رضا ملاحسینی اردکانی

یزدفردا "رضا ملاحسینی اردکانی:کمتر کسی است که جغرافیا خوانده باشد و با نام دکتر محمدحسن گنجی آشنا نباشد. دکتر گنجی که عنوان پدر علم جغرافیای نوین ایران را به خود اختصاص داده است، استاد چند نسل از جغرافیدانان و جغرافی خوانان این سرزمین است. پیرمردی که صدسال را پشت سر گذاشته بود اما همچنان پرشور و با نشاط در مجامع علمی حاضر می شد و چونان شمعی روشنی بخش مجالس بود و علاقمندانش چونان پروانگان بر گردش می چرخیدند. قطعاً همه کسانی که از نزدیک با او در ارتباط بوده اند خاطرات مفصلی از او و اخلاق و پشتکار و دانشش دارند. برای من هم که دانشجوی ساده جغرافیا هستم این امکان پیش آمد تا چند باری از نزدیک دکتر گنجی را زیارت کنم و همین مختصر کافی بود تا با دریای عظمت این مرد بزرگ آشنا شوم.

نخستین بار که استاد را از نزدیک دیدم به سال 1387 برمی گردد. آن موقع که دانشجوی دانشگاه تربیت مدرس بودم، همراه دوست و همکلاسی ام مصطفی قادری حاجت که مدیر اجرایی فصلنامه ژئوپلیتیک را بر عهده داشت برای تصحیح چکیده های انگلیسی مقالات فصلنامه به دفتر کار استاد در بنیاد ایران شناسی رفتیم. دکتر گنجی آن موقع نزدیک به 97 سال داشت اما وقتی با او مواجه شدیم انگار نه انگار که پیرمرد یک قرن از عمرش می گذشت! دکتر گنجی به واسطه تسلط بر زبان انگلیسی قبول کرده بود که ویرایش چکیده های انگلیسی فصلنامه ژئوپلتیک را بر عهده بگیرد. آن روز هم ما با چند چکیده انگلیسی به سراغ استاد رفتیم تا او نظری به اجمال بر آنها بیاندازد و تایید کند. اما دکتر گنجی اینگونه کار نمی کرد و همه چیز را باید کامل و مرتب کنترل می کرد تا تایید کند. فکر می کردیم توقف ما کمتر از 15 دقیقه باشد اما نزدیک به یک ساعت آنجا بودیم و دکتر گنجی با وسواس فوق العاده به مطالعه چکیده ها نشست. چنان غرق در مطالعه بود که گویی از دنیا و ما فی ها فارغ است! چندباری نگاهی به اطراف می کرد و می خواست که فلان دیکشنری یا فرهنگ لغت را برایش ببریم و چون عینکش را همراه نداشت، می خواست که برخی واژه ها را پیدا کنیم. نهایت اینکه بعد از ساعتی برخی چکیده ها را دادند و گفتند اینها با همین مختصر تغییرات مورد تایید است اما این چندتا هنوز کار دارد و باید سر صبر روی آنها کار کنم. از او خواستیم که اصطلاحاً مته بر خشخاش نگذارند و آنها را هم تایید کنند تا ببریم که با چهره برافروخته استاد گنجی روبرو شدیم. با لحنی آکنده از توبیخ و ناراحتی گفتند این فصلنامه قرار است بین المللی باشد و خارجی ها چکیده آن را خواهند خواند؛ این چکیده ها معرف ایران و میزان علم ایرانیان است. اگر اینجا را سهل انگاری کنیم همه ثمره علم و تحقیقات نویسندگان آن هدر می رود.از آن گذشته آبروی کشورم در مجامع علمی می رود!

این غیرت علمی و تعهد بالا را در کمتر استادی دیده بودیم و همین برخورد کوچک کافی بود که شیفته گنجی شویم! در بیشتر مجامع علمی جغرافیا استاد حاضر می شد؛ محافلی که شرکت کنندگان، همه دانشجویان با واسطه و بی واسطه خودش محسوب می شدند و از اساتید 70 ساله تا دانشجویان 20 ساله را دربر می گرفت.  همه لذت و خوشی ما این بود که دکتر گنجی همچنان قبراغ و سرحال ادامه حیات می دهند و حضورش همچنان پربرکت است. هرچند دو یا سه سال قبل تنها مونس و همدم دکتر یعنی همسرش به رحمت خدا رفت و اثرات این تنهایی کاملاً در چهره و رفتار استاد مشهود بود.

دکتر گنجی همچون درختی که هر چه بیشتر میوه داشته باشد، سر به زیر تر است، افتاده و خاضع بود و هیچ غل و غش و تکلفی در وجودش راه نداشت. سال گذشته نکوداشت استاد دکتر دره میرحیدر (بنیانگذار جغرافیای سیاسی در ایران) بود که از جمله شاگردان دکتر گنجی محسوب می شدند و دکتر گنجی هم از سخنرانان مراسم بود. بعد از سخنرانی با دوربین دیجیتال کوچکی که همراه داشتند مثل یک خبرنگار از همه مراسم و اتفاقات آن عکس می گرفتند که مورد توجه همه حضار قرار گرفت و در واکنش به تعجب حضار گفتند که در قدیم این امکان برای ما نبود تا لحظات را ثبت کنیم اما این دلیل نمی شود که ثبت لحظات این روزها را هم از دست بدهیم. من هنوز امید دارم...

اما آخرین بار که استاد گنجی را از نزدیک دیدم همین دو ماه پیش بود که نکوداشت یکی دیگر از شاگردان دکتر گنجی که امروز از نامدارترین جغرافیدانان ایران محسوب می شود یعنی دکتر محمدحسین پاپلی یزدی، برگزار می شد. در این مراسم هم دکتر گنجی سخنران بود و همچنان سرحال و شاداب! مجری مراسم از استاد خواست که صحبت هایش را در 15 دقیقه ارائه دهند و دکتر گنجی گفت که در این صدسال برای اولین بار است که کسی برایم سقف زمانی برای سخنرانی مشخص کرده و آن هم در مراسم کسی که می خواهم ساعت ها درباره اش صحبت کنم. آری از دیگر خصایص منحصربفرد دکتر گنجی قدردانی از زحمات شاگردانش بود! دکتر گنجی در این مراسم گوشه ای از درد دلها و سختی هایی که در سالهای گذشته بر او گذشته بود را بر زبان آورد و بدین بهانه از تلاشهای دکتر پاپلی که در حقش انجام داده بود، قدردانی می کرد. پیش از این هم از استادم دکتر پیروز مجتهدزاده که او هم از شاگردان دکتر گنجی است، شنیده بودیم که در همایشی در لندن که دکتر مجتهدزاده در آن نقشی داشته، دکتر گنجی خطاب به حضار آن برنامه می گوید که امروز ثمره سالها معلمی ام را می بینم و خوشحالم که معلم موفقی بوده ام چون امروز شاگردم از من جلو زده و او از من موفق تر بوده و این نشان می دهد که من معلم خوبی بوده ام! چنین تعبیر خالصانه و متواضعانه ای را کدام معلم امروزی به کار می برد؟!

به هر روی دکتر گنجی، گنجی برای همه بالاخص جغرافیدانان بود که مثل همه گنج های دیگرمان قدرش را ندانستیم و آنقدر حضورش برایمان عادی شده بود که فکر می کردیم گنجی جاودانه است و همیشه در کنار ما خواهد بود! اما 28 تیرماه 91 وقتی خبرها را رصد می کردی به ناگاه خبری را در خبرگزاری ها می دیدی که حکایت از یتیم شدن جغرافیدانان داشت! دکتر گنجی دوست داشتنی بعد از یک قرن زندگی شرافتمندانه و دانش محور بر اثر اتفاقی ساده یعنی زمین خوردن از پله، از جمع ما رفت! مطمئناً شاگردان استاد از او بیشتر خواهند گفت اما حیفم آمد که من هم از گنجی نگویم! هنوز هم چهره آن بزرگمرد و سادگی و متانت او در برابر چشمانم است که چه خاکی و افتاده بود حتی مقابل جوانان تازه کار و جویای نام در جغرافیا! روحش شاد ...

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا