محسن اختياري

قسمت عمده اي از آب انتقالي به يزد فقط به دليل تعرفه هاي بيشتر به مصرف صنعتي مي رسد .

موضوع فوق از آن دسته مباحثي است كه در صورت صحت و واقعيت در شرايط بحراني موجود براي آب آنهم در ديار خشك و كويري يزد ، زير علامت سوالهاي بزرگي قرار مي گيرد .

بحران آب علاوه بر آنكه يك پديده جهاني است مشكلي است كه در برخي نقاط دنيا از جمله كشور ما بسيار بيشتر و چشمگيرتر خودنمايي مي كند و به دنبال خشكساليهاي پياپي در سالهاي اخير براي تك تك افراد جامعه موضوعي كاملا شناخته شده و محسوس است .

در شرايطي كه خبرها حكايت از خشك شدن پياپي قناتها و منابع آب دارد و خشكسالي و بي آبي مفرط گلوي بيشتر مناطق استان و بويژه روستاها را سخت مي فشارد و نااميدانه شاهد خشك شدن تدريجي درختان و باغات و به تبع آن تخليه روستاها هستيم ، تمامي چشم اميدها به آب انتقالي از كوهرنگ و سرچشمه هاي زاينده رود به استان  دوخته شده و حتي در اين زمينه بحث اجراي خط انتقال دوم به دليل كمبود شديد مطرح است .

مسلما اين موضوع ابعاد بسيار متفاوتي دارد كه هر كدام در جاي خود قابل بحث و تامل مي باشد و پرداختن به هر كدام نيازمند مباحث مفصل است . شايد عجيب باشد كه ما در شرايطي بحث كمبود آب و نياز به اجراي خط انتقال دوم را مطرح مي كنيم كه از طرفي هر از چند گاه شاهد اعتراضات مردمي در نقاطي از استان اصفهان نسبت به آب انتقالي به يزد هستيم .

در بعد ديگري از موضوع اصفهاني ها مي گويند آب منتقل شده به يزد بسيار بيشتر از نياز شرب كل مردم استان يزد است و مشكل اصلي در عدم استفاده صحيح و مديريت نادرست آب انتقالي است .

اما صرفنظر از اين بحث ، واقعيتهايي وجود دارد كه نمي توانيم منكر آن شويم ؛ اينكه عليرغم انتقال آب شرب مناسب آنهم با هزينه هاي بسيار از فاصله اي دور به استان ولي باز هم قسمت عمده اي از مردم استان از آب چاههاي با كيفيت پايين استفاده مي كنند ؟! حال سوال اينجاست كه مگر آب انتقالي به يزد چه مي شود ؟!

بحث توسعه صنايع پر آب خواهي همانند فولاد و كاشي و سراميك در منطقه خشك و بي آب يزد بحث ريشه دار و مفصلي است كه ما قصد پرداختن به آن را نداريم ؛ اما بعضا شايعاتي مطرح است مبني بر اينكه قسمت عمده اي از آب انتقالي به يزد صرفا به دليل تعرفه هاي چند برابري صنعت بجاي آنكه به مصرف واقعي يعني شرب مردم برسد ، به صنايع فروخته مي شود ؟!

اگر چنين شايعاتي واقعيت داشته باشد ، واقعا چنين ضرب المثلهايي مصداق عيني پيدا مي كند كه " از ماست كه بر ماست " ؛ اينكه از جهتي دائم داد از خشكسالي و بي آبي مي زنيم و با هياهو و تبليغات مردم را به صرفه جويي دعوت مي كنيم و از سوي ديگر بخاطر منافع مالي و پول بيشتر ارزشمندترين ماده حيات در كوير را به مصارف غير واقعي برسانيم و از طرفي هم آب چاههاي بي كيفيت را در اختيار مردم قرار دهيم كه قطعا هزينه هاي بهداشتي و درماني فراواني را هم به جامعه و مردم تحميل خواهد كرد ، همه و همه حكايتهايي است كه بعضا هيچگونه استدلالي براي توجيه آن پذيرفتني نخواهد بود .

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا