محمد مومنی

 

یزدفردا:محمد مومنی:همانگونه که قول داده بودم آخرین تحلیل انتخاباتی خود را براساس آخرین وضعیتی که از اوضاع کشور رصد نموده ام بیان می کنم هر چند اکثر تحلیلهای سیاسی بر  یکسری احتمالات و گمانه زنیها استوار است منتها توجه به آنها و لحاظ نمودنشان در مکانیسم تصمیم گیری در خصوص انتخاب اصلح بسیار حائز اهمیت و ضروری به نظر می رسد:

برداشت  اول:

 

آیا هاشمی می آید؟

 

به چند دلیل هاشمی وارد عرصه  انتخابات خواهد شد:

 

۱-هیچ گزینه قدرتمندی به لحاظ مقبولیت اجتماعی و کسب صلاحیت توسط شورای نگهبان در طیف کارگزاران و اصلاح طلبان وجود ندارد تا به عنوان حریفی قدرتمند به مصاف و هماوردی اصولگرایان بیاید خاتمی هم از ترس عدم تایید از سوی شورای نگهبان وارد عرصه نخواهد شد لذا نتیجه سه  بر صفربه هیچ عنوان مطلوب سیاستمدار کهنه کاری چون هاشمی نخواهد بود

 

۲-هاشمی چیزی برای از دست دادن نخواهد داشت  که نیاید به قول معروف "بالاتر ازسیاهی ، رنگی نیست "چرا که کمترسیاستمداری به اندازه هاشمی مورد نقدوچالشهای سنگین و مختلف قرار گرفته است وهرآنچه درباره او می شد مطرح نمود با مناظرات انتخاباتی سال 88 تکمیل شد ومطرح شدن مباحث جدید چیزی جز بسط همان انتقادات گذشته نخواهد بود

 

۳- نتایج نظرسنجیها و عملکرد غلط رییس دولت فعلی به لحاظ گفتمانی و نوعا اجرایی به شدت ایشان را به پیروزی در انتخابات امیدوار کرده است

 

۴این انتخابات به نوعی آخرین شانس انتخاباتی سیاستمداری است که بیش از هفتاد سال از عمر اوگذشته است و تنها فرصتی است که ایشان برای اثبات خود و عملیاتی سازی آنچه تا کنون موفق به انجام آن نشده است دارا مي باشد"البته خدا رحم کند"

 

 

 

نکته:

 

1-    تنها دلیلی که ممکن است هاشمی به خاطر آن نیاید مشکل سلامت جسمی او می باشد والا شکست مجدد وتخریب بیشتر دلیل عمده ای برای نیامدن فردی که بارها میدان را باخته و به حریف خود واگذار نموده است نخواهد بود و تحمل آن هم چندان دشوار نیست

 

2-    مهم ترین علتی که تا کنون هاشمی صراحتا اعلام کاندیداتوری نکرده است دو چیز می باشد:

 

الف) القای این تفکر که در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به دلیل عدم حضور چهرهایی چون خودش و خاتمی، اصولگرایان رقیب جدی ندارند ورقابت مابین چهره های اصولگربوده و باصطلاح انتخابات درون گفتمانی است اولین نتیجه این تفکر کثرت نامزدهای اصولگرا و بالتبع شکسته شدن آرا  و کاهش قدرت رقابت آنان در مقابل حریف خواهد شد.

 

ب) تکثر کاندیداها با عث ایجاد ستادهای مختلف شده و توان مردمی را به اسم ستاد این و آن مستهلک نموده و به نوعی منشا بروز اختلافات جدی مابین حامیان مردمی اصولگرایان خواهد شد حتی اگر در واپسین روزهای انتخابات اصولگرایان به یک کاندیدای واحد برسند به دلیل  تفرقه ایجاد شده ایجاد یک تعامل واقعی و همکاری و همیاری جدی در بین آنان  با چالش جدی روبرو خواهد بود

 

ج) اعلام کاندیداتوری غیر مترقبه از سوی هاشمی یک موج تبلیغاتی وسیعی را به راه خواهد انداخت و ضمن غافلگیر کردن اصولگرایان فرصت کافی برای نقدهای چالش بر انگیز علیه هاشمی را از بین خواهد برد

 

د) به هر دلیل اگر هم هاشمی نیاید همین "آمدن نیامدن کردنهای" هاشمی به دلیل اینکه تکثر در نامزدهای ریاست جمهوری وبروز اختلاف در بین حامیان اصولگرایی را به دنبال خواهد داشت به نفع اصلاح طلبان و کارگزارن خواهد بودو شانس گزینه هایشان را بالا خواهد برد

 

لذا اصولگرایان توجه داشته باشند که رسیدن به وحدت و اجماع بر روی یک کاندیدای واحد مطابق با شاخصه های  امام راحل و بزرگوار و رهبر فرزانه انقلاب بسیار ضروری می باشد وبه خاطر خدا احساس تکلیف نکنند هر چند به قول یکی از دوستان "بوی گند احساس تکلیف به مشام می رسد"

 

 

 

برداشت دوم:

 

دولت دهم هر چند دلبستگی زیادی به تداوم حضور خود در قدرت دارد اما موانع بسیاری نیز بر سر راه خود دارد. موانعی که هیچ یک از دولت های پیشین نداشتند. به عبارت دیگر غیر از جریان خود دولت تقریبا هیچ طیف سیاسی مایل به ماندن احمدی نژاد یا گزینه ای منتسب به احمدی نژاد در قدرت نیست. حال باید تقریبا مطمئن بود که دولت برای انتخابات استراتژی و برنامه داشته و هرگز حاضر نیست عرصه ی دولت را دو دستی به رقیب های مختلف و متعدد واگذارد

 

  مهمترین گزینه ی احمدی نژاد برای انتخابات بی شک کسی جز اسفندیار رحیم مشایی نیست. مشایی را باید نماینده ی طیف فکری احمدی نژاد دانست. احمدی نژاد بارها بر ایمان به افکار مشایی صحه گذارده و بارها اعلام کرده که حرف مشایی حرف دولت است. مرور حکم جدید احمدی نژاد برای مشایی نشان دهنده ی این نزدیکی فکری و اعتقادی است. این هماهنگی فکری در دولت دهم خود را بیشتر نشان داد. با گذری بر سخنرانی مشایی و احمدی نژاد، مشخص می شود این دو از یک مشرب فکری تغذیه می کنند.

 

هر چند در دو دولت نهم و دهم، اسفندیار رحیم مشایی پر مشغله ترین و پر منصب ترین فرد دولت محسوب می شده و خود این منصب ها باعث نفوذ روزافزون وی در دولت نهم و بیشتر دولت دهم شد اما، وی در سال آخر دولت ترجیح داده با تحویل دادن تمام مناصب با فراغت بال بیشتری به ریاست جمهوری بیاندیشد. از این نظر مشایی در حال حاضر جز ریاست نهاد دبیرخانه ی جنبش غیرمتعدها هیچ منصب رسمی دیگری ندارد. هر چند سایه ی حضور وی در مناصب قبل همچنان وجود دارد.

 

صرف نظر از زمزمه هایی که مبنی بر اعلام حضور وی در انتخابات ریاست جمهوری وجود دارد، مهمترین مانع مشایی فیلتر شورای نگهبان است. به نظر می رسد با توجه به برکناری مشایی از منصب معاون اولی رئیس جمهور در سال ۱۳۸۸ از سوی رهبر معظم انقلاب احتمال تأیید صلاحیت مشایی از سوی شورای نگهبان به سمت صفر میل کند.

 

البته در صورت رد صلاحیت مشایی احتمالا به ترتیب الهام به عنوان نماینده سیاسی احمدی نژادویانیکزاد به عناوان نماینده کاری احمدی نژاد و یاصالحی به عنوان نماینده خنثی از طیف دولت در صحنه حاضر خواهند شد

 

 

 

نکته:

 

   با توجه به مصاحبه های اخیر اسفندیار رحیم مشایی به نظر می رسد وی در کسوتی متفاوت از احمدی نژاد بویژه در حوزه فکری وارد عرصه بشود به گونه ای که حتی با فتنه گره بخورد و بخش وسیعی از اصلاح طلبان و کارگزاران از او حمایت نمایند که این احتمال چندان هم بعید به نظر نمی رسد

 

Yazdelection.blogfa.com

 

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا