دارالعباده يزد، دارالمؤمنين كاشان و خاتمي؟!

خانم فاطمه رجبي

سفرمحمد خاتمي به دارالعباده يزد و دارالمؤمين كاشان در سيزدهم رجب، مايه شگفتي بسيار مي‌شود، و اين پرسش طبيعي را پيش مي‌آورد كه آيا شهرهاي يزد و كاشان كه در دوران طاغوت هم به دارالعباده و دارالمومنين مشهور بودند، امروز در بستر سياسي‌كاري اصلاح‌طلبانه نزول يافته‌اند؟!

سخن روشن‌تر و رساتر آنكه، محمد خاتمي پس از 8 سال حاكميت اصلاح‌طلبي با مبنا و انگيزه و هدف دين‌ستيزي و فرهنگ‌سوزي، در دوران جديد شگرد ديگري را پيش گرفته است. وي كه متأسفانه هنوز لباس روحاني بر تن دارد، در حالي كه با چماق 8 ساله رياست‌جمهوري خود مدام بر فرق ملت كوبيد كه: "انديشه‌اي كه رأي نياورده حق نظر ندارد، و بايد به اراده مردم تمكين كرد." امروز نه تنها رأي دينمدارانه مردم را بر نمي‌تابد، بلكه شتابزده و نابردبارانه با دوره‌گردي‌هاي مشكوك خارجي و سفرهاي پر مسأله داخلي در پي اغراض سياسي است.

سؤال اين است كه محمد خاتمي داراي چه جايگاهي است؟ روحاني است؟ با كدام تحصيلات و وجهه‌ي حوزوي؟ كدام مبنا و باور ديني؟ كدام رفتار و گفتار مذهبي؟ آيا صرف داشتن لباس روحاني، مي‌تواند او را يك روحاني صاحب‌نفوذ در ميان دينداران يا بي‌دينان معرفي كند؟ آيا فرياد 8 ساله‌اش مبني بر "شكست دين در تقابل با آزادي" كه عملا هم به انجام آن همت گماشت، از كدام ذهن پاك خواهد شد؟ آيا منابع مالي نامعلوم داخلي و خارجي و البته بي‌پايان او كه هزينه سرسام‌آور، كردارهاي سياسي ـ حزبي و سفرهاي ماركوپولويي و قبيله‌اي‌اش را تأمين مي‌كند، مي‌تواند مايه نفوذ و آبروي ديني يا سياسي براي او باشد؟

آيا انجام عمل حرام وي در دست دادن با زنان در ايتاليا كه علاوه بر فيلم، تصاويرش در روزنامه كيهان درج گرديد. مؤيد روحانيت، دينداري و شايستگي و صلاحيت اوست؟ آيا خاتمي يك دانشگاهي است؟ با كدام مدرك علمي؟ آيا تكرار گفته‌هاي دين‌ستيزان قرن 18 اروپا مؤيد دانشگاهي بودن اوست، يا نوشتن كتابي غرب‌گرايانه كه تاييد استاد ماركسيست اخراجي را پشتوانه دارد.

آيا گفت‌وگوي تمدن‌هايش كه يك سر آن عطاء ا... مهاجراني است با رسوايي‌هاي اخلاقي و سياسس، سر ديگرش در دكتراي افتخاري خاتمي در انگليس و دست دادن او با زنان در ايتاليا، و سجده كردن بر كاخ سفيد با اهداي ويزاي اعضاي و خدمات تشريفات كاخ سفيد به وي، مي‌تواند جايگاه معتبر سياسي و يا علمي برايش ايجاد كند؟

آيا اعترافات هاله اسفندياري و كيان تاجبخش در «براندازي نرم» توسط اصلاح‌طلبان حاكم و نام بردن از افراد مؤثر و مسؤول دولت خاتمي ـ كه البته به يمن وجود ضرغامي سانسور شد ـ دستمايه‌ي «خاتمي» در سفرهايش مي‌باشد؟


به هر حال خاتمي با تئوري و عمل دين‌ستيز آشكارا اعلان داشته مي‌دارد كه التزام اعتقادي و عملي به اسلام ندارد. اين مهم عملا به انجام رسيده گرچه جامعه روحانيت نسبت به آن متأسفانه با اغماض نگريست. و دادگاه ويژه روحانيت در خلع لباس او و حتي احضار و محاكمه‌اش تقصيركار باقي ماند. اما از اين به بعد سفرهاي خاتمي به هركجا مي‌تواند باشد و با هر منبع مالي حمايت شود. واشنگتن يا تل‌آويو، لندن يا ... .

اما در ايران و در ميان مردم دين‌مدار، وطن‌دوست و غيرتمند و با فرهنگ چرا؟

حال پرسش آن است اصلاح‌طلبي برانداز، دستوري و هدفمند، با كدام نگاه و غرض‌ورزي و برآورد، شهرهاي مؤمن‌پرور «يزد» و «كاشان» را آن هم در شب ميلاد امير عدل، مولاي متقيان و افضل مخلوقات پس از پيامبر خاتم صلي‌الله عليه و آله و سلم ميدان جولان «خاتمي» مي‌كند؟ آيا شكستن قبح انجام عمل حرام آن هم در لباس روحانيت، چنين هزينه‌اي را مي‌طلبد؟ آيا فرهنگ‌ستيزي بي‌سابقه محمدخاتمي بايد با ملعبه كردن آبروي مردم يزد يا كاشان استمرار يابد؟

به هر حال بر مردم يزد و كاشان است كه اين ميهمان خود خوانده را در نحوة ميزباني متوجه اعمال فرهنگ‌سوز خود كنند، و به او يادآور شوند كه به همان سفرهاي آمريكا و انگليس و فرانسه‌اش اكتفا كند، و دست از سر مردم مؤمن ايران اسلامي بردارد. آيا در شهرهاي ايران امكان دست دادن با زنان براي او....!

منبع :سايت شخصي خانم فاطمه رجبي

يزدفردا




  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا