یزدفردا"اگرچه هنوز جریان سیاسی اصلاح طلب در برزخ میان كاندیداتوری محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی گیر كرده است اما به تدریج نام های دیگری از میان كاندیداهای بالقوه اصلاح طلب مطرح می شود كه تلاش می كنند عنوان كاندیدای اصلی جریان اصلاح طلب را به خود اختصاص دهند. این نوشتار به دنبال بررسی این است كه كدام یك از كاندیداهای مطرح در میان اصلاح طلبان می توانند حمایت اكثریت اصلاح طلبان را بدست آورند.

 

به غیر از خاتمی و هاشمی، نام های دیگری نیز در میان اصلاح طلبان مطرح شده است كه امكان دارد به عنوان كاندیدای اجماعی اصلاح طلبان به انتخابات راه یابد. اسحاق جهانگیری، محمدرضا عارف، محمد شریعتمداری و حسن روحانی افرادی هستند که هریك ممكن است بخشهای مختلف اصلاح طلبان را به خود جذب كنند. در صورتی كه عزم اصلاح طلبان برای رسیدن به كاندیدای اجماعی را مفروض بگیریم این گزارش در پی بررسی این است كه كدام چهره برای تبدیل شدن به كاندیدای اجماعی از شانس بیشتری برخوردار است.

 

 

 

محمدرضا عارف؛ وی معاون اول دولت دوم خاتمی است كه در سابقه خود وزارت پست، تلگراف و تلفن و همچنین ریاست دانشگاه تهران را در كارنامه دارد. وی اولین چهره اصلاح طلب است كه برای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام كاندیداتوری كرد. به مجرد اعلام كاندیداتوری، واكنش های منفی بسیاری در میان سیاسیون اصلاح طلب ایجاد شد. واكنش ها به عارف از آنجا آغاز شد كه وی بدون اینكه از سوی تشكل خاصی به انتخابات دعوت شود در برهه ای كه تنها نام محمد خاتمی برای انتخابات مطرح بود به صورت انفرادی اعلام كاندیداتوری كرد.

 

نیروهای اپوزسیون و اصلاح طلبان رادیكال این تحلیل را ارائه می كردند كه كاندیداتوری عارف بازی حاكمیت است به این صورت كه با ورود او به انتخابات، ظاهر رقابت سیاسی حفظ می شود و شكست عارف (كه احتمال فراوانی دارد) اعتبار اصلاح طلبان را دچار خدشه ای اساسی می كند. به تدریج اما با موضعگیری هایی كه عارف در مورد پایبندی به اجماع اصلاح طلبان گرفت جو منفی علیه وی تا حدودی تعدیل شد. عارف بعد از دریافت واكنش منفی از سیاسیون اصلاح طلب و رسانه های اصلاح طلب تلاش كرد تا به گونه ای موقعیت خود را بهبود بخشد. عارف انتقادهای خود از دولت های نهم و دهم را شدت بخشید و همچنین به تجلیل از موسوی و كروبی و ابراز امیدواری در مورد رفع حصر از آنها پرداخت.

 

 حتی روزنامه بهار كه رسانه نزدیك به عارف است دیگر به ترویج مستقیم وی اقدام نمی كرد. اكنون كه در هفته اول اردیبهشت به سر می بریم موضعگیری های عارف در مورد موسوی و كروبی مشخص تر شده است و او كه تا چندی پیش ترجیح می داد از صحبت در مورد آنها خودداری كند حالا به صراحت نام آنها را برده و خواهان رفع حصر از آنها می شود.

 

عارف از شخصیت هایی است كه در حكومت نسبت به وی نظر منفی وجود ندارد. به خاتمی نیز نزدیك است اما دشواریهایی نیز بر سر راه وی وجود دارد. هیچیك از احزاب اصلی اصلاح طلب مانند مشاركت و مجاهدین و همینطور كارگزاران كه دو مورد اول ماشین رای اصلی اصلاح طلبان هستند و سومی منابع مالی را تامین می كند نظر مثبتی به كاندیداتوری عارف ندارند. در میان تك چهره های اصلاح طلب نیز عده ای معدود حاضر به حمایت از وی شده اند. از نظر مقبولیت در حكومت اما وضعیت عارف مثبت است.

 

 

 

محمد شریعتمداری؛ وی سابقه هشت سال حضور در كابینه خاتمی را داراست و همچنین عضو شورای روابط خارجی است. او سابقه كار در دفتر مقام معظم رهبری را دارد و احتمالا می تواند از شورای نگهبان نیز تائید صلاحیت بگیرد. اما چند عامل مانع او برای تبدیل به كاندیدای اصلی اصلاح طلبان است. وی در هشت سال گذشته و به خصوص در چهار سال گذشته تقریبا در عرصه رسانه ای غایب بود. بدنه هوادار اصلاح طلبان وی را كمتر به عنوان یك اصلاح طلب می شناسند. وی برای  اصلاح طلبانی كه به جریان سبز نیز دلبستگی دارند جذابیتی ندارد به ویژه اینكه انتقادات صریحی كه وی به موسوی و كروبی وارد كرد موجب شد نسبت به وی در در میان اصلاح طلبان حاضر در فضای مجازی واكنش ایجاد شود.

 

 از نظر مقبولیت میان تشكل های سیاسی نیز وضعیت شریعتمداری چندان مثبت نیست. از گروههای اصلی اصلاح طلب كه البته فعالیت كمی هم دارند هیچكدام حاضر به حمایت از شریعتمداری نیستند و او اكنون به صورت انفرادی به تبلیغ خود مشغول است. اگر روزنامه بهار ترویج عارف را به عهده دارد شریعتمداری تقریبا رسانه ای ندارد و این تنها روزنامه اعتماد است كه در راستای پوشش همه كاندیداهای اصلاح طلبان اخبار وی را منتشر می كند. تقریبا قطعی است كه وی برای تبدیل شدن به كاندیدای اصلی اصلاح طلبان تقریبا شانسی ندارد.

 

 

 

حسن روحانی؛ از نظر توانایی های فردی و مقبولیت در نظام یكی از مهمترین چهره هایی است اصلاح طلبان احتمال دارد از وی حمایت كنند. مهمترین سرمایه وی تیم كاری او هستند كه تقریبا از كارشناسان مركز تحقیقات استراتژیك و حزب اعتدال و توسعه تشكیل شده اند. نزدیكی به هاشمی رفسنجانی و تجارب مدیریتی روحانی، وی را بالقوه به كاندیدایی قوی بدل می كند. اما مشكل روحانی جذب نیروهای سیاسی اصلاح طلب است. روحانی با اینكه تاكید كرده است كه مستقل وارد انتخابات می شود اما برای پیروزی در انتخابات به سبد رای اصلاح طلبان نیاز دارد. تا كنون احزاب مهم اصلاح طلب كه حمایتشان در جلب رای بدنه اصلاح طلبان از نامزدی خاص دارای اهمیت است از روحانی حمایت نكرده اند. حمایت احزابی مانند مشاركت و مجاهدین و چهره های مطرح اصلاح طلب از روحانی بعید است زیرا وی به هر حال از اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران و از چهره های شاخص جناح راست در دهه هفتاد است و همین مسئله حمایت گروههای مهم اصلاح طلب به ویژه مجمع روحانیون مبارز از وی را دشوار می كند.

 

با این حال اگر هاشمی و خاتمی و عبدالله نوری در مورد حمایت از وی به تصمیم برسند احتمال اینکه سایر احزاب و گروه های مهم اصلاح طلب هم از روحانی حمایت کنند وجود دارد.

 

اسحاق جهانگیری؛ شخصی كه در دولت هاشمی رفسنجانی استاندار بوده و هشت سال وزارت صنایع دولت خاتمی را اداره كرده است. تعلق حزبی وی كارگزاران، مواضعی كه در حمایت تلویحی از زندانیان حوادث بعد از انتخابات گرفته و نقدهای همیشگی وی به دولت در چهارسال گذشته از وی چهره ای ساخته است كه در صورت غیبت خاتمی و هاشمی در انتخابات (برخلاف شریعتمداری و روحانی) در اصلاح طلب بودنش تردیدی وجود ندارد و پتانسیل بیشتری برای جذب موافقت اصلاح طلبان دارد.

 

 شخصیت های اصلاح طلب كه به جناح كارگزاران طیف اصلاح طلب تعلق دارند نشانه هایی مبنی بر حمایت از جهانگیری بروز داده اند و او به خاطر روابط خود با تمام طیف های اصلاح طلب و حضور در جمع مشاوران ارشدِ خاتمی، امکان جلب حمایت گروه های اصلاح طلب را دارد. با این حال وی در بدنه جامعه شناخته شده نبوده و محبوبیتی هم ندارد و چشم به حمایت چهره های برجسته اصلاح طلب دوخته است.

 

 

 

جهانگیری از جمله اصلاح طلبانی است كه چندی پیش با مقام معظم رهبری دیدار داشته و جزو اصلاح طلبان درون نظام طبقه بندی میشود و نه فتنه گران. برخی از سایت های خبری مانند بازتاب از دیدار انفرادی وی با رهبر انقلاب خبر داده اند كه رهبری عدم مخالفت خود با كاندیداتوری جهانگیری را اعلام كرده اند. موقعیت جهانگیری در میان اصلاح طلبانِ مشاركت و مجاهدین نیز چندان منفی نیست. به این معنی كه حساسیتی كه نسبت به عارف و روحانی وجود دارد میان فعالین سیاسی اصلاح طلب كه گردانندگان ستاد های انتخاباتی كاندیداهای اصلاح طلب در ادوار گذشته بوده اند، وجود ندارد اما پایگاه رای ضعیف نکته ای است که همه اصلاح طلبان در مورد جهانگیری روی آن اجماع دارند.

 

نتیجه گیری

 

از میان چهار نفر نامبرده شانس روحانی و جهانگیری بیش از كاندیداهای دیگر است تا اجماع نسبی میان اصلاح طلبان حول آنها شكل بگیرد. جهانگیری از اعضای حزب كارگزاران است و با چهره های اصلی این حزب روابط حسنه ای دارد. مجمع روحانیون مبارز، مشاركت و مجاهدین نسبت به وی موضعی منفی ندارند، همچنین جهانگیری این پتانسیل را دارد كه به فصل مشترك و نامزد مطلوب هر سه شخصیت مهم اصلاح طلب یعنی خاتمی، عبدالله نوری و موسوی خوئینی از یك طرف  و اكبر هاشمی رفسنجانی از سوی دیگر تبدیل شود.

 

با توجه به اینكه وی برای اعلام كاندیداتوری عجله ای نیز انجام نداد بر خلاف عارف و شریعتمداری این تلقی در مورد وی شكل نگرفت كه می خواهد خود را به اصلاح طلبان تحمیل كند. استقبال رسانه های اصلاح طلب از وی نیز بیش از دیگر كاندیداها بوده است و به استثنای روزنامه بهار كه به عارف متعلق است روزنامه های شرق و اعتماد به جهانگیری بیش از دیگر كاندیداها بها دادند و این همه در صورت نیامدن خاتمی و هاشمی بخت جهانگیری را برای جلب حمایت گروهها و سیاسیون تاثیرگذار اصلاح طلب افزایش می دهد.

 

از سوی دیگر روحانی هم موافقانی جدی دارد که احتمال دارد بتوانند منتقدان وی را نرم کنند و در این میان برگ برنده وی حمایت احتمالی هاشمی رفسنجانی محسوب می شود.

 

در میان اصلاح طلبان نکته اصلی این است که اگر هاشمی و خاتمی در مورد گزینه ای به توافق برسند و آن را اعلام کنند بعید است چهره ها و احزاب اصلی اصلاح طلب مخالفتی نشان دهند و تنها شاهد تحرکات گروه های فرعی خواهیم بود.

 

به این ترتیب در شرایطی که هیچ کاندیدایی شرایط مطلوب برای کاندیداتوری را ندارد احتمالا در روزهای آینده، این نظر خاتمی و هاشمی است که کاندیدای اصلی اصلاح طلبان را مشخص می­کند.

 

 

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا