولان برجسته و بلندآوازه عملیات سری سازمان «سیا» با گرایش «جنگ های عقیدتی» در خرداد 1383/«مانوئل کاستلز» نظریه پرداز رسمی سازمان سیا و عضو «کمیته خطر» آمریکا D.C خرداد 1385/«جان هیک» عضو برجسته اینتلجنت سرویس انگلیس اسفند 1383/ «آلن تورن» از سرویس اطلاعاتی فرانسه زمستان 1380/ «تیموتی گارتن اش» دستیار آیزایا برلین و مشاور ارشد MI6 و صاحب نظریه معروف «فشار از پایین و چانه زنی از بالا» شهریور 1384/«اگنش هلر» رهبر کودتای رنگی مجارستان اردیبهشت 1384/ «آدام میچنیک» از رهبران جنبش همبستگی لهستان و عوامل اصلی کودتای مخملی منجر به فروپاشی بهار 1384/ «الکساندر اسمولار» از رهبران کودتای رنگی لهستان اردیبهشت 1384/ «مایکل ایگناتیف» رهبر لیبرال های پارلمان کانادا خرداد 1384/ و... که شرح مفصل ماموریت آنان با راهبرد مشترک و هماهنگ براندازی به درازا می کشد و...


و اما، تمامی این ماموران برجسته، در پوشش های آکادمیک به ایران آمده و برای سران و عوامل فتنه88 کارگاه های آموزشی برپا کرده اند. نگاهی به موضوعات آموزشی آنها و مقایسه آن با اظهارنظرها، مصاحبه ها، یادداشت ها و تحلیل ها و تفسیرهایی که فتنه گران بر زبان و قلم داشته و دارند، به وضوح نشان می دهد که سران و عوامل فتنه در تمامی ماه های قبل و بعداز فتنه 88 و در سال های حاکمیت مدعیان اصلاحات، آموزه های برگرفته از نظریه پردازان یاد شده آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی را روخوانی و رونویسی می کرده اند. و این همه جدای از آموزش ها و روابط خیانت آمیز دیگری است که سران و عوامل فتنه در خارج از کشور با کارشناسان برجسته سرویس های اطلاعاتی دشمن داشته اند. نظیر دوبار ملاقات آقای خاتمی با جرج سوروس صهیونیست، اعزام عوامل فتنه به دفاتر دوبی و لاهه هلند که «الیزابت چنی»، دختر دیک چنی با همکاری بنیاد هیفوس در این دو کشور برپا کرده بود و...»
جناب عسگراولادی تمامی موارد فوق را تائید می کنند- که البته مستند و غیرقابل تردید نیز هست- بنابراین چگونه و با کدام توضیح می توان در وطن فروشی سران فتنه88 و نقش آنان به عنوان ستون پنجم آمریکا، اسرائیل و انگلیس کمترین تردیدی کرد؟! باید از استاد گرانقدر پرسید؛ آیا سران فتنه 88 یا به قول ایشان «فتنه زدگان» آشکارا و رسماً با منافقین، بهایی ها، سلطنت طلب ها، مارکسیست ها و همه گروههای ضدانقلاب و برانداز ائتلاف نکرده بودند و مگر مورد حمایت مستقیم مالی، سیاسی و تدارکاتی آمریکا، اسرائیل، انگلیس نبودند، مگر نتانیاهو آنان را «بزرگترین سرمایه اسرائیل در داخل کشور» ندانسته بود؟ مگر اوباما به صراحت از حمایت همه جانبه سران فتنه- با ذکر نام- به عنوان «یکی از اهداف استراتژیک آمریکا در ایران» یاد نکرده بود؟! مگر فتنه گران شعارهای رسما دیکته شده اسرائیل را به دفاع از رژیم صهیونیستی سر ندادند؟ مگر روز مبارزه با استکبار جهانی به نفع آمریکا شعار ندادند؟ مگر به ساحت عاشورای حسینی(ع) اهانت نکردند؟ مگر مسجد آتش نزدند؟ مگر تصویر حضرت امام(ره) را پاره نکردند؟! و... مگر ده ها و صدها جنایت مشابه دیگر را مرتکب نشدند؟! تمامی این جنایات با حمایت و تایید کسانی صورت پذیرفت که حضرتعالی سعی دارید آنها را فقط «فتنه زده» بدانید و نه «سران فتنه»! ممکن است بفرمائید که آنها خود را رهبران و سران فتنه 88 نمی دانند و یا بفرمائید وطن فروشی ها و جنایات یاد شده را محکوم می کنند! خب! استاد بزرگوار! آدم زنده که وکیل و وصی نمی خواهد! و در حالی که هیچیک از سران فتنه حاضر به محکوم کردن جنایات یاد شده نیستند، حضرتعالی چه اصراری دارید که آنها را فقط «فتنه زده» بنامید؟! فتنه زده افراد بی خبر و ساده دلی بودند که فریب سران فتنه را خورده بودند. آیا از نظر جنابعالی، این افراد فریب خورده با کسانی که آنها را سران فتنه می نامیم هیچ تفاوتی ندارند؟! به یقین آنها را یکسان نمی دانید، بنابراین سؤال بعدی این است که تفاوت آنان را در چه می دانید؟! آیا غیر از این است که چشم افراد فریب خورده در جریان فتنه 88 به دستورالعمل آن چند نفر دوخته شده بود؟! بنابراین چه اصراری دارید که ثابت کنید این چند نفر سران فتنه نیستند؟! مگر برای این که «سران فتنه» تلقی شوند باید چه ویژگی ها و خصوصیاتی داشته باشند که نداشته اند؟!


2- جناب عسگراولادی عزیز، انکار نمی کنند، بلکه تاکید هم می فرمایند که فتنه 88 مدیریت بیرونی داشته است و از این روی باید مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس را «سران فتنه» تلقی کرد. این برداشت که فتنه 88 را مثلث یاد شده مدیریت کرده است قابل تردید نیست و سران فتنه حقیرتر از آن بوده و هستند که طراح اصلی فتنه همه جانبه، عمیق و پرحجم 88 باشند ولی سخن آن است که «مدیریت بیرونی» چگونه و تحت مدیریت چه کسانی فتنه88 را در داخل کلید زده و دستورالعمل های خائنانه خود را از طریق چه کسانی در داخل کشور دنبال کرده است؟! و فتنه گران زیرکدام پرچم جمع شده بودند؟!
3-استاد بزرگوار خطاب به نگارنده می فرمایند «اینکه شما بگوئید افرادی در داخل کشور «سران فتنه» بودند و بنده بگویم آنان «فتنه زده» بودند هیچ تغییری در نرخ اتهامات و جرائم و مجازات های آنها از سوی مردم و نظام حاصل نمی شود. ممکن است بنده همان داوری که شما در مورد آنها دارید را بپذیرم» در این بخش از نامه آقای عسگراولادی نکته مهمی نهفته است که یقین دارم ایشان از آن غفلت فرموده اند و اتفاقا جان کلام همینجاست. اگر سران فتنه را فقط «فتنه زده» بدانیم ضمن آن که واقعیات موجود را نادیده گرفته ایم، جنایات آنان را که وطن فروشی و ایفای نقش ستون پنجم دشمن از جمله آنهاست، در حد و اندازه افراد فریب خورده پائین آورده و از خیانت های یاد شده تبرئه کرده ایم! در این حالت جناب عسگراولادی - با عرض پوزش و بی آن که بخواهند- برای کاستن از جرم و جنایت سران فتنه، به افراد ساده دل که فریب آنها را خورده بودند جفا کرده اند. آیا غیر از این است؟!


4- آقای عسگراولادی به ماجرای جنگ جمل و نصیحت ها و اتمام حجت های حضرت امیر علیه السلام با اصحاب جمل اشاره کرده و نتیجه گرفته اند که ایشان نیز در پی نصیحت «سران فتنه» یا به قول خودشان «فتنه زدگان» هستند در این باره گفتنی است که؛


الف؛ مگر مسئولان نظام و مخصوصاً رهبر معظم انقلاب با سران فتنه اتمام حجت نفرمودند؟ ایشان در خطبه نماز جمعه 26 خرداد، آنان را به قانون گرایی دعوت کرده و از آشوب های خیابانی برحذر داشتند و مدتی بعد از ستاد هر 4 نامزد انتخاباتی 5 نفر را فرا خوانده و نقطه نظرات آنها را به دقت مورد توجه قرار دادند و سفارش های منطقی و پدرانه ای فرمودند. به سران فتنه رسماً اعلام شد که اگر نسبت به سلامت انتخابات تردیدی دارند، نظام حاضر به پی گیری نظرات آنها و حتی بازشماری هر صندوقی است که آنان می خواهند. تعدادی از نمایندگان مجلس و صاحب نظران با موسوی، کروبی، خاتمی و هاشمی به طور جداگانه ملاقات کردند و خواستار رویکرد آنان به قانون و پی گیری خواسته خود از مجاری قانونی شدند و... اما سران فتنه به هیچ یک از این نصیحت های منطقی، قانونی و مستدل توجهی نکرده و به فتنه گری ادامه دادند. گفتنی است که جناب عسگراولادی نیز روز دوشنبه 2 آذرماه 88 در مصاحبه با خبرگزاری فارس درباره همین افرادی که اکنون آنها را فقط «فتنه زده» می نامند، گفته بودند: «اصل مطالب را کسانی از خارج و عوامل شان در داخل مدیریت می کنند که یک قلم مبلغ 77 میلیون دلار و یک قلم جدید مبلغ 55 میلیون دلار از کاخ سفید دریافت کرده و سازمان و ساختار خاص خود را داشته و گوششان به این حرف ها بدهکار نیست. در حال حاضر شیب معتدل در جریان های سیاسی طی می شود تا همه به این نتیجه برسند که باید چشم فتنه را کور کرد ان شاءالله...»


اکنون باید پرسید؛ جناب عسگراولادی عزیز! مبالغ کلان 77 و 55 میلیون دلار که جنابعالی به آن اشاره فرموده اید را چه کسانی در داخل کشور دریافت کرده اند؟ این که سخن خود حضرتعالی است. نیست؟! آیا مبالغ کلان یاد شده- که البته فقط بخشی از بسیارهاست- وسط خیابان توزیع شده و یا آن که برای افرادی خاص فرستاده شده است؟! مانند آن مبلغ کلان که از سوی ملک عبدالله سعودی برای یکی از سران فتنه حواله شده بود!

 


فرموده بودید «اصل مطلب را کسانی از خارج و عواملشان در داخل مدیریت می کنند» بنابراین خود جنابعالی اولاً؛ بر پیوند فتنه 88 با بیرون تأکید ورزیده اید و ثانیاً؛ فرموده اید که کسانی در داخل آن را مدیریت می کنند. یعنی اذعان دارید که افراد یاد شده «سران فتنه» هستند.
نکته درخور توجه آن که امروز با استناد به جنگ جمل می فرمائید، باید آنها را نصیحت کرد ولی در مصاحبه یاد شده بعد از نصیحت سران فتنه تاکید می فرمائید که «آنها گوششان به این حرف ها بدهکار نیست»، که حق با شما بود و دیدیم که گوششان به هیچ روشنگری و نصیحتی بدهکار نبود. اما چرا امروز نظر دیگری دارید؟ چه تغییری در صورت مسئله پدید آمده است؟!
ب: جناب آقای عسگراولادی به این نکته توجه نفرموده اند که در جریان جنگ جمل، ابتدا حضرت امیر علیه السلام، اصحاب و سران فتنه جمل را نصیحت فرمودند ولی بعد از آن که نصیحت و اتمام حجت در آنها تأثیری نکرد- و به قول آقای عسگراولادی گوششان به این حرفها بدهکار نبود- حضرت به میان آنها شمشیر کشیدند و فتنه جمل را با قلع و قمع فتنه گران فرو نشاندند. و اتفاقا مادام که سران فتنه جمل کشته نشده بودند دست از جنگ با آنان نکشیدند. آیا غیر از این بود؟! بنابراین استناد آقای عسگراولادی به برخورد حضرت امیر(ع) در جنگ جمل با نتیجه ای که از آن گرفته اند، همخوانی ندارد و سخن همان است که استاد گرانقدر در مصاحبه آذرماه 88 خویش به آن اشاره کرده و گفته بودند «در حال حاضر شیب معتدل در جریان های سیاسی طی می شود - یعنی همان مدارا و تسامح با فتنه گران- تا همه به این نتیجه برسند که باید چشم فتنه را کور کرد ان شاءالله» به بیان دیگر جناب عسگراولادی تاکید داشته اند که بعد از آنهمه نصیحت و مدارا چاره ای جز کور کردن چشم فتنه نیست.


5- فرموده اند «این که از آن سوی تیری پرتاب نمی شود نشان می دهد ممکن است گوش شنوایی باشد»! و پرسش آن است که آیا سران فتنه کمترین ابراز ندامتی کرده اند؟ و آیا کماکان بر طبل فتنه آمریکایی- اسرائیلی نمی کوبند؟ مگر جناب عسگراولادی نمی بینند که سران فتنه به جای ابراز ندامت و پوزش از مردم به خاطر آن همه وطن فروشی و جنایت، همچنان در گفتار و رفتار از مواضع رسما اعلام شده مثلث آمریکا، انگلیس و اسرائیل پیروی می کنند؟! استاد گرانقدر از سران فتنه چه موضع و یا بینش و منش همراه با اسلام و انقلاب و مردم و امام را دیده اند که می فرمایند از آن سوی هیچ تیری پرتاب نمی شود؟! بهتر است بفرمایند بصیرت و حضور پرصلابت مردم، چشم فتنه را کور کرده است نه آن که سران فتنه دست از وطن فروشی و جنایت کشیده باشند. آنها همچنان به تیراندازی مشغولند ولی تیرهای زهرآگین آنان با سپر بصیرت مردم روبرو و خنثی می شود.

6- و بالاخره؛ اگرچه درباره جوابیه آقای عسگراولادی گفتنی های فراوان دیگری نیز هست ولی این وجیزه را با اشاره به یک نکته خاتمه می دهیم و آن جلب نظر ایشان به گفته ای از حضرت امام(ره) است، آنجا که تاکید می فرمایند اگر دیدید دشمنان اسلام و نظام از شما تعریف می کنند در کار خود تردید کنید و از آن دست بکشید. اکنون جناب استاد نگاهی به رسانه های دشمن بیندازید، همه آنها، اظهارات این روزهای شما را نشانه حقانیت! خود و ستون پنجم داخلی خود یعنی سران فتنه معرفی می کنند. دشمنانی که تا دیروز علیه شما بیشترین کینه توزی ها را داشتند، این روزها، بیشترین تعریف و تمجیدها را نثار حضرتعالی می کنند. نه آن که فقط تعریف و تمجید کنند بلکه اظهارات این روزهای شما را، با مواضع قبلی حضرتعالی به مقایسه نشسته و اصرار دارند مواضع این روزهای جنابعالی را مهر تاییدی بر کینه توزی ها و دشمنی های خود علیه اسلام و انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی معرفی کنند. حضرتعالی فرموده اید که حاضرید آبروی خود را فدا کنید که باید عرض کرد؛ آبروی شما متعلق به خودتان نیست بلکه برآمده از یک عمر فداکاری و پاکبازی برای اسلام و مسلمین است و باعث افتخار همه انقلابیون. این گوهر ناب، گرانبهاتر از آن است که به دستاویزی در دست دشمنان برای حمله به اسلام و نظام تبدیل شود!

در خاتمه، اگر خدای نخواسته جسارتی از این قلم به ساحت همیشه دوست داشتنی و قابل احترام شما شده باشد، پیشاپیش عذرم را بپذیرید و بر من خرده مگیرید، چرا که شما خود اصرار فرموده بودید نظر کیهان در ذیل جوابیه حضرتعالی مطرح شود.

حسین شریعتمداری
/27217

 

نامه سوم اصلاح طلبان به عسگراولادی: به ولایت فقیه پایبندیم

 

تاریخ قضاوت خواهد کرد که پیش بینی های دوستان ما در جریان مناظره ها ی انتخاباتی تا چه حدی از صحت برخوردار بوده است. آیا باید این بلا بر سر شما و همفکرانتان می آمد تا آن سخنان را باور کنید؟/ ما به قانون اساسی پایبندیم و ولایت فقیه بخشی از این قانون است.تلقی ما این است که دیگر بخشهای قانون اساسی هم به همین اندازه دارای اهمیت هستند.

 

 
امه سوم ابراهیم اصغرزاده، الیاس حضرتی، سعید لیلاز، محمدجواد حق شناس، مسعود سلطانی فر، سید رضا نوروززاده، اسماعیل دوستی به حبیب الله عسگراولادی منتشر شد.

به گزارش ایلنا،متن این نامه به این شرح است:

 

 

 

برادر ارجمند جناب آقای عسکراولادی

با سلام و احترام

ایام مبارک دهه فجر را به شما و ملت شریف ایران تبریک و تهنیت گفته و برای روح بلند شهدای انقلاب اسلامی و معمار بزرگ آن امام خمینی "ره" تعالی درجات" خواهانیم.

با شما موافقیم که آداب گفتگو باید رعایت شود و تعامل در چارچوبی که حیطه های آن مشخص گردیده صورت گیرد.اما این امر ضرورتاٌ بدان معنا نیست که نمی توان از ظرفیت های موجود و حوزه های دیگری برای پرسمان سود نبرد.اما از طرفی می دانیم که باید مانند قهرمانی که جوانمردی را در رقابت برمی تابد وارد حریمی نشویم که طرف مقابل را به ظاهر خلع سلاح کرده و باده پیروزی و مستی سرکشیم.چه که اساساٌ محور گفتگوی ما با شما برد وباخت نیست.نمی خواهیم چیزی را اثبات و حقی را پایمال نماییم.شما نیز صابون رفتارهای کیهانی و جدیداٌ روزنامه ایران به تنتان مالیده شده و می دانید که چقدر این حربه ها غیراخلاقی هستند.امروزه هر که را می خواهند وادار به سکوت کنند از شیوه های تفتیش عقایدی بهره می برند.اینکه باید پاسخ را تنها با آری یا نه بدهی! این برای ما و شما زیبنده نیست.روشن است آن که می گوید به اجرای بدون تنازل قانون اساسی پایبند هستم به ولایت فقیه نیز که یکی از ارکان این قانون است پایبندی دارد.اما اگر مدل وزن کشی و محاسبات عدد و رقمی درمیان آید چگونه می توان صحت ادعاها را باور کرد.کدامیک به نظر شما پایبندی و تعهد بیشتری به قانون اساسی دارند.آنکه ادعای ولایتش گوش فلک را کر کرده بود و از هر ابزار غیراخلاقی برای حذف رقیبش سود برده و می برد یا آنکه به احترام حکم حکومتی جور مخالفت برخی از همفکرانش در مجلس ششم را به جان خریده بود؟ آنکه در مقام ریاست جمهوری علیرغم عدم اعتقاد به برگزاری انتخابات هفتم مجلس شورای اسلامی تن به خواست رهبری داد یا آن که به بهانه مخالفت با ابقای وزیرش یازده روز به حالت قهر در خانه نشست؟

تاریخ قضاوت خواهد کرد که پیش بینی های دوستان ما در جریان مناظره ها ی انتخاباتی تا چه حدی از صحت برخوردار بوده است.آیا باید این بلا بر سر شما و همفکرانتان می آمد تا آن سخنان را باور کنید؟

پس مهم ابراز زبانی نیست.مهم صداقت و درستی عمل است.اینگونه نیست که فکر کنیم سیاست عرصه عمل اخلاقی نیست.اتفاقاٌ سیاست، آن هم سیاست اسلامی باید متکی به ارزش ها و اصول متقن اخلاقی و انسانی باشد. 1

در غیر اینصورت در لجن زار بی تقوایی و سیه رویی فرو می رویم.و مصداق تئوری معروفی می شود که هدف وسیله را توجیه می کند.

در باره ولایت فقیه نظر ما را خواسته اید.مثل آنکه یادتان رفته بنیانگزار ولایت فقیه چه کسی بوده است؟ حتماٌ رابطه معنوی و عملی جریان فکری ما با آن رهبر کبیر را به خاطر دارید.ما مفتخر به آن هستیم که همفکرانمان مورد وثوق کامل و اعتماد آن پیر سفر کرده بودند.نمی خواهیم نبش قبر نماییم اما در میان دهها مورد تذکرات و ایرادات امام به جریان منتسب به شما تنها به موضوع توانایی در اداره نانوایی اشاره می کنیم. اما از این گروکشی ها که مثلاٌ بفرمایید این را قبول دارید یا نه، به کجا می رسیم؟ ولایت فقیه ارزش متعالی و میراث با شکوه امام است.اما هم ما و هم شما می دانید که این نظریه یکی از مهمترین نظریات در فقه شیعه است که توسط امام خمینی (ره) احیا و اجرایی شد.

از سوی دیگر، چرا تلاش نمی کنیم که روح قانون گرایی و تمکین به روح قانون را در رفتارهای خود نهادینه نماییم.می پذیریم که روحیه تخطی از قانون تنها مختص ما و شما نیست.این امر به فقدان تربیت و تعامل تاریخی در استقرار قانون در کشور ما برمی گردد و تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم.با این همه باید یادآور شویم که مهمترین دستآورد و میراث مشترک ملت ایران در فردای پیروزی انقلاب اسلامی پذیرش و تمکین به قانون اساسی است.این قانون ارکان و بنیان های مهم و مختلفی دارد که ولایت فقیه یکی از اصلی ترین آن ارکان است.آن مردمانی که در رای به قانون اساسی با رغبت و اشتیاق آن را پذیرفته اند تمامی قانون اساسی را بدون تنازل و بدون ترجیح بندی به ماده ای دیگر و یا نومن به بعض و نکفر به بعض پذیرفته اند.ما به قانون اساسی پایبندیم و ولایت فقیه بخشی از این قانون است.تلقی ما این است که دیگر بخشهای قانون اساسی هم به همین اندازه دارای اهمیت هستند.حال از شما می پرسیم چرا شما و دوستانتان آنقدر که به برخی ارکان قانون اساسی تاکید دارید به بخش های دیگر از جمله مواد مربوط به حقوق ملت و موادی که مسئولیت های مربوط به حاکمیت در برابر ملت را تاکید می کند پافشاری نمی کنید؟ آیا همانگونه که برخی از همفکران شما در تلاشند تا با روشی نادرست و رندانه امکان گفتگو و فعالیت از ما و دوستانمان را با انگ ضدولایت فقیه بگیرند، شایسته است ما هم شما و آنها را ناقضین و مخالفین حقوق ملت بدانیم؟

2

قانون اساسی میراث مشترک ملی و مذهبی ماست.این قانون عصاره استقرار نظام دینی در ایران است.اما این قانون هم وحی منزل نیست و دیدیم که چگونه به درخواست مردم و تایید امام دچار بازنگری شد.این فرض را می پذیرید که اگر باز مردم بخواهند می توانند آنرا تغییر دهند.آنچه در این میان از نظر ما قطعی است رای و نظر مردم است.ما بر خلاف برخی آقایان رای مردم را زینتی نمی دانیم.ما در غیاب امام معصوم، حجت فعلیت یافتن هر حکم و نظری در حوزه سیاست را منوط به قبول نظر مردم می دانیم.شما نیک می دانید که امام اول و دوم ما دقیقاٌ بر اساس همین فرض مقبولیت مردمی یکی 25 سال خانه نشین و دیگری تن به صلح به معاویه داد.مگر این کلام حضرت امیر در زمان بیعت در مدینه را فراموش کرده ایم که فرمودند:" لولا حضورالحاضر و قیام الحجه بوجودالناصر و ما اخذالله علی العلما ان لا یقار......... هر حکومتی تنها می تواند به خواست و اراده ملت مستقر شود.اقتدار را باید حق اخلاقی حکومت کردن معنا کرد. هنوز طنین رسای امام در بهشت زهرا را فراموش نکرده ایم که حتی اگر پدران ما برای دوران خود حکومتی را انتخاب کرده اند این لزوماٌ نمی تواند برای نسل های بعد اعتبار داشته باشد. فارغ از مجادلات حقوقی این نظر،آیا معنایی جز پذیرش رای و نظر مردم در بالاترین درجه داشته است؟

باید در اینجا یادآوری شود که همین قانون اساسی زمینه های نظارت مردم بر تمام ارکان را فراهم دیده است.تمام مناصب در جمهوری اسلامی چه مستقیم و غیرمستقیم با رای و نظر مردم انتخاب می شوند.فارغ از شیوه اجرا و روش این کار، از منظر تئوری قانونگزار پذیرفته که حتی رهبر نیز با نظر غیرمستقیم مردم انتخاب می شود و مجلس خبرگان از سوی مردم این مهم را در اختیار دارند.اگر رای و نظر مردم بی اعتبار بود چرا در قانون اساسی برای مجلس خبرگان حق نظارت و در صورت ضرورت و ساقط شدن ارزش های مورد تایید در قانون اساسی در رهبر مستقر،اجازه برکناری وی را دارا هستند؟هر تعبیر و برداشت دیگری در باره ولایت فقیه با میراث امام در تعارض است.هر امری منوط به رای و خواست مردم است و این امر تنها از بستر یک قرارداد اجتماعی که اکثریت جامعه صحت و امکان تحقق آن را پذیرفته اند امکانپذیر است.حکومت بازتاب اراده و خواست مردم است.اما باید با صراحت بفرمایید که جایگاه جمهوریت در این تفکر کجاست؟ مردم صاحبان اصلی این کشور هستند.هرگونه تردیدی در این باره به مثابه نادیده گرفتن روح قانون اساسی است و تاوان عدم درک آن بسیار سخت خواهد بود.

3

برادر عزیز!

در باره تندروی ها و مرزبندی با طیف برانداز اشارتی داشته اید.ما هم با شما موافقیم که دوطرف، بلکه اکثر کسانی که در این سال ها در ایران فعالیت سیاسی داشته اند به این بیماری- تندروی- و آفت گرفتار آمده اند.این حتی منحصر به ما و شما هم نیست.آیا اپوزیسیون خارج از کشور که به ظاهر آزادی عمل هم دارد با اعتدال و میانه روی و خردورزی رفتار می کنند؟ آیا آنها در سابقه خود تندروی، رادیکالیسم، جنگ مسلحانه و کشتار مردم بیگناه در کارنامه خود ندارند؟ اگر قرار است جامعه مطلوبی داشته باشیم همه ما باید به نقد نظری و عملی خود بپردازیم.

اما اینک تمرکز ما بر گذشته نیست.باید تنها از گذشته پلی به سوی آینده زد و از خطاها و سوء تدبیرها اجتناب کرد.مثلاٌ از شما که عضو باسابقه هیئت منصفه مطبوعات هستید می پرسیم.آیا در سالگرد انقلاب اسلامی نحوه برخورد با تعدادی از روزنامه نگارمان و حمله شبانه به مطبوعات اصلاح طلب کاری سنجیده و خردمندانه است یا تحمیل هزینه ای گزاف به ساحت نظام و ارزشهای انقلاب اسلامی در باب آزادی بیان و آزادی حق تبادل اطلاعات.

اما چه کسی است که می تواند ادعا کند که هم می توان اصلاح طلب بود و هم برانداز! مفهوم اصلاح طلبی همانگونه که در ذاتش هویداست با هر رادیکالیسم و انقلابی گری و البته تغییرات ساختاری در تعارض است.اگر غیر این باشد که نمی توان نامش را اصلاحات گذاشت!

براندازی سر دیگر طیف افراط و تندروی در داخل است که در نامه قبل بدان اشاره داشته ایم و نیازی به تفسیر بیشتر نیست.

جناب عسکراولادی!

رفتارهای خارج از عرف و اردوکشی های خیابانی پسندیده نبوده و نیست.بی تردید در انتخابات 88 رفتارهایی بروز کرده که چندان قابل دفاع نیست.اما شما بگویید آنچه در کهریزک با فرزندان مردم روا داشته شد درست بود؟ رفتار و حمله وحشیانه برای بار دوم به کوی دانشگاه زیبنده بود؟ جالب است که به معلول ها اشاره دارید اما یا عامداٌ یا سهواٌ چشمان خود را بر علل اصلی بروز بحران می بندید.البته ما وضعیت شما را درک می کنیم و از محدودیتهای شما باخبریم 4

دردناکتر اینکه در تمام آن حوادث تلخ رهبر انقلاب واکنش نشان داده و آن را جنایت نامیده اند.اما افکار عمومی از خود می پرسد چگونه است که دانشجویی برای انجام تظاهرات مسالت آمیز حکم های سنگین قضایی می گیرد و متهمان اصلی کهریزک نه تنها محاکمه نمی شوند بلکه همچنان منشا فسادهای بزرگ برای نظام اسلامی هستند.

جناب عسکراولادی!

بر اساس ماده 27 قانون اساسی شرکت در تجمعات مسالت آمیز بدون اخذ مجوز آزاد است.آیا به قول مسئولان انتخابات، آن 14 میلیونی که به مهندس موسوی رای داده بودند حق هیچگونه اعتراض مسالمت آمیزی نداشتند؟ آیا راهپیمایی باشکوه و مدنی مردم تهران که به گواه شاهدان بیش از 3 میلیون نفر در آن با کمال آرامش شرکت کردند، کاری خلاف مصالح نظام بود؟ در راهپیمایی مذکور حتی یک نفر شعار نداد.هیچ اعتراضی جز در قالب سکوت صورت نگرفت.مردم ایران بلوغ و نجابت خود را در آن اعتراض بزرگ نشان دادند.اما طرف مقابل چه کرد؟ آیا از خود تا حال پرسیده اید که رفتار صدا و سیما در آن بحران چگونه بوده است؟ رفتار نهادهای نظامی و امنیتی چگونه بوده است؟ همانگونه که تظاهرات بعدی و آشوب ها و درگیری های متعاقب آن مسئولیت زا است،در پاسخ به سوال شما باید گفت، برخوردهای خشونت آمیز با مردم در خیابان نیز تحت هر عنوانی نیز مذموم و محکوم است. شما که به شایستگی از حکومت دینی سخن گفته اید، برخی رفتارها را مقایسه کنید با رفتار امام ما در شنیدن خبر تعرض به خلخال زنی یهودی در شهر انبار!

اما برادر عزیز! چرا نمی خواهید بپذیرید که موضع گیری نهادهای مجری و ناظر انتخابات در سال 88 موجب بروز ابهاماتی گردید.چه لزومی داشت که با همه حمایتهایی که از رئیس جمور صورت می گرفت، مقاماتی که مسئولیتشان در انتخابات ایجاب می کرد که بیطرفی خود را حفظ نمایند وارد این کارزار شوند؟ مثلاٌ واجب بود که برخی از اعضاء شورای نگهبان به نفع یک کاندیدا سخنرانی نماید؟ آیا در این کشور سخنرانان و حامیان دیگری وجود نداشتند؟

شما بهتر می دانید که در برخی کشورها برای پرهیز از اینگونه شائبه ها، رئیس حکومت، دادستان عالی، فرماندهان ارتش حتی حق شرکت در انتخابات را ندارند، از این باب که مبادا شائبه طرفدای از کاندیدای خاصی به ذهن متبادر شود. 5

ما در برابر برخی بی قانونی ها سکوت کردیم.اما شما چرا در برابر واژه خس و خاشاک سکوت کردید؟ آیا آن 14 میلیون شایسته این بی احترامی بودند؟ ما در برخی موارد درست عمل نکردیم.اما شما در برابر وجدان خود پاسخ دهید آن مظلومانی که هزینه های سنگین دادند و اراده ای هم برای دفاع از حقوقشان وجود نداشت باید چه می کردند؟

ضمن تائید تاکید حضرتعالی بر حفظ حقوق حاکمیت ولی حقوق حقه مردم چیزی نیست که در سایه حقوق حاکمیت بی رنگ شده و اصالت خویش را از دست بدهد. مخصوصا مردمی که امکانی برای دفاع از حقوق پایمال شده خویش نداشته باشند.مهم حمایت از مردمی است که امکانی برای دفاع از حقوق پایمال شده خود ندارند.اما به نکته جالبی اشاره داشتید.اینکه در این 10 سال اقبال مردمی به اصول گرایان شده است.و اصلاح طلبان ظرفیت پذیرش این امر را نداشته اند.شما را انسان با اخلاقی می شناسیم. واقعاً به این سخنان باور دارید؟ اینکه در این 10 سال اقبال مردمی با شما و همفکرانتان بوده؟ اصول گرایان در 10 سال اخیر همواره در انتخاباتی بدون رقیب مسابقه داده اند.از انتخابات هفتم مجلس به این سو همواره اصلاح طلبان را رد صلاحیت کرده اند.اینک که با شما سخن می گوییم بخش زیادی از دوستان ما در زندان هستند. فضا برای هرگونه فعالیت سیاسی روز به روز محدودتر می شود.به این می گویید اقبال مردمی؟

با تمام تنگناها و محدودیتها در همین انتخابات پیش روی ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا، اگر امکان حضور اصلاح طلبان را با شرایط عادلانه فراهم شود.آنگاه پاسخ خود را خواهید یافت.اصول گرایان تنها در انتخابات شورای دوم شهرها که با قهر مردم روبرو گردید و به پای صندوق ها رای نیامدند، توانستند با کسب یک دهم آرا در مقایسه با ادوار پیش، به صورت دمکراتیک برنده شوند.

حتی در انتخابات ریاست جمهوری 84 مجموع آراء ریخته شده به سبد اصلاح طلبان در مقایسه با مجموع سبد آرای اصول گرایان به طرز فاحشی بالاتر بود.اصول گرایان باید خوشحال بوده باشند که آن موفقیت تنها به دلیل تنوع کاندیداهای اصلاح طلبان محقق شده بود.

به هر حال اگر از این پایگاه اجتماعی اطمینان دارید، این گوی و این میدان.

6

برادر بزرگوار ما!

از شوکت و عظمت ایران عزیز سخن رانده اید که سخن حقی ایست و البته جای شکر دارد که می پذیرید وضعیت در حوزه های اقتصادی، مدیریتی و بین المللی خوب نیست! همین اندازه هم جای شکر دارد.اما باید یادآوری کرد که این دولت اصول گرا، بالاترین تخلفات قانونی و تخطی های فراوان و بی نظیری در عبور از مصوبات قانونی و مصوبه های مجلس و از همه مهمتر قانون اساسی دارد. کافی است تا به رفتارهای ایشان با نهادهای قانونی مخصوصاٌ مجلس شورای اسلامی نگاهی بیاندازید. اما مساله در اینجا نیست.مهم نوع راهبرد به مدیریت کلان اداره کشور است.ما دارای توان موشکی بازدارنده و از نظر نظامی قدرت اول آن هستیم که جای شکر دارد. اما ضمن افتخار به دست آوردها و زحماتی که در حوزه های نظامی و علمی بدست آمده باید از خود پرسید، آیا انقلاب اسلامی برای ورود به عرصه رقابت های نظامی پدید آمد؟ انقلاب برای این تحقق یافت تا بهره بهتری از مواهب دین اسلام وآزادی های سیاسی و مدنی و عدالت اجتماعی ببریم.شما نیک می دانید که شاخص های قدرت در جهان تغییر کرده است.دیگر با نگاه به زرادخانه های یک کشور در باره قدرت آن داوری نمی کنند.مثال روشن آن کشورهای کره شمالی و جنوبی هستند.اولی دارای قدرت نظامی بالا و هسته -ای است. در عوض، مردمانش از قحطی و گرسنگی در حال عسرت و فشارهستند و کشورشان پادگان بزرگ نام دارد.دیگری با امکانات نظامی محدود، جزء 10 کشور در باشگاه تریلیون دلاری هاست.به سرنوشت مالزی بنگرید.در طول سی سال گذشته چه اتفاقی در این کشور روی داده که به یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی منطقه شرق دور بدل شده است.قدرت یک کشور به رفاه و رضایتمندی مردمانش می باشد. به ارزش پول ملی، شاخص های اشتغال و رفاه و تامین اجتماعی مربوط می شود.چرا راه دوری برویم، مگر اتحاد جماهیر شوروی سابق رقیب غرب در مسابقه تسلیحاتی و رقابت های فضایی نبود؟ آنها بزرگترین اشتباهشان این بود که در اولویت های خود ناخواسته و یا زیر فشار غرب تغییر داده بودند.از اولویت اول رفاه و افزایش ثروت و توسعه اقتصادی به اولویت دیگری با عنوان رقابت تسلیحاتی و فضایی دست یافتند.از نتیجه این اقدام حضرت عالی بهتر اطلاع دارید.ما باید کاری کنیم که هرکس گذرنامه ایرانی را می بیند به آن احترام گذارد.راه نیل به این مهم نیز جنجال آفرینی و غوغاسالاری نیست.امروز در امر اشتغال با فاجعه روبرو هستیم.نرخ تورم بر اساس شاخص های رسمی نزدیک سی درصد و بر اساس آمارهای واقعی بیش از این می باشد. بانکها در حال ورشکستگی هستند.شاخص فلاکت رکوردی بی سابقه زده است.

7

اما شگفت انگیز است که اجازه دهیم دروغی بزرگ و روشن – از فرط تکرار- به عنوان حقیقت، حتی در نظر بزرگوارانی چون شما جا بیفتد. هر اقتصاددانی می داند که تورم یک ضربه بزرگ دولت ها به فرودست ترین و محرومترین اقشار هر کشور است.به نظر جنابعالی آیا این درست است که شبانه از جیب محرومان برداریم و بامدادان با دمیدن در بوق و کرنا و با اهداف انتخاباتی روشن، همان یا بخشی از آن را به عنوان عیدانه به خودشان بدهیم؟ آن هم در حالی که تولید ثروت متوقف شده، چراغ اشتغال،رو به افول است بهره وری واژه ای است فراموش شده.....؟.

با این همه با این نظر شما موافقیم که در دوران دولت فعلی فاصله طبقاتی کمتر شده است.تفسیر ما از این سخنان چنین است.این دولت دست به هدم کامل طبقه متوسط زده و با گسترش فقر، طبقه متوسط را به طبقه پایین نزدیک کرده است.در حالی که باید عکس این امر اتفاق می افتاد.حال با یک روش ساختاری برای گسترش فقر برای همه آحاد جامعه روبرو گشته ایم.

با این همه بر این باوریم که شما وضعیت را بهتر می دانید اما معذوریت های شما نیز قابل درک است!

جناب عسکراولادی!

با این همه نمی توان تنها از گذشته و تلخی ها سخن راند و راهی به سوی آینده تعبیر نکرد.ایران کشوری استثنایی با مردمانی بزرگ است.چنانچه هر چه زودتر از سیاست های غلط دست کشیم ضرر نکرده ایم.ما نمی- توانیم بدون توجه به عرصه تحولات منطقه ای و بین المللی افق جدیدی را برای سال 92 ترسیم کنیم.یکی از مهمترین راهها برای گذر از بحران ها بازگشت و اعتماد به مردم است.این تفکر باطل و خطرناکی است که عده ای تصور می کنند با ایجاد امنیت ظاهری می توانند مسائل را حل نموده بر مشکلات فایق آیند.انتخابات آتی می تواند پیوند دهنده مجدد قلوب و نوعی حرکت به جلو مبتنی بر آشتی عمومی باشد.این انتخابات می تواند قواعد و استاندارد انتخاباتی را زنده و به تمام گروههای وفادار به قانون اساسی امکان رقابتی شفاف و رقابتی دهد.چنین انتخاباتی می تواند موجب تضمین ثبات و امنیت داخلی و خارجی کشور باشد.مردم را دلگرم نموده و آنها را به پای صندوق های رای آورده، ثبات و منافع ملی را تضمین کند.بدیهی است دولتی برآمده از انتخاباتی همه گیر و سالم می تواند با پشتوانه قوی به مذاکره با قدرت های خارجی برای حفاظت و حضانت از منافع ایران اسلامی در تمامی حوزه ها بپردازد.

ما به سهم خود برای تحقق چنین شرایطی دستان خود را به سوی شما و هر دلسوز و علاقمند به اعتلاء اسلام وایران دراز می کنیم.

در پایان باید اذعان نماییم، در شرایطی که بوق وکرنای جنجال آفرینان بلند است، شما دست به کار بزرگی برای تداوم این گفتگوها زده اید.تاریخ از این منش به نیکی یاد خواهد کرد

 

دومین نامه هفت اصلاح طلب به عسگراولادی: به مردان پخته سیاست نیازمندیم

 

 

اعتماد نوشت: مواضع اخیر عسگراولادی درباره معترضان سال 88 با استقبال جمع کثیری از منتقدان و اصلاح‌طلبان و حتی بعضی از اصولگراها مواجه شد. هفت نفر از اصلاح‌طلبان نامه‌یی نوشتند و سخنان او را به مثابه طلیعه‌یی برای گفت‌وگو و باز شدن فضا ارزیابی و از او تشکر کردند. عسگراولادی نامه آنها را بی‌پاسخ نگذاشت و البته پاسخ خود را با انتقادهایی نیز همراه کرد از جمله اینکه از آنها خواست پشتیبان ولی فقیه باشند تا کشور دچار دیکتاتوری نشود.

آنچه در ادامه می‌خوانید پاسخ این هفت اصلاح‌طلب به آن نامه است.


به نام خدا برادر ارجمند جناب آقای عسگراولادی،با سلام و احترام مجدد، چه زیبا است در شرایطی که راه‌های گفت‌وگو و تعامل خردمندانه و دلسوزانه را از یکدیگر دریغ کرده‌ایم، به ایجاد کورسوی امیدی که بتوان در آن بر سر حداقل‌ها مبتنی بر احترام متقابل و دغدغه‌های مشترک گپ و گفتی رقم زد، همت گمارده‌اید. مهم نتیجه و فرجام عملی این مکاتبات نیست. از آن برتر نفس انجام این امر است. چه اینکه بخش مهمی از مجادله‌ها و سوء برداشت‌هایی که در سالیان اخیر بر ما رفته است، در نتیجه بستن همه منفذها و فقدان درک مشترک از یکدیگر و نبود همت عالی برای انباشت سرمایه‌های ملی در تمامی سطوح جهت نیل به اهداف مشترک‌مان که تعالی ایران عزیز، اسلام رحمانی و ارزش‌های انقلاب اسلامی مان است. همان‌طور که می‌دانید، ما دچار بن بست در گفت‌وگو شده‌ایم و هرچه جلوتر می‌رویم این انسداد بزرگ‌تر و سترگ‌تر می‌شود. از اینکه به سهم خود بر این دیوار بلند بی‌اعتنایی نقبی زده‌اید از شما سپاسگزاریم. جا دارد در ابتدای این نامه از حسن توجه و اعتمادی که به دوستان و برادران اصلاح‌طلب خویش کرده‌اید تشکر نموده و دستان‌تان را به نشانه احترام بفشاریم.

جناب عسگراولادی!

ما با دوجریان عمومی در دوسوی خود روبه‌رو هستیم. جریانی که تنفس خود را در غوغاسالاری، شعارزدگی، افراطی‌گری دانسته و جریان دیگری که اداره کشور را در ستیز با باورها، سنت‌ها و ارزش‌های تاریخی این سرزمین معنا می‌کند و نیم نگاهی نیز به آن سوی مرزها دارد. هیچ فرقی هم نمی‌کند که طرفداران این دو مشی چه ادعایی دارند. مهم عملکرد، تاثیر ونتیجه رفتارشان است. یکی در آن سو، اسلام را معادل عقل ستیزی، انکار مردم سالاری و تزیینی دانستن آرای مردم دانسته و بر این باور است که در غیاب حضرت حجت نباید موجد هیچ اقدام اصلاح گرایانه‌یی شد، با این فرض احمقانه که اصلاح و انجام شایسته امور فرج آن بزرگوار را به تاخیر می‌اندازد. یا اینکه خود را منجی گرایان نوینی می‌دانند که نیاز خود به میراث تاریخی تشیع را کنار زده و برای خود جایگاه اتصال به مهدویت قائلند و در این راه از مراجع و نهادهای سنتی و آموزه‌های مصطلح فراتر می‌روند. آنها نه تنها با وجود فقدان پشتوانه مردمی از نردبان اصولگرایان بالا رفته، بلکه به هیچ‌کدام از قواعد و سنت‌های رایج محافظه‌کاری نیز باور ندارند. دیگر گروهی که آزادی را در انکار اسلام و هویت دینی دانسته و عقل گرایی و تلاش برای ساخت ایران عزیز را در مقابله با دین گرایی و ارزش‌های متعالی انقلاب اسلامی ایران می‌داند.

این دو هرچند به ظاهر دشمن یکدیگرند ولی آدمی را به یاد تعبیر خردمندانه استاد شهید مرتضی مطهری می‌اندازد که فرموده بودند، هرچند در ظاهر این دو با هم مخالفند، اما بسان یک قیچی در جهت عکس هم و برای نابودی یک چیز به حرکت در می‌آیند. مهم نیست دو طرف افراطی چه شعارهایی می‌دهند، مهم آن است که دود اعمال‌شان به چشمان چه کسانی فرو می‌رود. رفتار این دو گروه نشان داده که فارغ از شعارهایشان کمر به نابودی ایران عزیز بسته‌اند. برداشت ما از مکتب نورانی اسلام آن است که اسلام منشأ برکات فراوان و برپاکننده نهضت بزرگ انسانی و ایجادکننده تمدنی بس رفیع است. ما بر این باوریم که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) هم می‌تواند منشأ اصلاح کژروی‌های اخلاقی شود و هم جامعه‌یی بزرگ و پیشرفته ایجاد کند.

جامعه‌یی که می‌تواند نمونه و الگوی مسلمانان باشد. کشوری توسعه یافته که در آن دین عرصه تحقق عملی داشته، هم دیانت مردم را کمال بخشد و هم معیشت آنها را تقویت کند. اینچنین آموزه‌یی نه در جنگ با عقل است و نه در جدال با آزادی. تاریخ بشر به ما آموخته است که هرجا مدعیان دین به جنگ آزادی و عقلانیت رفته‌اند، این ساحت دین بوده که به‌شدت صدمه دیده و از بستر جامعه برافتاده است. تجربه انسان غربی در قرون وسطی بهترین گواه بر این مدعا است.

به تعبیر استاد مطهری این ساحت دین است که با عدالت سنجیده می‌شود نه ساحت عدالت با دین. تاریخ اسلام بر خود بالیده است که هیچگاه در مکتب نورانی اسلام طبقه‌یی منحصر در دین شکل نگرفته است. آموزه‌های شرعی آن‌گاه اعتباری داشته‌اند که با برداشت‌های عقلانی در همزیستی و سازگاری بوده‌اند. وضعیت انسان امروز در جهان نشان می‌دهد که بشر همواره نیازمند معنویت است. اما معنویتی که در آن بتوان از چشمه ناب بی‌پیرایگی نوشید. تحجر بزرگ‌ترین دشمن دین است. متحجران بدترین جفا را در حق دین روا می‌دارند. آنها دین، عقلانیت و آزادی را نقیض یکدیگر می‌دانند و در ذهن نابالغ آنها نمی‌توان اجماع دینداری و آزادگی را تصور کرد. هنر امام در این بود تا به ما اثبات نماید هم می‌توان دیندار بود و هم روشنمدار.

اما تندروها و کوردلان دو سوی این طیف‌ها نمی‌خواهند این سخنان را بشنوند. عده‌یی می‌گویند، دین یعنی ضدیت با حقوق بشر، ضدیت با عقلانیت، دشمنی با آزادی و مردمسالاری. گروه مقابل هم می‌گویند که دین توان اداره جامعه و تعامل با ارزش‌ها و خواسته‌های نوین بشری را ندارد.

جناب عسگراولادی!

دغدغه بزرگ ما حرمت و میراث تشیع و ارزش عمومی جامعه و دولت دینی است. اگر این فرصتی که در اختیار دینداران گذاشته شده به پایان خوشی نرسد، همه ما مسوولیم. چه آنها که مستقیما موجب ناکارآمد نشان دادن دولت دینی و میراث دینی‌مان شده‌اند و چه آنهایی که بهترین فرصت‌ها را از فرزندان این ملت گرفته و به بهانه‌های واهی آنها را خانه‌نشین کرده و مدیران یک شبه و میدان ندیده را بر گرده بروکراتیک کشور سوار کرده و مهم‌ترین تصمیمات را بی‌تدبیرانه اتخاذ کرده‌اند. نمی‌خواهیم نمک به زخم کسی بپاشیم. اما تمامی این بی‌تدبیری‌ها و بی‌کفایتی‌ها پیش‌بینی شده بود. شاید بهتر آن است که گفته شود، خود کرده را تدبیر نیست. اما چه کنیم که ما همگی بر این کشتی سوار هستیم و ره به مقصد یکسانی می‌بریم. اما باید بدانید که اگر نتوانیم به خواست و آرمانی که انقلاب برای تحقق آن صورت گرفت نایل آییم، مسوولیت همه ناکارآمدی‌ها و بحران‌ها و تهدیدهایی که کلیت کشور را در برمی‌گیرد بر عهده ما است.

برادر عزیز!

نگاه ما به جریان اصلاح‌طلبی، تکیه بر رقابت‌های صرف سیاسی و رفتارهایی شبیه مجادلات قبیله‌یی نیست. جریان اصلاح‌طلبی برآمده از خواست و مطالبات تاریخی قدیمی ملت ایران است. این خواست و مطالبه تاریخی در انقلاب مشروطه، نهضت ملی نفت، انقلاب اسلامی و حماسه دوم خرداد 76 از سوی قاطبه ملت ایران درخواست شده است.

جریانی که بر سه پایه ایران، اسلام و پیشرفت متکی است. آزادی و عدالت در کنار توسعه و پیشرفت در دل این سه ستون استوار مستتر است. این جریان سیاسی دین را یکی از ارکان اصلی فرهنگ و تمدن ایرانی می‌داند. این گرایش البته تنها در دوران اسلامی تجلی نداشته، بلکه در ذات هویت ایرانی معنا یافته است. چه آنکه ما ایرانیان تنها ملتی در تاریخ بشر هستیم که بت پرست نبوده‌ایم و البته افتخار دیگرمان این است که برخلاف بسیاری از ملل متمدن بشری، هیچگاه بت پرستی را تجربه نکرده‌ایم. سنت دیگری که ایرانیان را متمایز ساخته، میل به عدالت و تحقق آن در تاریخ بشریت است. فارغ از نگره‌های ناسیونالیستی یا فرصت‌طلبانه باستان‌گرایی، تاریخ ایران کهن مشحون از ارائه فرصت‌های برابر برای ملل و دولت‌های دیگر و همسایه است.

ما کمتر آغازکننده جنگی در تاریخ بوده‌ایم اما همواره از مرزها و تمامیت ارضی خود با دلاوری و شایستگی دفاع کرده‌ایم. امروز هم دنبال جنگ نبوده و نیستیم. جهان ما از جنگ و نزاع‌های ویرانگر خسته است. نباید به بدخواهان برای ضربه زدن به کشور فرصت و بهانه داد. دنیای امروز با امنیت و ثبات، گسترش مردمسالاری و تقویت نهادهای مدنی و بالا بردن شاخص‌های اقتصادی از دیگر کشورها متاثر می‌شود. در حالی که ایران در بهترین منطقه استراتژیک و ژئوپولتیک قرار دارد، باید نسبت به تحولات منطقه پیشگام باشد. به دلیل سوء سیاست‌ها در عرصه بین‌المللی از درک عمیق تغییرات در منطقه خاورمیانه باز ماند. از فرصت تحولات در کشورهای منطقه نتوانستیم در راستای تحکیم مواضع خود سود بریم. این در حالی است که برخی از همسایگان و دولت‌های کوچک، فارغ از ظرفیت واقعی خود، در غیاب یک دیپلماسی کارآمد از این آب‌های گل آلود ماهی می‌گیرند.

دوست ارجمند ما!

جریان اصلاح‌طلبی مرهون نواندیشی در تمامی عرصه‌ها با تاکید بر پایه‌های اصلی کشور و انقلاب است. چه در تئوری و چه در عمل، اصلاح‌طلبی تنها با تکیه و حمایت از کلیت ساختارهای نظام معنا می‌یابد. در غیر این صورت اصلاح‌طلبی معنایی ندارد. آنها که در تلاش هستند تا ناشیانه اصلاحات را به براندازی یا هم آغوشی با جریانات معاند متهم نمایند، یا معنای اصلاحات را نمی‌فهمند یا می‌دانند و ماموریتی دیگر دارند. باید تاکید نماییم که اصلاح‌طلبی بازی در میانه ارزش‌های رایج نظام و تلاش برای بهسازی ناکارآمدی‌های آن و اصلاح کژروی‌هاست. سازمان‌های اجتماعی نیز بسان نظام‌های مکانیکی، نیازمند ارزیابی و عیب یابی و اصلاح امور هستند. وگرنه آب زلال هم که منشا حیات است، در صورت عدم تحرک و پویایی به گندابی بدل خواهد شد. اما این بدان معنا نیست که همه اقداماتی که چه به نام اصلاحات و چه به نام اصولگرایی انجام شده، محل دفاع دارد. هم برخی از اصلاح‌طلبان ما در بسیاری از حوزه‌ها دچار اشتباه و اهمال شده‌اند و هم برخی از اصولگرایان بسیاری از فرصت‌ها را از کشور ستانده‌اند. اما یادمان باشد که اختلافات ما تنها به انتخابات 88 مربوط نمی‌شود.

از ابتدای شکل‌گیری انقلاب اسلامی ما نگاه‌های متفاوتی به مسائل داشته‌ایم. مهم‌ترین فراز تاریخی این اختلافات به جدایی مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز مربوط می‌شود. بزرگان هر دو تشکل، از مریدان و شاگردان امام بودند. اما در حضور ایشان و با اجازه و تایید ایشان این انشعاب صورت گرفت. اما می‌پذیریم که همان‌طور که دوستان ما از شعار مبارزه با اسلام امریکایی برای حذف شما و دوستان‌تان بهره بردند، در کارنامه دوستان و همفکران شما نیز از این دست سوءاستفاده‌ها کم نبوده است. چه آنکه پرونده دوستان اصولگرا از این حیث پربارتر است. گاهی آتش رقابت آنقدر بالا گرفته که نگرانی از حذف فیزیکی نیز به وجود آمده است!

اما امروز محل گله‌گزاری و طرح سخنان اختلاف افکن نیست. ما هردو گاهی ره به خطا برده‌ایم. برای جامعه‌یی که سابقه کار گروهی و رفتار مبتنی بر ترجیح منافع ملی بر ارزش‌های حزبی و خطی، کم در سابقه خویش دارد، این خطاها بخشیدنی است. مهم آن است که راه خود به سوی آینده را هموار و از گذشته‌ها درس بگیریم. دیروز به تاریخ پیوسته است. مهم آن است که از آن درس‌ها آموخته باشیم. آنچه اهمیت دارد، سرنوشت امروز و فردای سرزمین‌مان است. شاید فردای ما بدتر از امروزمان باشد. اما در بستر و پیشگاه تاریخ این را فرض قطعی خود می‌دانیم که تذکر دهیم، فرصت‌ها برای کشور یکی پس از دیگری از دست می‌رود. اداره غلط دولت و رفتارهای نمایشی در کنار فقدان تدبیرهای مدیریتی کلان، کلاف سردرگمی را فراهم ساخته که خلاصی از آنها به راحتی امکانپذیر نیست. نه در عرصه بین‌المللی وضعیت خوبی داریم و نه در شرایط اقتصادی بسامانی به سر می‌بریم. آن ماجراجویی‌ها و سخنان گزافه، زندگی را بر مردم سخت کرده است. وضعیت اخلاقی و اجتماعی جامعه را نیز که تماشا می‌فرمایید. شاخص‌ها در تمام ابعاد نگران‌کننده است.

آنهایی که از قطعنامه‌ها به کاغذ پاره تعبیر می‌کردند و تنها به جنجال آفرینی مشغول بودند، امروز تقصیر بی‌تدبیری‌ها در حوزه مدیریت خود را به گردن تحریم‌ها می‌اندازند!اصلاح این نابسامانی‌ها تنها با گستره دامنه اعدام‌ها و راه‌اندازی نمایش‌های اینچنین بدون درک درست عوامل و دلایل اصلی پیدایش این بزهکاری‌ها ناممکن است. امروز جایگاه ما، در عرصه بین‌المللی که در میان همسایگان برای حضرت عالی که فردی مطلع هستید، به خوبی آشکار است.

نگاهی به برخی کشورهای مسلمان و تدابیر مطلوب آنها برای بهبود شرایط زندگی مردمان‌شان و استفاده از فرصت‌های بین‌المللی آنها را به بازیگرانی بزرگ تبدیل کرده است. کار به جایی رسیده است که برخی از دول سابقا دوست یا مرعوب ایران عزیز برای کشور آهنگ ابوعطا می‌نوازند!چرا کاری با اعتبار ایران کرده‌ایم که هربار که هموطنان‌مان به سفر خارج می‌روند- که به برکت سیاست‌های دولت، این مشکل هم حل شده است!- از این همه پیشرفت همسایگان، انگشت حیرت و حسرت به دندان می‌گزند. اینکه چرا کشورشان با این همه ثروت و موقعیت‌های استثنایی، مردمانش به این حال و روز افتاده اند؟در حالی که ظرفیت انقلاب اسلامی و ایران بزرگ بسیار فراتر از این شرایط است.

برادر عزیز!

تحولات یکی، دو سال اخیر در منطقه نشان داده موسم جدیدی از راه رسیده است. اگر گوش خود را به نجواهایی که برخاسته ببندیم، فرجام نیکی نخواهیم داشت. ما نمی‌توانیم نسبت به حقوق گروه‌های مختلف اجتماعی و قومیتی خود ساکت باشیم. نمی‌توان پا بر نیازهای مشروع گروه‌های گوناگون اجتماعی گذارد. با اینکه انقلاب اسلامی مشارکت عمومی زنان ایران را تسهیل کرده، بعضا نداهایی در مراکز قانونگذاری برمی‌خیزد که با روح جامعه مدنی و کرامت انسانی در تعارض است. زنان ایران به عنوان نیمی از پیکره اجتماعی ایران نقش بی‌بدیلی در رشد و نوسازی و ارتقای معنویت ایران دارند. نمی‌توان به پرسش‌های مهم نسل جدید بی‌توجه ماند و به سوال‌های امروزین آنها پاسخ‌های کهنه و ناکارآمد داد. امروز همچنان نیازمند اجرای بدون تنازل قانون اساسی در تمامی ارکان و سطوح هستیم. ما به همه ارکان قانون اساسی پایبندی داریم. استفاده مقطعی و دل‌خواسته از این قرار داد ملی و فراموشی بخش‌های اصلی که به حقوق مردم و تکالیف حکومت‌ها مربوط است، نوعی سوءاستفاده از قدرت و بازی با کلمات و یک رفتار بی‌پرنسیب است.

با این همه باید با مردم صادق باشیم. شما که به اخلاق پایبند هستید و طرح این گفتمان را تنها از این باب روا دانسته‌اید، آیا شایسته نمی‌دانید که با صراحت و شفافیت به مردم اعلام کنیم که گناه بسیاری از این ناتوانی‌ها به گردن گروه‌هایی است که از این دولت و مدیران ارشدش بی‌حساب و کتاب حمایت کرده‌اند و جالب‌تر آنکه امروز حساب خود را از این دولت جدا کرده‌اند. ولی فارغ از این مجادلات، ما هنوز می‌توانیم با تکیه بر داشته‌های خود شرایط را برای زندگی مردم آسان‌تر نماییم.

ما هنوز چهره‌ها و شخصیت‌هایی را در میان جامعه داریم که می‌توانیم از اعتماد ملی ایرانیان برای عبور از این بحران‌ها سود ببریم. منوط بر اینکه این فرصت‌ها از دست نرود و ما به سرزمین سوخته نرسیم. بزرگانی چون سید محمد خاتمی، هاشمی‌رفسنجانی و ناطق نوری می‌توانند در این بزنگاه‌های تاریخی نقش ملی و میهنی خویش را ایفا نمایند. ما برای عبور از بحران فقط به مردان رزم و امنیت نیاز نداریم، به مردان پخته سیاست بیشتر محتاجیم. عرصه سیاست، بستر کنش و تعامل سیاستمداران است نه رجال دیگر. هرکس را برای کاری ساخته‌اند. زبان سیاست زبان دیگری است.

متاسفانه در سال‌های اخیر با امنیتی کردن شرایط جامعه و بستر سیاست در ایران، بر حجم ناکارآمدی‌ها و بحران‌ها افزوده شده است. بدیهی است یکی از مهم‌ترین اتفاقات در انتخابات پیش رو، باز گرداندن شرایط بازی سیاست در این عرصه است. وضعیتی که یکی از مصایب و نتایج تلخ انتخابات 88 به این سو است. در پایان امیدواریم طرح این موضوعات به شفاف شدن مسائل و کمک به درک متقابل و ارائه راهکارهای خداپسندانه جهت کمک به بهبود زندگی هموطنان‌مان نماید. برای شما و دوستان همفکرتان آرزوی توفیق داریم.

ابراهیم اصغرزاده- الیاس حضرتی- جواد حق‌شناس- سعید لیلاز- رضا نوروززاده- مسعود سلطانی‌فر- اسماعیل دوست.

 

عسگراولادی:حضور اصلاح طلبان فرصت است نه تهدید

 

 
حبیب الله عسگراولادی سیاستمدار کهنه کار اصولگرایان سنتی این روزها بیش از همه هم طیفانش خبرساز است. از روزی که حبیب موتلفه خلاف بخش بزرگی از اصولگرایان کاندیداهای معترض انتخابات دور نهم ریاست جمهوری را «اهل فتنه» ندانست، واکنش های متفاوتی در سیاسیون دیده شد. اصلاح طلبان به استقبال او رفتند و برایش نامه نوشتند و او را سرمایه انقلاب خواندند و اصولگرایان بر او نقدهای تندی داشتند. کار تا شایعه کناره گیری حاج حبیب موتلفه پیش رفت اما عسگراولادی در پاسخ به همه انتقادات یک جمله را تکرار کرد؛ جمله ای که خطاب به شریعتمداری هم در مناظره تلویزیونی او گفته شد: «می خواهم انتخابات را به جشن ملی تبدیل کنم.» او گفت می دانستم که اظهاراتم خلاف احساسات عده ای است و از این مساله نیز اطلاع داشتم که پس از آن به شدت مورد حمله قرار می گیرم. عسگراولادی هدف اصلی خود را تبدیل انتخابات به جشن ملی و مقابله با عده ای که تلاش کرده اند انتخابات را به میدان جنگ تبدیل کنند اعلام کرد. او در این میان حتی کاندیداهای معترض انتخابات 88 را برادران خود نامید و گفت که این دو نامزد، فتنه گر و فتنه ساز نبودند و بیان این اظهارات را در شرایط کنونی تکلیف شرعی خود دانست. نقد دولت نهم و دهم، واکنش ها به اظهارات اخیر عسگراولادی محور گفت وگوی «شرق» با این سیاستمدار کهنه کار است.
   
     سخنان اخیر شما علاوه بر استقبال از سوی شخصیت های علاقه مند به نظام با هجمه رسانه ای برخی عناصر تندرو رو به رو شد. دلیل را چه می دانید؟

    بنده تلقی شما را ندارم که «عناصر تندرو» به اظهارات بنده هجمه داشتند آنها نقد مشفقانه ای به عرایض بنده داشتند. ما همواره باید پذیرای نقد دیگران باشیم و خود را مبرا از خطا ندانیم.

     اکنون که دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد رو به پایان است مهم ترین نقد وارد بر کارنامه ایشان را چه می دانید؟

    آقای احمدی نژاد طی دوره ای که مورد اقبال رای مردم قرار گرفت انصافا خدمات بزرگی به کشور کردند و رکوردی از پیشرفت به جا گذاشتند که در دولت های پیشین بی سابقه است. ایشان با هدایت های رهبری گفتمان پیشرفت، خدمت و عدالت را پیش بردند و در کاستن فاصله های طبقاتی به جانب برنامه ریزی و اقدام و دستاورد شایسته توفیق یافت. نقد کلی که می توان به کارنامه ایشان وارد دانست و همانند دولت های گذشته مطرح کرد این است که گاهی در اجرای سیاست های کلی نظام که از سوی رهبری اعلام می شود قصورهایی دارد. این هم جزو طبیعت کار اجرایی است و می توان با دقت ویژه با آن مبارزه کرد البته مشکلات معیشتی مردم نیز قابل اغماض نیست و دولت و مجلس در تلاشند حسب رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اقدامات حمایتی لازم را به عمل آورند.
   
     نظر شما در مورد کسانی که معتقدند نباید به اصلاح طلبان فرصت و امکان حضور در انتخابات را داد چیست؟

    فکر نمی کنم کسی معتقد باشد که نباید به اصلاح طلبان امکان فرصت و حضور در انتخابات داد. حضور هر ضلع از اضلاع رقابت در انتخابات برای کشور یک فرصت است نه تهدید. ما یک نظام مستقل و آزاد هستیم باید فرصت حضور همه را در چارچوب موازین قانونی در انتخابات فراهم کنیم.

     چه ضرورتی باعث شد که در شرایط کنونی برای روشن شدن جدایی آقایان موسوی و کروبی از سران فتنه احساس تکلیف کنید؟
    رهبر عزیز ما یک انقلاب در ابعاد جهانی را اکنون مدیریت می کنند. روند واگرایی نخبگان یک راهبرد آمریکایی است و باید آن را سد کرد. ما باید فضایی درست کنیم که اگر فکر می کنیم کسی اشتباه کرده است متوجه اشتباه خود بشود. اگر دوستانمان را در محیط لجاجت و یکدندگی رها کنیم ممکن است فردا همین بلابر سر دوستان دیگرمان بیاید. خوشحال نمی شویم که رقیب ما زمین بخورد باید مثل یک پهلوان دست او را گرفت. اخلاق و منش پهلوانی حکم می کند در رفتارهای سیاسی خود سنجیده و با دقت عمل کنیم.
   
     با توجه به سابقه سیاسی و دیرینه شما آیا حذف یک جریان سیاسی از عرصه سیاست کشور امکانپذیر است و در صورت امکان اصولابه نفع نظام هست یا خیر؟

    هیچ کس نه می تواند نه معقول است کسی را از صحنه سیاست کشور حذف کند. اگر کسی حذف می شود معنایش این است که قواعد بازی را رعایت نمی کند و خود به خود، خود را از عرصه فعالیت های سیاسی حذف می کند. فرد سیاست زده مثل گیاه آفت زده است، باید آفت زدایی کنیم تا حذف و پوسیدگی پیش نیاید.
   
     با توجه به حضور پررنگ شما در عرصه سیاست کشور زمانی که موسوی نخست وزیر بود شما به سیاست های وی انتقاد داشتید چه شد که امروز از کسی که در جناح سیاسی مخالف شماست به گفته خودتان طرف حق را می گیرید. این رفتار شما چه پیامی برای اهالی سیاست دارد؟

    نقد به یکدیگر نباید خدای ناکرده به جایی منجر شود که نهایتا به کدورت و دشمنی و سپس به انتقام جویی برسیم. ما انسان هستیم، مسلمان هستیم، آموزه های قرآن و پیامبر و اولیای خدا به ما نشان می دهد قدری مشفقانه و منصفانه با هم برخورد کنیم. بنده می خواهم به اهل سیاست بگویم که فضا را نباید آن قدر غلیظ کرد که گفت وگو را با هم خاتمه یافته فرض کنیم. وقتی دوستان گفت وگو را با هم قطع می کنند، دشمن ممکن است گفت وگو را از همین نقطه با آنها آغاز کند. این برای وفاق و امنیت ملی کشور مضر است. ما در سیاست مفاهیمی چون رقابت سالم، آشتی، صلح و دوستی هم داریم می توانیم با نگاه به آینده از این مفاهیم در سیاست ورزی بهره ببریم.
   
     تحلیل شما از آرایش سیاسی کنونی کشور چیست؟

    آرایش سیاسی کشور را معقول می دانم. رجال سیاسی و مذهبی کشور هرکدام یک تفکر سیاسی را نمایندگی می کنند. باید دید در انتخابات آینده مردم نگاهشان به کدام رجال سیاسی و مذهبی است.
   
     ظهور نحله های جدید در عرصه سیاست ایران را با توجه به سابقه 60ساله خود در عرصه سیاسی کشور چگونه ارزیابی می کنید؟

    نسل اول و دوم انقلاب به زودی از عرصه سیاسی کشور کنار می روند و جا را برای نسل سوم و چهارم باز می کنند. نسل جدید باید انقلاب را سالم تحویل بگیرد تا بتواند با همین سلامت فعالیت و رقابت کند و به نسل بعد تحویل دهد. فکر می کنم این تحویل و تحول با هوشمندی در حال صورت گرفتن است. با مدد خداوند سهم نحله های جدید در عرصه سیاست ایران در این هنگامه تعیین کننده است.

     هفت نامه با محمدرضا خاتمی داشتید. ثمرات این نامه نگاری ها چه بود؟ چه شد که این نامه نگاری ها متوقف شد؟ مهم ترین نقص پاسخ های خاتمی را چه می دانید؟ آیا تمایل دارید بار دیگر این نامه نگاری ها را عملی کنید یا در نشستی در خصوص مسایل کلان با ایشان صحبت کنید؟ در حال حاضر آمادگی دارید با احزاب اصولگرا و اصلاح طلب وارد این گونه نامه نگاری ها شوید؟

    بنده هیچ وقت باب گفت وگو را در هیچ مقطعی بسته نمی دانم. گفت وگوها اگر ناظر به اندیشه های دو طرف باشد، سودمند و آموزنده است. البته گفت وگو اگر بخواهد به صورت بیانیه های جهت دار و اعلام مواضع درآید، ادامه پیدا نمی کند. بنده هم اکنون در دو سطح با دوستان اصلاح طلب گفت وگوها را آغاز کرده ام. یک سطح نامه نگاری هایی است که افشای آن را به عهده کسانی گذاشته ام که نامه را دریافت کرده اند. یک سطح هم گفت وگوهای آشکار است. نمونه آن دو نامه ای است که هفت نفر از دوستان اصلاح طلب به بنده نوشته اند. بنده هم پاسخ دادم. بنابراین منتظر پاسخ نامه سوم آنها هستم، اگر عمری بود به گفت وگو ادامه می دهم.
   
     مهم ترین نقد را بر دولت اصلاحات چه می دانید؟

    یک شعار خوب و کلیدی رییس دولت اصلاحات جناب آقای خاتمی داشتند که جذاب بود و آن اینکه ما می خواهیم معاندین نظام را مخالف، مخالفین نظام را منتقد و منتقدین نظام را موافق کنیم. این یک آرمان جدی و اساسی با هدف خوب و حتی دست یافتنی بود اما در عمل دیدیم نه تنها تحقق نیافت بلکه در 18تیر 78 و در قضیه تحصن مجلس ششم و داستان خروج از حاکمیت و خروج بر حاکمیت و برخی از کسانی که قرار بود بروند معاندین انقلاب را بیاورند، موافق انقلاب کنند، عملادر کنار همان معاندین و مخالفین انقلاب قرار گرفتند!! این خیلی باعث تاسف بوده و هست البته باید انصاف داشت و گفت آقای خاتمی در دوران اصلاحات با تندروهای سکولارها که بر طبل خروج از حاکمیت می کوبیدند همراهی نکردند اما در اثر غفلت سال 88 این کار صورت گرفت و اکنون در جایگاهی ایستاده اند که خودشان قرار بود نایستند.
   
     با توجه به شرایط موجود آینده سیاسی کشور را چگونه بررسی می کنید؟

    آینده سیاسی کشور را بسیار روشن، شفاف و امیدوار کننده می بینم. ما یک کشور نیرومند، غنی و با رهبری مقتدر هستیم. مردمی داریم هوشیار و با بصیرت، نسلی داریم سرزنده و آگاه به زمان و رسالت تاریخی که بردوش دارد، بنده هیچ نگرانی از آینده ندارم وقتی در ذهنم تاریخ ایران را مرور می کنم به ویژه از خرداد 42 به این طرف، انقلاب همیشه یک حرکت روبه رشد و رو به جلو داشته است. ایران در هیچ عصری به ویژه در صد سال اخیر به اندازه امروز نیرومند و مقتدر نبوده است. دشمنان ایران هر روز ضعیف تر و درمانده تر می شوند. ما به لطف خدا در حمایت از انقلاب اسلامی امیدوار هستیم و بارها آن را تجربه کردیم.


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا