جناب وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی!
با سلام
شنیدهایم نخستین اجلاس مدیران کل ارشاد استانها در حال برگزاری است؛ خرسندیم از آن. بار معناییِ «اجلاس»، زیاد است. حاکی از نگاه استراتژیک و برنامهریزیهای راهبردی که در دورههای پیشین، نامی از آن نبوده؛ اما از نکتۀ مهم دیگری غفلت شده است. این دولت، اجلاس مدیران کل دارد اما گاهی، مدیرکل ندارد.
و ما چون مدیرکل نداریم؛ ترجیح دادیم، اینگونه با شما صحبت کنیم:
آقای وزیر! من و مجموعهام[1] حدود 20 سال است، به صورت مستقل در فعالیتهای فرهنگی، انتشاراتی، هنرهای تجسمی، تبلیغاتی و مطبوعاتی در استان یزد، پیشرو بودهایم و حال به سختترین جاهای مسیر رسیدهایم.
نمیدانم خبر دارید یا نه، شهرداری از یک کار هنری و زحمات بینهایت هنرمندانش که بارش را به تنهایی به دوش میکشند، سهمش را میخواهد؛ عوارض یا جریمه. تنبیهمان میکند شاید. اداره دارایی، بهرهاش را از هنر میخواهد و ما مالیاتش را میدهیم. حرفمان را از فرهنگسازی، درک نمیکنند و میگویند: به ما ارتباطی ندارد. متولی فرهنگ و هنر، اداره ارشاد است. راست میگویند. شما که متولی هستید، چرا مدیرکل انتخاب نمیکنید؟ چرا برای این شهر کاری نمیکنید؟ چرا هنرمندانش را نمیبینید؟ چرا فقط مجوز و نظارت و توبیخ، کار شماست. چرا حمایت از آن حذف شده است؟ به ما میگویند شما که متولی فرهنگ نیستید، این هزینههای بیجا را انجام ندهید. راست میگویند؟ اصلاً چرا شما به ما مجوز میدهید؟[2]
از شما چه پنهان کسی برای مجوز، تره هم خرد نمیکند. کاملاً بر اساس قانون، مجوزهای لازم را میگیریم اما سلیقۀ عدهای محدود، همه چیز را به هم میریزد و گروهی ناشناس، مانع از برگزاری کاری قانونی، فرهنگی و هنری به نام کنسرت موسیقی اصیل ایرانی میشوند. آقای وزیر! از کنسرت اخیر یزد، خبر دارید که با زحمات هنرمندان برگزیدۀ کشوری آغاز و با استقبال مردم روبرو شد اما با خفّت و خواری و ضرر مادی و معنوی به پایان رسید؟
پسر کوچکم میپرسد: تو این همه درگیری. شبانهروز، چه کار میکنی؟ پاسخ میدهم: من کار میکنم تا تعداد مجرمها در جامعه کمتر باشد. جناب وزیر! پسرم آن شب بین علاقمندان موسیقی بود که داشتند مثل مجرمها فرار میکردند و فردا صبح هم حاضر در مؤسسه، شاهد مردمی بود که با علاقه و اشتیاق، بلیط خریده بودند و حالا بلیطها را پس میآوردند و با بیاحترامی و ناراحتی، طلب هزینه را میکردند. آن شب چه فرهنگسازی سنگینی انجام شده بود.
دیگر کسی حال هنرمندانش را نپرسید؛ بعد از آن شب که پس از سالها زحمت در آموزش اصیلترین سبک هنر و موسیقی ایرانی، سازهایشان را از هجوم نجات میدادند و همین از آنها در ذهن ما ماند:
دل و جان مرا هرلحظه بیجرمی بیازاری / چه میخواهی ازین مسکین سرگردان، نمیدانم...
آن شب، برخی مسئولان شهری قول دادند، برخی خسارتها از جمله هزینه مکان را تأمین کنند اما فردا صبح، یادشان رفته بود. حالا پس از چند ماه، هنرمندانش هنوز دارند قسطها و بدهکاریهای هنرشان را میدهند. جنجال زیادی بر سر افسرده بودن یا نبودن یزدیها وجود دارد. من اما میدانم هنرمندانش حال خوشی ندارند.
آقای وزیر! جایگاه متولی فرهنگ و هنر در جامعه کجاست؟ به کجا میرود؟
برخی مطالبات کوچک حتی تا سطح مقامات ارشد استان پیش میرود، قول مساعد هم میدهند اما به نتیجه نمیرسد. شهر صنعتی و پویای من، راکد از هنر است. هرچه هست تلاش هنرمندان است و سختیهایی که برای روشن نگه داشتن یک شمع نیمه سوخته به جان میخرند و پابهپای آن، آب میشوند. هیچ مرجعی برای پاسخ به خواستههای هنرمندان نیست. وقتی مسئولان شهر به دیدار خانوادۀ بزرگان هنر که از دنیا رفتهاند، میروند، برخی میگویند: ما مردهپرستیم. به گمانم این هم نیستیم. شاید برای این، از رفتگان یاد میکنیم که دیگر خواستهای از ما ندارند و نمیتوانند بیان کنند.
جناب وزیر! ما هم زندهایم. ما را میبینید؟
دوستان میگویند این اعتراض و فشار وارد کردن برای انتخاب مدیرکل، شاید باعث عجله در شما شده و منجر به انتخاب فردی نامناسب برای این پست خطیر شود. عجلهای هست واقعاً؟ مدیر خوشنامِ قبلی که میرفت نگران بودیم چه کسی میتواند جایش را پر کند؟ حالا واقعاً کسی جایش را نگرفت. مگر عمر این دولت چقدر است که این زمان طولانی را به انتخابها میگذراند؟
حالِ این شهر بد است. ما درد داریم، با پزشکانی خوب. درد ما این نیست. هنوز هم رتبه اول کنکوریم اما حال و روز فرهنگمان خوب نیست. نمیخواستم بگویم، چه خوب که کسی نداند؛ اما از شما چه پنهان که گاهی به نفسنفس میافتد.
فرهنگ بدون اقتصاد زنده نمیماند. ما خواستیم کاری کنیم اما قوانین دستوپاگیر و مبهم و متناقض، مانع میشود. من در این مدت 20 ساله، از کانون تبلیغاتی برای فعالیتهای فرهنگی هنری هزینه کردهام که به جای حمایت، شامل مالیات سنگین شده است؛ نه بنگاه زودبازده حساب شدهایم، نه مشمول تسهیلات مالیاتی، نه حمایت از کارآفرینی، بیمه و... در اداره ارشاد هم، یک مشاور حقوقی و مالیاتی آگاه برای اطلاعرسانی وجود ندارد که قوانین را توضیح دهد.
همه هزینهها را بی هیچ حمایتی بپردازی و موانع اجرای کار فرهنگی را بگذرانی و برسی به مواردی پیشبینی نشده، مانند اختلال در برگزاری و لغو آن؛ به همین راحتی. این هنرمندان توان هزینههای پس از اختلال را دیگر ندارند. آقای وزیر! این فرهنگ با اقتصاد گره خورده؛ گرهی کور. ما عزم ملی آغاز کردهایم، خدا کند مدیریت جهادی برعلیه آن به کار گرفته نشود...
سراپا اگر زرد و پژمردهایم / ولی دل به پاییز نسپردهایم
چو گلدان خالی لب پنجره / پر از خاطرات ترک خوردهایم...
[1] - مؤسسه فرهنگی هنری توسعه آسمان هنر و زیرمجموعههای آن
[2] - «-هدایت و حمایت از مؤسسات هنری به منظور افزایش تولید و نشر آثار هنرمندان کشور
-برنامهریزی به منظور گسترش مشارکت مردم در امور هنری و حمایت از فعالیتهای مردمی از طریق تقویت تشکلها، مؤسسهها و کانونهای مختلف هنری و نیز تشویق سرمایهگذاری برای تأمین نیازهای این بخش.
-سیاستگذاری در راستای حمایت و تشویق دست اندرکاران امور هنری به منظور تقویت زمینه تحقیق و تتبع و ابتکار در جامعه.
-حمایت مادی و معنوی از اصحاب فرهنگ، هنر، قلم، پژوهشگران، محققین و مجامع، انجمنها و گروههای غیر ایرانی علاقهمند به فرهنگ اسلام، ایران و انقلاب اسلامی به منظور خلق آثار فرهنگی مرتبط» بخشی از وظایف مصوّب وزارت ارشاد
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 21,مه,2024