احمد طحانی
یزدفردا "احمد طحانی"در زندگی بزرگان دین، حکایت های عجیبی وجود که هر کدامش یک دریا حرف  دارد و یک دنیا درس. یکی از این بزرگان آیت الله العظمی مرعشی نجفی است. دانشمندی که عمر با برکت خود را در راه خدمت به دین صرف نمود و باقیات الصالحاتی عظیم (کتابخانه آیت الله مرعشی در قم) را برای خود برجای گذاشت. در کتاب درسی زبان فارسی 2، چاپ 1380 گزارش بازدید از کتابخانه آیت الله مرعشی چاپ شده است که بسیار خواندنی است و مرور چند نکته برجسته آن می تواند دلهای غبار گرفته بعضی از ما را تکان دهد:
 
1. مردی که 96 سال با کتاب زیست و در عصر غارت فرهنگ و کتاب، تمام زندگی اش را به پاسداری از حریم فرهنگ گذراند. در وصیت نامه نصب شده بر ضریح آرامگاه او چنین می خوانیم: «مرا در کتابخانه ی عمومی زیر پای مخققان علوم آل محمد (ع) دفن کنید...» تا غبار پای پژوهشگران زینت مزارش باشد. بزرگ مردی که در آستانه خفته است، آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی است.
 
2: بی اختیار به طرف یکی از کتابها کشیده می شویم؛ کتاب کشف اللّغات و الاصطلاحات، نوشته علامه شیخ عبدالرحیم بن احمد هندی بهاری، مشهور به «سور» تالیف 1060 قمری. در صفحه اول، یادداشتی به خط آیت الله مرعشی جلب توجه می کند: «این کتاب را به بهای دو سال نماز استیجاری و مبلغ بیست روپیه به نیابت مرحوم میرزا محمد بزّاز تهرانی خریدم. خداوند توفیق اتمام کار عنایت کند. نماز استیجاری را در روز بیست و یکم ذی القعده 1342 قمری آغاز کردم و اینک در شرایطی این نوشته را می نویسم که سخت گرسنه ام و حدود 20 ساعت است توان تامین غذا نداشته ام. خداوند در سختی ها گشایش دهد.»
 
3. روزی آیت الله مرعشی به هنگام جوانی در بازار نجف اشرف زنی تخم مرغ فروش را می بیند که کتابی برای فروش در دست دارد. وقتی کتاب را خوب بررسی می کند، متوجه می شود که تنها نسخه ی دست نویس کتاب «ریاض العلما»ی علامه میرزا عبد الله افندی است. با خوشحالی آن را به چند برابر قیمت از زن می خرد. در این میان، سر و کلهّ ی کاظم دلیجی، دلال خرید کتاب برای انگلیسی ها پیدا می شود. او به زور کتاب را از آیت الله مرعشی می گیرد و به زن می گوید: من آن را به قیمت بیشتری می خرم. اما زن می گوید: آنرا فروخته ام. کاظم دلیجی سرخورده و عصبانی باز می گردد. آیت الله مرعشی به همراه زن به حجره می رود تا مبلغ کتاب را پرداخت کند.، اما پول کافی ندارد. تمام وسایل و لباس هایش را بابت بقیه ی پول به زن می دهد. مدتی بعد کاظم دجیلی به همراه چند شرطه (پلیس) به مدرسه می رود و آیت الله مرعشی را به جرم سرقت کتاب دستگیر می کند. آیت الله مرعشی در زندان همچنان به کتاب فکر می کند و از خداوند می خواهد آنرا حفظ کند. روز بعد مرجع بزرگ عصر، آیت الله میرزا فتح الله نمازی اصفهانی، مشهور به شیخ الشریعه، نماینده ای را برای آزادی وی می فرستند؛ به شرط آن که کتاب را ظرف یک ماه به حاکم انگلیسی تحویل دهد. آیت الله مرعشی در این مدت با کمک طلاب نسخه ای از روی کتاب تهیه می کند و در وقت مقرر کتاب را به شیخ الشریعه تحویل می دهد، اما پیش از رسیدن مهلت مقرر، حاکم انگلیسی به دست عده ای از مردم نجف به قتل می رسد...
 
این نوشته، تقدیم می شود به دکتر غلامرضا محمدی (کویر) که چون ستاره ای بر آسمان فرهنگ استان می درخشند...
 
ایشان اخیرا به سمت مشاور استاندار در امور فرهنگی و ارتباطات منصوب شده اند؛
مردم شریف ایران اسلامی به مناسبت خلق حماسه سیاسی و انتخاب دکتر حسن روحانی گل کاشتند...
از آقای دکتر حسن روحانی به مناسبت انتخاب دکتر عبد الرضا رحمانی فضلی به عنوان وزیر کشور متشکریم.
از آقای دکتر رحمانی به مناسبت انتخاب سید محمد میر محمدی به عنوان استاندار یزد سپاسگذاریم.
از آقای مهندس میر محمدی به مناسبت انتخاب دکتر غلامرضا محمدی ممنونیم.
و خدای بزرگ را شاکریم که شخصیت های وارسته و متعهد بسیاری چون دکتر محمدی در شهر و دیارمان وجود دارند، و امیدواریم که توفیق بهره بردن هرچه بیشتر از این عزیزان را به مسولان و مردم دیارمان عطا کند...
 
سعدی علیه الرحمه:
بزرگان نکردند در خود نگاه
خدابینی از خویشتن بین مخواه
 
ا
 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا