محمد رضا شوق الشعرا

نامه اول- دخترم درس بخوان، اما...

نامه اول- دخترم درس بخوان، اما...
نفهم و به فهمیدن فکر نکن
« اینجا کسی که فکر می کند «دیوانه» است!)

دخترم! باز تابستان تمام و پائیز آغاز شد، و با تابیدن اولین آفتاب «اعتدال» پائیزی، تو برای درس خواندن به مدرسه رفتی. رفتی تا با صرف وقت و به قیمت از دست دادن انرژی نوجوانی، درس بخوانی و آنچه را که نمی دانی، بدانی. اما دخترم، برای دانستن زیاد شتاب نکن و فکر نکن که دانش و دانستن چیز خوبی است!
دخترم! درس بخوان اما زیاد نخوان! هیچوقت نخواسته باش اول باشی و هیچگاه در هیچ رقابت درسی شرکت نکن، مگر آنکه برای آخر شدن آمادگی داشته باشی، و بدانی که آخر بودن نیز یک نوع اول بودن است. برای موفقیت و رسیدن به قله های کار و پیشرفت در ایران، نیازی نیست که جزو اولین ها و بهترین ها باشی. همینکه متوسط و اندکی پائینتر از متوسط باشی خوب است! شاگرد تنبل ها اینجا وقتی بزرگ می شوند، زرنگ تر از درس خوان ها و گاه حتی رئیس و مدیر آنها می شوند.
دخترم! درس بخوان، اما زیاد نخوان! و هیچوقت نخواسته باش که جزو اولین ها و برترین ها در کنکور سراسری باشی! حتی آرزوی جزو ده نفر و صدنفر و هزار نفر اول شدن را نیز نداشته باش، که باعث بدبختی و عقب ماندگی تو خواهد شد. امروز بسیاری که نتوانسته اند در دانشگاه های سراسری دولتی قبول شوند، و از دانشگاه آزاد فارغ التحصیل شده اند، برمسند امور نشسته اند. باور کن معاون پرمدعای استانداری یزد، با همه توانگری خانواده، هیچگاه توانایی عبور از کنکور سراسری را نداشته، و با معدلی پائینتر از چهارده از دانشگاه آزاد یزد فارغ التحصیل شده، و اما می دانی چرا مهندسان درسخوانی که خون دل خوردند و از سد کنکور گذشتند و در برترین ها و بهترین دانشگاههای ایران درس خواندند به این مهم نرسیدند؟ اگر می خواهی بدانی، پس سعی کن کمتر بخوانی و بفهمی و بدانی. اینجا خوشبختی در نفهمیدن و ندانستن و نپرسیدن است!
دخترم!درس بخوان اما زیاد نخوان! اینجا حتی آن کس نیز که به تو درس می دهد نمی داند چرا اینکار را انجام می دهد، پس تو نیز هیچگاه به حرف های کسی که خیلی بیشتر از تو نمی فهمد گوش نده! آنکس که معلم توست یا درس خوان و جزو بهترین ها بوده که تلاش کرده و در نهایت و با هزار «اما» معلم شده، که راهبریش ترا در نهایت کسی همچون خودش خواهد کرد، و یا جزو بهترین ها نبوده، که درسی نخوانده و چیزی نفهمیده، که نمی تواند چیز بیشتری جز آنچه یادت گرفته به تو یاد دهد!
دخترم درس بخوان اما زیاد نخوان! و هیچگاه نخواسته باش که نخبه باشی و بفهمی، که اگر بفهمی و بدانی، برای همه عمر عذاب خواهی کشید، و نهایت کارت یا «غربت» و «بیماری» است و یا زندان و یا تیمارستان! پس نفهم و نخواسته باش که بفهمی، هر چه کند ذهنتر و خنگ تر باشی، شادتر و خوشحالتر و راحت تر خواهی بود، باور کن اینجا راه خوشبختی و شاد زیستن، از نفهمیدن و ندانستن عبور می کند، و دنیا متعلق به کسانی است که کمتر می فهمند!
دخترم درس بخوان اما زیاد نخوان! همینکه یک مدرک بگیری کافی است، باور کن تابحال هیچ کسی هیچگاه از هیچ کسی اینجا نپرسیده معدل لیسانست چند بوده است! معدل دیپلم که جای خود دارد!
دخترم درس بخوان، اما زیاد نخوان! بجای آنکه درس را بفهمی، و به عمق نگاه کنی، سعی کن درس را حفظ کنی و از سطح بیرون نروی، آنچه را که حفظ کنی می توانی براحتی از یاد ببری و آنچه را که بفهمی، از یاد بردن و فراموش کردنش بسیار سخت و گاه محال است، و پس وقت خودت را برای فهمیدن و چیزهایی که بدرد نمی خورند هدر نده، اینجا خیلی کم کسی است که بخاطر فهمیدن اجر و قرب و منزلت و پست و مقام داشته باشد! ای کاش می توانستم ترا به ادارات و سازمانهای مختلف ببرم، باور کن اینجا بسیاری از استادان دانشگاهش هم اگر می فهمیدند استاد نبودند!!! دیگر ...

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا